|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > مشارکت در بازسازی کعبه
شماره مقاله : 728 تعداد مشاهده : 340 تاریخ افزودن مقاله : 1/7/1388
|
مشارکت در بازسازی کعبه
علی محمّد صلّابي
مترجم هیئت علمی انتشارات حرمین
در سن سی و پنج سالگی پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم قریش تصمیم به بازسازی کعبه، که بر اثر آتشسوزی و سیل، دیوارهایش آسیب دیده بود، گرفتند. کعبه همچنان براساس بنای ابراهیم بود و از سنگهایی که هر یک به اندازة قامت یک انسان بودند، ساخته شده بود. قریش خواستند آن را منهدم کنند، ولی همه میترسیدند که شروع به تخریب آن بکنند. ولید بن مغیره گفت: من انهدام آن را آغاز میکنم. کلنگ را برداشت و بالا رفت و گفت: بار خدایا منحرف نشدهایم و جز کار خیر، هدفی نداریم. سپس از ناحیه دو رکن (حجر الاسود و یمانی) آن را منهدم کرد. مردم آن شب منتظر ماندند و گفتند: اگر ولید به بلایی گرفتار شود، چیزی از کعبه را خراب نخواهیم کرد و به حالت قبلی بر میگردانیم و اگر به بلایی گرفتار نشد، پس خداوند از آنچه انجام دادهایم راضی است. صبح فردا، ولید دوباره شروع به انهدام خانة کعبه نمود و مردم نیز با او همکاری کردند تا اینکه به سنگی سبز بسان کوهان شتر که به هم پیوسته بود رسیدند. کار تخریب تقسیم شده بود. هر گوشهای را به قبیلهای اختصاص دادند؛ سرداران و بزرگان قریش در نقل و آوردن سنگها و بلند کردن آن مشارکت نمودند. محمد و عمویش، عباس، نیز مشارکت داشتند و سنگ میآوردند. عباس به پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم گفت: جامهات را برگردنت بینداز تا از سنگهایی که بر شانه میگذاری آسیب نبینی. ناگهان بیهوش به زمین افتاد و چشمانش به زمین خیره شد. سپس به هوش آمد وگفت: جامهام، جامهام و جامهاش به کمرش بسته بود.[1]
بعد از بازسازی کعبه نوبت نصب حجرالاسود رسید و از آنجا که نصب حجرالاسود توسط هر قبیلهای صورت میگرفت، برای آن قبیله امتیاز خاصی محسوب میگردید، لذا اختلاف قبایل مختلف با یکدیگر آغاز گردید و اگر ابو امیه بن مغیره نبود، نزدیک بود با یکدیگر وارد جنگ شوند. ابو امیه گفت: ای قریش! نخستین کسی که وارد مسجد میشود دربارة اختلافی که در میان شما پیش آمده است، داور قرار دهید. آنها پذیرفتند و منتظر ماندند تا چه کسی وارد مسجد خواهد شد. با ورود پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم همه گفتند: محمد امین است و داوری او را قبول داریم. رسول الله پارچهای خواست و حجرالاسود را با دستهای خود در آن گذاشت. سپس به سرداران قوم گفت: هر کدام گوشهای از پارچه را بگیرند و بلند کنند، آن گاه آن را با دستان خود در محلش قرار داد.
ارتفاع کعبه هجده ذراع شد و دروازهاش را چنان از زمین بلند کردند که با نردبان باید بالا میرفتند و بدین صورت از ورود سیل به داخل کعبه جلوگیری کردند و بر شش ستون چوبی سقف کعبه را زدند و چون متعهد شده بودند که با مال حلال کعبه را بازسازی کنند، لذا نتوانستند آن را به طور کامل بازسازی کنند و بخشی از حجر اسماعیل را متروک گذاشتند و فقط گرد آن دیوار کوچکی بنا کردند که نشانی از آن بماند.[2]
درسها، فوائد و عبرتها
1- کعبه نزد قریشیان از اهمیت و تقدسی خاص برخوردار بود و برای مقدس بودن کعبه همین کافی است که ابراهیم و فرزندش اسماعیل به دستور خدا اساس آن را بنا نهادند و پایههایش را بالا بردند تا اولین خانهای باشد که برای عبادت خداوند یکتا در زمین ساخته شده است.
2- به طور کلی کعبه چهار بار بازسازی شده است. نخستین بار ابراهیم u آن را به کمک فرزندش، اسماعیل ساخت. مرتبة دوم قریش بنای آن را تجدید نمودند و پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم نیز در آن مشارکت داشت و مرتبة سوم در زمان یزید بن معاویه بر اثر اینکه حصین سکونی ابن زبیر را محاصره کرد تا تسلیم شود دچار آتشسوزی گردید و ویران شد. بنابراین ابن زبیر آن را بازسازی کرد و مرتبة چهارم در زمان عبدالملک بن مروان بعداز کشته شدن ابن زبیر بود که عبدالملک بن مروان کعبه را به همان بنای سابق قریش برگرداند که در زمان پیامبر بود؛ زیرا ابن زبیر کعبه را بلندتر نموده بود و شش ذراعی که در بنای قریش از آن بیرون مانده بود به آن اضافه نمود و برای کعبه دو دروازه ساخت. آنچه موجب توسعة کعبه توسط ابن زبیر گردید، حدیثی است که عایشه از پیامبر خدا روایت نموده بود که فرمود: «اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند، دستور میدادم که کعبه را به همان بنای قبلی بسازند و دروازهای از ناحیه مشرق و دروازهای از ناحیه مغرب برای آن میگشودم و آنها را به زمین میچسباندم؛ آن وقت کعبه به پایههای ابراهیم برمیگشت.»[3]
3- حل اختلاف موفقیت آمیز و عادلانه که همه به آن راضی شدند و از جنگهای خونینی که در آستانة درگرفتن بود، جلوگیری کرد و همه قبیلهها آن را پذیرفتند و بدین صورت افتخار نصب حجرالاسود تنها به یک قبیله اختصاص نیافت و تدبیر و درایت پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم برای حل این بحران دشوار و حل نشدنی تقدیرالهی بود. قریش نیز این حکمیت را پذیرفتند؛ زیرا میدانستند که محمد، امینی است که ستم نمیکند و از کسی طرفداری نمینماید و امین خانه و روحها و خونهاست.[4]
4- واقعه تجدید بنای کعبه جایگاه پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم را در میان قریش افزود[5] و در این ماجرا پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم به دو امتیاز دست یافت: یکی افتخار حل اختلاف و جلوگیری از جنگ که انتظار میرفت بین قبیلههای قریش در بگیرد و افتخار دیگر نصب حجرالاسود که سران قریش برای کسب این افتخار به رقابت پرداخته بودند و خواست خداوند این بود تا نصب آن توسط پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم انجام گیرد.[6]
5- در ماجرای تجدید بنای کعبه، حفاظت و توفیق کامل خداوندی را در سیرة پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم مشاهده میکنیم که چگونه توانست چنین بحران بزرگی را به سادهترین شیوه، حل نماید و این از نشانههای رسالتش بود؛ زیرا هدف رسالت ایشان، رسانیدن مردم به حقیقت از نزدیکترین راه و حل مشکلات با سادهترین و کاملترین شیوه بود و اما اینکه بر اثر بالا زدن جامهاش، بیهوش شد و به زمین افتاد، بیانگر اوج حیا و وقار آن حضرت حتی در ایام جوانی بود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- البخاری، کتاب الحج، شماره 1583.
[2]- وقفات تربویه، ص 57 - رسالة الانبیاء، عمر احمد عمر، ج 3، ص 29 – 30.
[3]- البخاری، کتاب العلم، شماره 126.
[4]- السیرة النبویه، ابی فارس، ص 125.
[5]- السیرة النبویه الصحیحه، عمری، ج 1، ص 116.
[6]- السیرة النبوی، ابی فارس، ص 125 - 126.
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد اول، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم : هیئت علمی انتشارات حرمین.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|