Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "اتقوا الدنيا واتقوا النساء فإن أول فتنة بني إسرائيل كان في النساء" (روايت مسلم 2742)، يعنى: "بپرهيزيد از دنيا و از زنان، زيرا اولين فتنه بنى اسرائيل در زنان بود"

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>فرقه ها و مذاهب>شیعه > در بیان رد بر طعن‌های رافضی در مورد صحابه رضی الله عنهم

شماره مقاله : 3526              تعداد مشاهده : 316             تاریخ افزودن مقاله : 22/6/1389

در بیان رد بر طعن‌های رافضی در مورد صحابه رضی الله عنهم
 
ابن مطهر الحلى رافضی می‌گوید: «و اما مطاعن و معایبی که جمهور در مورد آن جماعت – مقابل علی – نقل کرده‌اند، بسیارند و کلبی کتابی در نکوهش صحابه نوشته که در آن حتی یک حدیث هم درباره نقص و عیب اهل بیت ننوشته است».
در جواب مولف باید گفت: قبل از دادن جواب‌های مفصل به مطاعن و معایب، یک نکته ضروری است، و آن اینکه: هر آنچه که در باب نکوهش صحابه ذکر می‌شود دو نوع هست:
نوع اول: دسته‌ای که کذب هستند: یا همه آن دروغ و کذب است، و یا اینکه تحریف شده به طوری که زیاده و نقصانی در آن وارد شده است که معنی مذمت و طعن و سرزنش می‌دهد. و اکثر منقولاتی که در باب نکوهش صحابه صریحاً نقل شده ‌است، از بابی می‌باشد که دروغ‌گویانی معروف به دروغگویی آنها را روایت کرده‌اند، مثل: ابومخنف لوط ‌بن یحیی[1]، هشام ‌بن محمد بن سائب کلبی و کذابانی امثال این دو، و به همین دلیل این مولف رافضی به کتابی که کلبی در این باب تصنیف کرده، استشهاد می‌کند، و کلبی دروغگوترین مردم می‌باشد، کلبی شخصی شیعی است که از پدرش و از ابو مخنف روایت می‌کند که هر دو کذاب و متروک هستند.
نوع دوم: بعضی از این احادیث نیز صحیح‌اند ولی اکثر این امور نیز اموری هستند که صحابه در انجام آن معذور بوده و عذرشان، آن کار را از دایره گناه خارج می‌سازد و آن را وارد دایره اجتهاد می‌کند که چنانچه راه صواب را پیموده باشند، دو اجر و ثواب می‌برند و اگر در آن به خطا رفته باشند، یک اجر و پاداش بهره می‌برند و عموم منقولات ثابت از خلفای راشدین از این باب هستند و آنچه از این اشتباهات که گناه قطعی هم قلمداد شود، چنین اموری نقص، عیب و رسوایی آنها را باعث نمی‌شود. زیرا فضایل، سوابق و بهشتی بودنشان بدیهی است، و باید اضافه کرد که گناهان قطعی نیز در آخرت عقابشان برداشته می‌شود و این رفع عقاب اسبابی دارد، از جمله: توبه که گناهان را محو می‌کند، و از ائمه امامیه به ثبوت رسیده که آنها (صحابه) از گناهانی که ارتکابشان به آن معروف بوده، توبه کرده‌اند.
و از جمله: کارهای نیک که گناهان را محو می‌نمایند، زیرا کارهای نیک، کارهای بد را از بین می‌برند و خداوند می‌فرماید:{ إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئَاتِكُمْ (٣١)}.(النساء: 31).
«اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‏شوید پرهیز كنید، گناهان كوچك شما را مى‏پوشانیم».
و از جمله: مصیبت‌هایی که باعث تکفیر و از بین رفتن گناهان می‌شوند.
و از جمله: دعای مؤمنان برای یکدیگر، و شفاعت پیغمبر ص.
اسبابی که باعث اسقاط مذمت و عقاب گناهان امت اسلامی بشوند، در مورد صحابه به طریق اولی باعث اسقاط عقاب و سرزنش می‌گردند: صحابه از همه به مدح سزاوارتر و از مذمت دورترند.
ابن مطهر الحلى رافضی می‌گوید: «دیگران – غیر کلبی – مسایل بسیاری از این قبیل ذکر کرده‌اند و ما مقدار اندکی از آن را در اینجا می‌آوریم. از جمله: آنچه از ابوبکر روایت می‌کنند که بالای منبر رفت و گفت: پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به وسیله وحی – از اشتباه – محافظت می‌شد ولی من شیطانی دارم که به سراغم می‌آید، پس اگر بر راه حق بودم، مرا یاری کنید. و اگر از راه صحیح کج شدم مرا به راه آورید.
چگونه امامت شخصی جایز است که از رعیت برای پیمودن راه درست کمک می‌گیرد، در حالی که رعیت به او نیازمندند؟».
در جواب مولف باید گفت: این حدیث یکی از بزرگترین فضایل ابوبکر صدیق رضی الله عنه می‌باشد و بیش از سایر فضایل بر این حقیقت دلالت دارد که ایشان خواهان فساد و برتری طلبی بر روی زمین نبوده است. پس صدیق نه طالب ریاست بوده و نه ظالم بود، و او مردم را تنها به اطاعت از خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرا می‌خواند و می‌گوید: اگر بر اطاعت از خدا استقامت ورزیدم، مرا بر آن یاری کنید و اگر از آن کج شده و به بیراهه رفتم، مرا به راه آورید، همچنانکه در جای دیگر می‌گوید: ای مردم! ... مادام که از خدا اطاعت می‌کنم، از من اطاعت کنید، و اگر از او سرپیچی کردم، می‌توانید از من اطاعت نکنید.
و شیطانی که به سراغ او می‌آید، به سراغ هر انسانی می‌رود، زیرا خداوند بر هر انسانی دو قرین گذاشته که یکی از ملائکه است و دیگری جنی است.
و مقصود صدیق از این کلام این است که: من مانند پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم معصوم نیستم. و این کلام حق و صحیح است، و بنابراین سوال «چگونه کسی که برای استقامت بر راه راست از رعیت کمک می‌گیرد، امامتش جایز است».
این سوال نادانان به حقیقت امامت است: امام، پروردگار رعیت نیست تا از آنها بی‌نیاز باشد، و پیغمبر هم نیست که واسطه‌ای بین خدا و بندگان باشد، بلکه امام، با رعیت شریکانی هستند که در راستای مصالح دین و دنیا به هم کمک می‌کنند، بنابراین امام، چاره‌ای جز کمک گرفتن از رعیت را ندارد، و آنان نیز راهی جز کمک به امام را ندارند، مثل امیر کاروانی که راهنمای کاروان است که اگر آنها را از راه درست ببرد، از او اطاعت می‌کنند، و اگر آنها را به بیراهه ببرد، به او تذکر داده و او را به راه می‌آورند، و اگر خطری آنها را تهدید کند، در دفع آن همکاری می‌کنند. ولی اگر این راهنما از نظر علم، قدرت و مهربانی از همه آنها کامل‌تر باشد، این امر بهتر و برای آنها سودمندتر است.


[1] - برای اطلاعات بیشتر دربارة روایات و شخصيت ابومخنف و شناخت دروغگویی ایشان به کتاب « روایات ابومخنف در تاریخ طبری » نوشته: دکتر یحیی الیحیی مراجعه شود.




به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تالیف: شیخ الإسلام ابو العباس احمد بن تیمیه، اختصار : الشیخ عبدالله بن محمد الغنیمان (استاد تحصیلات عالی دانشگاه اسلامی مدینه منوره)، و مدرس در مسجد نبوی شریف، ترجمه: إسحاق دبیرى
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن سعيد بن جبير، قال: «إن الخشية أن تخشى الله تعالى حتى تحول خشيتك بينك وبين معصيتك، فتلك الخشية، والذكر طاعة الله، فمن أطاع الله فقد ذكره، ومن لم يطعه فليس بذاكر، وإن أكثر التسبيح وقراءة القرآن». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني. سعید بن جبیر رحمه الله می فرماید: «خشیت آنست که از خدا آنگونه بترسی تا آنکه بین تو و گناهت فاصله بیندازد، و ذکر خدا اطاعت کردن اوست، پس هرکس خدا را اطاعت کند او را یاد کرده است، و هرکس او را اطاعت نکند او ذاکر نیست هرچند که زیاد تسبیح گوید و قرآن قرائت کند».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 14614
دیروز : 3293
بازدید کل: 8249959

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010