Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "إن رجلا كان فيمن كان قبلكم أتاه الملك ليقبض روحه ، فقيل له : هل عملت من خير؟ قال : ما أعلم ، قيل له : انظر، فقال : ما أعلم شيئا، غير أني كنت أبايع الناس في الدنيا وأجازيهم، فأنظر الموسر، وأتجاوز عن المعسر، فأدخله الله الجنة" (روايت بخاري)
«يكى از كسانى كه قبل از شما زندگى ميكرد، ملك الموت (براى قبض روحش) نزد او آمد و به او گفته شد: آيا تا بحال كار نيكى انجام داده اى؟ او گفت: چيزى در نظرم نيست. به او گفته شد: بياد خود بياور. او گفت: چيزى در نظرم نيست، مگر اينكه با مردم در دنيا تجارت ميكردم (و به آنها قرض ميدادم) و آنها را پاداش ميدادم، بدين جهت كه اشخاص توانگر را مهلت ميدادم و اشخاص تنگدست را ميخشيدم. پس خداوند او را (بخاطر اين عمل او را بخشيد و) بهشتى كرد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>جنگ

شماره مقاله : 558              تعداد مشاهده : 418             تاریخ افزودن مقاله : 13/6/1388

قتال =‌ جنگ 
اسلام عالم انسانی را بهدایت خویش دعوت می‌كند و بدان بسیار اهمیت می‌دهد، تا جامعه انسانی در سایه سایه گستر آن بیاساید و متنعم ‌گردد. و اشعار می‌دارد كه تنها امت اسلامی است‌،‌كه رسالت اعلاء‌كلمه حق را بدوش دارد و مامور تبلیغ دین خدا و ابلاغ وحی الهی است‌، و از او خواسته شده است‌كه ملتها و شعوب عالم را آزاد سازد. و از اینجهت است‌،‌كه امت اسلامی بهترین امت می‌باشد ونسبت آن با سایرامم نسبت استاد به شاگرد است و مادام‌كه امت اسلامی از چنین اهمیتی برخوردار باشد، بر وی واجب است‌كه برای حفظ ‌كیان و هستی و اوضاع داخلی خویش بكوشد وبرای اینكه حق خویش را بدست خود بگیرد، پیكاركند و بجهاد بپردازد تا در جائی قرارگیرد، كه خداوند برایش قرار داده است و مكانت واقعی خویش را بدست آورد وهرگونه سستی و تكاهل دراین زمینه ازگناهان بزرگ است‌،‌كه خداوند پاداش و سزای آن را با ذلت و خواری و انحلال و فناء و از هم گسیختگی می‌دهد، و اسلام ازسستی و ضعف و دعوت به صلح و سازش تا زمانی كه امت بهدفهای خود نرسیده و هدفهای خویش را تحقق نبخشیده است‌، نهی می‌فرماید و صلح و سازش دراینگونه موارد را بیمعنی و ترس قلمداد می‌كند و آن را رضایت به زندگی پست می‌داند. در این باره خداوند می‌گوید:
" فلاتهنوا وتدعوا إلى السلم وأنتم الاعلون والله معكم ولن یتركم أعمالكم  [هرگز سست نشوید و دشمنان را به صلح (‌ذلت بار) دعوت نكنید درحالی‌كه شما برترید و خداوند با شما است و چیزی از ثواب اعمالتان را هرگزكم نمی‌كند]"‌.
یعنی وقتی‌كه نشانه‌های پیروزی و برتری شما در جنگ آشكار شد، چگونه با پیشنهاد صلح‌كه مفهومش عقب نشینی وشكست است‌، پیروزیهای خود را عقیم می‌گذارید؟ 
شما ای مومنان‌كه از نظر عقیده و عبادت و اخلاق و ادب و دانش و عمل از دشمن برترهستید چگونه ازخود سستی نشان می‌دهید و بصلح دعوت می‌كنید. صلح و سازش در اسلام همواره وقتی صورت می‌گیردكه از روی قدرت و قوت باشد. ولذا خداوند صلح وسازش را بطورمطلق نپذیرفته است‌، بلكه آن را مشروط كرده است باینكه دشمن دست از عدوان و تجاوز خود بردارد و ظلمی و ستمی در روی زمین نماند و كسی بخاطر دینش مورد فتنه و آزار قرار نگیرد و كسی مانع‌ ما تبلیغ دین حق نشود، هرگاه یكی از این اسباب موجود باشد، خداوند اجازه جنگیدن می‌دهد و در چنین جنگی است‌،‌كه جانها فدا می‌شوند و كوچك شمرده می‌شوند و زندگی و ارواح قربانی می‌گردند. براستی دینی از ادیان یافت نمی‌شود كه صاحبانش را به خوض در گرداب جنگ‌ها و تحمل سختیهاهای آن سوق دهد و آنان را درراه خدا و حق و حقیقت و در راه مستضعفان و بخاطر زندگی شرافتمندانه بمیدانهای جنگ بكشاند، بغیر از دین اسلام و تنها دین اسلام است‌،‌كه از پیروان خود چنین توقعی دارد،‌كسی‌كه ایات قرآنی و سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و سلم  و خلفای راشدین وی را بعد از او مورد بررسی قرار دهد، بوضوح و آشكارا بدینمطلب پی می‌برد. خداوند سبحان این امت را برای بذل آخرین توانهای خویش دعوت می‌كند، و می‌فرماید:" وجاهدوا فی الله حق جهاده  [‌در راه خدا آنگونه كه شایسته و حق جهاد او است جهادكنید]‌’‌’‌. و بیان داشته است كه این جهاد شایسته‌، عبارت است از ایمان عملی‌كه دین بدون آن بكمال نمی‌رسد و می‌فرماید:" أحسب الناس أن یتركوا أن یقولوا آمنا وهم لا یفتنون - ولقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا ولیعلمن الكاذبین  [‌ایا مردم ‌گمان ‌كرده‌اند كه به حال خود رها می‌شوند و همینكه گفتند ایمان آوردیم و عملی انجام نداده باشند،‌كافی است‌، در حالیكه هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته‌اند نخیر چنین نیست‌، بلكه باید مورد آزمایش قرارگیرند. ما كسانی راكه پیش از آنان بودند آزمودیم (‌و اینها را نیزامتحان می‌كنیم‌) باید علم خدا درمورد كسانی ‌كه راست می‌گویند و كسانی‌كه دروغ می‌گویند تحقق یابد]‌". این ایه توضیح می‌دهدكه این امتحان عملی و ایمان عملی سنت الهی است با مومنان و تنها راه پیروزی و راه بهشت‌، همین آزمایش و امتحان و ایمان عملی است‌، و می‌فرماید:" أم حسبتم أن تدخلوا الجنة ولما یأتكم مثل الذین خلوا من قبلكم مستهم البأساء والضراء وزلزلوا حتى یقول الرسول  والذین آمنوا معه متى نصر الله ألا إن نصر الله قریب بقره ٢١٤ [‌ایاگمان‌كرده‌ایدكه تنها با یافتن راه به بهشت وارد می‌شوید، پیش از آنكه بشما برسد آنچه به پیشینیان رسید: به ایشان رسید سخت‌ترین سختیها و زیانمندیها، از دشمنی‌ كافران و تنگدستی و بیماری و جنگها، بطوریكه بر خود لرزیدند و بدرجه‌ای از سختی رسیدندكه پیغمبرشان و كسانی‌كه با وی ایمان آورده بودند، می‌گفتند چه موقع یاری خدا می‌رسد، و وحی می‌آمد كه نترسید و آگاه باشیدكه یاری خدا نزدیك است‌]"‌. اسلام بر مومنان واجب‌كرده است‌،‌كه خود را مهیا كنند و ابزار و وسایل لازم را نیز تهیه نمایند،‌كه می‌فرماید:" وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوكم  انفال ٦٠٠ [‌و آماده سازید برای جهاد با دشمنان خدا آنچه بتوانید از نیرو و قوت و از بستن اسب و نگه‌داری آن برای جهاد و آنچه كه بدان ماند از وسایل جنگی روز، آماده‌كنید این وسایل جنگی و نیروئی‌كه می‌توانید تا بوسیله آنها دشمنان خدا و دشمنان خودتان را بترسانید... ]"‌.
البته این آمادگی نیرو و استعدادات جنگی‌، بر حسب ظروف و مقتضیات روز است و لفظ “‌قوه‌” در این ایه شامل همه وسایلی است‌كه می‌تواند دشمن را درهم شكند و در حدیث صحیح آمده‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" ألا إن القوة الرمی، ألا إن القوة الرمی، ألا إن القوة الرمی   [مراد از “‌قوه‌“ در ایه همانا تیراندازی است براستی جالب است كه توپ و تانگ و موشك و بمب‌انداز همه تیرانداز هستند]"‌. از جمله این آمادگی احتیاط‌كامل و سربازگیری‌كسانی است‌،‌كه برای جهاد قدرت دارند:" یایها الذین آمنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات أو انفروا جمیعا  [‌ای مومنان در برابر دشمن احتیاط و پرهیز كنید و بیدار و آماده باشید و برخیزید برای جهاد با دشمنان بحالت گروههای پراكنده ‌كه ‌گروهی پس ازگروه دیگر بجهاد روید و یا اینكه همه با هم با دشمن جهادكنید]‌’‌’‌. بدیهی است این هوشكاری و آمادگی وقتی تحقق می‌پذیردكه آمادگی و احتیاط لازم خشكی و زمینی و دریائی و هوائی مراعات شده باشد و اسلام دستور می دهدكه در هر حال‌، باید با دشمن روبرو شد، چه درسختی و چه در فراخی‌، در حال نشاط و در حال ناخشنودی كه می‌گوید:" انفروا خفافا وثقالا و جاهدوا با‌مو‌الكم و انفسكم فی سبیل الله ذلكم خیر لكم ‌ان‌كنتم‌ تعلمو‌ن [‌به جهاد بروید در حال نشاط و سبك باری و در حال سختی و سنگین باری‌، پیاده و سواره‌، در تندرستی و ناخوشی در حال غنی و فقر و جهاد كنید به جان و مال‌تان در راه خدا آن رفتن به جهاد برایتان بهتر است اگر بدانیدكه جهاد بهتر است پس بجهاد بروید و سنگینی و سستی نشان ندهید]"‌. اسلام برقدرت و قوت معنوی و روحیه نیرومند، بیشتر تكیه می‌كند، تا بر قوت و قدرت مادی‌، لذا به تحریك همتها و برانگیختن عزائم و تصمیمها می‌پردازد و می‌فرماید:
" فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیاة الدنیا بالآخرة.ومن یقاتل فی سبیل الله فیقتل أو یغلب فسوف نؤتیه أجرا عظیما.ومالكم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا أخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها واجعل لنا من لدنك ولیا.واجعل لنا من لدنك نصیرا  نساء ٧٥-74 [‌پس باید بجنگند در راه خدا، برای اعلاء دین خدا، مردمی‌كه می‌فروشند زندگی دنیا را به آخرت وكسیكه می‌جنگند درراه خدا، خواه‌كشته شود و به شرف شهادت برسد و یا پیروز شود، می‌دهیم او را مزدی بزرگ‌: ثواب بسیار (‌جهاد فی سبیل الله‌كه اینهمه فضیلت دارد باید همه مومنان درآن راغب باشند) دین خدا را پیروز گردانند و ضعفاء مسلمین را   از زیر دست‌كافران بیرون آرند چنانكه فرمود: چیست شما راكه جنگ نمی‌كنید در راه خدا برای نجات مستضعفان از مردان و زنان وكودكان مسلمان‌كه كافران نمی‌گذارند هجرت‌كنند و آنان را می‌آزارند یعنی مانعی برای جنگیدن شما باكفار، برای نجات مستضعفان وجود ندارد، ابن عباس می‌گوید: من و مادرم از همین مستضعفان بودیم‌: مردمی‌كه می‌گفتند ای پروردگار ما، بیرون ببر ما را، از این قریه (‌مكه‌)‌كه مردمش بسبب‌كفرشان بما ستم می‌كنند و برایمان قرار بده ازنزد خودت‌، یاری دهنده‌ای ‌كه ‌كارهای ما را بدست بگیرد و ما را از ستم ‌كافران برهاند و قرار بده برای ما نصرت دهنده‌ای‌كه ما را عزت دهد (‌وخدای متعال دعای آن مستضعفان را اجابت فرمود و برای قسمتی از ایشان میسر فرمودكه بمدینه هجرت‌كنند و آن قسمتی‌كه درمكه باقی ماندند هم رسول الله مكه را فتح فرمود و عتاب بن اسید از بنی امیه را بر ایشان امیركرد و او ازآنان حمایت‌كرد و آنان را عزیزترین اهل مكه قرار داد) مومنان‌كه در راه خدا می‌جنگند هرگاه بیدار و هوشیار و دانا باشند و مسلح و متحد الكلمه باشند...]‌".
و مومنان را دلنوازی و شكیبائی می‌دهد و می‌گوید اگر شما دچار الم و درد و سختی می‌شوید بدانیدكه دشمنان نیز چنین هستند و حال آنكه اهداف شما با اهداف آنان تفاوت و اختلاف‌كلی دارد اگر در راه این اهداف بزرگ، شما را رنجی 
برسد شایسته است‌كه می‌فرماید: 
" ولا تهنوا فی ابتغاء القوم إن تكونوا تألمون فإنهم یألمون كما تألمون وترجون من الله ما لا یرجون   نساء ١٠٤ [و سست و ناتوان نشوید در تعقیب و رفتن بدنبال ‌گروه ‌كافران‌، برای جنگیدن با آنان‌، اگرشما می‌نالید ازدرد زخمها و جراحتها، آنان نیزمثل شما از این زخمها و جراحتها رنج می‌برند و می‌نالند و با این حال از جنگ با شما ترسی بدل ندارند در حالیكه شما از فضل خدا امیدواری داریدكه آنها ندارند، شما امید پیروزی و ثواب برآن دارید و آنان چنین امیدی ندارند پس شما مسلمانان باید بیشتر رغبت به جنگ و جهاد با آنان داشته باشید...]"‌. باز هم می‌فرماید:
" الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله والذین كفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا أولیاء الشیطان إن كید الشیطان كان ضعیفا   نساء ٧٦ [‌مومنان در راه خدا می‌جنگند و كافران در راه طاغوت و شیطان می‌جنگند. پس شما ای مومنان با یاری دهندگان دین شیطان ‌كه ‌كفر است بجنگید بر آنان پیروز می‌شوید، حقا كه چاره جوئی و تدبیرشیطان ضعیف و ناتوان است و در برابر تدبیر خدا برای پیروزی مومنان نمی‌تواند مقاومت كند ]"‌. 
یعنی مومنان دارای هدف عالی هستند و رسالتی دارندكه برای تحقق آن می‌جنگندكه عبارت است از رسالت تبلیغ حق و خیرانسانیت و اعلای‌كلمه حق و دین خدا. و مومنان را بر ثبات و پایداری تشویق می‌كند و آن را واجب می‌داندكه می‌گوید :
’‌’ یایها الذین آمنوا إذا لقیتم الذین كفروا زحفا فلا تولوهم الادبار - ومن یولهم یومئذ دبره إلا متحرقا لقتال أو متحیزا إلى فئة فقد باء بغضب من الله ومأواه جهنم وبئس المصیر انفال 16-15 [ای مومنان هرگاه در میان جهادكافران را ملاقات ‌كردید و با انبوه ‌كثیر آنان روبرو شدید و بسیار بنظر می‌رسیدند بدانان پشت نكنید و شكست اختیار نكنید و هركس در آن هنگام بدانان پشت‌كند مگر در صورتی ‌كه هدفش‌كناره‌گیری از میدان برای حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به‌گروهی دیگر از مجاهدان بوده باشد، چنین‌كسی‌گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماوای او جهنم خواهد بود و چه بد جایگاهی است‌]"‌. باز هم قرآن به ثبات و قوت معنوی امر می‌فرمایدكه می گوید :
" یایها الذین آمنوا إذا لقیتم فئة فاثبتوا واذكروا الله كثیرا لعلكم تفلحون - وأطیعوا الله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحكم واصبروا إن الله مع الصابرین  [ای مومنان هرگاه درمیدان نبرد باگروهی ازكافران روبرو شدید درجنگ با آنان پایداری‌كنید و هزیمت و شكست را برای خود مپسندید و یادكنید خدا را یادكردن بسیار و دعا كنید و از او بخواهیدكه شما را پیروزكند تا بهره‌مند و رستگارشوید (‌مومن باید همیشه حتی درمعركه و پیكار بیاد خدا باشد و بیاری اواعتماد داشته باشد چون در راه اجرای فرمان او و پیامبرش می‌جنگد) و از فرمان خدا و رسولش اطاعت‌كنید و نزاع و كشمكش مكنید تا سست نشوید و قدرت و شوكت و هیبت شما از میان نرود و استقامت‌كنیدكه خداوند با استقامت‌كنندگان است و آنان را پیروز می‌گرداند]"‌.
بدنبال آن قرآن از روحیه دلاوری مومنان پرده برمی‌داردكه در دفاع خویش حاضر بفداكاری هستند،‌كه مومنان بین دو چیز، یكی را انتخاب می‌كنند و شق سومی وجود ندارد،‌كه یا می‌كشند و پیروز می‌شوند و یاكشته می‌شوندكه می‌فرماید:
" ان الله اشترى من المؤمنین أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة والانجیل والقرآن ومن أوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعكم الذی بایعتم به وذلك هو الفوز العظم  توبه ١١١ [حقاكه خداوند جانها و مالهای مسلمانان و مومنان را خرید تا برایشان بهشت باشدكسانی‌كه خود و مال خود را ببهای بهشت بخدا فروخته‌اند در راه خدا می‌جنگند و در اینراه می‌كشند وكشته می‌شوند این نوید و بشارت حق است برای مومنان نزد خدا در تورات و انجیل و قرآن به ثبوت رسیده است و چه‌كسی به پیمان خویش از خدا وفا كننده‌تر است پس بشما مژده باد و خوشوقت باشید به خرید و فروشی‌كه با خدای خود انجام داده‌اید و این معامله شما با خدا مایه بهره‌مندی بزرگ است‌]‌".
كه براستی بهره بزرگی است‌كه درحالت اول پیروزی ودرحالت دوم شهادت و رسیدن به بهشت است " قل هل تربصون بنا إلا إحدى الحسنییین ‌... توبه ٥٢ [بگو ایا برای ما انتظار دارید مگر یكی از دوكار نیكو كه هركدام بهترین‌ عاقبت را دارد: پیروزی یا شهادت‌...]"‌. باید دانست‌كه كشته شدن در راه خدا مرگ ابدی نیست بلكه انتقال است به چیزی‌كه بهتر و برتر و باقی‌تر و جاویدان‌تر است و براستی فنای در راه خدا عین بقاء و جاویدانگی است‌." ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون - فرحین بما آتاهم الله من فضله ویستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم ولا هم یحزنون - یستبشرون بنعمة من الله وفضل وأن الله لا یضیع أجر المؤمنین آل عمران 171-169 [‌قبلا ترجمه‌اش‌گذشت در همین بخش‌]‌". خداوند همیشه با مجاهدان است و آنان را تنها نمی‌گذارد:" إذ یوحی ربك إلى الملائكة أنی معكم فثبتوا الذین آمنوا سألقی فی قلوب الذین كفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق واضربوا منهم كل بنان  [‌به خاطر بیاور هنگامی راكه پروردگارت به فرشتگان وحی‌كرد كه من با شما هستم‌كسانی راكه ایمان آورده‌اند ثابت قدم بدارید، بزودی در دلهای‌كافران ترس و وحشت می‌افكنم ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (‌بر سرهای دشمنان فرود آرید و دست و پای آنها را ازكار بیندازید]"‌. سپس خداوند بر این كارشان وعده ثواب و پاداش دنیا و حسن ثواب آخرت می‌دهد:" یایها الذین آمنوا هل أدلكم على تجارة تنجیكم من عذاب ألیم - تؤمنون بالله ورسوله وتجاهدون فی سبیل الله بأموالكم وأنفسكم، ذلكم خیر لكم إن كنتم تعلمون - یغفر لكم ذنوبكم ویدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار ومساكن طیبة فی جنات عدن ذلك الفوز العظیم - وأخرى تحبونها نصر من الله وفتح قریب وبشر المؤمنین  [ای مومنان ایا می‌خواهید شما را به تجارتی و معامله‌ای راهنمائی‌كنم‌كه شما را از عذاب دردناك جهنم نجات دهد؟ آنست‌كه بطور یقینی و بدون شك بخدا و رسول او ایمان بیاورید و با جان و مال‌تان در راه خدا جهاد كنید این معامله برایتان بهتر است اگر از اهل علم باشید و بدانیدكه نجات قیامت بهتر است‌. اگر چنین كنید خداوند گناهان شما را بیامرزد و شما را داخل در بهشتهائی می‌كند كه در زیر درختان آن رودها روان است و در بهشت جاویدان منازل و مساكن نیكوئی بشما خواهد داد و این پیروزی بزرگی است و پاداش دیگری‌كه بشما می‌دهد آنست‌كه بدان بسیار علاقمند هستید وآن عبارت است از پیروزی ‌كه خدا بشما می‌دهد و فتح مكه فتح نزدیكی‌كه نصیبتان می‌شود و ای محمد مومنان را بدان بشارت دهید]"‌.
و بدین منوال قرآن‌كریم مسلمانان پیشین را تربیت‌كرد و در روحیه ایشان آنچنان ایمان و یقینی پدید آورد كه حق و باطل را ازهم جدا ساخت و آنان را به پیروزی و فتح و استقرار در زمین رساند." یایها الذین آمنوا إن تنصروا الله ینصركم ویثبت أقدامكم  [ای مومنان اگر خدا را یاری ‌كنید و اوامر او را اطاعت‌كنید و در راه او بجنگ پردازید، شما را پیروز می‌گرداند و قدمهای شما را ثابت و استوار می سازد]"‌. " وعد الله الذین آمنوا منكم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قلبهم، ولیمكنن لهم دینهم إلى ارتضى لهم ولیبد لنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشركون بی شیئا و من ‌كفر بعد ذلك فاُ‌ولئك هم الفاسقون نور ٥٥ [خداوند به كسانی از شما كه ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد كه آنها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهدكرد، همانگونه‌كه پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و ایینی را كه برای آنها پسندید پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌كند، آنچنانكه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریك نخواهند ساخت و كسانی‌كه بعد از آن‌ كافر شوند فاسقند]"‌. 

مقاومت و پایداری در برابر هجوم دشمن واجب است 
ثبات و مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن واجب می‌باشد و فرار حرام است " یایها الذین آمنوا إذا لقیتم فئة فاثبتوا واذكروا الله كثیرا لعلكم تفلحون انفال ١٦ [‌در همین بخش ترجمه آن‌گذشت‌]‌".
" یایها الذین آمنوا إذا لقیتم الذین كفروا زحفا فلا تولوهم الادبار - ومن یولهم یومئذ دبره إلا متحرفا لقتال أو متحیزا إلى فئة فقد باء بغضب من الله ومأواه جهنم وبئس المصیر  انفال ١٦15 [درهمین بخش تفسیرشد]"‌.
این ایات ثبات و مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن را واجب می‌سازند و فرار را حرام می‌گردانند مگر در دو حالت‌كه برگشتن از برابر دشمن جایز است‌.
حالت او‌ل‌: بشرطی از برابر دشمن بگریزد كه او را فریب دهد و بخواهد جبهه خویش را عوض‌كند برحسب شرایط و مقتضیات حال مثلا می‌تواند از یك محل تنگ و سخت بجای دیگری‌كه شرایط مناسبتر دارد نقل مكان‌كند یا از محلی‌كه استتار و پوشش ندارد بمحل دیگری‌كه پوشش دارد نقل مكان‌كند یا از محل پست و پایین بجای بالاتر و بلندتری نقل مكان‌كند بشرط اینكه در میدان جنگ و پیكار این نقل بمصلحت او باشد. 
حالت دو‌م‌: بشرطی فراركند كه به گروهی دیگر از مسلمانان بپیوندد یا از آنان كمك بطلبد خواه این‌گروهی‌كه بآنان می‌پیوندد یا استمداد می‌كند نزدیك باشند یا دور. سعید بن منصور گوید كه عمر خطاب‌گفت‌: ابوعبیده -‌كه در عراق می‌جنگید اگر بسوی من می‌آمد من برای ا و “‌فئه‌” می‌شدم یعنی آمدنش به نزدیك من فرار محسوب نمی‌شد -‌، در حالیكه ابوعبیده درعراق بود و عمر خطاب درمدینه‌. و باز هم‌گفت‌: كه من برای هر مسلمانی “‌فئه‌” هستم یعنی در هر میدانی مسلمانان شكست بخورند و بسوی من بیایند وكمك طلبند فرارنیست -‌ابن عمر روایت‌ كرده است‌كه آنان به پیامبر صلی الله علیه و سلم  روی آوردند چون او از خانه‌اش پیش ازنماز صبح بیرون آمد و حال آنكه آنان از دشمن فرار كرده بودند همگی‌گفتند: ما فراریان هستیم پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" بل أنتم العكارون ، أنافئة كل مسلم  [نخیر بلكه شماكسانی هستیدكه جبهه خویش را عوض‌كرده‌اید و برای استمداد به نزد من آمده‌اید و من “‌فئه‌” هر مسلمانی هستم هر مسلمانی برای استمداد و تقویت پیش من اید، فرار محسوب نمی شود ]‌’‌’‌.
در این دو حالت كه بیان شد جنگجو می‌تواند از برابر دشمن بگریزد چون این فرار ظاهری در پیش‌گرفتن راه مناسبتری است‌، برای مبارزه با دشمن و تاكتیك محسوب می‌شود. در غیر این دو حالت فرار از برابر دشمن ‌گناه ‌كبیره است و موجب عذاب بزرگ الهی است‌، پیامبر صلی الله علیه و سلم  می‌فرماید:" اجتنبوا السبع الموبقات  " قالوا: وما هن یا رسول الله؟.قال: " الشرك بالله، والسحر، وقتل النفس التی حرم الله، وأكل الربا، وأكل مال الیتیم، والتولی یوم الزحف  [‌ای مومنان از هفت‌گناه بزرگ و هلاك‌كننده پرهیز و اجتناب ‌كنید گفتند: ای رسول خدا این هفت چیز چه هستند؟ فرمود: شریك و انباز برای خداوند قرار دادن و سحركردن و كشتن به ناحق كه خداوند آن را حرام كرده است و ر‌باخواری و مال یتیم خواری و فرار در جنگ با دشمن و در برابر هجوم دشمن‌]‌". " وقذف المحصنات المؤمنات الغافلات  [‌و اتهام زنا دادن بزنان پاكدامن مومن غافل از اتهام و ازگناه ]"‌.

دروغ و نیرنگ و خدعه درجنگ 
در جنگ با دشمن ارتكاب خدعه و نیرنگ و دروغگوئی برای‌ گمراه سازی دشمن جایز است مادام‌كه به نقض پیمان و اخلال به امان منجر نشود. از جمله خدعه‌ها اینست كه فرمانده دشمنان را فریب دهد و بدانان وانمود كند كه تعداد سربازانش بسیار فراوانند و نیرو و قوات او شكست ناپذیرند بخاری از جابر روایت كرده است‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم ‌گفت‌:" الحرب خدعة  [‌جنگ فریب ونیرنگ است و فریب و نیرنگ از جمله ابزار جنگ است‌]"‌. مسلم از ام‌كلثوم دخت عقبه روایت‌كرده است كه‌گفت‌: “‌من سراغ ندارم و نشنیده‌ام ‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  هیچگونه دروغی را كه مردم می‌گویند جایز دانسته باشد، جز در جنگ و اصلاح بین مردم و دروغ مصلحت‌آمیز مرد با زنش و دروغ مصلحت‌آمیز همسر با شوهرش‌”‌.

فرار از دشمنی كه دو برابر خودی باشد 
قبلا بیان‌كردیم‌كه فرار در جنگ با دشمن حرام است‌، مگر در دو حالت‌كه بیان شد. باید یادآور شد وقتی‌كه تعداد افراد دشمن بیش از دو برابر افراد خودی باشد، نیز فرار در جنگ جایز است‌، ولی اگر افراد دشمن دو برابر یا كمتر باشد فرار حرام و گناه كبیره است‌، خداوند می‌فرماید:" الآن خفف الله عنكم وعلم أن فیكم ضعفا فإن یكن منكم مائة صابرة یغلبوا مائتین وإن یكن منكم ألف یغلبوا ألفین بإذن الله والله مع الصابرین  انفال ٦٦ [حال خدای متعال تخفیف داد بشما و دانست‌كه در شما ناتوانی هست پس اگر شما یكصد مرد شكیبا باشید بردویست نفر كافر چیره می‌شوید و اگر شما یكهزار مرد شكیبا باشید بر دو هزاركافر چیره می‌شوید و این چیرگی شما بفرمان خدا و اراده او است‌، بنابراین باید با دو برابر خود جهادكنید و در برابرشان پایداری كنید و خدا همراه شكیبایان است‌، به مددكاری‌شان‌. در ابتداء كه تعداد مسلمانان اندك بود، مسئولیت‌شان بیشتر بود و بعدكه بیشتر شدند از مسئولیت‌شان‌كاسته شد و برایشان تخفیف داده شد]"‌. 
صاحب مهذب گفته است‌: اگر تعداد كافران بیش از دو برابر تعداد مسلمانان باشد، فرار جایز است‌، لیكن اگر ظن غالب داشتند كه هلاك نمی‌شوند، پایداری بهتر است و اگرگمان می‌كردند،‌كه هلاك می‌شوند دو نظر و رای وجود دارد: 
 او‌ل‌: برگشتن و ترك مقاومت لازم است‌، چون خداوند گفته است‌:" ولا تلقوا بایدیكم إلى التهلكة  [بدست خویشتن خویش را در هلاكت میندازید]"‌.
دو‌م‌: انصراف مستحب و پسندیده است‌، و واجب نیست‌، چون اگركشته شوند بفیض شهادت نایل می‌گردند. 
اگر تعدادكافران از دو برابر تعداد مسلمانان بیشتر نبود، اگرگمان نمی‌كردند كه هلاك می‌شوند، فرار جایز نیست و اگرگمان می‌كردندكه هلاك می‌شوند، دو وجه ا ست : 
1-‌باز هم فرار جایز است با توجه به " ولا تلقوا بایدیكم إلى التهلكة "
٢-‌جایز نیست با توجه بظاهر ایه ٦٦ انفال‌. حاكم‌گفته است این مطلب به ظن غالب و اجتهاد مجاهد بستگی دارد، اگرگمان كندكه مقاومت ممكن است‌، فرارحلال نیست و اگرگمان‌كند،‌كه هلاك می‌شود، جایزاست فراركند بسوی دسته‌ای از مسلمانان‌، اگرچه دورهم باشند، مشروط بر آنكه قصد فرار از جهاد و انصراف از جهاد نداشته باشد”‌. 
ابن ماجشون بروایت از مالك می‌گوید: اعتباردو برابر بودن در قوت و نیرو است نه در عدد، پس اگر یكنفر مسلمان در برابر یكنفر كافر قرار گیرد، كه اسب بهتر و سلاح بهتر و قدرت و نیروی بهتری دارد، جایز است‌كه فراركند و این ظاهر است‌. 

رحمت و شفقت درجنگ 
اسلامیه جنگ را بعنوان یك ضرورت مباح می‌داند، پس برای آن‌، اندازه قائل است و در جنگ باید تنها كسانی ‌كشته شوند،‌كه در پیكار شركت دارند و اما كسی كه از جنگ پرهیز می‌كند،‌كشتن وی یا تعرض به وی‌، بهیچ حال جایز وحلال نیست‌.
و همچنین اسلام ‌كشتن زنان و كودكان و بیماران و پیران و راهبان و زاهدان و پارسایان و اجیران و اجراء را نیز حرام‌كرده است‌. و مثله‌كردن و كشتن حیوانات و تباه‌كردن مزارع و كشتیها و آبها و پركردن و آلوده كردن چاههای آب و تخریب خانه‌ها را همگی حرام‌ كرده است و كشتن مجروح و تیر خلاص بوی زدن و دنبال كردن فراری را نیز حرام‌كرده است‌، چون جنگ در اسلام بخودی خود، مطلوب نیست بلكه مثل یك عمل جراحی است‌ كه نباید از حد ضرورت و محل نیاز تجاوز  كند، در این باره سلیمان بن بریده از پدرش روایت ‌كرده ‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  هرگاه امیری را برای سپاهی یا دسته‌ای تعیین می‌كرد، بوی سفارش می‌كرد،‌كه خودش تقوای خدا پیشه‌كند و نسبت به مسلمانانی‌كه همراه او هستند راه خیر و نیكی پیش‌گیرد، سپس می‌گفت‌: " أغزوا باسم الله فی سبیل الله، قاتلوا من كفر بالله، أغزوا ولاتغلوا، ولا تغدروا، ولا تمثلوا، ولا تقتلوا ولیدا  [بنام خدا و در راه او بجنگید و جنگ‌كنید باكافران‌، بخدا، جنگ‌كنید و خیانت و دزدی مكنید وكسی را مثله نكنید و كودكان را نكشید ]"‌.
و نافع از عبدالله بن عمرنقل‌كرده است‌،‌كه دریكی از غزوات‌، پیامبر صلی الله علیه و سلم  زنی را یافتند كه‌كشته شده بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم  آن را انكاركرد و ازكشتن زنان وكودكان نهی فرمود”‌. بروایت مسلم‌.
رباح بن ربیع ‌گوید: ‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  در یكی از غزوات‌، ازكنار زن‌‌كشته‌ای ‌گذشت و شاید همان زن‌ كشته در حدیث قبلی باشد، بر جنازه وی ایستاد، سپس‌گفت‌:" ما كانت هذه لتقاتل  [نمی‌بایستی این زن‌كشته بشود]‌". سپس بسران اصحاب خود نگاه كرد و خطاب بیكی از آنان‌گفت‌:" الحق بخالد بن الولید، فلا یقتلن ذریة، ولاعسیفا ای أجیرا ولا امرأة  [‌برو به خالد بن الولید ملحق شو به وی بگو كه بتاكید كودكان و مزدوران برای خدمات و زنان را نكشد]"‌. عبدالله بن زیدگفت‌: پیامبر صلی الله علیه و سلم  ازكشتن خردمند و مثله نهی‌كرد. بروایت بخاری عمران به حصین‌ گفت‌: پیامبر صلی الله علیه و سلم  همواره ما را برصدقه و احسان تشویق می‌كرد و ما را از مثله‌كردن دشمن برحذر می‌داشت‌. 
در وصیت و دستورالعمل ابوبكر صدیق به اسامه بن زید بهنگام ارسالش به شام آمده بودكه‌: “‌خیانت نكنید و از غنایم ندزدید و غدر و خیانت نكنید وكسی را مثله نسازید وكودكان خردسال را نكشید و پیران فرتوت را نكشید و زنان را نكشید و درختان خرما را نشكنید و قطع مكنید و نسوزانید و درختان میوه را قطع نكنید و گوسفند وگاو و شتر را جز برای خوردن سر نبرید و ازكنار اقوامی خواهید گذشت كه اوقات خویش را به دیرها اختصاص داده‌اند و راه زهد و پارسائی و رهبانیت‌، پیش گرفته‌اند، آنان را بحال خویش بگذارید و متعرض آنها مشوید”‌. و سید و سرور ما عمر خطاب نیز چنین دستوراتی صادر می‌كرد، در یكی از نامه‌هایش بفرماندهان آمده است‌كه‌: “‌درغنایم دزدی مكنید و غدر و خیانت مكنید وكودكان را مكشید و درباره‌ كشاورزان تقوای خدا پیشه‌كنید”‌. در وصایای او آمده است‌كه‌: “‌پیران و زنان وكودكان را نكشید، مواظب باشید بهنگام حمله و شبیخون این‌گروهها را نكشید و ازكشتن آنها پرهیزكنید”‌.

حمله شبیخون و حمله شبانه بر دشمن 
حمله شبانه و غارت و شبیخون جایز است‌. ترمذی‌ گوید: بعضی از اهل علم غارت و حمله شبانه را جایز دانسته و بعضی آن را ناپسند دانسته‌اند. احمد و اسحاق‌ گفته‌اند: حمله غافلگیرانه شبانه بر دشمن اشكالی ندارد. از پیامبر صلی الله علیه و سلم  سوال شدكه در حمله شبانه به مشركان‌گروهی از زنان و كودكان‌كشته می‌شوند  پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" هم منهم  [‌آنان نیزجزء آنان هستند]‌". بخاری ومسلم آن را از اصعب بن جثام روایت كرده‌اند. 
امام شافعی‌گوید: نهی ازكشتن زنان وكودكانشان وقتی هست‌كه مشخص و جدا ازآنها باشند ولی حمله شبانه و غارت جایز است اگر چه زنان و كودكان نیز در میان آنان باشند. 

پایان جنگ 
در شرایط زیر جنگ خاتمه یافته تلقی می‌گردد: 
١ -‌اگر همه محار‌بین دشمن یا بعضی از آنان‌، اسلام بیاورند و داخل دردین خدا گردند، در این حال آنان مسلمان تلقی می‌شوند و در سود و زیان با مسلمانان سهیم هستند و حقوق و واجبات مسلمانان برآنان اجراء می‌گردد.
٢-‌وقتی‌كه دشمنان تقاضای توقف جنگ برای مدت معینی بنمایند و درآن حال واجب است كه خواسته آنان اجابت گردد، همانگونه‌كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  در صلح حدیبیه چنین‌كرد.
٣-‌دشمنان حاضر بپرداخت جزیه باشند، با تمایل باینكه بردین خویش بمانند كه بموجب این تقاضای آنان پیمان عقد ذمه در بین آنان و مسلمانان بسته می‌شود. 
 ٤- دشمنان شكست بخورند و ما پیروز بشویم‌كه آنان جزو غنایم مسلمانان می‌شوند . 
٥-‌گاهی برخی جنگجویان دشمن طلب امان و پناهندگی یا دخول در قلمرو اسلامی می‌كنند، كه در اینصورت باید بتقاضای آنان پاسخ مثبت داد بنابراین باختصار درباره چهار چیز سخن خواهیم‌گفت‌: 1- پیمان صلح و متاركه جنگ ٢- عقد ذمه ٣- غنایم ٤- پیمان امان و اماننامه 

 1- الهدنه[1]= صلح و سازش و متاركه جنگ و آتش‌بس‌.
كی آتش‌بس و صلح واجب می‏‎گردد؟
پیمان مصالحه و آتش بس آنست‌كه طرفین برای مدت زمانی پیمان آتش بس با هم ببندند،‌كه‌گاهی به صلح منجرگردد و در دو حالت این مهادنه و مصالحه واجب می‌گردد: 
حالت اول‌: هرگاه دشمن طلب عقد مصالحه و آتش‌ بس‌كند، در این صورت پاسخ‌ مثبت به تقاضای وی واجب می‌گردد، حتی اگر دشمن قصد فریب و خیانت هم داشته باشد، ولی در این حال‌، احتیاط و مواظبت و آمادگی و آماده‌باش كامل‌، واجب است‌، چون خداوند می‌فرماید:" وإن جنحوا للسلم فاجنح لها وتوكل على الله إنه هو السمیع العلیم - وإن یریدوا أن یخدعوك فإن حسبك الله  [هرگاه دشمن‌كافر متمایل و تسلیم به صلح شد و هیبت و شكوه و مقاومت شما دردلشان ترس و خوف ایجادكرد تو نیز با صلح موافقت‌كن و با آنان حاضر به امضای پیمان صلح باش اگر چه قادربجنگ با آنان هم باشی چون این ‌كار بیشتر آنان را به اسلام علاقمند می‌سازد و درصلح خویش از مكر و كید و نیرنگ آنان خوف و ترس نداشته باش و بر خداوند متكی و متوكل باش‌، چون او خود شما را حفظ می‌كند و براستی خدا اقوالشان را می‌شنود و احوالشان را می‌داند. و اگر بخواهند با این صلح ترا بفریبند و نیرنگ بكار برند بدرستی نصرت و یاری خداوند برای تو كافی است بنابراین از كید و پیمان شكنی آنها مترس‌]"‌.                     
پیامبر صلی الله علیه و سلم  درجنگ حدیبیه با مشركان مكه مصالحه و آتش بست‌كرد و مدت آن را ده سال معین فرمود و این‌ كار برای جلوگیری از خون ریزی و رغبت درصلح بود. از براء بن غارب روایت است‌كه چون پیامبر و یارانش را از زیارت خانه‌كعبه و دخول درمكه منع‌كردند، اهل مكه با وی مصالحه‌كردند براینكه (‌سال بعد) داخل  مكه شود و سه روز در مكه اقامت‌كند، و تنها شمشیر و نیام آن را همراه داشته باشند وكسی را از مسلمانان مكه همراه خویش از مكه خارج نسازد و هركس از همراهانش اگر متمایل باقامت در مكه باشد، مانع او نشود و به علی بن ابیطالب گفت‌: شرایط صلح بین ما را بنویس‌: “‌بسم الله الرحمن الرحیم‌. این چیزی است حكم می‌كند برآن محمد رسول الله مشركان‌گفتند: ما اگربدانیم‌كه تو رسول خدائی از تو پیروی می‌كنیم‌. پس بنویس محمد بن عبدالله‌. پیامبر صلی الله علیه و سلم  به علی دستور داد تا آن را پاك‌ كند و علی‌گفت بخدای سوگندكلمه رسول الله راپاك نخواهم‌كرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:‌كلمه رسول الله را به من نشان بده و علی آن را نشان داد و پیامبر خود آن را پاك‌كرد. سپس علی نوشت‌“‌ابن عبدالله‌”‌. پس‌ پیامبر صلی الله علیه و سلم  درسال بعد، سه روز درمكه اقامت‌كرد، چون روز سوم فرا رسید بعلی ‌گفتندكه اینك سه روز گذشت بیارت -‌محمد -‌بگو كه برابرشرط ازمكه بیرون رود، او نیز به پیامبر صلی الله علیه و سلم  خبر داد و فرمود: آری‌. پس ازمكه بیرون رفت‌. مسور بن مخرمه ‌گوید پیمان بسته بودند كه ده سال جنگ نكنند و مردم دراین ده سال ایمن باشند و چمدانها بسته و محكم باشد و دزدی و خیانت نباشد و مردم بر جان و مال ایمن باشند. بروایت بخاری و مسلم و ابوداود. 

حالت دوم ‌كه مصالحه و متاركه واجب گردد
در ماههای حرام‌كه در آنها آغاز جنگ حلال نیست عبارتند از: ذوالقعده و ذوالحجه و محرم و رجب‌. مگراینكه دشمن خود دراین ماهها جنگ را آغازكند، در آن هنگام جنگ برای دفع تجاوز دشمن واجب می‌باشد، و اگر جنگ قبلا شروع شده و ادامه داشته باشد، و این ماهها فرا رسد جنگ مباح است بشرط اینكه دشمن حاضر بپذیرش مصالحه و متاركه و آتش بس نباشد.  
خداوند می‌فرماید:" إن عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فی كتاب الله یوم خلق السموات والارض منها أربعة حرم، ذلك الدین القیم فلا تظلموا فیهن أنفسكم و قاتلوا ا‌لمشركین‌ كافه ‌كما یقتلونكم‌كافه و اعلموا ان الله مع المتقین  [‌تعداد ماهها نزد خداوند در كتاب آفرینش الهی از آن روزكه آسمانها و زمین را آفرید، دوازده ماه است‌كه از آن چهار ماه‌، ماه حرام است و جنگ درآن ممنوع می‌باشد. این ایین ثابت و پابرجای الهی است‌، بنابراین دراین ماهها به خود ستم مكنید وازهرگونه خونریزی بپرهیزید و با مشركان به هنگام نبرد دسته جمعی پیكاركنید همانگونه‌كه آنها دسته جمعی با شما پیكار می‌كنند و بدانید خداوند ب1-‌پرهیزكاران است‌]‌’‌’‌.
پیامبر صلی الله علیه و سلم  در خطبه حجه الوداع‌گفت‌: “‌ای مردم براستی تاخیر در ماههای حرام و جابجا كردن آنها كفر است و خداوند بدانوسیله كافران را گمراه می‌سازد كه بآرزوی خودشان سالی ماههای حرام را حلال و سال دیگر آن را حرام می‌كنند، تا بتعداد ماههای حرام‌كه خداوند جنگ و نزاع را در آنها حرام‌كرده است‌، موافقت كنند و چهارماه دیگر را بجای آنها تعیین می‌كردند و بدانیدكه زمان می‌چرخد و در دوران است‌، مانند هیئتی روزی‌كه خداوند در آسمان‌ها و زمین آفرینش را انجام داد و براستی دركتاب خدا -‌لوح المحفوظ -‌روزی‌كه آسمانها و زمین را آفرید تعداد ماهها را دوازده ماه قرار داد،‌كه چهارتای آنها ماههای حرام هستند،‌كه سه تای آنها پشت سر هم و یكی تك افتاده‌: ذوالقعده و ذوالحجه و محرم و آن یكی ماه رجب می‌باشدكه در بین ماههای جمادی الثانی و شعبان واقع شده است‌. هان ای مردم ایا رسالت خویش را ابلاغ‌كردم‌؟ خداوندا توگواه باش‌... چیزی كه درباره نسخ ماههای حرام آمده است‌، ضعیف است چون چیزی درآن نیست‌كه بر نسخ دلالت كند .
٢-‌عقد ذمه یا بستن پیمان ذمه و حمایت 
ذمه عبارت است از پیمان و امانتنامه و عقد ذمه آنست‌كه حاكم اسلامی یا نائب او با بعضی از اهل‌كتاب یا با غیرآنان ازكفار پیمان می‌بنددكه‌كفرشان را نگه دارند و بموجب عقد ذمه بدانان اجازه بدهدكه بر دینشان باقی بمانند بدو شرط‌: 
 شرط اول‌: احكام حكومت اسلامی و احكام اسلامی را فی الجمله بپذیرند و آنها را مراعات كنند. 
شرط دوم‌: جزیه و سرانه و خراج بپردازند.
این عقد بر شخصی‌كه آن را بسته است‌، مادام‌كه زنده باشد و بر ذریت و نسل بعد از او نیز قابل اجرا و ساری باشد و دلیل اجرای این عقد قول خدا است‌كه می‌فرماید: 
" قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولا بالیوم الآخر، ولا یدینون دین الحق، من الذین أوتوا الكتاب، حتى یعطوا الجزیة عن ید وهم صاغرون  توبه ٢٩ [باكسانی از اهل‌كتاب ‌كه بخدا و روز رستاخیز ایمان نمی‌آورند، و آنچه را كه خداوند و رسولش حرام‌كرده‌اند، حرام نمی‌شمرند و ایین حق را نمی‌پذیرند، پیكاركنید و با آنان بجنگید تا زمانی‌كه بدست خویش جزیه می‌دهند در حالیكه تسلیم شده و با خضوع ‌كامل هستند و منقادند]"‌.
بخاری روایت كرده ‌كه مغیره در روز جنگ نهاوند گفت‌: پیامبرمان بما دستور داده است‌كه با شما بجنگیم تا زمانی‌كه خدای یگانه را پرستش‌كنید یا جزیه پرداخت‌كنید. و این عقد دائمی است و محدود بوقت معینی نیست‌، مادام‌كه كاری صورت نگیردكه آن را نقض‌كند.

عواقب و موجبات این عقد
هرگاه عقد ذمه بسته شد، نتیجه مترتب برآن‌، اینست‌كه جنگ با اهل ذمه حرام است و حفاظت اموالشان و صیانت آبرو و ناموسشان و ضمانت آزادیهایشان و خودداری از آزارشان واجب می‌گردد، چون از علی بن ابیطالب روایت شده كه گفت‌: 
“‌اهل ذمه بدینجهت جزیه می‌پردازند تا خونشان چون خون ما باشد و اموالشان چون اموال ما باشد”‌. و قاعده عامه فقهاء آنست‌كه هرچه بنفع ما باشد بنفع آنان نیز می‌باشد و هرچه بضرر ما باشد بضرر آنان نیز می‌باشد”‌.

 احكامی‌كه بر اهل ذمه اجرا می‏‎گردد 
احكام اسلامی از دو جهت بر اهل ذمه اجراء می‌گردد: 
1-‌معاملات مالی اسلامی بر اهل ذمه اجراء می‌گردد پس برای اهل ذمه جایز نیست‌كه تصرفاتی انجام دهندكه مخالف با تعالیم اسلامی باشد، مانند معاملات ربوی و دیگر عقودی‌كه در قوانین اسلامی حرام می‌باشند. 
٢-‌مجازات و عقوبات مقرره اسلامی و حدودات اسلامی درباره اهل ذمه اجرا می‌گردد پس هرگاه‌ كاری مرتكب شوند،‌كه در فقه اسلامی حد داشته باشد، حد درباره آنها نیز اجراء می‌گردد زیرا ثابت شده است كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  حد رجم را درباره یك زن و مرد یهودی‌كه مرتكب “‌زنای محصن‌” شده بودند، اجراء‌ كرد.
ولی در شعایر دینی و عقاید و عبادات و احوال شخصیه از آزادی مطلق برخوردار می‌باشند، چون یك قاعده فقهی است “‌آنان را در دین خود آزاد بگذارید”‌. هرگاه دراین مسائل داوری خویش را پیش ما بیاورند، ما مختار می‌باشیم در اینكه بمقتضای قوانین اسلامی در میان آنان داوری ‌كنیم یا داوری را نپذیریم‌. خداوند می‌فرماید: "‌... فإن جاؤوك فاحكم بینهم أو أعرض عنهم وإن تعرض عنهم فلن یضروك شیئا وإن حكمت فاحكم بینهم بالقسط إن الله یحب المقسطین  مائده ٤٢ [هرگاه اهل‌كتاب بتو مراجعه ‌كردند و داوری را پیش تو آوردند، در میانشان داوری كن یا از آن اعراض‌كن‌، اگر اعراض‌ كردی نمی‌توانند بتو زیانی برسانند و اگر داوری كردی داوری از روی عدل و داد كن‌، چون براستی خداوند داوری ‌كنندگان بعدل و داد را بسیار دوست می‌دارد]"‌. 


[1] - بمعنی  مصالحه  و  آتش  بس  برای  مدت  معینی  تا  اینکه  شرایط  صلح  تعیین‌گردد.



به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال الحسن: «ضحك المؤمن غفلة من قلبه». وقال: «كثرة الضحك تميت القلب». امام حسن بصری رحمه الله فرمودند: «خنده ی (زیاد) مؤمن غفلتی از قلبش است». و فرمود: «خنده ی زیاد قلب را می میراند». الحلية الأولیاء؛ أبي نعيم اصفهانی

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16476
دیروز : 3293
بازدید کل: 8251821

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010