Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 03

----

01/05/1446

----

13 آبان 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از ابو ايوب رضي الله عنه روايت است که: « مَنْ صَامَ رَمَضانَ ثُمَّ أَتَبَعَهُ سِتًّا مِنْ شَوَّالٍ كانَ كصِيَامِ الدَّهْرِ » (روايت مسلم)، يعنى: "کسي که رمضان را روزه گرفته و به تعقيب آن شش روز از شوال را به آن پيوست کند، مانند آن است که هميشه روزه داشته است."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

اسلام معاصر>اشخاص>طنطاوی ، شیخ علی

شماره مقاله : 2929              تعداد مشاهده : 412             تاریخ افزودن مقاله : 31/5/1389

علي طنطاوي دعوتگري اديب و ماهر


كيست كه شيخ اديب و زیرک و خطيب و سخنور نامور محمد علي طنطاوي: را نشناسد، کسی که با جان و مال و ثروت و خانواده برای خدمت این اسلام مجاهدت کرد، ايشان براي مجاهدين و كساني كه در جهت نشر دين سخت مي‌كوشيدند چراغ هدايت است، او: فقيه ادباء و أديب فقهاء است. در ادب و وقار و نزاكت بر نفس و هواهای نفسانی خود مسلط بود و نفس خود را جهت واداشتن به پذیرش حق تحقیر می‌کرد و در این راستا الگو و نمونه است، رحمت فراوان و بی‌نهایت خداوند متعال بر او باد
زادگاه و محل پرورش و شکوفایی شيخ علي طنطاوي شهر دمشق است، او در 23 جمادي الاولي سال (1327 هـ) (‌‌‌‌‌‌ برابر با 12 يونيو 1909 م ) در خانواده‌ی اهل علم و و فضل و دين ديده به جهان گشود، اصالتش به شهر طنطا از توابع مصر بر مي‌گردد، چون در اوائل قرن نوزدهم جدش محمد بن مصطفي به آن‌جا نقل مکان کرد. ايشان از علمای طرار اول و برجسته الازهر مصر بود که علم و دانش خود را به سرزمین شام منتقل کرد و اهتمام به علوم عقلی را در آن‌جا زنده گردانید. پدرش شیخ مصطفی طنطاوی اهل علم و جدش شیخ محمّد طنطاوی عالمی بزرگ بود، و دائی‌اش محبّ الدیّن خطیب نویسند‌ای بزرگ و روزنامه‌نگار مشهور است.
هوش سرشار و آگاهي خود را در برابر بمب متفقين كه پايتخت امويان را درهم مي‌كوبيد گشود در حالي كه باز مانده ترك‌ها بر شهر– بغداد – ظلم مي‌راندند و منطق‌ی شام– سوريه– را بعد از بحران اقتصادي به جایی بی‌حاصل و متروكه تبديل كردند، بطوری كه يك اوقيه شكر (200 گرم ) به ريال مجيدي براي يك جشن ازدواج باشكوهي كفایت مي‌كرد.
استاد طنطاوی: هنوز در مدرسه دانش‌آموز بود كه هوش و بيداري اندیشه بر سن و سال او سبقت گرفته بود، و چون در مدرسه‌اش درخواست مشاركت براي راهپیمایی استقبال باشكوه از ژنرال جديد غورو اعلان گردید آن را رد كرد و يك نطق حماسي را ايراد كرد و افزود: همانا فرانسوي‌ها دشمنان دين و وطن ما هستند نبايد به استقبال رهبر آنان برويم.


فراگيري و عمل استاد طنطاوی
طنطاوي دوران اوليه مدرسه را در عهد عثماني سپري كرد، ايشان در مدرسه تجاريه درس مي‌خواند، سپس در مدرسه سلطانيه دوم و بعدها در مدرسه جقمقيه سپس در مدرسه حكوميه مشغول تحصیل شد تا سال (1923م) كه مدرسه عنبر افتتاح شد كه اولين دبيرستان دمشق بود که ایشان بدان وارد شد، و در سال 1928 از آن‌جا به بكالوريا دست يافت. سپس به مصر رفت و وارد دارالعلوم عليا شد، اما یک سال طول نکشید كه به دمشق برگشت و وارد دانشگاه حقوق گردید، و در سال (1933) موفق به دریافت مدرك ليسانس شد، بعد در عراق مشغول تدریس شد، اما هنگامي كه به دمشق برگشت، منصب قضاوت شرعی دادگاه را بعهده گرفت، و دوباره در سال (1936) به منظور تدريس به عراق سفر کرد، سپس به زادگاهش برگشت و پس از مدتي دوباره به سمت قضاوت شرع نائل گشت، و تدريجا از منصب قضاوت به بالاترین درجه صعود کرد. علي طنطاوي از جمله كساني است که دو روش یادگیری نزد اساتید و علما و تحصیل در مدارس رسمی و غیر سنتی را با هم جمع کرد و تا وقتی که از دانشگاه فارغ التحصیل شد به تحصیل ادامه داد، او علوم عربي و ديني را در محضر علماء به روش قدیمی فرا می‌گرفت.
 هنگامي كه علي طنطاوي به شام برگشت خواستار تشکیل انجمني براي طلاب– بر اساس آنچه در مصر دیده بود– شد، بنابراین انجمنی به نام «انجمن علیای طلاب سوریه» تشکیل گردید و و خود بعنوان رئیس آن انتخاب گردید و حدود سه سال سرپرستی آن را برعهده گرفت. در واقع عمل‌كرد اين انجمن به مثابه انجمن اجرایی تشکل‌های میهنی بود كه سرپرست مبارزه با استعمار فرانسه بر سوريه بود.
 طنطاوي در سال (1963 م)بعد از انقلاب هشتم که در فروردین ماه اعلان حالت فوق العاده در سوريه شد به عربستان سعوديه ملحق شد تا در دانشگاه شريعت و لغت عربي در رياض مدرس شود، و از آن‌جا به مكه مكرمه منتقل شد، و 35 سال از عمر خویش را در جده بسر برد. طنطاوي با تدريس در دانشگاه تربيتي مكه وارد مرحله جديد زندگي خود شد و هنوز چندي سپري نشده بود كه مكلف به برنامه‌اي برای بيداري اسلامي شد، دانشگاه را ترك کرد و به اتحاديه‌ و آموزشگاه‌ها و مدارس به هدف القاء درس و سخنرانی روي آورد، و نهایت سعی خویش را برای فتوا دادن در حرم مکه - در مجلسی که آن‌جا دایر می‌کرد به کار بست، يا در خانه‌ی خود چند ساعت فرصت پاسخ دادن به سؤالات مردم را به دست آورد، سپس برنامه‌های (مسائل و مشکلات) رادیو و ( نور و هدايت) تلفزيون را در صدا و سیما آغاز کرد که طولانی ترین برنامه در تاریخ رادیو و تلفزیون عربستان بودند.
 طنطاوي از قديمي‌ترين سخن‌پردازان رادیو در جهان عرب به حساب می‌آید، زیرا در اوائل دهه‌ي سي‌ام در بخش رسانه و تبلیغات از راديوی شرق نزدیک در يافا، در راديو بغداد در سال (1937م) و در راديو دمشق در سال (1942م) شروع به سخنرانی کرد و بيش از دو دهه بطور پیوسته کارش را ادامه داد، و اخيرا در صدا و سیمای عربستان حدود یک ربع قرن پشت سرهم به فعاليت خود ادامه داد.


تربيت در غير سايه‌ی سنت:
استاد: در مورد خود می‌گوید: «به‌ علت اين‌كه پدرم از مريدان نقشبندي بود مثل ساير بزرگان مشايخ من هم مسلك صوفيه را در پيش گرفتم و نسبت به ابن‌تيميه و وهابيه متنفر بودم؛ تا اين‌كه رهسپار مصر شدم و شرف صحبت با دايي‌ام (استاد مرحوم محب الدين خطيب) را یافتم و رفاقت با او انگیزه‌‌ای در من ایجاد کرد که با روح جدیدی در مسأله‌ی آن قوم تجدید نظر کنم، اما این مسأله سبب استقرار و ثبات شخصیت من نشد، مگر بعد از اين‌كه با شيخ بهجت بيطار ارتباط پيدا كردم، از همين جا استقامت و ثبات بر جاده‌ی مستقیم یافتم، و بگونه‌اي متأثر شدم كه باعث تألیف دو كتاب در مورد زندگي محمد بن عبدالوهاب: گرديد،...».
گفتنی است که‌ استاد اين استقرار را مجانی به دست نیاورد، بلکه عبدالغنی- همان‌گونه که خود می‌گوید- او و برادرش را واداشت که با شیخ بهجت بحث کنند -خدا او و ما را بيامرزد- زیرا با هم وارد مجادله‌‌‌ی سختی شدند، بطوری که او را به خشم آوردند، در حالی که به وقار و آرامی و سینه گشادی و پرهیز از تعصّب معروف است، حتي براي آنان دليلي تکرار نکرد که نشانه‌های حق را به شیواترین روش روشن نمود. به نقل از کتاب «علما و متفكرينی که شناخته‌ام، اثر محمد مجذوب 3 / 192».


قدرت و دفاع طنطاوي:
شيخ طنطاوي قدرت اندیشه‌ی امت اسلام و چشمه‌ی زلالی است که دوستداران ادب و دانش همه جا از آن استفاده می‌کنند، قلم او مانند شمشیر بران مسلط، و همچون چشمه‌ی صاف و زلال برای همه مورد استفاده قرار می‌گرفت، صورتش زیبا و بیانش درخشان بود، در اين مورد –طنطاوي– مي‌گويد: من از جنگاوران قدیم هستم، آيا تا به حال در باره‌ی آن‌ها شنيده ايد؟ من سلاحي در دست دارم كه با آن در همه و آشوب‌ها غوطه ور مي‌شوم، و بر سوارکارن چابک در ميدان ضربه مي‌زنم، آن سلاح هم قلمي است که سال‌های طولانی حمل کرده‌ام، و با آن وارد جنگ با مردان قهرمانان مي‌شوم، بعضي اوقات پيروز و خوشحال در آمده و گاهي اوقات گرد و غبار شكست را از پيشانيم مي‌زدايم، قلمي است اگر هديه‌اي از او بخواهم گل را نثار و عطرافشاني مي‌نمايد و اگر اراده‌ی خشونت كنم صخره را شكافته و سنگ را می‌سوزاند، خلاصه قلمي است نزد بعضي شيرين و نزد بعضي ديگر مغوض است.


موضع‌گیری بسیار زیبا


طول و عرض نوشته‌های ايشان مملو از اندیشه‌های ادبی است، و از صدور نامه‌هایی که نسبت فریفتن به عقاید و افکار باطل هشیاری می‌داد دریغ نمی‌ورزید و یکی از خاطرات زیبایی که در یکی او نوشته‌هایش خودنمایی می‌کند این خاطره است که می‌گوید: «روزي نزد كتابخانه عرفه بوديم يك دفعه مردي خود را در ميان ما جا زد و حرف‌هاي عجيب و غريبي را شروع کرد، فهميديم كه به يكي از فرقه هاي باطله وابسته است، و برای آن دعوت می‌کند، با وي به خشونت و مسخره درگير شدند، به آنان اشاره کردم که او را به من بسپاريد بدون این‌که او بفهمد، شروع به گفتگو وجدال كرديم تا اين كه خود را به او نزديك کردم ، و توانستم به او بفهمانم که من به حرف‌هاي او قانعم، ولی گفتم این دعوت شما باید حجت داشته باشد، خوشحال شد و گفت: آن حجت چيست؟ دو انگشت ابهام و سبابه را بر هم سایید– اشاره به پول کرد – گفت آماده است و دو ليره طلایی را بیرون آورد، آن روز ليره‌ی طلایی چیز خيلي با ارزشی بود، من جلو حاضرين ليره ها را گرفتم و بعد از معرفي اسمش خدا حافظی کرد و رفت، هنوز دور نشده بود كه همه به خنده افتادند و شروع به شوخی کردن با من کردند، یکی مي‌گفت: برادر مرا شریک کن، و یکی دیگر می‌گفت: يك جشن با شكوهي مهيا كن، دیگری می‌گفت: در پارکی آن را صرف خوراکی‌ها کنیم، گفتم خواهید دید چكار مي‌كنم. نوشتن کتابی را شروع کردم پیرامون افکار و اندیشه‌های الحاد و ضد دینی بعنوان «شمشير اسلام» و روی آن نوشتم با هزینه‌ی فلان چاپ می‌شود و نام كسي را كه ليره ها را داده بود نوشتم، پس از مدتي شنيدم كه جنون‌آميز شده و نمي‌دانست چكار كند، و قدرت انكار آن را نداشت زيرا مجموعه‌ افرادی شاهد بودند، و بعدها گروهش او را اخراج كرده بودند».


نتايج زحمات:
 استاد طنطاوی در همه عرصه‌های تشريعي، سياسي و اجتماعي پرچم اصلاح را بر دوش می‌کشید، و در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش بر خرافات و تقاليد كوركورانه و روش‌های وارداتی حمله‌ور می‌شد و آن‌ها را مورد انتقاد قرار می‌داد، و به تصحیح عقايد مردم، و اصلاح اخلاق ایشان می‌پرداخت، همان‌گونه که با سلاح منطق حق ظلم و ستم حکام و دست‌اندرکاران قدرت حاکمه را مورد انتقاد شدید قرار می‌داد، و بر اثر روش استوار و بیانات شیرین و شیوایش عامه‌ی مردم پذیرای انتقاداتش بودند، اگر چه در همان موقع مخالفین زیادی هم داشت.
طنطاوي در بسياري از کنفرانس‌ها شرکت کرد، از جمله همایش بررسی مسائل اجتماعی که از سوی جامعه‌ی کشورهای عربی در دمشق سوریه در زمان شیشکلی برگزار شد، و نیز کنفرانس ملت‌های عرب برای یاری الجزایر و کنفرانس تأسیس انجمن اسلامی، و دو بار در کنفران‌های سالانه‌ی انجمن دانشجویان مسلمان در اروپا و غیره شرکت کرده که مهمترین‌ آن کنفرانس اسلامی ملّی قدس سال (1953م) است که سفرهای طولانی خویش را جهت فراخوانی برای مسأله‌ی فلسطین انجام داد، و پاکستان و هند و مالدیو و اندونزی درخواستش را اجابت کردند.
و در عرصه‌های مختلف اصلاح كتاب‌هاي زیادی با گرایش‌های متعدد از خود به جای گذاشت که بر عمق اندیشه‌ی و داشتن دست بالا، و سلامت روش ایشان گواهی می‌دهند و در طرح اصلاح در زمینه‌های قانون، سیاست و اجتماع از زمان خود جلوتر می‌اندیشید.


برخي از آثار طنطاوی عبارتند از:
رسائل الاصلاح / بشار بن برد / رسائل سيف الاسلام / الهيثميات / في التحليل الادبي / عمر بن خطاب / كتاب المحفوظات / في بلاد العرب/، من التاريخ الاسلامي / أبوبكر الصديق / قصص من التأريخ / رجال من التأريخ / صور و خواطر / في سبيل الاصلاح / دمشق / مقالات في كلمات / جامع الاموي / في اندونيسيا / ذكريات (خاطرات)علي الطنطاوي.


وفات:
 استاد علي طنطاوي در 18 ماه حزيران سال (1999 م) در شهر جده در بيمارستان ملك دار فاني را وداع گفت، و بعد از آن كه در حرم مكه بر ايشان نماز ميت خوانده شد در مكه مكرمه دفن شد.(راهش آباد و پر ره‌گذر باد)


** بر گرفته از چند منبع.
   



به نقل از کتاب: فرهیختگان تاریخ معاصر، تهیه شده در سایت عقیده




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

علماء سلف مي گفتند: "اننا لفي نعمة لو يعلم الملوك ما نحن فيها لجالدونا بالسيوف"، يعنى: "ما در نعمتى هستيم كه اگر پادشاهان از آن با خبر شوند با ما با شمشير براى حصول آن نعمت خواهند جنگيد" (سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2261
دیروز : 11578
بازدید کل: 8683083

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010