Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از پيامبر صلى الله عليه و سلم نقل شده است كه فرمودند: "كُتِبَ على ابْنِ آدم نَصِيبُهُ مِنَ الزِّنَا مُدْرِكٌ ذلكَ لا محالَة: الْعَيْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَر، والأُذُنَانِ زِنَاهُما الاستِماع، واللِّسَانُ زِنَاهُ الْكَلام، وَالْيدُ زِنَاهَا الْبَطْش، والرَّجْلُ زِنَاهَا الخُطَا، والْقَلْب يَهْوَى وَيَتَمنَّى ، ويُصَدِّقُ ذلكَ الْفرْجُ أوْ يُكَذِّبُهُ" (متفقٌ عليه)
يعنى: "بر فرزند آدم بهره اش از زنا نوشته شده که خواهي نخواهي آنرا در مي يابد، چشم زناي آن نگريستن است، و دو گوش زناي آن شنيدن است، و زبان زناي آن سخن گفتن است، و دست زناي آن به چنگ گرفتن است و پا زناي آن گام زدن است و دل اميد و آرزو مي کند و شرمگاه آن را راستگو و يا دروغگو مي سازد."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>مروان بن محمد بن عبدالملک

شماره مقاله : 2898              تعداد مشاهده : 290             تاریخ افزودن مقاله : 30/5/1389

خلافت مروان بن محمد بن عبدالملک (127- 132 هـ) 


1- نام، نسب و پاره ای از صفات او

نام کاملش مروان بن محمد بن عبدالملک بن مروان الحکم بن أبی العاص بن أمیة است، کنیه اش أبوعبدالملک است، در سال 72 هجری به دنیا آمد، و مادرش أم ولد بود. او چهاردهمین و آخرین خلیفه ی اموی محسوب می شود.

به او القاب مختلفی داده شده است، به او لقب جعدی نسبت داده شده، مسمای این لقب به خاطر تربیتش به دست جعد بن درهم بوده، و همچنین به او لقب شجاعت و دلاوری نیز داده شده است.

او همچنین به سوارکاری و جنگجویی مشهور بود. وی دارای چشمانی درشت، و ریش پرپشت بود.

امام ذهبی در سیر اعلام النبلاء می گوید: مروان فردی ادیب و بلیغ بود، ابهت و عظمت پادشاهان در او وجود داشت، ولی با وجود دارا بودن صفات کمال، سعادت به او رو نیاورد، بلکه امور حکومت در زمان او مضطرب شد.

مروان قبل از خلافت بر ارمنستان و آذربایجان ولایت داشت، و در آن ایام توانایی سیاسی و اداری، در امور حکومت، را از خود نشان داد.

2- دوران خلافت مروان بن محمد

بعد از شکست لشکر سلیمان بن هشام و فرار ابراهیم بن ولید، مروان وارد دمشق شد، و مشاهده کرد که دو تن از فرزندان ولید بن یزید (حکم وعثمان) به قتل رسیده اند، از نظر او آن دو نفر مستحق خلافت شرعی بودند. او علیه ابراهیم بن ولید خارج نشده بود مگر به خاطر پس گرفتن حق آن دو نفر.

بعد از این واقعه (کشته شدن حکم و عثمان)، ابو محمد السفیانی شهادت داد که اکنون او مستحق خلافت است، چرا که عهد حکم و عثمان نزد او بود. و خود او جلو آمد و با مروان بن محمد بیعت کرد، به تبعیت از او مردم نیز با مروان بیعت کردند.

این بیعت در ربیع الآخر سال 127 هجری بود، و بدینگونه مروان نیز جزو آخرین خلفاء اموی گشت.

اما با وجود اینکه صفات مثبتی همچون شجاعت و دلاوری و جنگجویی، و ثبات رأی در او وجود داشت، ولی اراده خداوند بر این شد تا پایان خلافت اموی بر صفحه تقدیر او نوشته شود.

هیچ گاه نمی توان گفت: که او مسئول اصلی فرو پاشی خلافت اموی است، بلکه سستی و ضعف در حکومت اموی از مدتها پیش آغاز شده بود.

اولین خطری که در دوران حکومت او بوجود آمد تقسیم خود امویان به گروه‌های مختلف بود. و به تبع آن هر کدام با گروههای خاصی بیعت می کردند.

روایت شده که مروان تعصب خاصی به بقای خلافت در خانواده خود داشت، به همین جهت برای پسرانش عبیدالله و عبدالله بیعت گرفت، و دو تن از فرزندنش را به عقد دو تن از دختران هشام در آورد او بدینوسیله قصد داشت در بین خانواده اموی مصالحت و هم بستگی بر قرار کند.

3- شورش در دوران مروان بن محمد

همان طور که قبلا ذکر شد، اهل حمص با مروان دوم بیعت کردند، و همراه او به دمشق آمدند، اما طولی نکشید که آنها دوباره از بیعت او خارج شدند، و علیه او خروج کردند، این واقعه در سال 127 هجری بود.

از سوی دیگر اهل غوطه نیز در همان وقت علیه خلیفه خروج کردند، و یزید بن خالد قسری را به عنوان رهبر خود قرار دادند و با او بیعت کردند؛ و به سوی دمشق حرکت کرده، و آنجا را محاصره کردند.

همچنین در همان سال، والی فلسطین، ثابت بن نعیم اعلان شورش و قیام کرد، ولی خلیفه ی اموی به سوی ابو ورد نامه نوشت، تا به سوی ثابت حرکت کند، ابو ورد با کمک اهل طبریه توانست او را شکست دهد.

از سوی دیگر ضحاک بن قیس شیبانی در عراق شورش کرد، و میان او و امیر کوفه عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز نبردی رخ داد، وقتی نبرد شدت گرفت، عبدالله فرار کرد و ضحاک امور را به دست گرفت، و سلیمان بن هشام بن عبدالملک نیز در بیعت با ضحاک داخل شد.

در اواخر سال 128 هجری، شخصی دیگر به نام ابو حمزه خارجی در حجاز خروج کرد، و مردم را به بیعت کردن با خود دعوت کرد. او وارد شهر مکه و مدینه شد، و با ایراد خطبه ای مردم را به بیعت با خود فرا خواند.

حرکت عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب یکی از حرکتهای دیگری بود، که علیه دولت اموی صورت گرفت، شیعان کوفه در سال 127 هجری با او بیعت کردند.

در این دوران سخت و طاقت فرسای حکومت اموی، شورشها روز به روز بیشتر می شد، والیان و عاملان هوای مستقل شدن را در سر داشتند، افرادی همچون سلیمان بن هشام بن عبد الملک و عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز که از خانواده اموی بودند، علیه خلیفه شورش کردند، و از بیعت او خارج شدند.

به همین صورت در این دوران، شورشها و قیامها در سرزمین های پهناور اسلامی روز به روز بیشتر می شد، که ذکر همه ی آنها در این مقاله ی کوچک ما نمی گنجد.

4- ظهور عباسیان

هنگامی که مروان مشغول خاموش کردن فتنه ها و شورشها بود، و تلاش می کرد تا هیبت و شکوه امویان را بر گرداند، عباسیان نقشه ها ی نهایی را برای ایجاد حکومت جدید، و پایان دادن به خلافت اموی طراحی می کردند، و این در حالی بود که حکومت مروان بن محمد، هزینه های کلانی را برای خاموش کردن شورشها، و مقابله با دشمنان داخلی پرداخت کرده بود، و همه اینها سبب شده بود، که دولت اموی رو به ضعف نهاده، و از نظر نیروی مادی و معنوی افت شدیدی کرده باشد.

عباسیان در این مرحله، از حالت دعوت سری بیرون آمده، و بوسیله یاران و هم پیمانان خود، از قوای مسلح و نیروی نظامی برای چیره شدن بر امویان استفاده می کردند، در راس این انقلاب، شخصی به نام ابو مسلم خراسانی قرار داشت، که مهره ی کلیدی و اساسی در این انقلاب بود.

عباسیان در حالی که مروان مشغول جنگ با شورشیان بود، به شکل ناگهانی با شورش در خراسان (سال 129 هجری) آغاز به در دست گرفتن امور کردند، سپس دامنه‌ی این شورش به عراق و شهر های دیگر رسید و نیروهای امویان نتوانستند در مقابل آن ایستادگی کنند، تا جایی که عباسیان توانستند وارد کوفه شده، و در آنجا نیز قیام خود را اعلان کنند. این واقعه در سال 132 هجری رخ داد، آنها پس از تصرف کوفه با ابو العباس السفاح ( اولین خلیفه عباسی) بیعت کردند.

5- پایان دردناک و سقوط حکومت امویان

در اثنای شورش عباسیان بود که مروان بن محمد نیروهای خود را آماده کرد، تا شورشیان را بیرون رانده، و حکومت را به امویان باز گردند. او با نیروهای خود از حران به موصل حرکت کرد، و در کنار رود زاب (یکی از شاخه های رود دجله) با عباسیان رو برو شد، ولی لشکر اموی نتوانست در مقابل لشکر عباسیان دوام یابد، و در آن واقعه (جمادی الآخر سال 132 هـ) سپاه امویان متحمل شکست شده، و مروان بن محمد از آنجا به مصر فرار کرد. عباسیان نیز او را تعقیب کردند، تا اینکه او را در روستای "زاویة المصلوب" یافتند، و در آنجا به قتل رساندند.

مروان بن محمد در 13 ذو الحجه سال 132 هجری بعد از پنج سال خلافت، به دست عباسیان به قتل رسید، بدینوسیله با کشته شدن او، خلافت اموی پایان پذیرفت، و خلافت عباسی تأسیس گردید.




ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سايت عصر اسلام

www.IslamAge.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام مالک نیز از موسیقی و از گوش دادن به آن نهی نموده است. وی در پاسخ به سوالی درباره غنا و نواختن آلات موسیقی گفت: "آیا عاقلی هم وجود دارد که غنا و موسیقی را حق بداند؟ این کارها را نزد ما فاسقان انجام می دهند" [تفسیر قرطبی]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 7140
دیروز : 3293
بازدید کل: 8242485

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010