Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ عِبَاداً لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ، يَغْبِطُهُمُ الأنْبِياءُ والشُّهداءُ»، قيل: مَنْ هُمْ لَعَلَّنَا نُحِبُّهم؟ قَالَ: «هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِنُورِ اللَّهِ مِنْ غَيْرِ أَرْحَامٍ وَلا انْتِسَابٍ، وُجُوهُهُمْ نُورٌ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ، لا يَخَافُونَ إذَا خَافَ النَّاسُ، وَلا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ، ثُمَّ قَرَأَ: {أَلا أنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ علَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ} .(يونس: 62)
«همانا بعضی از بندگان خدا که پیامبر نیستند، اما پیامبران و شهیدان به آنان غبطه می‌برند. سوال شد آنان چه کسانی هستند تا دوستشان داشته باشیم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آنان کسانیند بدون اینکه با هم نسبت خویشاوندی داشته باشند با نور خدا همدیگر را دوست دارند. صورت آنان نوری است بر روی منبرهای نورانی، وقتی مردم ترس دارند آنان نمی‌ترسند، و هنگامی که مردم اندوه دارند آنان غمگین نیستند». سپس تلاوت فرمودند: «آگاه باشيد (دوستان و) اولياى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگين مى ‏شوند!» (يونس: 62)
صحیح ابن حبان 2/232 حدیث (573). ومستدرک حاکم 4/188 حدیث (7318)، وحاکم گفته است اسناد این حدیث صحیح است. و مسند ابی یعلی 10/495 حدیث (6110)، وحسین اسد اسناد آن را صحیح می‌داند.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>ابو خیثمه > داستان ابو خیثمه

شماره مقاله : 3480              تعداد مشاهده : 280             تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1389

داستان ابوخیثمه

ابن‌اسحاق می‌گوید: بعد از اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم  به تبوک رسید، در یکی از روزهای گرم وقتی ابوخیثمه به خانه‌اش آمد، دید که هر یک از دو همسرش، سایه‌بانهای خود را خیس کرده‌اند، اطراف آنها آب پاشیده و برای او آب خنک و غذا تدارک دیده‌اند. ابوخیثمه نگاهی به آنها کرد و گفت: پیامبر زیر آفتاب گرم و بادهای سوزان بسر می‌برد و ابوخیثمه در سایه خنک با همسران خود، آب خنک و غذا می‌خورد. این منصفانه است؟ سپس خطاب به همسرانش گفت: به خدا سوگند تا به پیامبر نپیوسته‌ام، وارد خانه‌های شما نخواهم شد و به آنها گفت: توشه راه مرا آماده کنید. آن گاه، به قصد پیوستن به کاروان پیامبر به راه افتاد و بعد از اینکه آنان در تبوک اردو زده بودند، خود را به آنان رساند. در مسیر راه نیز با عمیر بن وهب برخورد نمود که او نیز به قصد پیوستن به لشکر اسلام به راه افتاده بود و ادامه راه را با هم رفتند. وقتی نزدیک تبوک رسیدند، ابوخیثمه به عمیر گفت: با هم نزد پیامبر برویم؛ چون من به خاطر گناهی که انجام داده‌ام، شرمنده‌ام. وقتی به پیامبر اطلاع دادند که فردی به سمت آنان می‌آید، فرمود: امیدوارم ابوخیثمه باشد و وقتی نزدیک آمد، صحابه گفتند: ابوخیثمه است و هنگامی که نزدیک پیامبر رسید، از شتر پایین آمد و سلام کرد. پیامبر فرمود: وای بر تو ای ابوخیثمه. آنگاه او ماجرا را برای رسول خدا تعریف کرد. پیامبر در مورد او سخنان نیکی بر زبان آورد و برایش دعای خیر نمود[1]. ابن‌هشام می‌گوید: نام ابوخیثمه، مالک بن قیس است.
او در این مورد اشعاری نیز سروده است که به چند بیت از آنها اشاره می‌نماییم:
لما رایت الناس فی الدین نافقوا


 
أتیت التی کانت أعفَّ و اکرما


ترکت خضیبا فی العرش و صرمة


 
صفایا کراما یسرها قد تحمما


و کنت اذا شک المنافق اسمحت


 
الی الذین نفسی شطره حیث یمما[2]


«وقتی دیدم که مردم در دین، دچار نفاق شدند، من راه بهتر و پسندیده‌تر را برگزیدم و با دست راست خود با محمد بیعت نمودم و گناه و حرامی مرتکب نشدم.
من زنان حنا بدست و خرماهای با صفائی را که سیاه شده و رسیده بودند، در سایه‌بانها گذاشتم.
هنگامی که انسان منافق دچار شک و تردید می‌شود، نفس من خود را به دین می‌سپارم تا به هر سو که می‌خواهد ببرد.»
 
 
داستان ابوخیثمه حامل درسها و عبرتهای زیادی است از جمله:
1- مسلمان از ضمیر و وجدانی بیدار برخوردار است
چنانکه ابوخیثمه با دیدن همسرانش که برای او آب خنک و غذا تهیه کرده بودند، بلافاصله گرما و مشقتهایی را به خاطر آورد که پیامبر صلی الله علیه و سلم به آن گرفتار شده بود و بلافاصله وجدانش اورا سرزنش نمود و عازم سفر و پیوستن به پیامبر گردید.
بنابراین، تنها به راه افتاد و دره‌ها و صحراها را پشت سر گذاشت تا اینکه به عمیر ابن وهب جمحی برخورد نمود که احتمالا از مکه می‌آمد.
این ماجرا تصویری از رفتار مسلمان باتقوایی را به نمایش می‌گذارد که پس از گذراندن لحظه‌های ضعف، توبه می‌نماید و ایمانش از گذشته قوی‌تر می‌شود[3]؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ (٢٠١) }(اعراف، 201)
«پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌ای از شیطان می‌شوند (فوراً) به یاد می‌افتند و بینا می‌شوند.»
2- میزان شناخت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم  از اصحاب ویارانش
هنگامی که به پیامبر اطلاع دادند که از دور کسی پیدا است، فرمود: امیدوارم ابوخیثمه باشد. این امر بیانگر شناخت عمیقی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نسبت به یاران خود داشت. ایشان با توجه به سوابق و حضور هر یک از یاران خود در عرصه‌های گوناگون، به خوبی آنها را می‌شناخت؛ زیرا آن حضرت با آنان به مجالست می‌پرداخت و از نزدیک سخنان ایشان را می‌شنید و با آنها به گفتگو می‌پرداخت و در کنار او راه می‌رفتند و زیر پرچم او به جهاد می‌پرداختند.[4]
3- عزم راسخ و بردباری ابوخیثمه
با تصمیمی که ابوخیثمه گرفت و سپس آن را عملی ساخت، به قدرت اراده و بردباری ایشان پی می‌بریم؛ چنانکه بعد از اینکه تصمیم گرفت به پیامبر ملحق شود، بلافاصله راه سخت و دشوار و صحراهای بی‌آب وعلف تبوک را در پیش گرفت و خود را به لشکر اسلام رساند.[5]
4- سرزنش سرباز توسط فرمانده
ابوخیثمه مانند سربازی فراری و اعتراف‌کننده به گناه در مقابل فرمانده خود قرار گرفت. آن حضرت در یک جمله خطاب به ایشان گفت: وای بر تو ای ابوخیثمه! همین یک جمله برای او کافی بود؛ زیرا ضمن اینکه سرزنشی ملایم بود با خود تهدید و سرزنشهای فراوانی همراه داشت؛ یعنی نزدیک بود به هلاکت برسی.
این عملکرد پیامبر درس مهمی است برای فرماندهان تا در مقابل نافرمانی و سهل‌انگاری زیردستان و سربازان خود ساکت ننشیند؛ زیرا این مسئله به ضرر سرباز و حتی لشکر و گروه خواهد بود؛ بلکه به عنوان معلم، مرشد و مربی سعی در کنترل خطاها نموده و به تناسب خلافیکه صورت گرفته است، سربازان خود را سرزنش نمایند.[6]


[1]- البدایة و النهایه، ج 5، ص 8.
[2]- همان.
[3]- التاریخ الاسلامی، ج 8، ص 111 – 112.
[4]- الصراع مع الصلیبیین، ص 133.
[5]- همان، ص 133 – 134.
[6]- همان، ص 134.



برگرفته از:
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از شافعی در مورد موسیقی سوال شد، پاسخ داد: "اولین کسانی که آن را [در این امت] به راه انداختند زنادقه بودند تا مردم را از نماز و یاد خدا [به لهو و لعب] مشغول دارند" [الزواجر عن اقتراف الکبائر]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13475
دیروز : 3293
بازدید کل: 8248820

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010