Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

انس رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «الظلم ثلاثة: فظلم لا يتركه الله، وظلم يغفر، وظلم لا يغفر، فأما الظلم الذي لا يغفر، فالشرك لا يغفره الله ...».
 «ظلم سه نوع است، ظلمی که خداوند آن را رها نمی‌کند، ظلمی که خداوند آن را می‌بخشد، و ظلمی که خداوند آن را نمی‌بخشد، اما ستمی که بخشیده نمی‌شود شرک است که الله تعالی آن را نمی‌بخشد».

 مسند طیالسى 1/282 حدیث (2109)، ومصنف عبدالرزاق 11/183 حدیث (20276).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>آثار>تفسیر قمی

شماره مقاله : 3781              تعداد مشاهده : 376             تاریخ افزودن مقاله : 3/7/1389

تفسیر قمی:


جایگاه کتاب و مولف آن نزد شیعه:
دومین کتاب از تفاسیر سه­گانه مذکور، تفسیر قمی اثر ابی حسن بن ابراهیم بن هاشم قمی است که شامل تمام قرآن می­باشد، مولف کتاب در دوران امام عسکری می‌زیسته[1] و در سال 307 وفات کرده است، و نزد شیعه معتبر و از جمله بزرگترین راویان نزد آنها محسوب می­شود، و اکثراً شاگردان محمدبن یعقوب کلینی در کتابش الکافی ـ کتاب اول امت نزد جعفریه اثنی عشرـ از او روایت کرده‌اند.
آقا بزرگ طهرانی ـ مولف کتاب الذریعه ـ می­گوید: این کتاب (تفسیر) نفیسی و سفری جاوید است که از دو امام بزرگ ابی جعفر باقر و ابی عبدالله صادق روایت شده.[2]
سید طبیب موسوی جزائری در مقدمه خویش به وی می­گوید: آن تفسیر، هدیه­ای عصری و نخبه­ای اثری است زیرا شامل ویژگیهایی متفاوت است که به ندرت در غیر آنها یافت می­شوند.
از جمله:
1ـ این تفسیر اصل و منبع است برای اصول بسیاری از تفاسیر دیگر.
2ـ روایات از دو امام صادق با کمترین سند روایت شده­اند، به همین خاطر در الزریعه می­گوید: این تفسیر در حقیقت تفسیر آن دو امام صادق است.
3ـ مولف آن در زمان امام عسکری بوده.
4ـ پدرش که این راویان را برای فرزندش روایت می­کرد، از یاران و صحابه امام رضا بود.
5ـ در آن دانشی فراوان راجع به فضایل اهل بیت (ع) وجود دارد، که دشمنان اهل بیت خواستند آنها را از قرآن حذف نمایند.
6ـ او متعهد به بیان بسیاری از آیات قرآنی است که مراد کلی آنها جز از طریق استمداد از اهل بیت فهم نخواهد شد.[3]
نخست می­خواهم دهشت عجیبم را اظهار دارم! که چطور کتاب و مولفش این مکانت را نزد برادران جعفریه به دست آوردند، در حالی که او جزو اولین افراط گرایان گمراهی بود که حرکت ادعای تحریف قرآن را رهبری کردند؟!
و قبلاً آن را نقل کردیم، و آنچه را که جزائری در مقدمه کتابش ذکر کرده، نقل نمودیم، مبنی بر اینکه قمی معتقد به تحریف قرآن کریم بوده، و اینکه جزایری از او و از آن تحریف دفاع نمود. (قبلاً ذکر شد).[4]
قمی در مقدمه کتاب تفسیر خویش آنچه را که بدان معتقد است (تحریف قران) را ذکر می­نماید و برای آن مثالهایی از آیات قرآن که گمان می­برد تحریف شده­اند، می­آورد.[5] و آن کتاب بعد از این پُر از این گمراهی­های گمراه کننده درباره تحریف، و جدل برای تخطئه کردن آیات قرآنی یا گمان به اینکه در ترتیب و نظم آن فساد و ناهمواری وجود دارد، است.[6]
جلوه­هایی از افراط و گمراهی:
تایید عقیده امامیه در آن کتاب، در موارد ذیل ظاهر خواهد شد:
اولا: قول به تحریف قرآن کریم
همین حالا قول به تحریف را ذکر کردیم، و قبلاً بیان نمودیم که اعتقاد آن افراط گرایان همان عاملی است که آنها را به این وادار کرده[7] و در اینجا این مسئله را با چند مثال از این تفسیر بیشتر توضیح می­دهیم!!
به امام بن جعفر نسبت داده­اند که او گفته: (یعنی این آیه را تحریف و بدان اضافه کرده) «]وَلَوْ أَنَّهُم إِذ ظَّلَمواْ أَنفُسَهُم جَآؤُوک {یا علی} فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُم الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیماً» این گونه نازل شده (یعنی یا علی در آن اصل است). و بعد گفته:
﴿ فَلاَ وَرَبِّک لاَ یؤْمنُونَ حَتَّىَ یحَکموک فــیما شَجَرَ بَینَهُم ﴾[8]
در سوره زخرف خداوند می­فرماید: ﴿وَلَما ضُرِبَ ابْنُ مرْیم مثَلًا إِذَا قَوْمک منْهُ یصِدُّونَ وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَیرٌ أَم هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَک إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُم قَوْم خَصِمونَ إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمنَا عَلَیهِ وَجَعَلْنَاهُ مثَلًا لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ﴾[9] واضح است که این آیات از مسیح صحبت می­نمایند ولی آیه آخر را این گونه می­آورد «ان علی الا عبد...». بعد می­گوید: اسم علی از اینجا حذف شده»!![10]
در سوره مریم روایت می­کند که اسم علی دو بار در قرآن حذف شده ولی او آنها را آورده.[11]
افترا به صحابه:
نتیجه آنچه را که ذکر کردیم راجع به لازمه­ی قول به تحریف افتراء به بهترین امتی است که خداوند آنها را برای بشریت آورد. یعنی صحابه به آنهایی که تحمل مسئولیت بار سنگین رسالت و نشر آن و دفاع از آن و فدا کردن مال و جان، وطن و خانواده خود را کردند با وجود این می­بینیم که قمی مرتکب این جرم می­شود، و به صحابه کرام افتراء می­بندد، و آنها را متهم به کفر و نفاق و شرک می­کند تا به هدف خود که همان قول به تحریف و حذف نامهای ائمه و غصب خلافت است، برسد 1ـ نمونه هایی از دروغهای این حیله‌گر را ذکر می­کنیم:
در سوره مائده آیه 7 ﴿وَاذْکرُواْ نِعْمةَ اللّهِ عَلَیکم وَمیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکم بِهِ﴾ قمی می­گوید: وقتی که رسول خدا عهد و پیمان ولایت علی را از آنها گرفت، همه گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، ولی بعداً آن را نقض کردند.»
درباره قول خداوند می­گوید: ﴿ فَبِما نَقْضِهِم میثَاقَهُم لَعنَّاهُم ﴾[12] یعنی: نقض عهد امیرالمومنین[13]
و سوره قصص: ﴿طسم تِلْک ایاتُ الْکتَابِ الْمبِینِ نَتْلُوا عَلَیک من نَّبَإِ موسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْم یؤْمنُونَ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً منْهُم یذَبِّحُ أَبْنَاءهُم وَیسْتَحْیی نِسَاءهُم إِنَّهُ کانَ منَ الْمفْسِدِینَ وَنُرِیدُ أَن نَّمنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُم أَئِمةً وَنَجْعَلَهُم الْوَارِثِینَ وَنُمکنَ لَهُم فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامانَ وَجُنُودَهُما منْهُم ما کانُوا یحْذَرُونَ﴾ (اول سوره تا آیه 6) این آیات کریم از موسی و فرعون سخن می­رانند ﴿ نَتْلُوا عَلَیک من نَّبَإِ موسَى وَفِرْعَوْنَ﴾ امام قمی از فرعون و هامان و جنودش صحبت می­راند: «آنها کسانی بودند که آل محمد و حق آنها را غصب کردند»! و قول آن «منهم» «ای من آل محمد» «ما کانُوا یحْذَرُونَ» یعنی از قتل و عذاب نمی­ترسند اگر این آیه (درباره موسی و فرعون نازل می­­شد می­گفت: «و نری فرعون و هامان و جنود منه ما کانوا یحذرون، ای من موسی و لم یقتل منهم».
در سوره زمر ﴿ وَقَالَ لَهــم خَزَنَتُهَا سَلَام عَلَیکم طِبْتُم ﴾ می­گوید: «نسل شما پاک است، چون آنها داخل بهشت نمی­شوند مگر نسلی که پاک به دنیا آمده­اند: امیرالمومنین فرموده: فلانی و فلانی حق ما را غصب کردند و بدان جاریه را خریده و زنان را به نکاح خود در آورده­اند، ما کسانی را از پیروان خود در میان آنها قرار دادیم تا نسل آنها را پاک گردانند.[14]
در سوره زخرف می­گوید: این دو آیه این گونه نازل شدند «حتی اذا جائنا» ـ یعنی وقتی که فلان و فلان آمدند یکی از آنها به رفیقش وقتی آن را دیدند گفت: ]یا لَیتَ بَینِی وَبَینَک بُعْدَ الْمشْرِقَینِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ ﴾ خداوند به پیامبر گفت: به فلان و فلان و پیروانشان بگو: ﴿وَلَن  ینفَعَکم الْیوْم إِذ ظَّلَمتُم  آل محمد حقهم  أَنَّکــم فِی الْعَذَابِ مشْتَرِکونَ ﴾ بعد خداوند به پیامبرش فرمود: ﴿أَفَأَنتَ تُسْمعُ الصُّم أَوْ تَهْدِی الْعُمی وَمن کانَ فِی ضَلَالٍ مبِینٍ﴾، ﴿ فَإِما نَذْهَبَنَّ بِک فَإِنَّا منْهُم منتَقِمونَ﴾ یعنی فلان و فلان، بعد خداوند به پیامبرش وحی کرد که: ﴿فَاسْتَمسِک بِالَّذِی أُوحِی إِلَیک  فی على إِنَّک عَلَى صِرَاطٍ مسْتَقِیم ﴾ یعنی تو بر راه و روش و ولایت علی هستید، علی همان صراط مستقیم است. [15]
سوره محمد تقریباً همه آن پیرامون افتراء و تحریف است ﴿الَّذِینَ کفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعمالَهُم ﴾ قمی می­گوید: این آیه در مورد کسانی نازل شده که بعد از پیامبر مرتد و حق اهل بیت را غصب کردند، و مانع ولایت امیرالمومنین و ائمه شدند، اعمال آنها را محو کرد، یعنی آن اعمال خوبی را همانند جهاد و یاری اسلام که در زمان پیامبر کردند، همه به وسیله این کارهای بعدی از بین رفتند و دیگر سودی به آنها نمی­رساند.[16]
بعد می­گوید: ﴿ وَالَّذِینَ آمنُوا وَعَملُوا الصَّالِحَاتِ وَآمنُوا بِما نُزِّلَ عَلَى محَمدٍ فی على  وَهُوَ الْحَقُّ من رَّبِّهِم کفَّرَ عَنْهُم سَیئَاتِهِم وَأَصْلَحَ بَالَهُم ﴾ این گونه نازل شد! بعد می­گوید:
جبرئیل این آیه را برای پیامبر صلی الله علیه و سلم نازل کرد ﴿وَالَّذِینَ کفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُم وَأَضَلَّ أَعْمالَهُم ذَلِک بِأَنَّهُم کرِهُوا ما أَنزَلَ اللَّهُ فی على  فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُم ﴾[17] و همین طور به خرافات ادامه می­دهد.
و سوره رحمن نیز به این شیوه است و هر چند که در آن شیخین را متهم به کفر و دخول فی النار می­کند. [18]
این نمونه­هایی بودند که تا حدی کافی است و هدف ما از آن را بیان می‌دارند، و تا سخن از این بیشتر به درازا نکشد، البته آنچه رفت را از روی ناچاری ذکر کردیم و از خداوند می­خواهیم که عقل و دینمان را حفظ گرداند
ثالثاً: قرار دادن ائمه به اینکه مورد مراد کلام خداونداند:
درباره تحریف می­بینیم که آنها کلام خداوند را تاویل می­نمایند به اینکه مراد از آنها ائمه ـ همه یا بعضی ـ است، با وجود آنکه در کلام خداوند آنها را ذکر نکرد و بدانها اشاره­ای چه به صورت بعید و یا قریب در آن جاها نکرده بلکه بعضی از آنها خاص خداوند می­باشند.
همانند اینکه خداوند در سوره زمر آیه 69 می­فرماید: ﴿ وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾ یعنی با نور خدا زمین روشن شد، ولی آن کتاب می­گوید: «ابو عبدالله می­گوید پروردگار زمین یعنی امام زمین، گفتم اگر هر گاه خارج شود آن چگونه است؟ گفت: آنگاه، مردم از نور خورشید و ماه بی نیاز شدند از نور امام بهره می­گیرند».[19]
فرموده خداوند در سوره رعد آیه 28 ﴿ الَّذِینَ آمنُواْ وَتَطْمئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ …﴾ قمی می­گوید: در جایی دیگر «ذکر» را به ولایت علی تفسیر می­کند در فرموده دیگر خداوند ﴿الَّذِینَ کانَتْ أَعْینُهُم فِی غِطَاء عَن ذِکرِی ﴾ (2/47، آیه­ی 101 سوره کهف)
و شرک را به ولایت علی تفسیر می­نماید، در فرموده خداوند در سوره شوری آیه 13﴿کبُرَ عَلَى الْمشْرِکینَ ما تَدْعُوهُم إِلَیهِ ﴾ این گونه تفسیر می­کند که «ما تدعونهم» یعنی «از ولایت علی» (2/105).
بعضی از آیات که مختص به قرآن کریم می­باشند، همانند حرفهای افتتاحیه بعضی از سوره­های قرآن از جمله سوره بقره  ﴿ ألم . ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمتَّقِینَ﴾ قمی می­گوید: مراد از کتاب در اینجا علی بن ابی طالب است! (1/30)
در سوره یونس آیه 15 ﴿ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیرِ هَـذَا أَوْ بَدِّلْهُ﴾ قمی می­گوید: ﴿أَوْ بَدِّلْهُ﴾ یعنی امیرالمومنین علی بن ابی طالب، ﴿قلْ ما یکونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ من تِلْقَاء نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحَى إِلَی﴾ یعنی در علی بن ابی طالب (1/310) و در همین سوره (آیه­ی 64) ﴿لاَ تَبْدِیلَ لِکلِماتِ اللّهِ﴾ می­گوید: «یعنی امامت تغییر پیدا نمی­کند» (1/314)
درباره سوره اسراء آیه 73 ﴿وَإِن کادُواْ لَیفْتِنُونَک عَنِ الَّذِی أَوْحَینَا إِلَیک لِتفْتَرِی عَلَینَا غَیرَهُ ﴾ قمی می­گوید: یعنی امیرالمومنین. (2/24).
و در سوره حج آیه 55 ﴿وَلَا یزَالُ الَّذِینَ کفَرُوا فِی مرْیةٍ منْهُ﴾ یعنی در قرآن کریم، قمی می­گوید: یعنی شک در امیرالمومنین»
و درباره آیه 57 همین سوره ﴿وَالَّذِینَ کفَرُوا وَکذَّبُوا بِایاتِنَا﴾ می­گوید: معنای آن یعنی؛ ایمان به ولایت امیرالمومنین و ائمه ندارند» (2/86).
در سوره طور آیه 33 ﴿ أَم یقُولُونَ تَقَوَّلَهُ …﴾ قمی راجع به آن می­گوید: آنها می­گویند ای محمد امیرالمومنین این را خود ساخته است، و آنها ایمان ندارند که علی آن را نساخته و بنا به رای خویش قیام نکرده، بعد می­گوید:«فلیاتوا بحدیث مثله»، یعنی مردی همانند علی از جانب خدا. (2/333).
قبلاً دیدیم که آن آیات خاص رسول و حضرت مسیح صلی الله علیه و سلم بوده، اما قمی آنها را تحریف و به امام علی اختصاص داد.
او آنچه که مربوط به روز آخرت است آن را نیز به امام علی اختصاص و تاویل کرده، در تفسیر وی (2/112) آمده که: «شب و روز» 12 ساعت است، و علی بن ابی طالب مبارک و شریف­ترین ساعت از این دوازده ساعت است و این فرموده خدا است!﴿بَلْ کذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمن کذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیرًا﴾[20]
او بدین هم اکتفا نکرده بلکه می­کوشد تا مراد بسیاری از آیات را علی نماید، این علاوه بر تبین و تاویل مراد آیات مختص به خدا و پیامبر و کتابهایش و روز آخرت است، و می­خواهد آن آیاتی را هم که خاص حیوانات و جمادات است به علی تاویل ­نماید، کما اینکه می­خواهد از منزلت امام علی بکاهند، یا بیفزایند! مثلاً ﴿ إِنَّ اللَّهَ لاَ یسْتَحْیی أَن یضْرِبَ مثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَهَا ….﴾ سوره بقره آیه 26، انسان تعجب می­کند، که قمی تلاش می­کند تا قبل از بلند جلوه دادن امام علی تا حد الوهیت، او را به منزله و مرتبه حشرات مضر پایین می­آورد، آنجا که مراد از واژه «بعوضه = مگسی» امام علی را بیان می­دارد!![21]
بعد از این دیگر بعید نیست که نویسنده هر آیه­ای که دال بر اهتمام و ارتفاع نماید را به معنای مقام امام علی تاویل نماید.
جزائری در مقدمه خویش بر کتاب این تاویل را بیان می­کند و می­گوید: «خداوند از اعمال امت پیامبرش بعد از وفات پیامبر آگاه است که آنها به دین شوخی خواهند کرد، و به عنوان حامیان دین را در هر زمانی هتک حرمت خواهند نمود... پس از آنها ایمن نبود، اینکه می­بایست اسامی ائمه و فضیلت آنها را در قرآن از طریق کنایه و استعاره ـ همانگونه که این روش و اسلوب قرآن در اکثر آیاتش است ـ بیان دارد، قرآن ظاهر مربوط به چیزی و باطنش به چیزی دیگر».[22]
و بعد می­گوید: در اینجاست که ابو جعفر می­گوید: قرآن دارای سه موضوع و سه بخش است،  آن درباره ما و دوستان، و  ، دیگر درباره دشمنان ما و دشمنان گذشتگان ما، و  روش و داستان است».[23]
و می­گوید: آنچه که ذکر کردیم این را روشن نمود که تمام مدح و ثناهای قرآن چه به صورت کنایه و یا صریح است راجع به محمد و آل مطهرین وی است، و هر ذم و سرزنشی که در آن آمده راجع به دشمنان آنها می­باشد، چه در گذشته و چه در آینده و تمام آیاتی از این قبیل ـ هر چند که مخالف ظاهر باشد ـ بر آنها حمل می­شود. [24]
این تاویل فاسد نتیجه­ی قول به تحریف و افتراء صحابه است.
رابعاً: آنچه که مربوط به عقیده امامیه است.
1ـ رجعت:
قمی چیزهایی را که به عقیده وی در امامیه مربوط است، بیان می­نماید، و به همین خاطر آن را در تفسیرش آورده، اینکه او ایمان به رجعت یعنی بازگشت دارد، و آنرا از مسایل اساسی می­داند که حق آنها را غصب کرده­اند تا ائمه آنها را قصاص می­نماید، و این را از جمله مسایل اساسی­ای می­داند که قرآن آن را بیان کرده و به رد منکران آن پرداخته.
به آیه­ی ذیل استناد می­کند ﴿ وَیوْم نَحْشُرُ من کلِّ أُمةٍ فَوْجًا﴾ می­گوید: «آیا مگر خدا در روز قیامت در هر امتی گروهی را حشر و دیگران را ترک می­کند؟ و می­گوید: «مثال این بسیار زیادند و آن را در جای خویش ذکر می­نمائیم».[25]
و از جمله آنچه را که ذکر کرده و فرموده: خداوند است ﴿ إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیک الْقُرْآنَ لَرَادُّک إِلَى معَادٍ﴾ آیه­ 85ـ قصص، قمی می­گوید: یعنی رجعت، که پیامبر و امیرالمومنین و ائمه را به سوی مردم باز می­گرداند. (2/147)
و در سوره ق آیه 41، ﴿ وَاسْتَمعْ یوْم ینَادِ الْمــنَادِ﴾ یعنی آنها را با نام قائم الزمان و پدرش فرا خوانند... و صیحه یعنی نفخ قائم­الزمان از آسمان... و خروج یعنی رجعت و بازگشت (2/327)
در سوره نحل آیه 22، ﴿ فَالَّذِینَ لاَ یؤْمنُونَ بِالآخِرَةِ ﴾ قمی می­گوید: یعنی آنها، ایمان به رجعت و بازگشت را ندارند. ﴿ قُلُوبُهُم منکرَةٌ ﴾ یعنی آنها کافرانند، «وهم مستکبرون» یعنی در برابر ولایت علی تکبر دارند. (1/383)
و همچنین در تفسیر سوره مبارکه می­گوید، ﴿فَأَصَابَهُم سَیئَاتُ ما عَملُواْ وَحَاقَ بِهِم ما کانُواْ بِهِ یسْتَهْزِؤُونَ﴾  یعنی استهزاء آنها به رجعت... و ﴿وَأَقْسَمواْ بِاللّهِ جَهْدَ ایمانِهِم لاَ یبْعَثُ اللّهُ من یموتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیهِ حَقًّا وَلـکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمونَ﴾ قمی می­گوید: کفار به خدا سوگند یاد نمی­کنند، و این درباره گروهی از امت محمد نازل شد که به آنها گفته می­شود بعد از مرگ قبل از قیامت باز خواهید گشت آنها سوگند می­خورند که بر نخواهند گشت. (1/385)
2ـ نزول وحی بر ائمه:
قمی معتقد است  که وحی بعد از وفات رسول اکرم منقطع نمی­شود، چون امام قائم مقام پیامبر است! و قمی که سوره قدر را تفسیر می­کند می­گوید: معنای لیلة القدر یعنی اینکه خداوند در آن شب اجل و رزق و موت و حیات، خیر و شر و... را مقدر می­کند همانگونه که خدا می­فرماید: ﴿ فِیهَا یفــرَقُ کلُّ أَمرٍ حَکیم﴾.
و خداوند می­فرماید: ﴿ تَنَزَّلُ الْملَائِکةُ وَالرُّوحُ فِیهَا﴾ یعنی ملائکه و روح القدس (جبرئیل) بر امام زمان نازل می­شوند، و مسایل و اوامری که نوشته شده را به وی تسلیم می­نمایند (2/431).
به امام جعفر نسبت داده که از او سوال شده: «آیا شب قدر را می­دانی؟ گفت: چطور شب قدر- را نمی­دانم حال آنکه در آن شب ملائکه مرا طواف می­نمایند» (2/432).
3ـ ائمه غیب را می­دانند!
او معتقد است که ائمه غیب را می­دانند، به همین خاطر می­بینیم که در تفسیر آیه­ی ذیل ﴿عَالِم الْغَیـبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا إِلَّا منِ ارْتَضَى من رَّسُولٍ﴾ سوره جن آیه 26ـ 27، می­گوید: علی مرتضی از رسول است و رسول خدا نیز از او است. (2/390)
علم غیب تنها به خدا و پیامبر اختصاص ندارد، بلکه بنا به افتراء وی ـ به امام علی نیز اختصاص دارد!
حتی بیان می­دارد که علم ائمه محیط به همه چیز است، و هیچ راهی برای شناخت از آنها در آن وقت وجود ندارد، و اگر بعضی از آنها در عصر کشف علمی برای هستی و مظاهر آن، کشف شود.
و اگر بسیاری از کشف علمی به روش جدید از روش اعجاز قرآنی باشد، تناقض میان نظریه­ی علمی صحیح و غیر ممکن است. مگر اینکه این کشفیات از دروغها و افتراهای قمی کشف شده باشد.
به امام علی نسبت داده که او گفته: «زمین مسیر 500 سال، خورشید 60 فرسخ، ماه 40فرسخ، پشت آن دو و برای ساکنان آسمان روشنایی و زیر آنها مایه روشنایی برای اهل زمین هستند. ستاره­ها همانند کوه­های بزرگ در سرزمین می­باشند. (2/17)
و گمان می­برد که امام علی بن حسین علت خورشید گرفتگی را وجود بحری میان آسمان و زمین دانسته، وقتی که گناه بندگان زیاد شود، و خداوند می­خواهد آنها را با این نشانه­ مورد عتاب قرار دهد، به ملائکه مامور دستور می­دهد که خورشید یا ماه را در آن بحر بیاندازند (2/14ـ 15).
و در جای دیگر از ائمه روایت کرده که زمین بر روی ماهی و بر روی آب و آب بر روی سنگ، و سنگ بر روی شاخ گاو، و گاو بر روی زمین قرار دارد. (2/58 ـ 59)
در اول سوره شوری «حم عسق» می­گوید: قاف، کوهی است دورادور دنیا از زمرد آبی و آبی آسمان به خاطر این کوه است.»
4ـ نفی علم از عالمان و مشهوران غیر خود:
قمی از این افتراها برای بیان احاطه­ی علمی­ به همه چیز، اکتفا نکرده، و از دیگران که مکانت علمی و شهرت علمی دارند صحبت نمی­کند تا میدان علمی جز برای ائمه باقی نماند!
مثلاً ابن عباس که مشهور به حبر امت و دانشمند اسلام و ترجمان قرآن است، به سخنان قمی که راجع به ابن عباس و ـ پدرش عموی رسول خدا ـ می­گوید گوش فرا دهید: از امام ابی جعفر باقر روایت شده که گفته: فردی نزد علی بن حسین آمد و گفت: ابن عباس گمان می­برد که او آگاه به تمامی آیات نازل شده است، و می‌داند که در چه روزی و درباره چه چیزی نازل شده است، پدرم (علی بن حسین) گفت: از او سوال کرد که این دو آیه­ی ذیل درباره چه نازل شده، ﴿ وَمن کانَ فِی هـــذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمى وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾[26] و ﴿وَلاَ ینفَعُکم نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکم إِن کانَ اللّهُ یرِیدُ أَن یغْوِیکم﴾[27] آن مرد نزد ابن عباس رفت و از او سوال کرد، ولی جواب آن را نداد، بلکه سوالی دیگر را مطرح کرد، امام سبب نزول را این گونه بیان کرد، که آیه اولی درباره ابن عباس و پدرش و آیه­ی دومی درباره پدرش نازل شده! (2/23)
5ـ احکام فقهی آنها چون؛ متعه و خمس:
قمی آنچه را که مرتبط به عقیده­ی وی از احکام فقهی است را با روشی که قرآن از آن ابا دارد عرضه می­نماید، در سوره مریم آیه 83 آمده ﴿أَلَم تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُم أَزًّا﴾ می­گوید: این درباره مانعین خمس و زکات نازل شده (2/53).
و در سوره قاف آیه 26 آمد که ﴿ الَّذِی جَعَلَ معَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ﴾ می­گوید: آنها کسانی­اند که می­گویند: ما کافر به کسی هستیم که امامت و خمس را برای شما قرار داده (2/326)
آیه­ی 24 سوره نساء را اینچنین تحریف کرده است:« فَما اسْتَمتَعْتُم بِهِ منْهُنَّ  إلى أجل مسمى  فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً» و می­گوید: این آیه دلیلی است بر جواز متعه. [28]
خامساً: اسباب نزول:
در بحث قمی راجع به اسباب نزول، اثر امامیه را مشاهده می­کنیم. به چند مثال می­پردازیم:
1ـ هم پیمانی صحابه با ابلیس:
در سوره سباء آیه­ی 20 ﴿وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیهِم إِبْلِیسُ ظَنَّهُ﴾ می­گوید: وقتی که خداوند پیامبر را دستور داد که علی را برای مردم منصوب نماید، در فرموده خویش «یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنزِلَ إِلَیک من رَّبِّک  فی على »[29] در غدیر خم گفت: هر که من مولای او باشم علی نیز مولای او است، ابلیسها نزد ابلیس بزرگ آمدند و خاک را بر سر خویش می­انداختند، ابلیس بزرگ به آنها گفت چه شده؟ گفتند: این مرد امروز پیمانی منعقد کرده که تا روز قیامت منحل نخواهد شد، به آنها گفت: این طور نیست، کسانی که پیرامون او هستند به من وعده داده­اند که با من مخالفت نخواهند کرد، خداوند این آیه را نازل کرد ﴿وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیهِم إِبْلِیسُ ظَنَّهُ ﴾ آیه­ (2/210).
2ـ بیعت روز غدیر:
راجع به بیعت دوباره هنگامی که خداوند می­فرماید ﴿فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى﴾  می­گوید: سبب نزول این آیه این بود که رسول خدا روز غدیر خم مردم را به بیعت به علی فرا خواند و به طرف خانواده­اش رفت و گفت: ما هرگز اقرار به ولایت علی نمی­کنیم و سخن پیامبر را تصدیق نخواهیم کرد... پیامبر بالای منبر رفت دومی خواست خود را از آن بو می­کند، خداوند این آیه را نازل کرد ﴿ لَا تُحَرِّک بِهِ لِسَانَک لِتَعْجَلَ بِهِ﴾[30] رسول خدا ساکت شد و نام او را نبرد.[31]
3ـ عاقبت کسانی که ولایت را غصب کردند:
درباره قول خداوند: ﴿یوْم یبْعَثُهُم اللَّهُ جَمیعًا فَیحْلِفُونَ لَهُ کما یحْلِفُونَ لَکم﴾ مجادله آیه 18، می­گوید: وقتی که در روز قیامت آنهایی را که حق آل محمد را غصب کردند جمع می­نمایند، اعمالشان را به آنها نشان می­دهند، سوگند می­خورند که آنها این کار را نکرده­اند، همانگونه که در دنیا برای پیامبر سوگند یاد می­کردند که آنها ولایت بنی هاشم را رد نخواهند کرد، و وقتی که برای قتل رسول خدا در عقبه!! تلاش کردند، و خداوند پیامبر را از آن آگاه ساخت، آنها برای پیامبر سوگند یاد کردند که آنها این را نگفته و این را نیز انجام نداده­اند، تا اینکه خداوند به پیامبر این را نازل کرد ﴿یحلِفُونَ بِاللّهِ ما قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کلِمةَ الْکفْرِ وَکفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمهِم وَهَمواْ بِما لَم ینَالُواْ وَما نَقَمواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُم اللّهُ وَرَسُولُهُ من فَضْلِهِ فَإِن یتُوبُواْ یک خَیرًا لَّهُم﴾ سوره توبه 74. [32]
 
4ـ قائم­الزمان مطالبه خون حسین را خواهد کرد:
در سوره حج آیه 39 ﴿ أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُم ظُلِموا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِم لَقَدِیرٌ﴾... می­گوید: عامه ـ یعنی جمهور مسلمانان ـ می­گویند: این آیه درباره پیامبر وقتی که قریش او را از مکه اخراج کردند، نازل شده، ولی این درباره قائم­الزمان است وقتی که برای مطالبه خون حسین به میان آمد. (2/84ـ 85)
اثر عقیده امامیه تنها درباره آنچه که مربوط به امامت و ائمه می­باشد، نیست، بلکه پا را فراتر نهاده و دیگران را متهم کرده و برای سلب فضایل از آنها کوشیده­اند برای روشن شدن مطلب، مثال ذیل را ذکر می­نماییم:
5ـ حادثه افک اتهامی است برای ام المومنین، نه اینکه تبرئه الهی وی !!
حادثه افک حادثه‌ای مشهور است که در آن قرآن کریم درباره تبرئه ام المومنین عایشه نازل شد، ولی بر آقای قمی گران می­آید که خداوند آن صحابه گرانقدر و دختر ابی بکر ـ اولین کسی که بنابه اعتقاد وی خلافت را غصب کرد !! ـ را تبرئه کرده، و به همین خاطر قمی افک جدیدی را مطرح کرده، او صحبت از افک را اتهامی به عایشه نه اینکه تبرئه وی، می­داند، و درباره این آیه ﴿إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْک عُصْبَةٌ منکم﴾[33] می­گوید: عامه علما روایت کرده­اند که این درباره حضرت عایشه به خاطر اتهامی که در غزوه بنی مصطلق از خزاعه به وی نسبت دادند، نازل شد، اما خاصه روایت کرده­اند که این درباره ماریه قبطیه، به خاطر متهم کردن وی از جانب بعضی از زنان منافق، نازل شده بعد روایتی را از امام جعفر روایت می­نماید که گفته: «وقتی که ابراهیم فرزند رسول خدا فوت کرد، پیامبر بسیار ناراحت شد، زن منافقی گفت، چرا ناراحت هستی؟ این که فرزند ابن جریر بود! پیامبر علی را فرستاد تا او را به قتل برساند. (2/99).
در سوره حجرات به ذکر داستان اتهام فلان زن به ماریه پرداخته، و رسول خدا علی را فرستاد تا جریج را به قتل برساند، و این سبب نزول فرموده خداوند است ﴿یا ایهَا الَّذِینَ آمنُوا إِن جَاءکم فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَینُوا﴾ (23/318)
بعد از این در همان صفحه آمده: «خداوند بعداً مثالی را آورده فرموده: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مثَلًا لِّلَّذِینَ کفَرُوا اِمرَأَةَ نُوحٍ وَاِمرَأَةَ لُوطٍ کانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ منْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُما﴾ سوره تحریم آیه 10 ، می­گوید: به خدا قسم منظور از «فَخَانَتَاهُما» ، آن زن فاحشه است، تا حد را بر آن زن به خاطر آنکه از طریق... اینکه آن فرد او را دوست داشته، جاری کرد، وقتی که آن زن خواست به سوی... آن برود، آن مرد به او گفت: حلال نیست که با غیر از فرد محرم خارج شوی، پس خود را به نکاح فلان مرد در آورد (نعوذ بالله ـ منظور حضرت عایشه است ـ).[34]
وقتی که آقای قمی می­گوید: خاصه ـ یعنی شیعه ـ روایت کرده­اند که فلان زن، که یکی از زنان منافق است، مرتکب آن زنا شده، و نام آن را هم نمی­گوید، غیر وی از جعفریه به اسم آن تصریح کرده و گفته­اند که آن عایشه است. [35] و ضرب المثل به زن نوح و زن لوط، جعفریه مراد از آن را عایشه و حفصه از امهات مومنان می­دانند،[36] قمی در آنجا تاکید می­کند که خیانت مورد نظر همان فاحشه است.
سادساً: قرآن راکتاب تاریخ اثنی­عشریه !!
وقتی که خلافت به امام علی رسید، جنگهایی صورت گرفت، و شیعه در زیر سایه حکومت اموی با چیزهایی روبرو شدند و کتابهای تاریخی به تفصیل از این سخن رانده­اند، اما قمی می­خواهد طبیعت قرآن کریم را بگونه‌ای تغییر دهد تا آن را به عنوان کتاب تاریخ جعفریه، معرفی نماید. برای صحت این داستان واقعه بصره و جمل و بنی امیه را از دیدگاه جعفری بشنو، و به چند مثال اشاره می­کنیم:
1ـ اصحاب جمل و بصره:
در سوره اعراف آیه 40 ﴿ إِنَّ الَّذِینَ کذَّبــواْ بِایاتِنَا وَاسْتَکبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُم أَبْوَابُ السَّماء وَلاَ یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یلِجَ الْجَملُ فِی سَم الْخِیاطِ﴾ می­گوید: این آیه درباره طلحه و زبیر و چل نازل شده (1/230) همچنین می­گوید: درباره اصحاب جمل آیه ذیل از سوره توبه آیه12 نازل شده ﴿وَإِن نَّکثُواْ ایمانَهُم من بَعْدِ عَهْدِهِم﴾...
در سوره نجم می­گوید: منظور از موتفکه همان بصره است. (2/340ـ 341).
در سوره حاقه هم می­گوید: بصره همان موتفکات است. (2/384).
2ـ بنی امیه:
اما بنی امیه ما بسیار با آن برخورد خواهیم داشت، و ما این تفسیر عجیب را می­خوانیم مادامیکه  قرآن درباره دشمنان جعفریه است ـ همانگونه که آنها گمان می­برند ـ پس لازم است که امویها نیز نصیب بزرگی !! در قرآن داشته باشند. به تفسیر این آیه نگاه کنید: ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِینَ کفَرُواْ فَهُم لاَ یؤْمنُونَ﴾ انفال آیه 55 ، می­گوید: این آیه درباره بنی امیه نازل شد، چون آنها خرابترین مخلوقی خدا هستند، و همانهایند که در باطن قرآن کافر قلمداد شده­اند، و ایمان ندارند (1/279).
و می­بینیم که کفار بسیاری از آیات را به بنی امیه نسبت می­دهند. (نگاه مثلاً به ج 1 ص 156ـ 196ـ 211ـ 371ـ ج 2 ص 68ـ 80ـ 123ـ 242ـ 243ـ 255ـ 384.)
3ـ بنو سباع:
قمی در عصر عباسی اول زندگی می­کرد، علویون چنان مناسب دیدند که آن حکم را به دیگران نسبت دهند، و از ظلم خویشاوندان نزدیک (ذوی القربی) در امان نماندند، عباسیون از دیدگاه جعفریه با امویها فرق چندانی ندارند، اما قمی نمی­تواند هنگام بحث به کفر آنها تصریح نماید، بلکه آنها را بجای بنی عباس بنی اسد می­خواند  (2/242)
4ـ اتفاق بر قتل علی:
هنگامی که به بعضی از وقایع تاریخی دیگری برخورد می­کنیم، داستانهای خیالی غریبی را وضع کرده­اند، مثلاً درباره فرموده خداوند ﴿ فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمسْکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ﴾ مریم آیه 38 ، می­بینیم که درباره این پنج صفت صحبت می­راند و داستانی را می­آورد که فاطمه زهراء ـ رض ـ به این آیه نزد ابوبکر به حقانیت خلافت علی استدلال کرد و همچنین علی نیز به این آیه استدلال کرد و ابوبکر را از دست دادن حکم و قدرت ترسید و در برابر این موضوع نزد فاروق ـ کسی که به قتل علی اشاره کرده بود ـ فرستاد، و خالدبن ولید را مامور قتل علی کرد و... (2/155ـ 159).
5ـ کفر اصحاب بیعة الرضوان:
وقتی که از صلح حدیبیه صحبت می­کند می­گوید: «رسول خدا وقتی که مردم را به صلح فرا خواند، عامه صحابه آن را انکار کردند، و کسی که بسیار آن را انکار کرد فلان بود، گفت: ای رسول خدا مگر ما به حق نیستیم و دشمنان ما بر باطل نیستند؟ فرمود: آری گفت: ذلت در دین را به ما می­قبولانی؟ فرمود: خداوند به من وعده داده و خلاف وعده را نیز نخواهد کرد، آن مرد گفت: اگر چهل مرد با من می­بود، با آن مخالفت می­کردم. (2/311ـ 312)
آنچه که معروف می­باشد، این است که عمربن خطاب  رضی الله عنه  قسمت اول این مناقشه را انجام داده، ولی قمی به او افترا زده و جمله آخر را زیاد کرده «اگر چهل مرد با من می­بود با آن مخالفت می­کرد» و می­گوید: عام صحابه این صلح را انکار کرده­اند. (2/312)
و همچنین می­گوید: عام صحابه همانهایند که خداوند درباره آنها می­گوید: ﴿وَیعَذِّبَ الْمنَافِقِینَ وَالْمنَافِقَاتِ وَالْمشْرِکینَ وَالْمشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِم دَائِرَةُ السَّوْءِ﴾ (2/315 ، آیه 6 سوره فتح).
این گونه، آقای قمی می­خواهد عامه اصحاب بیعة الرضوان را از زمره دوزخیان قرار دهد. آنهایی که خداوند با نص قرآن از آنها راضی شده، آقای قمی در ترتیب آیات سوره فتح طعنه می­راند، تا اینکه به هدف خود برسد (2/315).
6ـ مسایل دیگر:
می­بینیم که همین طور قران کریم را در داستان مسایلی دیگر تاویل می­کنند: مثلاً هنگامی که بحث از فرموده خداوند: ﴿وَیوْم الْقِیامةِ تَرَى الَّذِینَ کذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهــهُم مسْوَدَّةٌ﴾ سوره زمر ایه 60 ، می­گوید:
هر که ادعا کند علی امام دنیا است ولی در آخرت امام نیست، می­بینی کسانی که به خدا دروغ نسبت می­دهند و سیمایشان سیاه خواهد بود... هر چند که این فرد از زمره علویان فاطمی باشد. (2/251)
 
 
7ـ قائم و جیش سفیانی
اکثر فرق شیعه قایل به بازگشت ائمه قبل از روز قیامت­اند، و بعضی از آنها قایل به بازگشت یک امام معین می­باشند و می­گویند: او نمرده اما بر اساس تقیه موت وی نمایان شده، و... چیزی که عامل ایجاد آن است این می­باشد که بعضی از اموی­ها می­گویند: در روزهای آخرت فردی که او را سفیانی می‌خوانند بر خواهد گشت، بعضی از جعفریها خرافات دیگری را افزوده و می‌گویند مهدی هنگامی که بر می‌گردد با جیش سفیانی مقابله و مبارزه می­نماید و آنها را شکست خواهد داد! و این در تفسیر قمی موجود است!
خداوند می­فرماید: ﴿ وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُم الْعَذَابَ إِلَى أُمةٍ معْدُودَةٍ﴾ سوره هود آیه 56، قمی می­گوید: به خدا سوگند آنها یاران امام مهدی­اند، که در رسالت مشخص نیز روی جمع خواهند شد، وقتی که به صحرا آمدند، جبیش سفیانی برای آنها بیرون می­آید، خداوند به زمین دستور می­دهد که بامهای آنها را بگیرد، و این فرموده خداوند است ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا من مکانٍ قَرِیبٍ وَقَالُوا آمنَّا بِهِ﴾ سباء 51ـ 52 یعنی به سبب امام مهدی (2/205).
و درباره فرموده خداوند ﴿ أَوْ یحْدِثُ لَهُم ذِکرًا﴾ طه 113، می­گوید این یعنی آنکه میان مهدی و سفیان رخ می­دهد: (2/65).
به همین خاطر است که تفسیر قمی به عنوان مرجعی برای تاریخ افراط گرایان جعفری در می­آید!.
سابعاً: راههای فریب و گمراه کردن:
قمی با ظاهر قرآن کریم مخالفت می­کند، و معانی و حتی نص آن را تحریف می­نماید، و چیزهایی را می­گوید: نه اینکه قرآن احتمال آن را نمی­دهد بلکه مخالف آنچه امت اسلام بر آن اجماع کرده­اند، می­باشد، و اکثر آیات آن چه مکی و چه مدنی به بیعت غدیر خم نسبت می­دهد واقعه­ای که همه حتی خود جعفریه می­گویند بعد از حجة­الوداع بوده است و گمان می­برد که اکثر این امت مشرک و کافر و منافق است، و چیزهای دیگری که اسلام و عقل سلیم آن را بدور می­دانند.
قبلاً دیدیم که مولف تفسیر منسوب به امام عسکری چگونه می­خواست، کم عاقلان و ناآگاه را فریب دهد تا به خرافات وی ایمان بیاورند و در زیر سایه گمراهی آن حرکت نمایند، و قمی آخرین کسی بود که قیام به این وظیفه کرد و برای این چند راه قرار داد:
1ـ اکثر آراء خود را به ائمه به ویژه امام باقر و امام صادق نسبت می­دهد، همانگونه که در مقدمه کتاب به آن اشاره کردیم.
2ـ و می­گوید: معنا و مراد قرآن جز از طریق رسول اکرم و آن امامان فهم نمی­شود.
به امام علی ـ کرم الله وجه ـ نسبت داده که او گفته «این قرآن است و آن را به نطق آورید، زیرا او خود برای شما سخت نمی­گوید، در آن دانش­ و آگاهی از گذشته و آینده، تا روز قیامت در آن وجود دارد، و حکم میان شما است، و آنچه را که شما بر سر آن اختلاف دارید را بیان کرده، اگر از من درباره آن سوال کنید، شما را از آن آگاه می­کنم، زیرا من آگاهتر به آن هستم» (مقدمه ص 3) و به امام صادق نسبت داده که گفته: قرآن به نطق در نیامده و به نطق هم در نخواهد آمد، ولی رسول خدا است که قرآن را به نطق آورد، و خداوند می­فرماید: « هَذَا  بکتابنا ینطِقُ عَلَیکم بِالْحَقِّ» یکی از آنها گفت:
ما قرآن را این طور نمی­خوانیم، امام گفت: به خدا سوگند جبرئیل آن را اینگونه بر محمد نازل کرد.[37]
به امام باقر نسبت داده شده که او گفته: «قرآن ضرب­المثلهایی را برای مردم آورده و خدا بر آنها پیامبر و ما را مورد خطاب قرار داد، و کسی جز ما آن را نمی­داند» (2/425).
و گفته که هر کس تاویل کتاب (قرآن) را نپذیرد، مشرک و کافر است. (2/260).
3ـ و ایشان اصول غریبی را برای تفسیر قرار داده، اینکه او می­گوید: قرآن دچار تحریف شده و دسترسی به آن از طریق آن ممکن نیست، می­بینیم وی آیاتی که تاویل آنها بعد از وقت نزول آنها است، می­پردازد! و از این نوع صحبت می­کند و می­گوید: «و اما آنچه که تاویلش بعد از تنزیلش است، مسایلی و مباحثی است که در عصر پیامبر و بعد از آن همانند غصب حق آل محمد، و وعده خدا به پیروزی آنها بر دشمنانشان، و اخبار خدا درباره خروج امام مهدی و بازگشت وی به روز قیامت، به وقوع پیوسته» (مقدمه تفسیر ص 14).
و می­گوید: آیاتی وجود دارند که مخاطب قومی هستند و معنای آن قومی دیگر است! فرموده خداوند: ﴿وَقَضَینَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکتَابِ لَتُفْسِدُنَّ  أنتم یا معشر أمة محمد فِی الأَرْضِ مرَّتَینِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کبِیرًا﴾.
مخاطب آن بنی اسرائیل و معنای آن از آن امت محمد است. آیه 42 سوره نساء (خود مقدمه ص 16)
با این روش توانسته قرآن کریم را هم از لحاظ معنا و همه از لحاظ نص در راستای رسیدن به گمراهی­های خود تحریف کند.
4ـ و معتقد است که غیر معتقد به امامیه کافر است، و اینکه شیعه حتی گناهباران آنها نیز وارد بهشت خواهند شد!
مثلاً در فرموده خدا ﴿ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمتْ صَوَامعُ﴾ سوره حج آیه 40، می­گوید: خداوند به وسیله کسانی از شیعه که همه فرائض را انجام می­دهند، آنهایی را آن فرائض را انجام نمی­دهند، دفع خواهد کرد، و اگر بر ترک آن اجماع کردند، همگی را از بین خواهد برد، (1/83) و در سوره طه آیه 108 ﴿ وَخَشَعَت الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمنِ فَلَا تَسْمعُ إِلَّا هَمسًا﴾ می­گوید: پیامبر برای گناهباران شیعه شفاعت می­کند، و همه آنها داخل بهشت می­شوند» (2/64ـ 65).
و در سوره مؤمن آیه 100 ﴿ وَمن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یوْم یبْعَثُونَ﴾ می­گوید: برزخ همان امری میان دو امر، و ثواب و عقاب میان دنیا و آخرت است... و این گفته صادق است که؛ به خدا سوگند، جز برزخ برای شما هیچ ترس دیگری ندارم، اگر به ما واگذار شده این بدان خاطر است که ما از شما بهتر هستیم» (2/94).در سوره غافر آیه3،﴿غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ﴾ می­گوید: این خاص شیعه امیرالمومنین است. (2/254).
در سوره ق آیه24: ﴿ أَلْقِیا فِی جَهَنَّم کلَّ کفَّارٍ عَنِیدٍ﴾ می­گوید: این آیه برای پیامبر و علی گفته شده و بیان می­دارد که آن دو در جایگاه ویژه­اند، و رضوان کلید بهشت را می­آورد پیامبر آن را می­گیرد و به علی می­دهد و علی نیز این طور خواهد کرد.


[1] . نگاه به آنچه که جزائری در مقدمه خویش بر این تفسیر نوشته ص 8
[2] . نگاه به گفته وی ج 1 ص 5ـ 6 از تفسیر قمی ـ الزریعه 4/302ـ 309
[3] . ص 20
[4] . ص 23ـ 24 در مقدمه مذکور
[5]. مقدمه تفسیرش ص 10ـ 11
[6]. ج 1 ص 110ـ 118 ـ 122ت 125ـ 126ـ 272...
[7] . ص 153 در این فصل
[8] . این دو آیه از سوره نساء 64ـ 65 هستند، مورد خطاب آنها رسول اکرم است ولی قمی آن را علی ذکر کرده و «یا علما» را دوباره زیاد نموده یعنی اینکه این از قرآن حذف شده.
[9] . آیات 57ـ 59
[10] . 2/286
[11] . 1/301ـ 302
[12] . مائده آیه 13 آیه­ی سابق آن « وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَآئِيلَ ….» قمی آن را خاص امام علی کرده و صحابه را لعن کرده؛ چون عهد امیرالمومنین را نقض نمودند.
[13] . 1/163
[14] . 2/286، منظور از فلان و فلان ابوبکر صدیق و عمر فاروق است از آنجا که شیعه گمان می­برند که آن دو خلافت علی را غصب کرده­اند، این بهتان عظیمی برای خود امام است! زیرا امام علی دخترش را به عنوان همسر به نکاح عمر در آورد.
[15] . آنچه را که در آنجا ذکر کرد، جمع میان افتراء به شیخین و صحابه و تحریف قرآن است. و نص آیات قرآن کریم غیر از این است ـ زخرف آیه 38ـ 43
[16] . 2/300
[17] . 2/302
[18] . 2/86.
[19] . 2/253.
[20] . فرقان آیه 11
[21] . ص 19
[22] . تفسیر 1/34
[23] . ص 21 از مقدمه مذکور
[24] . مقدمه­ در تفسیر ص 24ـ 25
[25] . مرجع سابق ص 24
1ـ سوره اسراء 72
2ـ  سوره هود 34
[28] . 1/136 ، و نص خود آیه « فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً»
[29] . در آیه البته قید اخیر اضافه است. و آیه 31 سوره قیامه و سوره سبا مکی‌اند، و مسئله غدیر بدون خلاف در بین خود شیعه بعد از حجه­الوداع بود.
[30] . سوره قیامه آیه 16 این از قرآن صحبت می­کند و سیاق آیات بحث قرآن است.
[31] . 2/397
[32] . 2/358.
2ـ سوره نور آیه 11
[34] . عین آن نقل شده.
[35] . تفسیر شیعه ص 338.
[36] . بحار الانوار ص 22ـ 23.
[37] . نگاه 2/95 و نص آیه اینکه « هَذَا كـتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ» جاشیه 29 آیه کریم تحریف شده تا اینکه با دیدگاه وی تعارض پیدا نکند.


 پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی(2)، (مبحث تفسیر)، تألیف: دکتر علی سالوس
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن بن علی رضی الله عنه هرگاه وضو می‌گرفت، رنگ چهره‌اش، دگرگون می‌شد؛ و چون علتش را از او جویا شدند، فرمود: «سزاوار است رنگ چهره‌ی کسی که می‌خواهد در آستان خداوند صاحب عرش، به عبادت بایستد، تغییر نماید». وفيات الأعيان (2/69)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 6507
دیروز : 3293
بازدید کل: 8241852

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010