Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: « الإيمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةً، وَالْحَيَاءُ شُعْبَةٌ مِن الإيمَانِ » رواه مسلم. [درخت] ايمان، شامل هفتاد و چند شاخه است که شرم و حيا، يکي از شاخه‌هاي [منشعب از] آن مي‌باشد.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > در مورد طعن رافضى بر عمر رضی الله عنه كه هنگام احتضار چنین گفت

شماره مقاله : 3549              تعداد مشاهده : 285             تاریخ افزودن مقاله : 24/6/1389

در مورد طعن رافضى بر عمر رضی الله عنه كه هنگام احتضار چنین گفت
 
ابن مطهر الحلى رافضی می‌گوید: «و از گفته‌های عمر روایتی است که ابو نعیم در کتابش «حلیة الأولیاء» آورده است که او در حال احتضار گفت: ای کاش! من قوچ قومی بودم که مرا تا آنجا که بتوانند پرورش دهند، سپس محبوب‌ترین مهمان برای آنها می‌آمد و آنها آن را ذبح می‌کردند: نصف گوشت مرا بریان می‌کردند و نصف دیگر گوشت را آبگوشت کرده و مرا می‌خوردند. آیا این کلام عمر مساوی با کلام کافری نیست که می‌گوید:{یا لَیتَنِی كُنْتُ تُرَابًا (٤٠)}. (النبأ: 40). «ای كاش خاك بودم».
ابوبکر در هنگام احتضار به ابن عباس گفت: اگر به اندازه زمین و دو برابر آن طلا می‌داشتم، از هول و هراس چیزی که می‌بینم، آن را به فدیه می‌دادم. این کلام ابوبکر شبیه آیه زیر است:{ وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ (٤٧)}.(الزمر: 47).
«اگر ستمكاران تمام آنچه را روى زمین است مالك باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا كنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهایى یابند».
انسان عاقل و منصف باید سخن این دو در هنگام احتضار و سخن علی را با هم مقایسه کند که گفت: وقتی دوستان را دیدار کنم، وقتی محمد و حزب او را دیدار کنم و وقتی که بدبخت‌ترین آنها مبعوث می‌شود ....
و نیز کلام امیر هنگام ضربت خوردن به دست ابن ملجم که گفت: به پروردگار کعبه سوگند! که رستگار شدم».
در جواب باید گفت: این کلام متضمن چنان جهالتی است که شدت جهل گوینده کلام را نشان می‌دهد. توضیح اینکه آنچه از علی نقل کرده، از افرادی نقل شده که از مرتبه و منزلت ابوبکر، عمر، عثمان و علی پایین‌ترند، و بلکه از کسانی نقل شده که از خوارج بوده و علی را تکفیر می‌کرده‌اند، مثل بلال, عتیق ابی بکر که هنگام احتضار همسرش می‌گفت: بدبخت شدیم، و بلال می‌گفت: چقدر خوشحالی دارد! فردا محمد و حزب او را ملاقات خواهم کرد.
این شخص کسی است که بر سر تقسیم زمین با عمر معارضه کردند و عمر دعا کرد که «خدایا مرا از بلال و حامیانش نگه دار». و یک سال از این ماجرا نگذشته بود که وفات کرد.
و ابو نعیم در «الحلیه» روایت می‌کند که: «قطیعی از حسن ‌بن عبدالله، از عامر بن سیار، از عبدالحمید بن بهرام، از شهر بن حوشب، از عبدالرحمن ‌بن غنم، از حارث ‌بن عمیر روایت می‌کند که گفت: معاذ و ابو عبیده و شرحبیل‌ بن حسنه و ابو مالک اشعری در روز اُحد ضربه خوردند. معاذ گفت: این رحمت پروردگارتان و دعای پیغمبرتان و سنت صالحان گذشته‌تان می‌باشد. خداوندا! خاندان معاذ را بیشترین سهم از این رحمت عطا کن. به دنبال آن، قبل از اینکه شب فرا برسد پسرش عبدالرحمن که بکر نامیده می‌شد و پدرش کینه ابوبکر را به خاطر او گرفته بود و او را از همه مردم بیشتر دوست داشت، شمشیر خورد. وقتی از مسجد برگشت، او را مصیبت زده دید و گفت ای عبدالرحمن! حالت چطور است؟ گفت: پدرم! حق از جانب پروردگار است، پس از آن روی مگردان، گفت: پسرم! ان شاء الله مرا از صابران خواهی یافت. او را شب نگه داشت و صبح به خاک سپرد وقتی معاذ شمشیر خورد و مرگ بر او غلبه کرد، چنان بر او شدید شد که کسی مثل آن را ندیده است. هر وقت به هوش می‌آمد، چشمش را باز می‌کرد و می‌گفت: خداوندا! آنگونه که می‌خواهی مرا به سختی بمیران، سوگند به عزت خودت! می‌دانی که تو را دوست دارم»[1].
و نیز عبارت «به پروردگار کعبه سوگند! که رستگار شدم»، این عبارت نیز توسط دیگرانی که از مقام علی پایین‌ترند، گفته: عامر بن فهیره مولای ابوبکر صدیق وقتی در روز «بئر معونه» کشته شد، همین عبارت را گفت. این عامر توسط پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به همراه چند نفر به سوی نجد فرستاده شده و کشته شده بود. علمای سیره می‌گویند: جبار بن سلمی به او ضربه زد و او را از پا در آورد. عامر گفت: به خدا سوگند! رستگار شدم. جبار گفت: این عبارت یعنی چه؟
عروه ‌بن زبیر می‌گوید: علماء بر این باورند که این عبارت بدان سبب بوده که ملائکه او را دفن کرده‌اند»[2].
و شبیب خارجی نیز وقتی ضربه خورد، می‌گفت: پروردگارا! به سوی تو با اشتیاق و عجله آمده‌ام تا از من راضی گردی.
و یکی از دوستان خود من به هنگام احتضار می‌گفت: محبوب من، به حقیقت که به سوی تو بازگشتم، تا اینکه وفات یافت. و امثال اینها بسیارند. در مورد خشیت و خوف عمر از خدا نیز باید گفت: این خشیت به خاطر کمال علم ایشان بوده است[3]، زیرا خداوند می‌فرماید:{إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ (٢٨)}.(فاطر: 28).
«تنها بندگان دانا و دانشمند از خدا، ترس آمیخته با تعظیم دارند.»
و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز به هنگام خواندن نماز قلبشان از گریه مانند دیگ به جوش می‌آمد[4].
مولف رافضی می‌افزاید: «آیا این دعای عمر مساوی نیست با دعای کافری که می‌گوید:{ یا لَیتَنِی كُنْتُ تُرَابًا (٤٠)}.(النبأ: 40).
«ای كاش خاك بودم».
این کلام مولف از جهالت ناشی می‌شود، زیرا کافر در روز قیامت چنین می‌گوید، آنگاه که توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود و نیکی‌هایش سودی به او نمی‌رسانند ولی کسی که این دعا را در دنیا می‌گوید، چون دنیا سرای عمل است پس آن را به خاطر خشیت گفته است و به خاطر خوف از خدا پاداش می‌بیند.
و مریم ‘ فرموده:{ یا لَیتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْیا مَنْسِیا (٢٣)}.(مریم: 23).
«اى كاش پیش از این مرده بودم، و بكلى فراموش مى‏شدم».
و این دعای مریم مثل دعای مرگ در قیامت نیست و با آن فرق دارد. این دعاهای افراد صالح در دنیا را نباید از قبیل دعاهای اهل جهنم دانست که خداوند در قرآن در مورد آنها فرموده:{ وَنَادَوْا یا مَالِكُ لِیقْضِ عَلَینَا رَبُّكَ (٧٧)}.(الزخرف: 77).
«و آنان فریاد می‌زنند: ای مالک! پروردگارت ما را بمیراند و نابود گرداند.»
و نیز فرموده:{ وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یكُونُوا یحْتَسِبُونَ (٤٧)}.(الزمر: 47).
«اگر ستمكاران تمام آنچه را روى زمین است مالك باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا كنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهایى یابند;و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر مى‏شود كه هرگز گمان نمى‏كردند».
این آیات اخبار از احوال جهنمیان در قیامت است، آنجا که نه توبه سودی دارد و نه خشیت.
ولی در دنیا، وقتی بنده‌ای از خداوند خوف داشته باشد، خوفش سبب رسیدن به ثواب می‌گردد، هر کس در دنیا خوف داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را به امنیت می‌رساند، و هر کس خوف بنده مؤمن در دنیا را از قبیل خوف کافر در قیامت بداند این چنین کسی مثل شخصی است که ظلمات را با نور و سایه را با آفتاب و مردگان را با زندگان یکی می‌داند.




([1]) نگا: حلیة الأولیاء، 1/240.
([2]) نگا: حلیة الأولیاء 1/240.
([3]) نگا: حلیة الأولیاء 1/240.
([4]) نگا: سنن نسایی، 3/14 و المسند، 4/25-26.



به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10357
دیروز : 3293
بازدید کل: 8245702

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010