Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

جَرِير رضي اللَّه عنْهُ قَال: سألْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم عَنْ نَظَرِ الفجأةِ فَقَال: « اصْرِفْ بصَرَك » (روايت مسلم).
يعنى: "از جرير رضي الله عنه روايت شده که گفت: از رسول الله صلي الله عليه وسلم در مورد نگريستن ناگهاني پرسش نمودم، فرمود: "چشمت را بگردان".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > زیارت مرقدها

شماره مقاله : 8049              تعداد مشاهده : 376             تاریخ افزودن مقاله : 26/8/1389

زیارت مرقدها
 
جایگاه زیارت مرقدها نزد شیعه
زیارت مرقدها نه از اصول دین است و نه از ارکان اسلام مي‌باشد!
زیارت مرقدها نزد امامیه به رکن حج در بیت الحرام شباهت دارد؛ بلکه شاید واجب‌تر از آن و داراي اجر و منزلت بيشتر باشد! و ترک‌کننده‌ي آن از دايره‌ي اسلام خارج می‌شود!
بلكه به عنوان شعاري محسوب مي‌گردد که اگر شانه از آن خالي نمايند و يا اين‌كه مراقد را از زمین برچینند، نشانی از امامیه‌ باقی نمی‌ماند! ارتباط امامیه‌ با قبر ارتباطی محکم است که‌ جدایی ناپذیر می‌باشد و پیوند آنان با قبرها همچون پیوند ماهی با آب می‌باشد.
بنابر این، مراقد همچون پایه‌ و ضرورتی قلمداد می‌شود که‌ ممکن نیست از آن بی‌نیاز ماند؛ شما می‌توانی یک شیعه‌ي امامی را تصور کنی كه نماز نخواند و به مسجد نرود، اما نمی‌توانی یک شیعه را به دور از قبور و مراقد تصور کنی! و بسیاری از کسانی که مشتاق زیارت هستند آن قدر بر نماز حریص نیستند. گاهی بسیاری از آن‌ها را می‌بینی که نماز نمی‌خوانند!
 
جایگاه کربلا، نجف، مرقدهای (ائمه) و فضیلت زیارت آن‌ها نزد امامیه
و این اشاره‌هاي سریعی است كه راجع به جایگاه کربلا، نجف، مرقدهای ائمه و فضیلت زیارت آن‌ها عرضه مي‌شود:
کلینی از ابوعبدالله علیه السلام  یعنی (جعفر صادق) روایت می‌کند که گفت: هر مؤمني كه در روز عرفه راهي قبر حسین علیه السلام  شود و از رود فرات غسل نماید، سپس قصد آن‌را بکند، برای هر گام او حجی كامل حساب می‌شود و – فکر کنم که‌ گفت- صواب غزوه‌اي نسز براي او ثبت مي‌گردد.[1]
و همچنین از ابوعبدالله علیه السلام  روایت كرده: مردی نزد او آمد که‌ قبر امیرالمؤمنین را زیارت نکرده‌ بود، پس به‌ او گفت: کار بدی را انجام داده‌ای و اگر از شیعیان ما نمي‌بودی، هرگز به‌ تو نگاه نمی‌کردم، آیا کسي را زیارت نمی‌کنی که خدا و ملائکه و انبیاء و مؤمنان زیارتش می‌کنند.[2]
در نظر آن‌ها کربلا از مکه فاضل‌تر است! نجف را (اشرف) می‌نامند! یعنی بزرگوارترین زیارت‌گاه‌ها بر روی زمین. پس آنجا از مکه و مسجد النبی و بیت المقدس شريف‌تر است! و نماز در آنجا فاضل‌تر از نماز در خانه‌ي خدا است!
در کتاب (منهاج الصالحین) نوشته‌ي خوئی مرجع بزرگ امامیه در عصر خود، چنين آمده است:
مسأله‌ي(563): نماز در زیارتگاه (قبور) ائمه -علیهم السلام- مستحب است، بلکه گفته شده: همانا زیارت‌گاه‌ها فاضل‌تر از مساجداند و همچنین نقل شده که همانا نماز نزد علی علیه السلام  به اندازه دويست هزار نماز است.[3]
اما راجع به نماز در مسجد نبی صلی الله علیه و سلم می‌گوید:
مسأله‌ي (561): نمازی در مسجد النبی صلی الله علیه و سلم معادل ده هزار نماز است.[4]
یعنی همانا نماز در مسجد النبی صلی الله علیه و سلم بيست درجه از نماز نزد علی علیه السلام  کمتر است!!
و محمد صادق صدر به صراحت از آن تعبير كرده و می‌گوید: در روایت وارد شده که کربلا از بیت الحرام فاضل‌تر است و ما می‌دانیم كه علی علیه السلام  بهتر از حسین رضی الله عنه  است همچنان که در روایات آمده است، پس قبر او بهتر از قبر حسین می‌باشد و همچنين فاضل‌تر از کعبه نيز می‌باشد!!![5]
اما مجلسی این روایت وقیح و کفرآمیز را روایت می‌کند و به‌ دروغ آن‌را به‌ امام جعفر صادق نسبت می‌دهد که‌ از آن بری می‌باشد: خداوند به‌ کعبه‌ وحی نمود که‌ اگر خاک کربلا نمی‌بود هرگز فضیلتی به‌ تو نمی‌دادم، و اگر به‌ خاطر آن شخصی نمی‌بود که‌ خاک کربلا در خود گرفته‌، هرگز تو را خلق نمی‌کردم و آن خانه‌ را نیز نمی‌آفریدم که‌ بدان افتخار می‌ورزید؛ بنابر این بدان شاد باش و همچون دنباله‌روی متواضع، ذلیل، پست، بدون غرور و متکبر در برابر خاک کربلا خود را نمایان کن، در غیر این‌صورت از شما غضبناک می‌شوم و به‌ آتش جهنم می‌اندازمت[6].
آنان در کتاب‌های اعتقادی خود این بیت شعر را تکرار می‌نمایند:
وفي حديث كربلا والكعبة
 
لكربلا بان علو الرتبة[7]
بلکه‌ میرزا حسن حائری ملقب به‌ (آیة الله‌) بدون کوچک‌ترین تردید و اضطرابی آن را چنین نام می‌دهد:
زیارت‌گاه مسلمانان و کعبه‌ی موحدین[8]!!
 
نقض زیارت شیعه طبق روش قرآنی
دلیل این ادعا چیست؟
هیچ شکی در آن نیست عمل عبادی‌اي كه دارای اين منزلت عظیم و امتياز شریفی نسبت به ساير اعمال داشته باشد، لازم است که تشریع و تشویق بر آن و عقوبت بر ترک آن در قرآن به صورت روشن و واضح آمده باشد و همچنین باید نسبت به‌ مساجد، حج و زیارت بیت الحرام (مکه) در بر گيرنده‌ي تأکید بیشتری باشند.
اما ما تنها دلیلی را در قرآن نیافتیم که نامی از نجف، کربلا، قم و غیر آن‌ها برده باشد و يا اين‌كه به زیارت قبور و تشویق به آن و ذکر عملی از عمل آن‌ها و حکمی از احکام و يا شعائرشان ‌را تصریح نموده باشد.
 
مقایسه‌ی زیارت با حج در قرآن
از آنجایی که حج خانه‌ي خدا، فضیلتش، وجوب آن، ذکر احکام، مناسک و شعائر آن و قصد کردن به سوی کعبه و مکه در ده‌ها آیه از قرآن آمده است، از جمله اين‌كه:
سوره‌ای از قرآن به (الحج) نامگذاری شده است که آیات بسیاری مربوط به حج، احکام و مناسک آن‌را در خود جای داده است و اینک بعضی از آن‌ها:
{ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (٢٥)وَإِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (٢٦)وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (٢٧)لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ (٢٨)ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (٢٩)ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الأنْعَامُ إِلا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (٣٠)حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ (٣١)ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (٣٢)لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ (٣٣)وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ (٣٤)الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (٣٥)وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (٣٦)لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ (٣٧) }(حج: 25- 37)
 « ‏ بي‌گمان كساني كه كفر مي‌ورزند و (مردمان را) از راه خدا (كه دين اسلام است) و (مؤمنان را) از (ورود به) مسجدالحرام باز مي‌دارند كه (مكّه است و ما) آن را براي همه مردمان، اعم از كساني كه در آنجا زندگي مي‌كنند و يا از نقاط ديگر بدان وارد مي‌شوند، يكسان (حرم امن و امان و محلّ مراسم حجّ و عمره) نموده‌ايم، همچنين كساني كه با توسّل به ظلم (از حدّ اعتدال خارج مي‌شوند و) در آن سرزمين مرتكب خلاف مي‌گردند، عذاب دردناكي بديشان مي‌چشانيم. ‏ ‏ (اي پيغمبر! به خاطر بياور) زماني را كه محلّ خانه كعبه را براي ابراهيم آماده ساختيم و (پايه‌هاي قديمي) آن را بدو نموديم (و دستور داديم به بازسازي آن بپردازد. هنگامي كه خانه كعبه آماده شد، به ابراهيم خطاب كرديم كه اين خانه را كانون توحيد كن و) چيزي را انباز من منماي و خانه‌ام را براي طواف‌كنندگان و قيام‌كنندگان و ركوع برندگان و سجده برندگان (از وجود بتان و مظاهر شرك و از هرگونه آلودگي ظاهري و معنوي ديگر) تمييز و پاكيزه گردان. ‏ ‏ (اي پيغمبر!) به مردم اعلام كن كه (افراد مسلمان و مستطيع)، پياده، يا سواره بر شتران باريك اندام (ورزيده و چابك و پرتحمّل، و مركبها و وسائل خوب ديگري) كه راههاي فراخ و دور را طي كنند، به حجّ كعبه بيايند (و نداي تو را پاسخ گويند). ‏ ‏ (آنان به اين سرزمين مقدّس بيايند) تا منافع خويش را با چشم خود ببينند (و به سود مادي و معنويشان برسند و ناظر فوائد فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي و اخلاقي حجّ باشند)، و در ايّام معيّني كه (روز عيد قربان و دو و يا سه روز بعد از آن است، به هنگام ذبح قرباني) نام خدا را بر چهارپاياني (همچون بز و گوسفند و شتر و گاو) ببرند كه خدا نصيب ايشان كرده است. پس (از ذبح حيوانات، اي حجّاج) خودتان از (گوشت) آنها بخوريد و بينوايان مستمند را نيز بخورانيد. ‏ ‏ بعد از آن بايد آلودگيها (و چرك و كثافت، و زوائد بدن همچون مو و ناخن) را از خود برطرف سازند، و به نذرهاي خويش (اگر نذر كرده‌اند) وفا كنند، و خانه قديمي و گرامي (خدا، كعبه) را طواف نمايند. ‏ ‏ آن (چيزي كه گذشت، برنامه و مناسك حجّ بود) و هر كس اوامر و نواهي خدا را (به ويژه در مراسم و امور مربوط به حجّ) بزرگ و محترم دارد، از نظر خدا چنين كاري (در دنيا و آخرت) براي او بهتر است. (خوردن گوشت) چهارپايان (همچون شتر و گاو و بز و گوسفند) براي شما حلال گشته است، مگر (گوشت) آن چهارپاياني كه (در قرآن) برايتان بيان مي‌شود (همچون مردار و غيره). و از (پرستش) پليدها، يعني بتها دوري كنيد، و از گفتن افتراء (بر مردم و بر خدا) بپرهيزيد. ‏ ‏ حقّگرا و مخلص خدا باشيد، و هيچ گونه شركي براي خدا قرار ندهيد. زيرا كسي كه براي خدا انبازي قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ايمان به حضيض كفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترين شكل جان داده است) و پرندگان (تكّه‌هاي بدن) او را مي‌ربايند، يا اين كه تندباد او را به مكان بسيار دوري (و دره ژرفي) پرتاب مي‌كند (و وي را آن چنان بر زمين مي‌كوبد كه بدنش متلاشي و هر قطعه‌اي از آن به نقطه‌اي پرت مي‌شود). ‏ ‏ (مطلب) چنين است (كه گفته شد)، و هر كس مراسم و برنامه‌هاي الهي را بزرگ دارد (و از جمله مناسك حجّ را گرامي‌شمارد)، بي‌گمان بزرگداشت آنها نشانه پرهيزگاري دلها (و خوف و هراس از خدا) است. ‏ ‏ در اين حيوانات قرباني، منافع (دنيوي از قبيل سوار شدن و بار كردن و استفاده از شير و پشم و توليد مثل آنها برايتان آزاد) است تا زمان معيّن (كه روز ذبح آنها است) و بعد هم كه در كنار خانه قديمي و گرامي (كعبه، يعني در قربانگاه مني و ديگر جاهاي حرم) آماده گرديدند (و ذبح شدند، شما مي‌توانيد از منافع مادي و معنوي آنها برخوردار شويد). ‏ ‏ (قرباني تنها منحصر به شما مسلمانان نبوده، و بلكه) ما براي هر ملّتي (كه پيش از شما به خدا ايمان داشته‌اند) قرباني را (كه سمبل آمادگي انسان براي فدا شدن در راه خدا است) مقرّر كرده‌ايم، تا به نام خدا چهارپاياني را ذبح كنند كه خدا بديشان عطاء نموده است. خداي شما و ايشان خداي واحدي است (و برنامه او هم برنامه واحدي است. حال كه چنين است) پس‌تسليم (فرمان) او بوده، و (اعمالتان خالصانه براي او باشد. اي پيغمبر) مژده بده مخلصان متواضع (در برابر فرمان خدا) را (به بهشت و پاداش فراوان آفريدگارشان). ‏ ‏ آنان كساني هستند كه چون نام خدا برده شود (به خاطر درك مقام باعظمت يزدان) دلهايشان به هراس مي‌افتد، و در برابر مصائبي كه گريبانگيرشان مي‌گردد، شكيبائي پيش مي‌گيرند (و ايستادگي مي‌كنند، چرا كه تسليم فرمان قضا و قدرند)، و نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند، و از اموالي كه بديشان عطاء كرده‌ايم (در كارها و راههاي خير) صرف مي‌كنند. ‏ ‏ ما (ذبح) شتران (چاق و فربه، و ديگر چهارپايان) را (در حجّ) براي شما از جمله مراسم و مناسك (دين و نشانه‌هاي آئين) الهي قرار داده‌ايم، و در چنين حيواناتي خير (دنيا و اجر آخرت) شما است. پس در حالي كه به صف ايستاده‌اند (و دستها و پاها را جفت هم كرده‌اند و آماده ذبح مي‌باشند) نام خدا را بر آنها ببريد (و به نام خدا ذبحشان كنيد)، و هنگامي كه (نقش زمين شدند و) بر پهلوهايشان افتادند، خودتان (اگر خواستيد) از گوشت آنها بخوريد و به مستمند (غير گدا) و به فقير (گدا پيشه) بخورانيد. اين گونه (كه مي‌بينيد) شتران را رام و مطيع شما كرده‌ايم تا اين كه (از الطاف كريمانه و انعام بزرگوارانه آفريدگار خود) سپاسگزاري كنيد. ‏ ‏ گوشتها و خونهاي قربانيها (كه مظاهر و صور ظاهري هستند، به هيچ وجه مورد توجّه خدا نبوده و) هرگز به خدا نمي‌رسد (و موجب رضاي او نمي‌گردد) و بلكه پرهيزگاري (و ورع و اخلاص) شما بدو مي‌رسد (و رضا و خوشنوديش را كسب مي‌كند). اين گونه كه (مي‌بينيد) خداوند حيوانات را مسخر شما كرده است تا خدا را به خاطر اين كه هدايتتان نموده است (و به سوي انجام اعمال نيكو رهنمودتان كرده است) بزرگ داريد و (سپاسگزار الطاف او باشيد. اي پيغمبر!) نيكوكاران را (به پاداش عظيم و لطف عميم خدا) مژده بده».
{ وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ (١)وَطُورِ سِينِينَ (٢)وَهَذَا الْبَلَدِ الأمِينِ (٣) } (تین / 1-3)
« ‏ سوگند به انجير و زيتون! ‏ ‏ و سوگند به طور سينين! ‏ ‏ و سوگند به اين شهر امين (مكّه)!».
{ وَالطُّورِ (١)وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ (٢)فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ (٣)وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ (٤) } (طور / 1-4)
« ‏ سوگند به كوه طور! (كه موسي بالاي آن با خدا به گفتگو و مناجات پرداخته است). ‏ ‏ و قسم به كتاب نوشته شده (آسماني! كه براي رهنمود انسانها به كره زمين فرستاده شده است). ‏ ‏ (كتابي كه نوشته شده است) در صفحاتي و (ميان جهانيان) پخش گرديده است. ‏ ‏ و قسم به خانه آبادان (كعبه! كه دائماً از زائران موج مي‌زند)».
{ لا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ (١)وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ (٢) }(بلد / 1-2)
« ‏ سوگند به اين شهر (مكّه كه كعبه در آن است)! ‏ ‏ شهري كه تو ساكن آنجا هستي (و وجود پرفيض و پربركت تو، بر شرافت و عظمت آن افزوده است)».
{ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا }(نمل / 91)
« به من دستور داده شده است كه تنها و تنها خداوند اين شهر (مقدّس مكّه نام) را بپرستم. آن خداوندي كه چنين شهري را حرمت بخشيده است».
{ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ (٣) }(قریش / 3)
« ‏ بايستي خداوندگار اين خانه (خدا، كعبه) را بپرستند (كه اين امن و امنيّت را در طول راه و در شهرها و كشورهاي پر از كشمكش و ستم و جنگ و غارت، براي ايشان فراهم آورده است)».
{ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا }(ابراهیم / 35)
« ‏ (اي پيغمبر! براي قوم خود بيان كن) آن گاه را كه ابراهيم (پس از بناي كعبه) گفت: پروردگارا! اين شهر (مكّه نام) را محلّ امن و اماني گردان».‏
{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ (١٢٥) }(بقره / 125)
« ‏ (و به ياد آوريد) آن گاه را كه خانه (كعبه) را پناهگاه و مأواي امن و امان مردم كرديم (و بديشان دستور داديم كه براي تجديد همين خاطره بازسازي خانه كعبه بر دست پيغمبران) از مقام ابراهيم نمازگاهي براي خود برگيريد (و در جائي كه ابراهيم براي ساختن كعبه بالاي سنگي مي‌ايستاد، بايستيد و به نماز و نيايش بپردازيد) و به ابراهيم و اسماعيل سفارش كرديم (و بر عهده ايشان گذاشتيم) كه خانه ما را براي طواف‌كنندگان و اعتكاف‌كنندگان (و ماندگاران در آن) و ركوع و سجده‌كنندگان (نمازگزار، از كثافات معنوي همانند شرك و بت‌پرستي، و پلشتيهاي حسّي همانند ياوه‌گوئي و گناه و ستيزه‌جوئي) پاك و پاكيزه كنيد».
{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (١٢٧)رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا }(بقره / 127-128)
« ‏ و (به ياد آوريد) آن گاه را كه ابراهيم و اسماعيل پايه‌هاي خانه (كعبه) را بالا مي‌بردند (و در اثناي آن دست دعا به سوي خدا برداشته و مي‌گفتند:) اي پروردگار ما! (اين عمل را) از ما بپذير، بي‌گمان تو شنوا و دانا (به گفتار و نيّات ما) هستي. ‏ ‏ اي پروردگار ما! چنان كن كه ما دو نفر مخلص و منقاد (فرمان) تو باشيم، و از فرزندان ما ملّت و جماعتي پديد آور كه تسليم (فرمان) تو باشند، و طرز عبادات خويش را (در كعبه و اطراف آن) به ما نشان بده».
{ جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ }(مائده / 97)
« خداوند، كعبه، (يعني) بيت‌الحرام، و ماههاي حرام، و قربانيهاي بي‌نشان و نشاندار را وسيله‌اي براي سامان بخشيدن (به كار دنيوي و اخروي) مردم قرار داده است».
{وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا }(مائده / 2)
« و نه كساني را كه آهنگِ آمدن به خانه خدا را دارند و به دنبال لطف و خوشنودي خدايند».
{ وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (١٩٦)الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الألْبَابِ (١٩٧)لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (١٩٨)ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (١٩٩)فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (٢٠٠)وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (٢٠١)أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (٢٠٢)وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (٢٠٣) } (بقره / 196-203)
« ‏ و حجّ و عمره را به تمام و كمال خالصانه براي خدا انجام دهيد (و مراسم و مناسك ظاهري را به پايان بريد و هدفتان جز رضاي خدا نباشد) و اگر (از برگزاري بعضي از مناسك، به وسيله دشمن يا بيماري و غيره) بازداشته شديد (و خواستيد از احرام به در آئيد، بر شما است كه) هر آنچه از قرباني فراهم شود (همچون شتر و گاو و گوسفند، ذبح كنيد و آن گاه از احرام به در آئيد) و سرهاي خود را نتراشيد تا قرباني به قربانگاه خود برسد (همان جائي كه حاجي در آن از انجام مراسم حجّ بازمانده، و يا كعبه است)، و اگر كسي از شما بيمار شد، يا ناراحتي در سر داشت (به سبب زخمي بودن يا سردرد و يا بيماريهاي ديگر، و محتاج شد موي سر را بتراشد، بايد كه) فديه بدهد، از قبيل (سه روز) روزه يا صدقه (كه دادن خوراك يك‌روزه شش نفر ندار است) و يا گوسفندي (كه بايد ذبح و ميان فقراء تقسيم شود). و وقتي كه (از دشمن يا بيماري) در امان بوديد (و به حجّ و عمره رفتيد و نخست) كسي از عمره بهره‌مند گردد سپس حجّ را آغاز كند، آنچه از قرباني ميسّر شد (ذبح مي‌كند و به فقراي آنجا مي‌دهد). و كسي كه (قرباني يا بهاي قرباني را) نيابد، سه روز در (ايّام) حجّ، و هفت روز هنگامي كه بازگشت (به خانه و كاشانه خود، بايد روزه بگيرد). اين ده روز كاملي است (كه نبايد از آنها غفلت شود) اين (بهره‌مندي و آغاز از عمره، يا قرباني و يا روزه‌داري) از آن كسي است كه خانواده او اهل مسجدالحرام (يعني ساكنان مكّه و دوروبر آن) نباشد. (تقوا داشته باشيد) و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا داراي كيفر سختي است. ‏ ‏ حجّ در ماههاي معيّني انجام مي‌پذيرد (كه عبارتند از: شوّال و ذوالقعده و ذوالحجّه). پس كسي كه (در اين ماهها با احرام يا تلبيه يا سوق دادن حيوان قرباني و شروع مناسك ديگر حجّ)، حجّ را بر خويشتن واجب كرده باشد (و حجّ را آغاز نموده باشد، بايد آداب آن را مراعات دارد و توجّه داشته باشد كه) در حجّ آميزش جنسي با زنان و گناه و جدالي نيست (و نبايد مرتكب چنين اعمالي شود). و هر كار نيكي كه مي‌كنيد خداوند از آن آگاه است. و توشه برگيريد (هم براي سفر حجّ و هم براي سراي ديگرتان و بدانيد) كه بهترين توشه پرهيزگاري است، و اي خردمندان! از (خشم و كيفر) من بپرهيزيد. ‏ ‏ گناهي بر شما نيست اين كه از فضل پروردگار خود برخوردار شويد (و در ايّام حجّ به كسب و تجارت بپردازيد). و هنگامي كه از عرفات (به سوي مزدلفه) روان شديد، خدا را (با تهليل و تكبير و تلبيه) در نزد مشعرالحرام ياد كنيد، و همان گونه كه شما را رهنمون كرده است خداي را ياد كنيد (و با تضرّع و زاري و بيم و اميد و اين كه گوئي كه او را مي‌بينيد به ذكرش بپردازيد) اگرچه پيش از آن جزو گمراهان بوده باشيد. ‏ ‏ سپس از همان جا كه مردم روان مي‌شوند (و از مكان واحدي به نام عرفات به سوي سرزمين مِنيا مي‌كوچند) روان شويد، و از خداوند آمرزش (گناهان و كجرويهاي پيشين خود را) بخواهيد (و بدانيد كه) بي‌گمان خداوند آمرزنده و مهربان است (و توبه و بازگشت بندگان مخلص را مي‌پذيرد). ‏ ‏ و هنگامي كه مناسك (حجّ) خود را انجام داديد (و مراسم آن را به پايان برديد و پراكنده شديد) همان گونه كه پدران خويش را ياد مي‌كنيد (و به افتخارات نياكان مباهات مي‌نمائيد) خدا را ياد كنيد و بلكه بيشتر از آن، (زيرا بزرگي و عظمت در پرتو ارتباط با خدا است. مردمان دو گروهند:) كساني هستند كه مي‌گويند: خداوندا! به ما در دنيا (نيكي رسان و سعادت و نعمت) عطاء كن. (و لذا) چنين كساني در آخرت بهره‌اي (از سعادت و نعمت و رضايت الهي) ندارند. ‏ ‏ و برخي از آنان مي‌گويند: پروردگارا! در دنيا به ما نيكي رسان و در آخرت نيز به ما نيكي عطاء فرما (و سراي آجل و عاجل ما را خوش و خرّم گردان) و ما را از عذاب آتش (دوزخ محفوظ) نگاهدار. ‏ ‏ اينان (كه جوياي سعادت دنيا و آخرتند و در پي خوشبختي هر دو سرايند) از دسترنج خود بهره‌مند خواهند شد (و برابر كوششي كه براي دنيا مي‌ورزند و تكاپوئي كه در راه آخرت از خود نشان مي‌دهند، در هر دو جهان از كرده خود سود مي‌برند و سعادت دارين نصيبشان خواهد گرديد)، و خدا سريع‌الحساب است (و به اعمال همگان آشنا است و هر چه زودتر پاداش و پادافره بندگان را خواهد داد). ‏ ‏ و در روزهاي مشخّصي (كه سه روز ايّام التشريق، يعني يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذي‌الحجّه است و حاجيان در مِنيا بسر مي‌برند) خدا را ياد كنيد (و با اذكار و ادعيه به عبادت و پرستش او بپردازيد). و اگر كسي (عبادت سه روزه را در دو روز اوّل ايّام التشريق انجام دهد و) شتاب نمايد، گناهي بر او نيست (و مانعي نخواهد بود كه روز سوم براي رمي جمرات نباشد)، و كسي كه ماندگار شود و (از رخصت استفاده نكند، بهتر هم خواهد بود و) گناهي نخواهد داشت، (و اين رخصت تعجيل يا تأخير و نفي گناه از شتابنده و ماندگار، تنها) از آنِ كسي است كه تقوا پيشه سازد (و از منهيّات و محرّمات خويشتن را به دور دارد). از (خشم و انتقام) خدا بپرهيزيد و بدانيد كه در پيشگاه او جمع خواهيد شد (و به اعمال و اقوالتان رسيدگي خواهد گرديد و پاداش نيكان و پادافره بدان داده خواهد شد)».
{ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ }(بقره / 189)
« درباره هلالهاي ماه از تو مي‌پرسند (كه چرا هر دم به شكلي پديدار مي‌شود؟). بگو: آنها شناسه‌هاي زماني (و تقويم طبيعي) براي (نظام زندگي) مردم و (تعيين وقت) حجّ هستند«.
{ وَلا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ } (بقره / 191)
« با آنان در كنار مسجدالحرام كارزار نكنيد، مگر آن گاه كه ايشان در آنجا با شما بستيزند».
{ وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأكْبَرِ}(توبه / 3)
« ين اعلامي است از سوي خدا و پيغمبرش به همه مردم (كه در اجتماع سالانه ايشان در مكّه) در روز بزرگترين حجّ».
{إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا }(توبه / 28)
« يگمان مشركان (به سبب كفر و شركشان، از لحاظ عقيده) پليدند، لذا نبايد پس از امسال (كه نهم هجري است) به مسجدالحرام وارد شوند».
{ وَمَا لَهُمْ أَلا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ }(انفال / 34)
« چرا خداوند آنان را عذاب نكند، در حالي كه ايشان (مسلمانان را) از مسجدالحرام باز مي‌دارند؟».
{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (٩٦)فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (٩٧) } (آل عمران / 96-97)
«‏ نخستين خانه‌اي (از حيث قدمت و حرمت كه با دست انبياء جهت پرستش و نيايش صحيح خداوند يگانه) براي مردم بنيانگذاري گشته است، خانه‌اي است كه در مكّه قرار دارد (و كعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربركت و نعمت است و (از آنجا كه قبله‌گاه نماز مسلمانان و مكان حجّ آنان يعني كنگره بزرگ سالانه ايشان است، مايه) هدايت جهانيان است. ‏‏ در آن نشانه‌هاي روشني است، مقام ابراهيم (يعني مكان نماز و عبادت او از جمله آنها است). و هركس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حجّ اين خانه واجب الهي است بر كساني كه توانائي (مالي و بدني) براي رفتن بدانجا را دارند. و هركس (حجّ خانه خدا را به جاي نياورد، يا اصلاً حجّ را نپذيرد، و بدين وسيله) كفر ورزد (به خود زيان رسانده نه به خدا) چه خداوند از همه جهانيان بي‌نياز است». ‏
{ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ (١٥٨) }(بقره / 158)
«‏ بي‌گمان (دو كوه) صفا و مروه (و هفت بار سعي ميان آن دو) از نشانه‌هاي (دين) خدا و عبادات الله هستند. پس هر كه (مي‌خواهد فريضه) حجّ بيت (الله‌الحرام) يا عمره را به جاي آورد، بر او گناهي نخواهد بود كه آن دو (كوه) را بارها طواف كند (و سعي ميان صفا و مروه را به جاي آورد). هر كه به دلخواه كار نيكي را انجام دهد (و بيش از واجبات، به طاعت و عبادت پردازد، خدا پاداش او را مي‌دهد، چه) بي‌گمان خدا سپاسگزار و آگاه (از اعمال و نيّات عبادت‌كنندگان) است».
{ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا }(اسراء / 1)
«‏ تسبيح و تقديس خدائي را سزا است كه بنده خود (محمّد پسر عبدالّله) را در شبي از مسجدالحرام (مكّه) به مسجدالاقصي (بيت‌المقدّس) برد، آنجا كه دَور و بر آن را پربركت (از اقوات مادي و معنوي) ساخته‌ايم. تا (در اين كوچ يك شبه زميني و آسماني) برخي از نشانه‌هاي (عظمت و قدرت خداوندي) خود را بدو بنمايانيم (و با نشان دادن فراخي گستره جهان و بخشي از شگفتيهاي آن، او را از بند دردها و رنجهاي زمينيان برهانيم و با دل و جرأت بيشتر به ميدان مبارزه حق و باطل روانه گردانيم)».
{ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُمَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ }(بقره / 144)
«ما روگرداندن تو را گاهگاهي به سوي آسمان مي‌بينيم (و پيام آرزوي قلبي تو را جهت نزول وحي در مورد تغيير قبله دريافت مي‌داريم) پس تو را به سوي قبله‌اي متوجّه مي‌سازيم كه از آن خوشنود خواهي شد، و لذا رو به سوي مسجدالحرام كن، و (اي مؤمنان!) در هر جا كه بوديد روهاي خويشتن را (به هنگام نماز) به جانب آن كنيد».
{ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُمَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ }(بقره / 150)
«و از هرجا كه بيرون رفتي (و به هر جا كه رسيدي، به هنگام نماز در همه نقاط جهان) رو به سوي مسجدالحرام كن، و (اي مؤمنان! چه در سفر و چه در حضر، در همه اقطار زمين، به هنگام نماز) هر جا كه بوديد، رو به سوي آن كنيد».
این پاره‌ای از تصریحات قرآني بود كه در خصوص فضیلت مکه، واجب بودن حج برای آن و احکام و مناسکش توضیح می‌داد.
ولی در رابطه با کربلا، نجف، قم و مشهد، شهادت می‌دهم که در هیچ آیه‌ای از قرآن نیامده‌اند.
 
مساجد در قرآن
و این پاره‌اي از تصريحات قرآن عظیم است که درباره‌ي بیان مساجد، احکام آن و فضیلت نماز خواندن در آن آمده است:
{فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ (٣٦)رِجَالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ }(نور / 36-37)
«‏(اگر در جستجوي اين نور پرفروغ هستيد، آن را بجوئيد) در خانه‌هائي كه خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آنها نام خدا برده شود (و با ذكر و ياد او، و با تلاوت آيات قرآني، و بررسي احكام آسماني آباد شود. خانه‌هاي مسجد نامي كه) در آنها سحرگاهان و شامگاهان به تقديس و تنزيه يزدان مي‌پردازند. ‏‏ مرداني كه بازرگاني و معامله‌اي، آنان را از ياد خدا و خواندن نماز و دادن زكات غافل نمي‌سازد. از روزي‌ مي‌ترسند كه دلها و چشمها در آن دگرگون و پريشان مي‌گردد».
{ وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا (١٨) } ‏(جن / 18)
«‏ مسجدها مختصّ پرستش خدا است، و (در آنها) كسي را با خدا پرستش نكنيد».
{ يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ }(اعراف / 31)
«‏ اي آدميزادگان! در هر نماز گاه و عبادتگاهي، خود را (با لباس مادي كه عورت شما را بپوشاند، و با لباس معنوي كه تقوا نام دارد) بيارائيد».
{ وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ (٤٣) }(بقره / 43)
«‏ و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و با نمازگزاران (به صورت جماعت) نماز بخوانيد».
{لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ }(توبه / 108)
«‏ (اي پيغمبر!) هرگز در آن (مسجد ضرار) نايست و نماز مگذار. مسجدي (مانند مسجد قبا) كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا گرديده است (و مراد سازندگان آن تنها رضاي الله بوده است) سزاوار آن است كه در آن برپاي ايستي و نماز بگزاري».‏
{ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ } (بقره / 114)
«(از جمله دشمني ايشان نسبت به يكديگر، و نسبت به مسلمانان اين است كه بعضي از قبيله‌ها معابد قبيله‌هاي ديگر را خراب نمودند و مسلمانان را از ورود به مسجدالحرام باز داشتند) و چه كسي ستمگرتر از كساني است كه نگذارند در مساجد و اماكن عبادت خدا، نام خدا برده شود».
{ مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ }(توبه / 17)
«‏ مشركاني كه به كفر خويش گواهي مي‌دهند حق ندارند مساجد خدا را (با عبادت يا تعمير و تنظيف و خدمت) آباد كنند».
{ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ }(توبه / 18)
«تنها كسي حق دارد مساجد خدا را (با تعمير يا عبادت) آبادان سازد كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد و نماز را چنان كه بايد بخواند».
{وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ }(بقره / 187)
« وقتي كه در مساجد به (عبادت) اعتكاف مشغوليد، با آنان همخوابگي نكنيد».
{ وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ (٢١٧)الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ (٢١٨)وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ (٢١٩) } (شعرا / 217-219)
«‏ و بر خداي چيره و مهربان توكّل كن. ‏‏ آن خدائي كه تو را مي‌بيند بدان گاه كه (براي نماز تهجّد) برمي‌خيزي. ‏‏ و (همچنين مي‌بيند) حركت (قيام و ركوع و سجود و نشست و برخاست) تو را در ميان (صف جماعت) سجده برندگان ». ‏
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (٩) } (جمعه / 9)
«‏ اي مؤمنان! هنگامي كه روز آدينه براي نماز جمعه اذان گفته شد، به سوي ذكر و عبادت خدا بشتابيد و داد و ستد را رها سازيد. اين (چيزي كه بدان دستور داده مي‌شويد) براي شما بهتر و سودمندتر است اگر متوجه باشيد».
{وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}‏(یس / 12)
«و چيزهائي را كه (در دنيا) پيشاپيش فرستاده‌اند و (كارهائي را كه كرده‌اند، و همچنين) چيزهائي را كه (در آن) برجاي نهاده‌اند (و كارهائي را كه نكرده‌اند، ثبت و ضبط مي‌كنيم و) مي‌نويسيم. و ما همه چيز را در كتاب آشكار (لوح محفوظ) سرشماري مي‌نمائيم و مي‌نگاريم». ‏
 
اما در رابطه با نماز در کربلا، مرقد علي و زیارتگاه ائمه، خداوند را شهادت می‌دهم که یک آیه‌ای در قرآن درباره‌ي آن‌ها نیامده است.
 
در قرآن نامي از مراقد و قبرها نیست
 در حقیقت قرآن کریم خالی از ذکر و بیان کربلا، نجف، قم و مشهد است و هیچ اشاره‌ای به ذکر مرقدها، قبرها، زیارتگاه‌‌ها، بناها و رفتن به سوی آن‌ها و شبیه اینها وجود ندارد. و اگر در بين فضایلی که‌ آنان برای مراقد وضع نموده‌اند، طوري كه بر فضل کعبه – چه‌ رسد به‌ سایر مساجد- فایق آمده‌، و بین آن عدم اشاره‌ی قرآن به‌ هیچ یک از موارد مورد نظر آنان، برایت مشخص می‌شود که این روایات، همه دروغ هستند و فتواهاي رسيده در اين خصوص باطل و بي اساس مي‌باشند، زیرا مگر ممکن است که‌ خداوند عزوجل  امری را فراموش نماید:
{ أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (٢١) } (شوری / 21)
«‏ شايد آنان انبازها و معبودهائي دارند كه براي ايشان ديني را پديد آورده‌اند كه خدا بدان اجازه نداده است (و از آن بي‌خبر است‌؟) اگر اين سخنِ قاطعانه و داورانه (خدا، مبني بر مهلت كافران و تأخير قيامت تا وقت معيّن آن) نبود، ميانشان (با اهلاك كافران و ابقاء مؤمنان) داوري مي‌گرديد (و دستور عذاب دنيوي يا اخروي صادر مي‌گشت و مجالي به كافران نمي‌داد. در عين حال آنان نبايد اين حقيقت را فراموش كنند كه) قطعاً ستمگران عذاب دردناكي دارند ».
 
 
دنبال نمودن متشابه
اگر راجع به اين تعظیم زیارت‌گاه‌ها و زیاده‌روی در زیارت‌ها تا این حد خطرناک سؤال نماييد كه اساسش در قرآن چیست؟
غیر از یک آیه‌ي متشابه جوابی را براي آن نمی‌یابی! و آن نيز عبارت است از قول خداوند عزوجل  كه می‌فرماید:
{ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا} (کهف / 21)
«برخي ديگر كه اكثريّت داشتند، گفتند: بر (درِ غار) ايشان پرستشگاهي مي‌سازيم».
هیچ شکی نیست که اين آيه غیر صریح الدلاله است و آنچه ما براي این کارهای بزرگ ببدان نياز داریم، یک نص صریحی است که مانند دیگر جاهای قرآن تکرار شده است. همچنان که در قرآن هیچ امری به زیارت قبور و نهی از ترک آن نشده است و حکم واحدی در مورد احکام مربوط بدان وجود ندارد.
حال این را با آنچه که در قرآن درباره‌ي مساجد آمده، مقایسه کن.
اگر به مفهوم آیه‌ي فوق بپردازيم آن‌را خلاف ظاهر آنچه که آورده‌اند، می‌یابیم:
خداوند می‌فرماید:
{ وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِداً (کهف21)}
«‏ همان گونه (كه آنان را به خواب طولاني فرو برديم، و از آن خواب عميق بيدارشان نموديم، مردمان شهر را) هم متوجّه حالشان كرديم، (بدان گاه كه ميان خود درباره رستاخيز كشمكش داشتند) تا بدانند كه وعده خدا (درباره رستاخيز و زندگي دوباره) حق است، و اين كه بدون شكّ قيامت فرا مي‌رسد. (در نتيجه ديدن ايشان، اهل شهر به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردند. سپس خداوند اصحاب كهف را به هنگام ديدار مردم از ايشان، در ميان غار مي‌راند. مردمان درباره ايشان دو گروه شدند: بعضي از آنان) گفتند: بر (درِ غار) ايشان ديواري درست كنيد (تا كسي به غار نرود. چرا كه نمي‌دانيم آنان مرده‌اند يا دوباره به خواب عميق فرو رفته‌اند) و پروردگارشان آگاه‌تر از (هر كسي به) وضع ايشان است. برخي ديگر كه اكثريّت داشتند، گفتند: بر (درِ غار) ايشان پرستشگاهي مي‌سازيم ». ‏
دستور به درست کردن مسجد بر قبور اصحاب کهف از این آیه صادر شده:
{الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ }
یعنی بزرگان قوم و پادشاهانشان که اینها منبع تشریع نیستند و عادتاً جبار و طغیانگر بوده‌اند و لهجه‌ي طغیان و استبداد از این عبارتشان به روشنی معلوم است: {لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِداً }
این امری است که ضرورتاً باید اجرا شود بدون اين‌كه‌ رأی یا دلیلی در آن دخیل باشد و این است حال بدکاران و مستبدان و آنان الگویی برای ما نیستند و دین ما ناسخ همه‌ي ادیان است.
سخن گفتن درباره‌ي مشروعیت ساختن مساجد بر سر قبرها، تعظیم زیارت‌گاه‌ها و دستور به زیارت آن، این دستوری که آن‌را از ضروریات دین قرار داده‌اند؛ درباره‌ي آن، جز یک آیه‌ي متشابه هیچ آیه‌ای در قرآن وجود ندارد، پس پیروی از آن‌ها حال بیماردلان است، کسانی که از سر هوا و هوس‌ دین‌هایی را ابداع می‌کنند، سپس به سوی قرآن می‌آیند و درباره‌ي متشابهات آن جستجو می‌کنند به خاطر تأیید چیزی که خارج از قرآن آن‌را ثابت کرده‌اند.
در حالی که درست آن است که آراء و نظریاتی را که در مرحله‌ي اول با قرآن ثابت می‌شوند، جستجو کنیم نه عکس آن.
حقيقتا كه بین این و آن بسیار فرق است، زیرا اولی قرآن‌را استخدام مي‌كند و دومی در خدمت قرآن است، به هر حال قرآن سید مخدوم است:
{ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ }(توبه / 40)
«و سخن خدا (و آیین او) بالا (و پیروز) است؛ و خداوند عزیز و حکیم است.»


[1]- (فروع الکافی 4/580).
[2]- (فروع الکافی 4/580).
[3]- ص 147.
[4]- فروع الکافی ص 147.
[5]- (المسالة (9) ص 5 از دفتر مسائل دینی و جواب‌ها / قسم دوم).
[6]- بحار الأنوار101/107.
[7] التربة الحسينية : محمد حسين كاشف الغطاء ص56.
([8]) أحكام الشريعة 1/32.

از کتاب:
استدلال های باطل شیعه  از قرآن و بیان بطلان آن،  مؤلف: دکتر طه حامد دلیمی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

کلام امام محمد غزالی رحمه الله: احمق ترین مردم کسی است که به برتری خود بسیار مطمئن و از خود بسیار راضی است و عاقل ترین مردم کسی است که یشتر از دیگران خود و نفسش را متهم کند. (در محضر غزالی، مؤلف: صالح احمد الشامی، مترجم: جهانگیر ولدبیگی)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13549
دیروز : 3293
بازدید کل: 8248894

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010