Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

«حق الله على العباد أن يعبدوه، ولا يشركوا به شيئاً، وحق العباد على الله أن لا يعذب من لا يشرك به شيئاً».
 حق خدا بر بندگانش این است که او را پرستش کنند، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند، و حق بندگان بر خداوند این است که کسی را که چیزی را شریک او قرار نمی‌دهد، عذاب ندهد.

 متفق علیه، صحیح بخاری 5/2312 حدیث (5912)، وصحیح مسلم 1/58 حدیث (30).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>سیره نبوی>خوله بنت ثعلبه انصاری رضی الله عنها

شماره مقاله : 3800              تعداد مشاهده : 371             تاریخ افزودن مقاله : 4/7/1389

خوله (رضی الله عنها) دختر ثعلبه‌ی انصاری
 
امیرالمؤمنین عمر فاروق رضی الله عنه  را نصیحت می‌کند
تمامی اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و سلم  چه زن و چه مرد ضروریات دینی خود را فراگرفته بودند و همه می‌دانستند که ضروریات و واجبات دینی آنها چیست.
آنها نصیحت و امر به معروف را بر خود واجب دانسته حتی خلیفه‌ی وقت و حاکم را از این قاعده مستثنی نمی‌دانستند. آری! چنین تفکری بود که به خوله (رضی الله عنها) دختر ثعلبه جرأت می‌داد عمر بن خطاب را نصیحت کند!
روزی عمر بن خطاب رضی الله عنه  به همراه گمراهی از چهره‌های شاخص مسلمانان از مسجد خارج می‌شد. در این میان جارود بن معلی العبدی رئیس «بنی عبدالقیس» نیز که از بحرین به همراه گروهی نزد عمر بن خطاب رضی الله عنه  آمده بود، حضور داشت. آنها در حال راه رفتن بودند که زنی پارسا و زیرک، امیرالمؤمنین را متوقف کرد و سلام گفت، عمر فاروق رضی الله عنه  سلامش را پاسخ گفت. آن زن گفت : ای عمر، من تو را از زمانی که هنوز کودکی بیش نبودی و در بازار عکاظ با چوبی که در دست داشتی و همبازی‌های خود را می‌ترساندی، می‌شناسم. از آن زمان دیری نپایید که تو برای خود مردی شدی و کم‌کم مردم تو را امیرالمؤمنین خواندند. ای عمر، (اکنون که امیرمؤمنان شده‌ای) تقوا پیشه کن و بدان که کسی که امیر باشد و از عذاب خدا خوف داشته باشد، هر لحظه برای مرگ آماده است و از مردن ترسی ندارد. اما اگر تقوا نداشته باشد و از پیشینۀ خوبی برخوردار نباشد از مرگ خواهد ترسید و مرگ برایش دهشت‌آور خواهد بود...!
جارود از جسارت آن زن نسبت به عمر رضی الله عنه  تعجب کرد. آنچه بیش از آن جارود را شگفت‌زده کرد، صبر و عکس‌العمل عمر رضی الله عنه  در مقابل آن زن بود.
جارود نظری به آن زن انداخت و به عنوان اعتراض به او گفت : ای زن، ساکت شو و اینقدر نزد امیرالمؤمنین زبان درازی مکن.
حضرت عمر رضی الله عنه  گفت : راحتش بگذار... مگر او را نمی‌شناسی؟ جارود عرض کرد : نه، من هرگز او را ندیده و نمی‌شناسم.
عمر رضی الله عنه  فرمود : او خوله (رضی الله عنها) دختر ثعلبه، همسر اوس بن صامت است. او همان زنی است که خداوند از فراز هفت آسمان ندای او را شنید و به او پاسخ گفت. خدای را سوگند که عمر نیز، باید به سخنان او گوش فرا دهد. ای جارود، این را بدان که اگر آن زن تا شب هم مرا نگه دارد و با من سخن گوید، او را ترک نخواهم کرد؛ مگر این که وقت نماز فرا رسد که در آن موقع نیز، برای امتثال امر الهی نماز خواهم خواند، اما بعد از ادای فریضه‌ی الهی به نزد او خواهم آمد و به سخنانش توجه خواهم کرد.
«جارود» وقتی این سخنان را شنید به مقام و جایگاه آن زن در اسلام و بخصوص نزد امیرالمؤمنین «عمر رضی الله عنه » پی برد و از کرده‌ی خویش پشیمان شد. آفرین بر چنین زنی و آفرین بر چنین خلیفه‌ای!
واقعاً که زنانی چون خوله (رضی الله عنها) و رادمردانی چون عمر رضی الله عنه  بودند که با تبعیت از رهبر راستین اسلام، محمد مصطفی رضی الله عنه  ،باعث شدند اسلام (در جای جای جهان) سیادت یابد و رونق گیرد.
 
با رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  مبادله می‌کند
خوله (رضی الله عنها) دختر ثعلبه‌ی انصاری همسر اوس بن صامت انصاری بود. اوس رضی الله عنه  برادر تنی صحابی معروف رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  ، عباده بن صامت رضی الله عنه  می‌باشد.
 خوله (رضی الله عنها) بعد از این که دین اسلام را پذیرفت، همچون عده‌ای دیگر از زنان انصار نزد رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  رفت و با آن حضرت بیعت نمود.
اوس همسر خوله (رضی الله عنها) پیر شده و کهولت باعث شده بود که از اعصاب ضعیف و اخلاق تندی برخوردار باشد. روزی میان اوس و همسرش مشاجره‌ای رخ داد و اوس از شدت عصبانیت به رسم جاهلی خوله (رضی الله عنها) را طلاق داد. در جاهلیت مرسوم بود که هر کس به زنش می‌گفت: «تو برای من مثل پشت مادرم هستی» گویی زنش را طلاق داده است. اوس هم که عصبانی بود، چنین سخنی را بر زبان جاری کرد. این نوع طلاق به گونه‌ای بود که بعد از آن رجوع امکان‌پذیر نبود.
خوله (رضی الله عنها) از سخن همسرش وحشت‌زده شد و خطاب به او گفت : سخنی بس گران  بر زبان راندی، نمی‌دانم عاقبت آن چه خواهد شد. سپس فرمود :
به خدا سوگند، نخواهم گذاشت به من نزدیک شوی مگر این که با رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  در این باره صحبت کنم و حکم سخنی را که بر زبان آوردی از ایشان سؤال نمایم.
***
خوله (رضی الله عنها) همسرش را دوست می‌داشت. آن دو همسران خوبی برای همدیگر بودند و سخنی را که اوس بر زبان آورد بر هر دوی آنها سهمگین و دشوار می‌نمود. اوس به این فکر می‌کرد که چرا چنین سخنی گفته و مدام خود را ملامت می‌کرد. خوله (رضی الله عنها) نیز، در فکر چاره بود و تلاش می‌کرد به نحوی از این مهلکه نجات یابد.
اوس رضی الله عنه  به سن کهولت رسیده بود و دچار ناتوانی جسمی و روانی بود. بنابراین، موقعیت او اقتضا می‌کرد که کسی از او سرپرستی کند.علاوه بر این، او همسرش را دوست می‌داشت و نمی‌خواست از محبت‌های او محروم گردد.
خوله (رضی الله عنها) شتابان خود را به خانه‌ی ام‌المؤمنین عایشه (رضی الله عنها) رسانید و خطاب به آن حضرت صلی الله علیه و سلم  عرض کرد : ای رسول‌خدا، شما خود، اوس را می‌شناسی و خوب می‌‌دانی که او پسرعمو و پدر فرزندم هست. من او را از هر کسی بیشتر دوست می‌دارم اما او سخنی (نامأنوس) بر زبان آورده است. ای رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  ، به خداوندی که قرآن را بر تو نازل کرد، سوگند یاد می‌کنم که او کلمۀ طلاق را بر زبان نیاورد، بلکه فقط خطاب به من گفت : «تو بر من مثل پشت مادرم هستی! حکم این سخن در اسلام چیست؟ رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  فرمود : «با این سخن، تو بر او حرام شده‌ای و دیگر نمی‌تواند به تو رجوع کند.»
خوله (رضی الله عنها) شروع کرد به مجادله و جر و بحث. او می‌گفت : ای رسول‌خدا، او کلمه طلاق را بر زبان نیاورده است .
او مرتب این سخن را تکرار می‌کرد اما رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  همچنان اصرار می‌ورزید که طلاق او واقع شده و بر اوس حرام گشته است.
سپس خوله (رضی الله عنها) دست به بارگاه الهی دراز کرد و دعا کرد : بار خدایا، من صمیمانه به همسرم علاقه‌مندم و جدایی از او برایم دشوار است. خداوندا، به درگاه تو پناه آورده‌ام و درد دلم را با تو می‌گویم. ای خدای مهربان، از تو می‌خواهم که چیزی را بر پیغمبرت الهام کنی که گره از کار ما بگشاید...
(از آه و ناله‌های خوله (رضی الله عنها) که با عواطف و احساسات پاک او همراه بود) تمامی افرادی که در مجلس بودند، متأثر شدند؛ تا جایی که چشمان ام‌المؤمنین عایشه (رضی الله عنها) لبریز از اشک گردید...
***
همه‌ی آنانی که شاهد بی‌قراری‌های خوله بودند به دلسوزی و همدردی با او پرداختند و دعا کردند که خداوند مشکل او را بگشاید. خداوند نیز، ندای آنان را لبیک گفت و دعایشان را مستجاب نمود. آنگاه تبسم بر گونه‌های مبارک رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  نقش بست و نگاهی به خوله انداخت. خوله با خوشحالی از جای بلند شد تا بهتر بتواند مژده و بشارت رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  را بشنود. آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود : ای خوله، خوشحال باش! خداوند آیه‌‌‌ای نازل کرد که شأن نزولش تو و همسرت هستید، سپس این آیه مبارکه را تلاوت فرمود :
{ قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (١)}(مجادله / 1)
«خداوند گفتار آن زنی را می‌پذیرد که درباره‌ی شوهرش با تو بحث و مجادله می‌کند و به خدا شکایت می‌برد. خدا قطعاً گفتگوی شما دو نفر را می‌شنود، چرا که خدا شنوا و بینا است.»[1]
سپس رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  خطاب به خوله (رضی الله عنها) فرمود : اما آنچه شوهرت بر زبان آورده در اسلام طلاق محسوب نمی‌شود اما خداوند از آن به «ظهار» تعبیر می‌کند. بنابراین، شوهرت بنابر حکم قرآن باید کفاره بدهد و کفاره‌ی ظهار عبارتست از این که اولاً یک غلام آزاد نماید، امّا اگر استطاعت نداشت باید دو ماه پیاپی روزه بگیرد. اگر این کار هم برای او مقدور نباشد، ‌باید شصت مسکین را طعام دهد.
***
خوله (رضی الله عنها) از این خبر بسیار خوشحال شد و رفت که همسرش را بدان بشارت دهد. او قضیه را برای همسرش تعریف کرد و دوباره کانون گرم خانواده‌ی آنها سامان یافت و بالاخره آنها توانستند بار دیگر در سایه‌ی اسلام زندگی سراسر مهر خود را از سر گیرند.
آری! خداوند آن دو را (مایه برکت قرار داد و) مفتخرشان فرمود که شأن نزول آیه‌ی «ظهار» باشند.
خوله (رضی الله عنها) دلاور زنی است که از حقوق خانوادگی خود به دفاع برمی‌خیزد تا جایی که با رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  به مجادله می‌پردازد. زنی که خداوند اعلام می‌دارد که سخن او را شنیده است و برای گره‌گشایی از کار او آیاتی از قرآن را به او اختصاص می‌دهد. قرآنی که قرن‌ها خوانده شده و خوانده خواهد شد.


[1]- تفسیر نور، مصطفی خرّم‌دل، ص 1163.


از کتاب:
اسوه‌های راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

علماء سلف مي گفتند: "اننا لفي نعمة لو يعلم الملوك ما نحن فيها لجالدونا بالسيوف"، يعنى: "ما در نعمتى هستيم كه اگر پادشاهان از آن با خبر شوند با ما با شمشير براى حصول آن نعمت خواهند جنگيد" (سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 15620
دیروز : 3293
بازدید کل: 8250965

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010