Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

ابوهريره رضی الله عنه  مي‌گويد: رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (اللهم إني أحبه فأحبه و أحب من يحبه) يعني: «بارخدايا! من، حسن را دوست دارم؛ پس تو نيز او و دوستداران او را دوست بدار». 
 مسند احمد (2/249،331)، با سند صحيح

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>سیره نبوی>سریه عبدالله بن عتیک رضی الله عنه برای قتل سلام بن ابی‌الحقیق

شماره مقاله : 3420              تعداد مشاهده : 301             تاریخ افزودن مقاله : 14/6/1389

سریه عبدالله بن عتیک رضی الله عنه برای قتل سلام بن ابی‌الحقیق 

ابورافع سلام بن أبی الحقیق از یهودیان بنی نضیر و از دشمنان سرسخت اسلام بود كه همواره اعراب را بر ضد دولت اسلامی بر می‌انگیخت. او از كسانی بود كه در آماده‌سازی زمینه جنگ احزاب نقش مهمی داشت. بنابراین، وجود این شخص برای اسلام خطرساز بود و باید با او برخورد قاطعی صورت می‌گرفت.[1]
 
1- رهسپار شدن سریه عبدالله رضی الله عنه به سوی خیبر و ورود به آن
پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم مردانی از انصار را به فرماندهی عبدالله بن عتیك رضی الله عنه  به سوی ابورافع فرستاد. ابورافع در خیبر، قلعه‌ای داشت (كه به احتمال قوی در میان چندین قلعه در یك چهار دیواری قرار داشتند) عبدالله رضی الله عنه و همراهانش هنگام غروب آفتاب به آنجا رسیدند. او به همراهانش گفت: شما بنشینید، من نزد دربان می روم و سعی می‌كنم وارد قلعه بشوم. عبدالله رضی الله عنه در همان نزدیكی وانمود كرد كه برای قضای حاجت نشسته است. وقتی چشم دربان به او افتاد، گفت: ای بنده خدا، اگر قصد ورود را داری، زود باش؛ چرا که می‌خواهم دروازه را ببندم. عبدالله رضی الله عنه در حالی كه چادرش را برخود پیچیده بود، وارد شد و در گوشه‌ای به كمین نشست تا اینكه دربان، درب را بست و كلیدها را به میخی آویزان كرد. عبدالله رضی الله عنه در فرصتی مناسب، كلیدها را برداشت و در را گشود.[2]
 
2- قتل ابورافع
ابوعتیك رضی الله عنه و همراهانش وارد قلعه شدند و در انتظار فرصت مناسبی برای قتل این یهودی خبیث بودند؛ چنانكه در صحیح بخاری آمده است كه عبدالله بن عتیک رضی الله عنه می‌گوید: مردانی تا پاسی از شب نزد ابورافع بودند و از هر دری سخن می‌گفتند. او در بالا خانه منزلش بود. بعد از اینكه همراهانش او را تنها گذاشته و رفتند، من بالا رفتم و دروازه‌ها را یكی بعد از دیگری می‌بستم تا اینكه نزدیك او رسیدم. او در خانه‌ای تاریك در كنار همسرش خوابیده بود. به خاطر اینكه بدانم كه كجا خوابیده است، صدایش كردم و گفتم: ابورافع! گفت: تو كی هستی؟ عبدالله رضی الله عنه می‌گوید: من با شمشیرم بر او حمله كردم، اما چون ترسیده بودم، شمشیرم به او اصابت نكرد. او فریاد برآورد و من از اتاق بیرون آمدم. و بعد از اندكی درنگ دوباره برگشتم و با تغییر صدا گفتم: ابورافع چه خبر است؛ چرا فریاد بر می‌آوری؟ گفت: مادرت به عزایت بنشیند، اكنون كسی با شمشیر بر من حمله كرد. عبدالله رضی الله عنه می‌گوید: من فوراً ضربه‌ای با شمشیر خود به او زدم و او را از پای در آوردم، ولی هنوز كاملاً نمرده بود. بنابراین، زبانه شمشیر را روی شكمش گذاشتم و آن را فشار دادم، تا اینكه دانستم كه مرده است؛ سپس دروازه‌ها را یكی بعد از دیگری گشودم و چون متوجه پله آن ساختمان نگردیدم، افتادم و ساق پایم شكست. عمامه‌ام را باز كردم و با آن پای خود را محكم بستم و به راه افتادم تا این كه به دروازه قلعه رسیدم. با خود گفتم: از اینجا بیرون نمی‌شوم تا اینکه مطمئن گردم كه او را كشته‌ام. بامدادان صدایی شنیدم كه از بالای دیوار قلعه خبر مرگ تاجر بزرگ حجاز را اعلام می‌دارد.
ابوعتیك رضی الله عنه می‌گوید: از آنجا به راه افتادم و به همراهان خود پیوستم و گفتم: ابورافع كشته شد، هر چه سریع‌‌تر اینجا را ترک کنیم. به راه افتادیم و خود را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم رساندیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرمود: پایت را پهن كن. آن گاه دست مباركش را بر آن كشید و پایم چنان خوب شد كه هرگز احساس درد نكردم[3]. و در روایت دیگری از بخاری آمده است كه عبدالله رضی الله عنه می‌گوید: بار دوم نیز موفق به قتل او نگردیدم و فریاد كشید و خانواده اش نیز بیدار شد؛ سپس بار سوم با تغییر صدا و گویا كه به كمكش آمده‌ام گفتم: ابورافع! اینجا چه خبر است؟ و در حالی كه به پشت خوابیده بود، شمشیرم را در شكمش فرو بردم.[4]
در كتابهای سیره ذكر شده است كه همسر ابورافع برخاست و فریاد بر آورد. عبدالله خواست او را نیز از پای در آورد، اما از آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از كشتن زنان و كودكان نهی كرده بود، از این كار منصرف شد[5]. همچنین روایتهای برخی از كتابهای سیره حاكی از آن است كه تمامی همراهان عبدالله در قتل ابی رافع شركت داشته‌اند و هر یك مدعی بوده است كه او ضربه نهایی را زده است.
 
درسها و فواید این سریه
1- تمامی افراد این سریه، از طائفه خزرج بودند. و با این كار می‌خواستند با برادران اوسی خود كه كعب بن اشرف را كشته بودند، به رقابت بپردازند؛ زیرا سعی و تلاش هر كدام از این دو طائفه این بود که در راه خیر و اعتلای نام خدا از دیگری سبقت بگیرد و این رقابت و مسابقه برای کسب مال دنیا نبود؛ بلكه هدف آنان کسب رضایت خدا و پیامبرش صلی الله علیه و سلم و رسیدن به سعادت ابدی و اخروی بود.[6]
كعب بن مالك رضی الله عنه  می‌گوید: یكی از نعمتهایی كه خداوند پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم را ازآن بهره‌مند ساخت، رقابتی بود كه دو طائفه اوس و خزرج به آن می‌پرداختند. آنها دائماً در خدمت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم  و اسلام با همدیگر به رقابت می‌پرداختند؛ به گونه‌ای که هر اقدامی که قبیله خزرج برای خدمت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم و اسلام انجام می‌داد، قبیله اوس نیز در صدد اجرای آن امر بر می‌آمدند.[7]
2- اهمیت یادگیری زبان دشمن: از آنجا كه عبدالله رضی الله عنه زبان و لهجه مخصوص یهودیان را می‌دانست، توانست وارد قلعه بشود؛ سپس وارد خانه ابورافع گردید و او و همسرش را صدا زد و آنها نیز او را بیگانه تصور نکردند. پس شایسته است كه مسلمانان و به ویژه كسانی كه مسئولیت اطلاع‌رسانی را بر عهده دارند، زبان بیگانگان و به خصوص زبان دشمنان خود را بیاموزند تا براساس نقشه و طرحی اساسی، لشکر اسلام را ساماندهی ‌نمایند.[8]
3- رمز موفقیت عبدالله بن عتیك رضی الله عنه در قتل ابورافع: موارد زیر را می‌توان از مهم‌ترین عوامل موفقیت عبدالله رضی الله عنه برشمرد: یكی اینكه تنها وارد قلعه شد، دیگری اینكه توانست حساسیت دربان را بدون اینكه با او روبرو شود؛ بلكه به بهانه قضای حاجت پشت به سوی او كرده بود، از بین ببرد و همچنین اینكه در گوشه‌ای كمین كرد و جای آویزان كردن كلیدهای دروازه را مشخص كرد و بعداً در فرصتی مناسب به آنها دسترسی پیدا نمود.[9]
4- عنایت ویژه خدا نسبت به اولیاء خود: چنانكه این صحابی بزرگوار بعد از انجام مأموریت موفقیت‌آمیز، دچار سانحه گردید و پایش شكست. آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم دست مباركش را بر پای او كشید كه بر اثر آن پایش به حالت سابق خود برگشت و گویا اصلاً دچار سانحه نشده بود.[10]
5- ابن حجر می‌گوید: از جمله فوائد این حدیث می‌توان، جواز ترور مشركی كه دعوت اسلام به او رسیده است، ولی بر شرك خود اصرار می‌ورزد و همچنین كشتن كسی كه با دست و زبان و مال خود علیه پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم به تبلیغات می‌پردازد و نیز جواز تجسس از اهل حرب و گفتن سخن مصلحت‌آمیز و تعرض افراد كم علیه دشمن زیاد استنباط نمود[11]
6- عبدالله بن انیس رضی الله عنه با اینكه از پیشگامان انصار و از نخستین مجاهدانی بود که اسلام را پذیرفت و از شركت‌كنندگان در بدر بود و در جهت هر دو قبله نماز خوانده بود. به جای اینكه فرمانده این سریه باشد، همانند یکی از سربازان این سریه، به ادای مسئولیت می‌پرداخت و او كسی است كه به تنهایی برای كشتن سفیان بن خالد هذل مأموریت یافت.
سفیان كه در نزدیكی مكه سكونت داشت، سرگرم تدراك نیرو برای حمله به مدینه بود. عبدالله بن انیس رضی الله عنه  او را در شهر و دیار و داخل خیمه اش به قتل رساند و بعد از آن فرار نمود و نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم برگشت؛ پس با وجود اینکه خصوصیات یک قهرمان در وجود او نهفته بود، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم او را فرمانده این سریه جهت قتل ابورافع تعیین نكرد.
بنابراین، پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم از این عمل، هدف تربیتی مهمی را دنبال می‌نمود که نمی‌توان برای آن همانندی پیدا نمود؛ چرا که طبق قوانین حاكم در امور نظامی دنیا، پستهای نظامی به افرادی واگذار می‌گردد که از سابقه بیشتری برخوردار باشند، اما روش تربیتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم با روش دیگران متفاوت است. او با قرار دادن فرماندهان و قهرمانان بزرگ، تحت سرپرستی افرادی دیگر، در این صدد بود تا فرماندهان دیگری بسازد كه آنان با استفاده از تجربه اینها، عملاً فرماندهی را تمرین بكنند؛ چنانكه بارها اتفاق افتاده است كه ابوبكر و عمر رضی الله عنهم همانند دو سرباز عادی در لشكرهای بزرگ، انجام وظیفه كرده‌اند.[12]


[1]- قراءة سیاسیة للسیرة، النبویه، محمد قلعجی، ص212.
[2]- السیرة النبویه فی ضوء المصادر الاصلیه، ص 465.
[3]- بخاری مغازی، باب قتل ابی رافع، ج 5، شماره 4039.
[4]- همان، ص 34، شماره 4040.
[5]- شرح المواهب اللدنیه، ج 2، ص 168.
[6]- التاریخ الاسلامی، ج 6، ص 177.
[7]- السیرة النبویه، ابن حشام، ج 6، ص 177.
[8]- الصراع مع الیهود، ج 1، ص 191.
[9]- همان، ص 192-193.
[10]- البخاری، المغازی، شماره 4029.
[11]- فتح الباری، ج 7، ص 345.
[12]- التربیة القیادیه، ج 4، ص 148.



برگرفته از:
الگوی هدایت (تحلیل وقایع زندگی پیامبر اکرم)، جلد دوم، مؤلف : علی محمّد صلّابی، مترجم: هیئت علمی انتشارات حرمین.
 
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

«ای فرزند آدم! وقتی تمام همت تو آن است که به آخر سوره برسی، چگونه قلبت تعالی خواهد یافت؟»[حسن البصری: مختصر قیام الیل از مروزی ص 150].

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10912
دیروز : 3293
بازدید کل: 8246257

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010