|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > رد بر طعن رافضی در مورد حدیث: اقتدوا بالذین من بعدی
شماره مقاله : 4751 تعداد مشاهده : 292 تاریخ افزودن مقاله : 20/7/1389
|
رد بر طعن رافضی در مورد حدیث (اقتدوا بالذین من بعدی) رافضی گفته است: (دوّم: آنچه از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت میکنند که ایشان فرمودهاند: (اقتدوا باللذین من بعدی ابی بکر و عمر). یعنی: به دو نفری که بعد از من میآیند اقتدا کنید یعنی ابوبکر و عمر. جواب: روایت ممنوع است، از این جهت که بر امّت دلالت داشته باشد، چون اقتداءِ به فقها مستلزم امامت آنها نیست، و همچنین ابوبکر و عمر در بعضی از احکام با هم اختلاف داشتهاند، اقتدا به آنها ممکن نیست، و همچنین با حدیثی که از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت میکنند (أصحابی كالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم). یعنی: اصحاب من مثل ستاره هستند به هر کدام اقتدا کنید هدایت یافتهاید) با اینکه بر عدم امامت آنها اجماع دارند. جواب از چند جهت: اوّل: اینکه گفته شود: این حدیث به اجماع علمای حدیث قویتر است از نصّی که در امامت علی روایت میکنند، این امر در کتب معتمد اهل حدیث معروف است، آنرا ابوداود در سننش و احمد در مسندش و ترمذی در جامعش روایت نمودهاند[1] امّا نصّی که دلالت بر امامت علی داشته باشد در هیچکدام از کتب معتمد اهل حدیث وجود ندارد، و اهل حدیث بر باطل بودن آن اجماع دارند، حتّی ابومحمّد بن حزم گفته است: (هیچ روایتی از هیچ کس در این نصّ ادّعا شده نیافتم، مگر روایتی واهی از مجهولی تا مجهولی که کنیهاش ابوحمراء است، در تمام مخلوقات او را نشناختیم که چه کسی است[2]). با صحیح دانستن نصّ بر علی طعنه زدن به این حدیث غیر ممکن است. و امّا دلالت دلیل در فرموده پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم (با للذین من بعدی)، او خبر داده است که آنها بعد از او هستند، دستور داده که به آنها اقتدا شود، اگر آنها ظالم یا کافر باشند، دستور پیروی از آنها را نمیداد، چون پیغمبر دستور پیروی از ظالم را نمیدهد، ظالم نمیتواند اسوهای باشد که مردم او را امام قرار دهند، به دلیل فرموده خداوند:{لا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (١٢٤) } (البقره: 124). «پیمان من به ستمگران نمیرسد». دلیل بر این است که ظالم امام واقع نمیشود، امام قرار دادن کسی همان اقتدا نمودن به اوست، پس وقتی که به اقتدا نمودن به کسانی که بعد از او میآیند دستور میدهد، و اقتدا نمودن به کسی امام قرار دادن اوست، با اینکه از این خبر داده که بعد از او میآیند، دلالت بر امامت آنها دارد، دستور داده که آنها را بعد از خودش امام قرار دهند، و این مطلوب است. و امّا ادّعایش: (آنها در بسیاری از احکام اختلاف داشتهاند) چنین نبوده، بلکه اگر اختلافی معلوم شده باشد بسیار ناچیز بوده، اغلب در چیزی که اختلاف داشتهاند از یکی از آنها دو روایت وارد شده، که یکی از روایتها با رأی دیگری موافق بوده، مانند: پدر بزرگ با برادران، از عمر دو روایت است که یکی از آنها با رأی ابوبکر موافق است. و امّا قولش: (أصحابی كالنجوم... الخ) این حدیث وجود ندارد، و همچنین در حدیث لفظ «بعدی یعنی بعد از من» وجود ندارد، و دلیل در اینجا «من بعدی» است، و همچنین در حدیث امر به پیروی نمودن و اقتداءِ در آن وجود ندارد، امّا در این امر به پیروی نمودن از آنها موجود است.
[1] نگا: سنن ترمذی(5/271-272) و ابن ماجه(1/37) و مسند امام احمد (5/383-399-402). [2] نگا: الفصل(4/161-162).
به نقل از: مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى
مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|