Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در حديث‌ صحيح آمده‌ است ‌كه‌ رسول‌ اكرم‌ صلى الله عليه و سلم فرمودند: «اتبع‌ السيئة‌ الحسنة‌ تمحها، وخالق ‌الناس‌ بخلق‌ حسن : بدي‌ را با نيكي‌ دنبال‌ كن‌، آن‌ را محو مي‌كند و با مردم‌ به‌ اخلاقي‌ نيكو رفتار كن‌».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>آثار>تفسیر حسن عسکری

شماره مقاله : 3782              تعداد مشاهده : 332             تاریخ افزودن مقاله : 3/7/1389

تفسیر حسن عسکری

داستان دیکته کردن کتاب:
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ابو یعقوب یوسف بن احمدبن زیاد و ابوالحسن علی بن محمدبن سیار[1] از آن روایت کرده­اند، و می­گویند: امام حسن این تفسیر را بر آن دو خوانده و دیکته کرده، و به ذکر داستان این املاء پرداخته­اند[2].
و این تفسیر غیر کامل است، و شامل سوره فاتحه و بقره تا چهار آیه به پایان سوره، می­باشد.
 
افراط و گمراهی:
این کتابی است که عقیده امامیه و آنچه را که مرتبط بدان است نزد افراط گرایان جعفریه، بیان می­کند؛ و آیات قرآن کریم را در راستای این عقیده فاسد تاویل می­نماید، و آنچه را که دین حنیف­ ما از آن به دور است را ذکر می­کند، و مملو از افتراء و تهمت به خدا و رسول خدا و اهل بیت اطهار است.
این کتاب در حقیقت تفسیر نیست، بلکه کتابی از کتابهای فرقه­های گمراه می­باشد، به بعضی از موارد اشاره می­کنیم تا خوانندگان خود قضاوت نمایند.

کفر کسی که ولایت علی را انکار کند:
در تفسیر فرموده خداوند آمده:﴿والَّذِینَ یؤْمنُونَ بِما أُنزِلَ إِلَیک وَما أُنزِلَ من قَبْلِک وَبِالآخِرَةِ هُم یوقِنُونَ﴾ (بقره:4).
امام می­گوید: «حسن بن علی گفته: هر که منکر فضل امیرالمومنین بر تمام مردم بعد از پیامبر باشد، تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و سایر کتابهای نازل شده خدا را تکذیب کرده، چون از جمله مهمترین مسایل نازل شده ـ بعد از توحید و اقرار به نبوت ـ اعتراف به ولایت علی و آل طیبین وی است.
فردی نزد امام علی بن حسین آمد و به وی گفت: «راجع به فردی که ایمان به قرآن و دیگر کتابهای آسمانی و به آخرت دارد و نماز می­خواند و زکات می­دهد، و صله­ی رحم را به جای می­آورد، و عمل صالح را انجام می­دهد، ولی همراه با این می­گوید: نمی­دانم که آیا حق با علی است یا با دیگران. چه می­گویید؟ علی بن حسین به وی گفت: شما راجع به کسی که همه این خوبیها را انجام دهد و بگوید: نمی­دانم که آیا محمد پیامبر است یا مسیلمه چه می‌گوئید؟ آیا این عملکردها به وی نفعی می­رسانند؟ گفت: خیر. علی بن حسن نیز گفت: آن فرد نیز همینطور، کسانی که به این کتابها ایمان دارند ونمی­دانند که آیا محمد پیامبر است یا مسیلمه کذاب؟ چون آن کسانی هستند که[3] که آنها ایمان به قرآن و آن کتابها دارند، و نمی‌دانند که آیا علی صاحب حق است یا دیگران».[4]

شهادت فرش و تازیانه و خر!
در فرموده خداوند: ﴿إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیهِم أَأَنذَرْتَهُم أَم لَم تُنذِرْهُم لاَ یؤْمنُونَ﴾ (بقره:6)
امام حسین می­­گوید: «وقتی که مومنان را ذکر کرده، و آنها را به خاطر ایمان به توحید الهی و نبوت محمد و وحی بر او و اینکه علی ولی الله است، مدح نمود. به ذکر کافران مخالف آنها در کفر پرداخته.
و می­گوید: کسانی که به توحید خدا و نبوت محمد و به وحی آن علی و به ائمه طاهرین ـ برگزیدگان عباد خدا و قیام کنندگان به مصالح خلق خدا ـ کفر ورزند، آنها را انزار دهی یا ندهی مسلمان نیستند.
محمدبن علی باقر می­گوید: وقتی که پیامبر وارد مدینه شد، و آثار صدق و آیات حق ولایت نبوت وی ظاهر شد، یهود شروع به دسیسه علیه وی کردند و بدترین نسبت به وی نمودند، و می­خواستند نور وی را خاموش و برای همین وی را ابطال نمایند، و از جمله کسانی که قصد رد و تکذیب وی را کردند، مالک بن صیف، کعب بن اشرف، حیی بن اخطب، ابو یاسر بن اخطب، ابو لبابه بن عبدالمنذر و شیبه، بودند.
مالک به رسول خدا گفت: گمان می­کنی که تو رسول خدا هستید؟ رسول خدا فرمود: خدای بزرگ این را فرموده، گفت: ای محمد به تو ایمان نمی­آورم، تا فرشی که زیر ما است به تو ایمان نیاورد و به تو گواه نمی­دهم که از جانب خدا آمده­ای مگر اینکه این فرش به تو گواهی دهد. ابو لبابه به عبدالمنذر گفت: ای محمد به تو ایمان نمی­آورم و به تو گواهی نمی­دهم، تا اینکه این عصایی که در دستم است به تو ایمان آورد و به تو گواهی دهد و کعب اشرف گفت: به تو ایمان نمی­آورم و تو را تصدیق نمی­کنم، مگر اینکه این خر به تو ایمان آورد. رسول خدا گفت: برای انسان جایز نسیت که به خدا چیزی را پیشنهاد کند، بلکه آنها باید تسلیم خدا و فرمان بر اوامر او باشند.
اما شما می­توانید و بر شما کافی است که تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم را بخوانید که بر نبوت من و صدق من دلالت می­کنند، و در آن نام برادرم و وصی من و جانشین من در امتم و بهترین کسی که بر مردم بعد از خودم به جا می­گذارم علی بن ابی طالب آمده؟
وقتی که پیامبر از این سخنان فارغ شد، خداوند فرش را به زبان آورد و گفت: أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، إلها واحداً قیوماً ابداً، و برای خود یار و یاوریی و یا فرزندی را نگرفته، و هیچ کس و فرمانروایی شریک وی نیست و شهادت می­دهم که تو بنده و فرستاده خدا هستید تو را با هدی و دین حق فرستاد، تا بر دیگر ادیان پیروز شوی ـ هر چند با اینکه مشرکان از آن خوششان نیاید و گواهی می­دهم علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدالمناف برادر و وصی تو است ، و جانشین تو است و بهترین کسی است که برای بندگان به جایی گذاشته­اید، هر که او را دوست بدارد و او را ولی بداند، تو نیز دوست می­داری و ولی می­دانی، و هر که با او دشمنی ورزد، با تو به دشمنی پرداخته، و هر کدام که او را اطاعت کند، تو را اطاعت کرده، و هر که او را نافرمانی کند، تو را نافرمانی کرده».[5]
این داستان در ادامه بیان می­دارد که آن فرش به حرکت در آمد و آنها را به لرزه در آورد و بار دوم به سخن آمد و بیان داشت که خداوند او را به نطق آورد تا این گواهی را بدهد، و اینکه هیچ کس جز مومنان بر او ننشینند. رسول خدا به سلمان و مقداد و ابی­ذر و عمار فرمود: بلند شوید و بر روی آن بنشینید، زیرا شما به آنچه که این فرش بدان گواهی داد، ایمان دارید، آنها بر روی آن نشستند.
و آن عصا و خر نیز همانند این شهادت و گواهی دادند، و بعد گفت: وقتی آنها از نزد پیامبر رفتند و ایمان نیاوردند، خداوند این آیه را نازل کرد ﴿إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیهِم أَأَنذَرْتَهُم أَم لَم تُنذِرْهُم لاَ یؤْمنُونَ ﴾.[6]

داستانهایی خرافی:
راجع به قول خداوند ﴿ خَتَم اللّهُ عَلَى قُلُوبِهم﴾ (بقره:7) داستانهای فراوانی از علی روایت شده، همانند اینکه نیازمندی از او طلب مساعدت جهت ادای دینش کرد، فرشته‌ای از آسمان به وی وحی کرد که به آن نیازمند بگوید: دست خود را بر هر آنچه که می‌خواهد بگذارد تا آن چیز برای او طلا شود، او این کار را کرد و دینش را ادا نمود، و برای او مقدار بسیاری باقی ماند..[7].
 
روز غدیر و بعد از آن:
در تفسیر آیه ذیل آمده: ﴿ وَمنَ النَّاسِ من یقُولُ آمنَّا بِاللّهِ وَبِالْیوْم الآخِرِ وَما هُم بِمؤْمنِینَ﴾ (بقره:8) امام عسکری می­گوید: عالم بزرگوار موسی ابن جعفر گفته: «وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم حضرت علی را در روز عید در جایگاه مخصوص گذارد» مولف تفسیر می­گوید: «در آنجا از صحابه از جمله نخستین آنها ابوبکر و عمر بیعت گرفت، موسی بن جعفر می­گوید: «بعد از این گروهی از تجاوزگران و ظالمان آنها میان خود تبانی کردند که اگر محمد امری را ارائه داد آن را از علی پنهان دارند و به وی نگویند، خداوند این را از قبل می­دانست، و نزد پیامبر آمدند و گفتند: شما محبوبترین فرد نزد خدا و تو و ما را میان­مان انتخاب کرده­اید، او برای دفع ظلم از ما و برکناری پادشاهان و حاکمان ظالم در میان ما، بهترین فرد است. خداوند می­دانست که دلشان خلاف آن است به خاطر آنکه آنها با همدیگر توافق کرده­اند، که بر دشمنی وی پابرجا باشند، و حق را از ذی حقش دور گردانند، خداوند به پیامبر خبر داد، و فرمود: ای محمد! در میان انسانها کسانی­اند که می­گویند: به خدایی که به تو دستور داده علی را به عنوان امام و سیاستمدار و مدبر امت نصب کن، ایمان ندارند، و بلکه با همدیگر برای نابودی تو و او تبانی بسته­اند، و در دل خود تمرد و عصیان علیه علی را می­پرورانند.[8]

اتهام شیخین و صحابه به نفاق و دروغ و کفر !!
بعد از این، آن تفسیر به جعل آیات مربوط به بیعت صحابه به امام علی، و متهم نمودن صحابه کرام ـ قبل از همه ابوبکر و عمر ـ به نفاق و کذب و کفر، می­پردازد !! هنگام بحث از فرموده خداوند ﴿ یخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمنُوا وَما یخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَما یشْعُرُونَ﴾ (بقره:9)، امام حسین می­گوید: امام موسی بن جعفر گفته: وقتی که تبانی آنها و سخنانشان و سوء نظرشان درباره علی به پیامبر القاء شد، پیامبر آنها را فرا خواند و سرزنششان کرد، و آنها دوباره ایمان آوردند، و اولین آنها گفت: به خدا سوگند به هیچ چیزی همانند این بیعت اعتماد و اطمینان نداشته­ام، و امیدوارم که خداوند به واسطه­ی این قصری را در بهشت برایم قرار دهد، و من را در آن از جمله بهترین مهمانان و ساکنان، و دومین آنها گفت: پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا، جز با این بیعت اطمینان به بهشت و نجات از دوزخ را پیدا نکردم و سومین آنها گفت: ای رسول خدا با این بیعت آن چنان خوشحال و شاد شده­ام و امید داخل شدن به رضوان خدا را پیدا کرده­ام، و یقین حاصل نموده­ام که اگر گناه همه مردم دنیا مال من باشد با این بیعت مورد عفو قرار می­گیرم و محو خواهند شد. و بعد از آنها همینطور کسانی از جبابره و متمردان شروع به عذرخواهی کردند خداوند محمد فرمود: «یخَادِعُونَ اللّهَ»، با این ایمانی که خلاف آنچه که در درونشان است، رسول خدا و مومنان که سید و آقای آنها علی بن ابی طالب می­باشد، را فریب دادند و اگر خداوند بعد گفت: با این نیرنگها جز خود کسی دیگر را فریب ندادند و به آنها مهلت نمی­داد، آنها نمی­توانستند مرتکب این نوع ظلم و تجاوز شوند، و مردم از این امر آگاه نبودند، و خداوند پیامبر را از نفاق و کذب و کفر آنها آگاه ساخت و به او دستور داد که آنها را لعنت نماید، این لعن در دنیا از آنها جدا نخواهد شد، بلکه برگزیدگان خدا آنها را لعن خواهند کرد، و در آخرت نیز دچار شدیدترین عذاب می­شوند.[9]
 
 
ادعای آنها به اینکه صحابه به هیچ دینی اعتقاد نداشته­اند!!
او گمان می­برد که آن دسته از صحابه ـ رض ـ معتقد به هیچ دینی نیستند!! مثلاً هنگامی که از فرموده خداوند صحبت می­کند ﴿وَإِذَا قیلَ لَهُم لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّما نَحْنُ مصْلِحُونَ أَلا إِنَّهُم هُم الْمفْسِدُونَ وَلَـکن لاَّ یشْعُرُونَ﴾ (بقره:11،12) می­گوید: که امام موسی بن جعفر گفته، وقتی که به آن پیمان شکنان در روز غدیر گفته شد، با اظهار پیمان­شکنی خود به بندگان مستضعف خدا، در دین آنها تشویش و در مذهبشان سرگردانی، ایجاد نکنید، و با این باعث فساد در کره خاکی نشوید، آنها در جواب گفتند: ما اصلاحگر هستیم، زیرا نه به دین محمد و نه به غیر دین محمد اعتقاد نداریم...[10]


دعوت موسی به ولایت علی !!
آن کتاب تقریباً همه­اش حول و حوش امامت صحبت می­کند، گویا اینکه قرآن تنها برای دعوت مردم به ولایت و امامت علی نازل شده.
این دعوت تنها خاص امت محمد r نیست، وقتی که خداوند می­فرماید: ﴿ وَإِذْ آتَینَا موسَى الْکتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّکم تَهْتَدُونَ﴾ (بقره:53) می­گوید: وقتی که خداوند آنها را با این کتاب و ایمان و پایبندی بدان، مورد اکرام قرار داد، خداوند به موسی وحی کرد که ای موسی: از بنی اسرائیل عهد بگیر که محمد بهترین پیامبران و سید مرسلین و برادر و جانشین او علی بهترین وصی و جانشینش می­باشد، تا آنها هدایت پیدا کنند یعنی اینکه آنها بدانند آنچه که انسان را نزد خداوند بزرگ می­کند همان اعتقاد به ولایت است همانگونه که گذشتگان شما به این خاطر بزرگ شدند و مورد احترام نزد خدا قرار گرفتند.[11]
 
 
داستانهای خرافی و ابلهانه:
آن کتاب به این همه گمراهی و تحریف قرآن در راستای آرزوهای خویش، بسنده نکرد و بلکه خرافاتی را ذکر کرد که حقیقتاً داستان خرافی و ابلهانه‌ی کودکان است. مثلاً وقتی که از سبب نزول فرموده خداوند صحبت می‌کند ﴿فی قُلُوبِهِم مرَضٌ فَزَادَهُم اللّهُ مرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیم بِما کانُوا یکذِبُونَ﴾(بقره:10) می­گوید: که امام موسی جعفر گفته: هنگامیکه آن منافقان عذرخواهی کردند و پیامبر نیز عذر آنها را قبول نمود و آنها را مورد احترام قرار داد چون عذر زبانی و ظاهری را از آنها قبول و باطنشان را به خدا حواله کرده بود، جبرئیل پیش محمد آمد و گفت: ای محمد خدا بر تو سلام می­کند و می­گوید: آن آشوب­گران و متمردانی که بیعت با علی را نقض کردند و برای مخالفت با علی تبانی
کرده­اند، و حالا پیش تو نشسته­اند، را خارج کن، تا عجایب خداوند درباره اکرام وی از علی ظاهر شود، اینکه زمین و آسمان و کوه­ها و سایر مخلوقات خدا، به خاطر آنکه او را در مقام تو و جایگاه تو گذارده­ام، او را سجده می­برند و گردن کج وی هستند، تا همه بدانند که ولی خدا علی از آنها بی نیاز است و...».[12]
و می­گوید: که رسول خدا آنها را اخراج کرد، آن گروه و علی در دامنه بعضی از کوه­های مدینه مستقر شده بودند، و خدا خواست، کوه تبدیل به طلا و بعد به نقره شد، و بعد آن درختان به مردانی مسلح منقلب شدند، و شیر و پلنگ و گرگ نیز پدید آمدند، وصی رسول خدا گفت: همه اینها تحت فرمان من هستند... دلهای این گروه وقتی که این را مشاهده کردند مریض شد، و علاوه بر آن به حضرت علی حسادت ورزیدند خداوند در این هنگام فرمود: « فی قُلُوبِهِم مرَضٌ ».[13]

معجزات امام علی
در تفسیر آیه ذیل ﴿ وَإِن کنتُم فِی رَیبٍ مما نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ من مثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکم من دُونِ اللّهِ إِنْ کنْتُم صَادِقِینَ﴾(بقره:23) می­گوید: این نیز همانند دیگر آیات مربوط به ولایت است، و بعد از معجزات رسول خدا و معجزات امام علی صحبت می­کند، از جمله معجزات مذکور در آن: ابری که پیامبر خدا را در تجارت شام پوشاند و برای وی سایه کرده بود، بر روی آن نوشته شده بود، لا اله الا الله محمد رسول الله او را با علی سید وصیین و یاران خوب وی یاری داد و شرافت بخشیده­ام،...[14]
و همچنین سلام کردن کوه­ها و صخره­ها و سنگها به پیامبر صلی الله علیه و سلم و دادن مژده به وی به خاطر وصیتش و دروازه شهر علمش؛ علی بن ابی طالب. [15]
و همچنین اینکه: دو درخت به هم چسبیده­اند تا پیامبر قضای حاجتش را کرده و نظیر این برای علی بن ابی طالب وقتی که از صفین برگشت پیش آمد، دو درخت که فاصله آنها بیشتر از یک فرسخ بود به هم چسبیدند.[16]

قرارداد بخشش:
برای فریب کم عقلان و نادانان جهت ایمان آوردن به این خرافات و وارد شدن به تاریکی این گمراهی، قرار داد بخشش را صادر کرده­اند، و پیمان داشته که جهنم برای کافرین به ولایت علی و منافقانی که اظهار رضایت به بیعت وی کرده­اند همانگونه که قبلاً بدان اشاره کردیم آماده شده، و بعد این دروغ را به پیامبر نسبت می­دهند تا این قرارداد ارزش پیدا کند و بتواند در دل این قشر از مردم تایید نماید پس آنچه که درباره فرموده خداوند گفته شده را بخوان ﴿أُوْلَـئِک الذِینَ اشْتَرُوُاْ الضلاَلَةَ بِالْهُدَى فَما رَبِحَت تِّجَارَتُهُم وَما کانُواْ مهْتَدِینَ﴾    (بقره:16) شما می­بینید که دوباره بحث از بیعت می­کند و به پیامبر افتراء
 می­بندند، تا اینکه او گفته: «اما از پیروان علی در روز قیامت می­آید و گناهان وی که بزرگتر از کوه­ها و دریاهایند را روی کفه­ی ترازوی وی می­اندازند، مخلوقات همه می­گویند: این عبد نابود شده، و گمان می­برند که او از هالکان است و در آتش جهنم ماندگار خواهد بود، از طرف خدا به وی ندا می­شود که: ای بنده­ی خطاکار خیانت ما که این همه گناه­های مرگ­آفرین را کرده­ای آیا به ازای اینها کارهای نیکی نداری که تو را به بهشت خدا ببرند و یا اینکه گناهان بیشتر داری و تا به سبب آنها داخل آتش خدا شوی؟ بنده می­گوید: نمی­دانم، منادی از طرف خدا می­آید و می­گوید: پروردگارم می­گوید: به صحرای قیامت رو کند و فریاد بزند که من فلان فرزند اهل فلان شهر فلانی و روستای فلانی­ام، گناهان بسیاری همانند کوه­ها و دریاها مرتکب شده­ام و به ازای آن هیچ نیکی­ای ندارم، پیش چه کسی از شماها احسانی یا کار خوب من وجود دارد، و یا چه دانایی مرا می­شناسد که به جای وی مجازات شده باشم، این امکانی است که شدیدترین نیاز بدان دارم آن مرد نیز اینگونه فریاد بر می­آورد. اولین کسی که به وی جواب می‌دهد علی بن ابی طالب است، و به وی می­گوید: لبیک لبیک، ای کسی که به خاطر حجیت من مورد امتحان قرار گرفتی و مظلوم دشمنان من واقع شدی، ایشان با همراه تعداد زیادی می­آید، هر چند که تعداد کمی از دشمنان وی که جلو آنها تاریکی بود، آن تعداد می­گویند: ای امیرالمومنین ما برادر ایمانی وی هستیم، او با ما مهربان و محترم بوده، و در معاشرتمان با او همراه فراوانی احسان و نیکی وی نسبت به ما متواضع بود، و ما همه طاعت خود را به وی بخشیدیم، علی می­گوید: شما با چه چیزی وارد بهشت می­شوید؟ با رحمت واسع وی که هر که تو را دوست بدارد ای برادر رسول خدا از آن مایوس و بی نصیب نمی­کند، ندا از طرف خدا می­آید: ای رسول خدا، آنها برادر ایمانی آن فرد بودند و با آن بخشش کردند، تو چه چیزی به وی می­بخشی؟ من حاکم و میان خود و گناهان وی داوری خواهم کرد، او را به خاطر اینکه محبت تو را داشت می­بخشم، و آن تاریکی که میان او و بندگان من بود باید برطرف گردد، علی می­گوید: ای پروردگارا آنچه را دستور دهی اجرا می­کنم. خداوند می­فرماید: ای علی برای دشمنان آن قبل از آن، تاریکی­هایشان را از آنها بر
می­دارم و آن را ضمانت می­کنم، و علی نیز آن را برای آنها ضمانت کرد، و به آنها گفت: هر آنچه را که آرزو دارید انجام دهید ظلمات و تاریکی­هایتان را قبل از آن فرد، برداشتم، آنها می­گویند: ای برادر رسول خدا، ثواب نفسی از نفسهایی را که در خانه پیامبر بودید و بر جای آن خوابیدید، به ما بده، علی می­گوید: آن را نیز به شما بخشیدم... بعد از آن پیامبر فرمود: آیا این خوب­تر است یا درخت زقومی که برای مخالفان برادر  و وصی­ام علی بن ابی طالب آماده شده».[17]
بعد از این بیانات گمان می­کنم خواننده خود متوجه شده باشد که آنچه را از این کتاب گفتیم حقیقتاً تفسیر نبوده، بلکه کتابی از کتابهای یکی از فرقه­های گمراه است که اسلام را آزرده، اثری از آثار افراط گرایان در عقیده امامیه است.

این کتاب اثر کیست؟
در اینجا این سوال باقی می­ماند که؛ این کتاب اثر کیست؟ آیا این از آن امام حسن عسکری است؟ گمان می­کنم که خیر، بلکه می­خواهم قاطعانه بگویم که آن مرد فرد صالح و مومنی بوده است و هرگز کافر و یا گمراه نبوده، بلکه کسانی کافر و گمراهند که در او و پدران بزرگوارش افراط و غلو کرده­اند. و کسانی از خود شیعه هستند که نسبت این کتاب را به امام حسن رد می­کنند و در سند خرده می­گیرند، و معتقدند که شامل مسایلی ناپسند و نابخرد است، و مولف کتاب الذرعیه هنگام بحث از این تفسیر بدین امر اشاره می­کند. هر چند که او تلاش می­کند که اثبات نماید این کتاب از جمله گفته­های امام است، و در این موضوع 9 صفحه را در جزء چهارم از ص 285 تا 293 اختصاص داده و درباره آن موارد پست و نابخرد و عجیب و غریبی که بعضی از آنها را ذکر کردیم، می­گوید: جز بعضی از غرایب معجزات که در غیر آن وجود ندارد، در آن نیست!
کتابهای دیگر غیر از افراط گرایان شیعه که از آن اطلاع دارم، به این تفسیر اشاره نمی­کنند و از او روایت نمی­نمایند، و اگر در نزد آنها این تفسیر کتاب می­بوده، قرآن ناطق (مجتهدان) از آن روایت می­کردند و به موارد و مسایل آن پایبند می­بودند، ولی این رای من است و کافی هم نیست، بلکه واجب است به آن کتاب و محتوای کفرآمیز آن اشاره کرد.
بعضی از شیعه­های امروز و دیروز افراط گرایان معتقد به صحت نسبت دادن این تفسیر به امام عسکری­اند، و بعضی از مفسرانشان از آن کاملاً روایت می­کنند.


[1] .  این دو راوی از متعهدان جعفریه­اند ـ نگاه شرح حال آنها در تنقیح المقال اثر مامقانی.
[2] . ص 2 و ما بعد آن
[3] . در اصل «کک»
[4] . ص 32ـ 33
[5] . ص 34
[6] . ص 34ـ 36
[7] . ص 36ـ 41
[8] . ص 41 ـ 42
[9] . ص 42
[10] . ص 44
[11] . ص 100
[12] . ص 42ـ 43
[13] . ص 43ـ 44
[14] . ص 60
[15] . ص 61
[16] . 48ـ 49
[17] . 48ـ 49


 پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی(2)، (مبحث تفسیر)، تألیف: دکتر علی سالوس
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حرملة بن يحيى يقول: قال الشافعي: «كلما قلت: وكان عن النبي صلى الله عليه وسلم خلاف قولي مما يصح، فحديث النبي صلى الله عليه وسلم أولى ولا تقلدوني». حرمله بن یحیی می گوید: شافعی فرمود: «هر بار که گفتم: حدیث صحیحی از پیامبر صلی الله علیه وسلم خلاف قول من ثابت شده، پس حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم اولی تر است و از من تقلید نکنید». منبع: "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني. 

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6250
دیروز : 3293
بازدید کل: 8241595

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010