Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:

"أَوْلِم و لو بشاة"(متفق عليه)

«وليمه بده اگرچه گوسفندي باشد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>توحید > توحید چگونه تحقق می یابد؟

شماره مقاله : 6587              تعداد مشاهده : 350             تاریخ افزودن مقاله : 6/8/1389

توحيد چگونه تحقّق مي‌يابد؟


توحيدي‌كه پيامبران از جانب خدا آورده‌اند و اسلام به اثبات و تأكيد و حمايت آن توجه نموده است، تحقّق پيدا نخواهد كرد و ريشه‌هاي آن استوار نخواهدگشت و شاخه‌هاي آن رشد نخواهد كرد، مگر اين كه عناصر زير براي آن فراهم شود:
عنصر اول : خالص گردانيدن عبادت براي خداوند يكتا
عنصر دوم : كافر دانستن همه‌ي طاغوتيان و اظهار بيزاري از همه‌ي كساني كه آنان را عبادت كرده و يا به سرپرستي گرفته‌اند.
عنصر سوم : پرهيز از تمام اشكال و رنگ‌هاي شرك و بستن راه‌هاي نفوذ آن.
"حال به توضيح اين سه عنصر مي‌پردازيم"


اول : عبادت خالص براي خدا
به اين معني كه تمام حقوق خداوندي به طوركامل به او داده شود مانند : تعظيم، محبت و تسليم مطلق. و اين عبادت خالص به وسيله‌ي سه امر زير ثابت مي‌گردد:
1ـ انساني كه مدّعي يكتاپرستي است، نبايد هيچ شخصي را همانند خداوند تعظيم نمايد. خداوند فرموده است :
" قُلْ أغَيْرَ اللهِ أبْغِي رَبَّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيءٍ " انعام/64
«بگو : آيا (سزاوار است كه) پروردگاري جز خدا را طلب كنم و حال آن كه او پروردگار هر چيزي است.»
پس طبق اين آيه تمام اربابان غيرخدايي كه مردم عبادت مي‌كنند و ياآنها را تعظيم مي‌كنند بايد نابودشوند، چه از جنس سنگ هستند يا از جنس بشر. به همين سبب دعوت پيامبر صلی الله علیه و سلم براي پادشاهان و اميران اين بود كه :
" ألاَّ نَعْبُدَ إلاَّ اللهَ و لا نُشْرِكَ بِهِ شيئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضَاً أرْبَابَاً مِنْ دُونِ اللهِ" آل‌عمران/64
«كه جز خداي يگانه را نپرستيم و چيزي را شريك او نكنيم و برخي از ما برخي ديگر را به جاي خداوند يگانه به خدايي نپذيريم.»
2ـ انساني كه مدّعي يكتاپرستي است،‌ نبايد غير از خداوند سرپرستي داشته باشد كه او را به اندازه‌ي خدا دوست بدارد.
" قُلْ أغَيرَ اللهِ اتَّخَذُ وَلِيَّاً فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ " انعام/14
«بگو : آيا غير خدا را معبود و ياور خود بگيرم؟! در حالي كه او آفريننده‌ي آسمان‌ها و زمين است؟»
و نيز فرموده است :
" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أنْدَادَاً يُحِبُّونَهُم كَحُبِّ اللهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أشَدُّ حُبَّاً للهِ " بقره/165
«برخي از مردم هستند كه غير از خدا، خداگونه‌هايي برمي‌گزينند و آنان را همچون خدا دوست مي‌دارند و كساني كه ايمان آورده‌اند, خدا را سخت دوست مي‌د‌ارند (و بالاتر از هر چيز به او عشق مي‌ورزند.»
و در دنباله‌ي همين آيه فرموده است :
" كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللهُ أعْمَالَهُم حَسَراتٍ عَلَيهِم وَ مَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ " بقره / 167
«اين چنين خداوند كردارهايشان را به گونه‌ي حسرت‌زا و اندوهباري نشان‌ ايشان مي‌دهد و آنان هرگز از آتش (دوزخ) بيرون نخواهند آمد.»
از اين آيات روشن مي‌شود كه كفّار و مشركين، خدايان ساختگي و دوستان خود را چنان دوست داشته و در برابرشان تسليم بوده و تعظيم‌شان‌كرده‌اندكه جز براي‌خداوند جايز نيست آن گونه اعمالي انجام شود.
شيخ‌الاسلام محمد بن عبدالوهّاب درباره‌ي اين آيات فرموده است : «خداوند بيان‌كرده‌كه آنان خدايان ساختگي را به اندازه خداوند يكتا دوست داشته‌اند. و از اينجا ثابت مي‌شود كه آنان خداوند را نيز بسيار دوست داشته‌اند، امّا اين محبّت سبب وارد شدنشان به دايره‌ اسلام نشده است. پس‌ در اين‌صورت وضعيت كساني‌كه خدايان‌باطل را بيشتر از خداوندحقيقي دوست دارند، چه خواهد بود؟ و كسي كه خداوند را دوست نداشته، بلكه فقط خدايان باطل را دوست مي‌دارد چه سرانجام شومي خواهد داشت؟!»
لازمة توحيد اين است‌كه انسان محبّت خود را براي خداوند خالص‌گرداند و هيچ ياور و سرپرستي را همانندخداوند دوست ندارد. پس ولايت فقط مخصوص خداوند است :
" اَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أولياءَ، فاللهُ هُوَ المَوْلَي وَ‌ هُوَ يُحْيِي الْمَوتَي وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ " شوري/9
«(ستمگران و كافران) كسي جز خدا را به سرپرستي گرفته‌اند، در صورتي كه سرپرست اوست و او مردگان را زنده مي‌گرداند و او بر همه چيز تواناست.»
3ـ انساني كه مدّعي يكتاپرستي است، نبايد جز خداوند قانون‌گذاري داشته باشد و نبايد همانند خداوند از او اطاعت كند، خداوند در اين باره چنين مي‌فرمايد :
" أفَغَيْرَ اللهِ ابْتَغِي حَكَمَاً وَ هُوَ الَّذِي أنْزَلَ إلَيكُمُ الْكِتَــابَ مُفَصَّلاً " انعام/114
«آيا جز خدا را (ميان خود و شما) قاضي كنم؟ در حالي كه اوست كه كتاب (آسماني قرآن) را براي شما نازل كرده و (حلال و حرام، حقّ و باطل، و هدايت و ضلالت) در آن تفصيل داده شده است.»
اين قضيه به آن دليل است كه تنها كسي كه حق قضاوت و قانون‌گذاري در مسائل مربوط به بندگان و امور دين و دنياي آنان را دارد، فقط خداوند يكتاست كه به وضعيت مخلوقات خود دانا و نسبت به‌آنان مهربان و به مصالح و مفاسدآنان آگاه است.
" ألا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ " ملك/14
«مگر كسي‌كه (مردمان را) مي‌آفريند (حال و وضع‌ايشان را) نمي‌داند، در حالي كه او دقيق و باريك‌بين و بسيار آگاه است.»
به همين جهت قرآن كريم مقرّر فرموده كه حكم به معني قانون‌گذاري فقط ‌مخصوص ‌خداوند باشد. در قرآن‌ چنين مي‌خوانيم :
" إنِ الْحُكْمُ إلاَّ للهِ أمَرَ ألاَّ تَعْبُدُوا إلاَّ إيَّاهُ ذلِكَ الدِّيْنُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ " يوسف/40
«فرمانروايي از آن خداست و بس. خدا دستور داده است كه جز او را نپرستيد. اين است دين راست و ثابتي (كه ادلّه و برهان‌هاي عقلي و نقلي پشتوانه‌ي آن است) ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.»
قرآن "در يك موضع‌گيري شديدتر" قضاوت را به نزد غير خدا و رسول‌بردن و قانون غيرخدايي را معتبرشمردن، خروج از حقيقت ايمان دانسته و آن را اطاعت شيطان مي‌داند.
" ألَمْ تَرَ إلَي الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أنَّهُم آمَنُوا بِمَا اُنْزِلَ إلَيكَ وَ مَا اُنزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أنْ يَتَحَاكَمُوا إلَي الطَّاغُوتِ وَ قَدْ اُمِرُوا أنْ يَكْفُرُوا بِهِ و يُرِيدُ الشَّيطَانُ أنْ يُضِلَّهُم ضَلالاً بَعِيداً * وَ إذَا قِيلَ لَهُم تَعَالَوا إلَي مَا أنْزَلَ اللهُ وَ إلي الرَّسُولِ رَأيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدودَاً " نساء/ 60 ـ 61
«(اي پيغمبر) آيا تعجب نمي‌كني از كساني كه مي‌گويند كه آنان به آنچه بر تو نازل شده و پيش از تو نازل‌شده ايمان دارند ( ولي با وجود اين ادّعا هنگام اختلاف) مي‌خواهند داوري را به پيش طاغوت ببرند. در حالي كه به آنان فرمان داده شده كه به طاغوت كفر ورزند. اهريمن مي‌خواهد كه ايشان را به گمراهي شديدي مبتلا سازد. و زماني كه به ايشان گفته شود : به سوي چيزي بيائيد كه خداوند آن را (بر محمدّ) نازل كرده است و به سوي پيغمبر روي آوريد، منافقان را مي‌بيني كه سخت به تو پشت مي‌كنند.»


دوّم : كافر دانستن طاغوتيان
عنصر اول براي تحقق توحيد همان خالص گردانيدن عبادت براي خدا بود و بيان شد كه بايد تعظيم و محبّت و اطاعت كامل را كه فقط مخصوص خداوند است، حق خالص او دانست.
امّا عنصر دوم، كافردانستن طواغيت و بي‌زاري جستن از همه كساني ‌است ‌كه براي طاغوت ‌عبادت ‌كرده و يا آن را به‌سرپرستي گرفته‌اند. اين مسئله به قدري مهم است كه در برخي آيات قرآن كفر به طاغوت بر ايمان به خداوند مقدّم شده است. مانند آيه‌ي زير كه مي‌فرمايد :
" فَمَنْ يَكْفُر بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بالْعُرْوَةِ الْوُثقَي لانْفِصَامَ لَهَا " بقره / 256
«بنـابراين كسـي كه از طاغوت نافرماني كند و به خدا ايمان آورد به محكم‌ترين دستاويز در آويخته است (و او را از سقوط و هلاكت مي‌رهاند و) اصلاً گسستن ندارد.»
پيامبر صلی الله علیه و سلم نيز در اين باره چنين مي‌فرمايد :
«كسي كه، لا إله إلاّ الله، را بگويد و به همه‌ي خدايان ديگر كفر ورزد، ‌جان و مالش حرام و حساب و كتابش بر عهده‌ي خداوند خواهد بود.» به روايت مسلم
با توجه به اين آيه و حديث روشن مي‌شود كه فقط اقرار به كلمه‌ي توحيد سبب حفظ جان و مال نيست، بلكه بايد كفر به خدايان دروغين نيز شامل آن شود.
اين بدان خاطر است كه اشياء به وسيله‌ي اضداد خود شناخته مي‌شوند. پس ايمان به خداي يگانه فقط زماني محقق مي‌شود كه كفر به باطل و بي‌زاري از اهل آن به همراهش باشد.
و بر همين اساس بود كه پيشواي اهل توحيد ـ ابراهيم (ع) ـ بيزاري و برائت خود را از بت‌هاي قوم خود آشكار كرد و دشمني خود را با آنان اعلام نمود. خداوند در اين باره چنين فرموده است :
" وَ إذْ قَالَ إبْرَاهِيمُ لأبِيهِ وَ قَوْمِهِ إنَّنِي بَرَآءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ * إلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإنَّهُ سَيَهْدينِ " زخرف/ 26 ـ 27
«وقتي ابراهيم به پدر و قوم خود گفت : من از معبودهايي كه مـي‌پرستيد بيزام. بجز آن معبودي كه مرا آفريده است. چرا كه او مرا (به حق) رهنمود خواهد كرد.»
و نيز فرموده است كه :
" قَدْ كَانَتْ لَكُم اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي ابْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إذْ قَالُوا لِقَوْمِهِم إنَّا بُرَءَ‌اءُ مِنكُم وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَ بَدَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُم الْعَدَاوَةُ وَ الْبَغْضَاءُ أبَدَاً حَتَّي تُؤمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ " ممتحنه/4
«(رفتار و كردار) ابراهيم و پيروان او الگوي خوبي براي شماست، آنگاه كه به قوم خود گفتند : ما از شما و از چيزهايي كه با غيرخدا مي‌پرستيد، بيزار وگريزانيم و شما را قبول نداريم و دشمني و كينه‌توزي هميشگي ميان ما و شما پديدار آمده است تا زماني كه به خداي يگانه ايمان مي‌آوريد و او را به يگانگي مي‌پرستيد.»
با اين مطالب مي‌فهميم كه توحيد و يكتاپرستي فقط زماني به حدّ مطلوب مي‌رسد كه عنصر ايمان به خداوند و عبادت او با عنصر كفر به طاغوت و بيزاري از ياران او توأم هم باشند و به همين خاطر پيام همه‌ي پيامبران براي اقوام اين بوده :
" أنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ " نحل / 36
«كه خداوند را عبادت كنيد و از طاغوت دوري جوييد.»

معني طاغوت چيست؟
طاغوت كلمه‌اي است كه از ريشه «طغيان» به معني تجاوز از حدّ، گرفته شده است. و عبارات دانشمندان گذشته در اين باره متفاوت است. عمر(رض) فرموده‌است‌كه :«طاغوت همان شيطان است» جابر (رض) فرموده است كه : «طاغوت همان كاهناني هستند كه شيطان بر آنان نازل مي‌شود.» و مالك فرموده : «طاغوت عبارت است از هر چيزي كه به جاي خدا عبادت شود.»
هركدام از اين تعاريف فقط بيانگر نمونه‌هايي از طاغوت است و همه‌ي موارد آن را شامل نمي‌شود و دقيق‌ترين تعريف براي‌طاغوت همان است‌كه امام ابن‌قيّم (رح) بيان‌فرموده است. ايشان مي‌گويد : «طاغوت عبارت از هرچيزي است‌كه بندگان به سبب آن از حدود خود خارج شوند. مانند اين كه معبود يا متبوع و يا مورد اطاعت قرار گيرند.» پس طاغوت هر قومي افرادي هستندكه حكم آنها، خارج از برنامه خدا و رسول پذيرفته شود، يا به جاي خدا عبادت شوند، يا بدون دليل‌‌خدايي از آنها پيروي‌شود يا از روي جهل‌در اموري از آنها اطاعت‌كنندكه ندانند خاص خداست.
اينها طاغوت‌هاي جهان هستند كه اگر در اين موارد و در وضعيت مردم تأمّل‌كني، خواهي ديد كه بيشتر مردم از عبادت خدا و رسول منحرف شده و به اطاعت طاغوت‌ها و طاغوتيان گرايش يافته‌اند.


سوّم : حفاظت از خود در برابر شرك و پرهيز از آن
عنصر سوم براي تحقّق توحيد دوري از شرك است. پس لازم است كه همه‌ي انواع آن يعني شرك اكبر، شرك اصغر، شرك جلي و شرك خفي شناخته شود، تا از هرگونه شائبه‌ي شرك رهايي يافته و نسبت به راه‌هاي نفوذ و ورود آن هوشيار باشيم.
همان‌گونه كه گفتيم شناخت هر چيز وابسته به شناخت شيء متضاد آن است. پس شناخت توحيد خالص و پاك نيز وابسته به شناخت ضدّ آن يعني شرك است.




به نقل از کتاب: حقيقت توحيد، تأليف شيخ يوسف القرضاوي




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از علي رضی الله عنه روايت است كه فرمود: شما را خبر ندهم كه بهترين اين امّت بعد از پيامبر كيست؟ ابوبكر. سپس گفت: آيا به شما بگويم كه بعد از ابوبكر از همه چه كسي بهتر است؟ عمر. (مسند احمد 1/106، 110-127، احمد شاكر بيشتر طُرُق اين احاديث را صحيح دانسته‌است.)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 7319
دیروز : 3293
بازدید کل: 8242664

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010