Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "إن رجلا كان فيمن كان قبلكم أتاه الملك ليقبض روحه ، فقيل له : هل عملت من خير؟ قال : ما أعلم ، قيل له : انظر، فقال : ما أعلم شيئا، غير أني كنت أبايع الناس في الدنيا وأجازيهم، فأنظر الموسر، وأتجاوز عن المعسر، فأدخله الله الجنة" (روايت بخاري)
«يكى از كسانى كه قبل از شما زندگى ميكرد، ملك الموت (براى قبض روحش) نزد او آمد و به او گفته شد: آيا تا بحال كار نيكى انجام داده اى؟ او گفت: چيزى در نظرم نيست. به او گفته شد: بياد خود بياور. او گفت: چيزى در نظرم نيست، مگر اينكه با مردم در دنيا تجارت ميكردم (و به آنها قرض ميدادم) و آنها را پاداش ميدادم، بدين جهت كه اشخاص توانگر را مهلت ميدادم و اشخاص تنگدست را ميخشيدم. پس خداوند او را (بخاطر اين عمل او را بخشيد و) بهشتى كرد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>محمد بن جواد رضی الله عنه > درباره سیرت وی رضی الله عنه

شماره مقاله : 3175              تعداد مشاهده : 338             تاریخ افزودن مقاله : 9/6/1389

دربارۀ سیرت محمد بن جواد رضی الله عنه
 
مولف رافضی ابن مطهر الحلى می گوید: «فرزندش محمد بن علی جواد در علم و تقوی و کرم بر راه پدرش بود و وقتی پدرش رضا وفات کرد، کثرت علم و دین و وفور عقل جواد – با کمی سنّش – مأمون را شیفته خودش کرد و مأمون خواست دخترش ام فضل را به نکاح او درآورد و قبلاً نیز دختر دیگرش ام حبیب را به نکاح پدرش، رضا، درآورده بود. این امر بر عباسیان گران آمد و آن را ناپسند شمردند و ترسیدند که امر حکومت از کنترل آنها خارج شود و او نیز مثل پدرش مورد بیعت قرار بگیرد و لذا نزدیکان خلیفه جمع شدند و از او خواستند که این کار را نکند و گفتند: او کم سن است و علمی ندارد. جواب داد: من او را بهتر از شما می‌شناسم و اگر می‌خواهید او را امتحان کنید و آنها راضی شدند و ثروت فراوانی به قاضی یحیی بن اکثم دادند تا امتحانی برای او بگذارد که در آن شکست بخورد. روز معینی را برای آزمایش مشخص کردند و مأمون و قاضی و جماعت عباسیان حاضر شدند. قاضی گفت: سؤالی از تو می‌پرسم. امام گفت: بپرس. گفت: نظر تو درباره کسی که در حال احرام صیدی را می‌کشد، چیست؟ جواب داد: صید را بیرون حرم کشته یا داخل حرم؟ عالم باشد به مسأله یا جاهل؟ ابتداءاً دست به قتل برند و یا از ترس؟ صید کوچک باشد یا بزرگ؟ احرام کننده بنده باشد یا آزاده؟ به سن بلوغ و تکلیف رسیده باشد یا نه؟ صید پرنده باشد یا غیر پرنده؟ یحیی بن اکثم متحیر شد و علایم عجز در صورتش نمایان شد، به گونه‌ای که جماعتی از اهل مجلس به عجز او پی بردند. مأمون به اهل بیتش گفت: الآن به چیزی که انکار می‌کردید، پی بردید. سپس به امام رو کرده و گفت: آیا خواستگاری می‌کنی؟ امام گفت: بله. گفت: پس خطبه عقد را خودت بخوان. پس امام خطبه خواند و او را مثل مادر بزرگش فاطمه ‘ بر پانصد درهم خوب عقد کرد، پس با او ازدواج نمود».
در جواب مؤلف باید گفت: محمد بن علی جواد از سران بنی‌هاشم و به بخشش و سیادت معروف بود و به همین دلیل جواد نامیده شد. در جوانی و قبل از بیست و پنج سالگی وفات کرد، در سال 95 متولد شد و در سن بیست و یا نوزده سالگی وفات کرد، و مأمون دخترش را به نکاح او در آورد و هر سال هزار درهم برای او می‌فرستاد، و معتصم از او خواست که به بغداد برود، و در همان جا وفات یافت.
ولی اینکه می‌گوید: او نیز بر راه و روش گذشتگانش بوده، به این خاطر است که روافض نه عقل سالم دارند و نه نقل صحیح، نه حقی را بر پا می‌دارند و نه باطلی را از بین می‌برند، نه اهل حجت و برهان‌اند و نه اهل شمشیر و میدان. آنچه که مؤلف ذکر کرد متضمن هیچ فضیلتی برای محمد بن علی نبود، چه برسد به اثبات امامت او، و این حکایتی هم که از یحیی بن اکثم نقل کرد از دروغهایی است که جز جهال و نادانان بدان شاد نمی‌شوند، و یحیی بن اکثم نیز فقیه‌تر، عالمتر و با فضیلت‌تر از این بوده که بخواهد شخصی را با این سؤال درمانده سازد که: حکم قتل صید در حال احرام چیست؟ حتی فقهای کوچک و کم ‌مرتبه نیز حکم این مسأله را می‌دانند و این مسأله‌ای نیست که از نکات ظریف، دقیق و غریب علم باشد و تنها راسخان در علم آن را بدانند.



به نقل از:
مختصر منهاج السنة، تاليف: شيخ الإسلام ابو العباس احمد بن تيميه، اختصار : الشيخ عبدالله بن محمد الغنيمان (استاد تحصيلات عالي دانشگاه اسلامي مدينه منوره)، و مدرس در مسجد نبوي شريف، ترجمه: إسحاق دبيرى



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

شیخ الاسلام ابن تیمیه در بیان حال کسانی که معتاد به شنیدن موسیقی هستند چنین می گوید: "و برای همین کسانی هستند که به آن معتاد شده اند تا جایی که به شنیدن قرآن مشتاق نیستند و از گوش دادن به آن خوشحال نمی شوند و آن تاثیری را که در شنیدن موسیقی می یابند در گوش فرادادن به قرآن نمی بینند بلکه اگر به قرآن گوش دهند با قلبی مشغول و غیرحاضر و با زبانی مشغول به سخنانی دیگر آن را می شنوند اما همین که نوبت به موسیقی برسد صدایشان پایین می آید و از حرکت می افتند و قلبشان حاضر میشود!" [مجموع فتاوی]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10090
دیروز : 3293
بازدید کل: 8245435

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010