|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>ابوبکر صدیق رضی الله عنه > تبیین حقوق الهی فرماندهان و سربازان در دستورات و رهنمودهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه
شماره مقاله : 2690 تعداد مشاهده : 322 تاریخ افزودن مقاله : 24/5/1389
|
تبیین حقوق الهی فرماندهان و سربازان در دستورات و رهنمودهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه 1ـ حقوق الهی: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در رهنمودهایش به فرماندهان لشکری، پارهای از حقوق الهی را برشمرد که به موارد زیر میتوان اشاره کرد: الف)شکیبایی در برابر دشمن: از جمله رهنمودهایی که ابوبکر صدیق رضی الله عنه به هنگام گسیل عکرمه بن ابوجهل به عمان ایراد نمود، این بود که: «تقوای الهی پیشه کن و به وقت رویارویی با دشمن، شکیبا باش.»[1] ابوبکر صدیق رضی الله عنه هنگام اعزام هاشم بن عتبه بن ابیوقاص رضی الله عنه به شام، او را این چنین راهنمایی کرد که: «…هنگام رویارویی با دشمن، شکیبا باش و همراهانت را نیز به صبر و شکیبایی فرا بخوان و بدان که تو، هر قدمی که در راه خدا برداری و هر مالی که خرج کنی و یا متحمل تشنگی، بیماری و سختی شوی، خدای متعال، برایت عمل نیکی ثبت میفرماید و او، پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند.»[2] ب) نصرت دین، هدف و انگیزه اصلی مجاهد باشد: این رهنمود، در فرمان ابوبکر رضی الله عنه به خالد رضی الله عنه کاملاً نمایان است. ابوبکر صدیق رضی الله عنه هنگام اعزام خالد رضی الله عنه به شام، به او تذکر داد که تمام تلاشش را بهکار بگیرد و نیتش را تنها در جهت رضای خدای متعال، قرار دهد و از غرور و خودبینی بپرهیزد که چنین غروری، نوعی خودخواهی است و باعث تباهی عمل انسان میشود. ابوبکر صدیق رضی الله عنه ، خالد رضی الله عنه را منتگزاری نیز برحذر داشت و به او یادآوری کرد که خدای متعال، بر او منت نهاده که او را به کار بزرگی چون جهاد توفیق داده است.[3] در بخشی از نامهی ابوبکر صدیق رضی الله عنه به خالد آمده بود: «…کارت را بهخوبی انجام بده تا خدای متعال، کارت را به سرمنزل مقصود برساند و آن را کامل گرداند. به خود، عجب و خودبینی راه نده که شکست میخوری و خوار و زبون میگردی. به خاطر کاری که میکنی، منت منه و آن را به رخ نکش که منت، تنها از آن خدای متعال است و او است که بر بنده منت مینهد و او صاحب جزا میباشد.»[4] جـ) امانتداری: امانتداری در غنایم جنگی، یکی از اشارات روشن ابوبکر صدیق رضی الله عنه در رهنمودهایش به فرماندهان لشکری میباشد و به این نکته تأکید میکند که هیچ کس، در غنایم خیانت نکند و دستور میدهد که غنایم را یکجا کرده و سپس درمیان مجاهدان تقسیم نمایند و در برابر دشمن، یکسان و چون دست واحدی باشند.[5] بهطور مثال میتوان به سفارش ابوبکر صدیق رضی الله عنه به یزید بن ابوسفیان رضی الله عنه اشاره کرد که او را از خیانت در غنایم برحذر میدارد.[6] اینها بخشی از رهنمودهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهان و سپاهیان اسلام در مورد رعایت حقوق الهی بود. 2ـ حقوق فرماندهان: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در نامههایش، حقوق فرماندهان (وظایف رزمندگان) را شرح داده که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: الف) حرفشنوی و اطاعت از فرمانده: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در نخستین سخنرانی خود پس از آنکه در مقام خلافت قرار گرفت، بر این نکته تأکید کرد که راه رسولخدا صلی الله علیه و سلم را ادامه خواهد داد و بر مردم است که از او اطاعت کنند. وی در بخشی از خطبهاش چنین فرمود: «بدانید از جمله اعمالی که میتوانید خالصانه در راه خدا انجام دهید، طاعتی است که (از خلیفه در چارچوب دین و شریعت) میکنید.»[7] ابوبکر صدیق رضی الله عنه برخی از فرماندهان را نیز دستور داد تا تحت فرمان فرماندهی دیگر انجام وظیفه نمایند و از او حرفشنوی داشته باشند. از این دست میتوان به فرمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه به مثنی بن حارثهی شیبانی رضی الله عنه اشاره کرد که: «…من، خالد بن ولید را به سوی تو فرستادم تا در عراق، به همراه آن دسته از اقوامت که با تو هستند، به استقبالش بروی (و از او فرمان ببری)؛ دستیارش باش و او را کمک نما؛ با نظرانش مخالفت نکن و از فرمانش سر نتاب که او از کسانی است که خدای متعال، در کتابش آنان را ستوده و فرموده است:{ محَمدٌ رَسُولُ اللَّه وَالَّذِینَ معَه أَشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهم تَرَاهم رُکعًا سُجَّدًا (٢٩)}[8] تا زمانی که خالد رضی الله عنه با توست، او فرمانده میباشد و وقتی از تو جدا شود، تو همانند گذشته امیر خواهی بود.»[9] ابوبکر صدیق رضی الله عنه سپاهیان اسلام را نیز هنگام گسیلشان به شام، به اطاعت و حرفشنوی از فرماندهان فراخواند و فرمود: «ای مردم! خداوند، به شما نعمت اسلام عنایت کرد و شما را با حکم جهاد گرامی داشت و شما را به وسیلهی این دین بر پیروان سایر ادیان برتری بخشید. پس ای بندگان خدا! خودتان را برای جهاد با رومیها در شام آماده کنید که من، برای جنگ با روم، امیرانی بر شما میگمارم و پرچمهایی میبندم. بر شما است که از خداوند اطاعت کنید و با فرماندهانتان مخالفت نورزید. نیت خود را درست کنید و به راه درست بروید که خدای متعال، با کسانی است که تقوا پیشه میکنند و کار نیک انجام میدهند.»[10] مسلمانان، در پاسخ ابوبکر صدیق رضی الله عنه گفتند: «تو، امیر ما هستی و ما، رعیت تو میباشیم؛ تو، فرمان میدهی و از ما اطاعت و حرفشنوی است و ما، مطیع دستور تو هستیم. به هر کجا که ما را بفرستی، میرویم.»[11] زمانی که ابوبکر صدیق رضی الله عنه خالد بن ولید رضی الله عنه را برای ادرهی قشون اسلامی به شام فرستاد، از ابوعبیده رضی الله عنه خواست تا به خاطر تجربهی جنگی خالد رضی الله عنه از او اطاعت کند و چون خالد رضی الله عنه به شام رسید، از ابوعبیده رضی الله عنه خواست تا کسی را به دستههای مختلف قشون اسلامی بفرستد و آنان را از فرماندهی جدید باخبر کند و به اطاعت از وی دستور دهد. ابوعبیده رضی الله عنه ضحاک بن قیس را مأمور این کار کرد و ضحاک نیز به میان سپاهیان رفت و از آنان خواست که از فرماندهی جدید اطاعت کنند. سپاهیان اسلام نیز بیچون و چرا پذیرفتند و از خالد رضی الله عنه اطاعت نمودند.[12] ب) واگذاری تصمیمگیری امور به فرمانده: خدای متعال میفرماید:{ وَإِذَا جَاءَهم أَمرٌ منَ الأمنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِه وَلَوْ رَدُّوه إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِی الأمرِ منْهم لَعَلِمه الَّذِینَ یسْتَنْبِطُونَه منْهم وَلَوْلا فَضْلُ اللَّه عَلَیکم وَرَحْمتُه لاتَّبَعْتُم الشَّیطَانَ إِلا قَلِیلا (٨٣)}(نساء:83) یعنی: «و هنگامی که کاری (از قبیل: جنگ یا صلح، شکست یا پیروزی و…) که موجب ترسیدن یا نترسیدن است، به آنان (مسلمانان ضعیفالایمان) پیش اید، خبرش را پخش میکنند (و همین، باعث میشود تا دشمنان از چند و چون مسایل مسلمانان آگاهی یابند.) اگر این امور (و تصمیمگیری دربارهاش) را به پیامبر و فرماندهان، واگذارند، تنها این دسته از ایشان (که کارشناس و صاحبنظرند،) آن را باید و شاید درک کرده (و به آن رسیدگی میکنند.) اگر فضل و رحمت خدا، بر شما نبود، جز اندکی از شما، همه از شیطان پیروی میکردید.» خدای متعال، در این ایه واگذاری امور را به فرماندهان، زمینهای برای دستیابی به تصمیم درست و بهجا معرفی کرده و بر همین اساس است که اگر چیزی به ذهن عموم مردم یا سپاهیان رسید که بر مسؤول یا فرمانده پوشیده میباشد، باید آن را با وی درمیان بگذارند تا از طریق رایزنی و مشورت، تصمیم درست و شایستهای بگیرد.[13] ابوبکر صدیق رضی الله عنه هنگام گسیل قشون اسلامی به شام، رسیدگی به امور لشکریان را به فرماندهان واگذار کرد و خطاب به آنها فرمود: «ای ابوعبیده، ای معاذ، ای شرحبیل و ای یزید! شما، از حامیان و پاسداران این دین هستید و من، فرماندهی این لشکرها را به شما واگذار کردهام. پس در کارتان بکوشید و استقامت کنید و در رویارویی با دشمن، یکدست باشید.»[14] ابوبکر صدیق رضی الله عنه علاوه بر این به فرماندهان دستور داد که به امور لشکریان رسیدگی کنند و با خلوص و یکپارچگی، انجام مسؤولیت نمایند تا دچار اختلاف و تفرقه نشوند.[15] ایشان خطاب به فرماندهان افزود: «زمانی که به خاک دشمن رسیدید و با دشمن روبرو شدید و همهی شما برای جنگ با آنها گرد آمدید، ابوعبیده رضی الله عنه فرماندهی شما است و چنانچه او به شما نرسیده بود و شرایط جنگ پیش آمد، یزید بن ابوسفیان رضی الله عنه فرماندهی شما میباشد.»[16] ابوبکر صدیق رضی الله عنه مسؤولیت رسیدگی به امور لشکریان را به یکی از فرماندهان واگذار کرد تا در انجام مسؤولیتشان دچار تفرقه و چنددستگی نشوند. خلیفهی رسولخدا صلی الله علیه و سلم به عمرو بن عاص رضی الله عنه نیز فرمود: «تو، یکی از فرماندهان ما، در آنجا هستی و چون جنگ، شما را گرد آورد، ابوعبیده بن جراح رضی الله عنه فرماندهی شما است.»[17] ابوبکر رضی الله عنه در مورد فرماندهان عراق نیز همین رویه را در پیش گرفت و خطاب به مثنی بن حارثه چنین نوشت: «...من، خالد بن ولید را به سوی تو فرستادم تا در عراق، به همراه آن دسته از اقوامت که با تو هستند، به استقبالش بروی… تا زمانی که خالد با تو است، او فرمانده میباشد و وقتی از تو جدا شود، تو همانند گذشته امیر خواهی بود.»[18] جـ) اجرای فوری دستور فرمانده: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جریان جنگهای ارتداد، نامهای به خالد بن ولید رضی الله عنه نوشت و به او دستور داد عازم جنگ با مسیلمهی کذاب شود. خالد رضی الله عنه سپاهیانش را جمع کرد و فرمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه را برایشان خواند و نظرشان را پرسید. یاران خالد رضی الله عنه گفتند: «نظر، نظر شما است؛ هیچ یک از ما از دستورات شما سرپیچی نمیکند.»[19] پیش از این فرمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه به خالد رضی الله عنه را آوردیم که هنگام اعزام خالد از عراق به شام، به او دستور داد: نیمی از سپاهیان را با خود به شام ببرد و نیم دیگر را در عراق بگذارد تا تحت فرماندهی مثنی انجام وظیفه کنند. در بخشی از فرمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه به خالد رضی الله عنه آمده بود: «ای خالد، هیچ فرد کوشا و پشتکاری را در سپاه خود قرار نده مگر آنکه به همان نسبت برای آنان نیز افراد کوشا و پرتلاش را بگذاری.» خالد رضی الله عنه نیز بلافاصله دستور ابوبکر صدیق رضی الله عنه را اجرا کرد و لشکر را میان خود و مثنی دو قسمت نمود.[20] ابوبکر صدیق رضی الله عنه به عمرو بن عاص رضی الله عنه نیز فرمان نوشت که از قضاعه به یرموک برود و عمرو رضی الله عنه نیز بلافاصله دستور خلیفه را اجرا کرد. ابوعبیده و یزید نیز که از سوی خلیفه مأموریت یافته بودند، به خاک دشمن در شام یورش ببرند و در آن، زیاد پیشروی نکنند تا دشمن از پشت سر غافلگیرشان نکند، مطابق فرمان و رهنمودهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه مأموریتشان را انجام دادند.[21] د) عدم نزاع و کشاکش با فرمانده بههنگام تقسیم غنایم: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در تقسیم غنایم جنگی، به روش رسولخدا صلی الله علیه و سلم عمل کرد. خالد بن ولید رضی الله عنه پس از پایان جنگ یمامه نامهای به ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرستاد و به ایشان گزارش داد که خدای متعال، مسلمانان را پیروز نموده و غنایم زیادی نصیبشان کرده است. ابوبکر صدیق رضی الله عنه در پاسخ خالد رضی الله عنه چنین نوشت: «غنایم و اسیران بنیحنیفه را جمع کن و حق هر کسی را بده و خمسش را جدا کرده و به مدینه بفرست تا درمیان مسمانانی که اینجا هستند، تقسیم شود. والسلام.» البته تمام فرماندهان، همین کار را میکردند و پس از کنار گذاشتن خمس، غنایم را تقسیم مینمودند و هیچ یک از مجاهدان و سپاهیان نیز به فرمانده در مورد چگونگی تقسیم غنایم اعتراض نمیکرد.[22] 3ـ حقوق سربازان و سپاهیان (وظایف فرماندهان): ابوبکر صدیق رضی الله عنه از خلال دستورات و نامههایش، حقوق سربازان و سپاهیان را تبیین نموده که به شرح آن به ترتیب زیر میپردازیم: الف) بازدید فرمانده از سپاهیان و بررسی اوضاع و احوالشان: زمانی که مرتدها، رو به مدینهی منوره نهادند، ابوبکر صدیق رضی الله عنه مردم را در مسجد جمع کرد تا برای رویارویی با حملهی احتمالی مرتدها در کمال آمادگی باشند. ابوبکر صدیق رضی الله عنه در این جریان، خطاب به مردم فرمود: «اینک، کفر همه جا را گرفته و نمایندگان قبایل نیز، شما را کم و اندک دیدند و نمیدانید که آنان، روز به شما حمله میکنند یا شبانگاه بر شما شبیخون میزنند؟! فاصلهی چندانی هم با شما ندارند.» ابوبکر صدیق ضمن بازدید از یارانش، عدهای را به گشتزنی و پاسبانی در راههای ورودی مدینه گماشت تا با هر حملهی احتمالی مقابله کنند.[23] زمانی که جمع انبوهی از مسلمانان گرد آمده بودند تا در خدمت لشکر اسلام به فتح شام بروند، ابوبکر صدیق رضی الله عنه بالای اسبش ایستاد و به آنان نگریست و شادی در چهرهاش نمایان شد. وی پیش از حرکت سپاهیان اسلام از آنان، سان دید و برای پیروزیشان دعا کرد؛ رهنمودهایی ایراد فرمود و پس از بستن درفشها و پرچمهای قشون، مجاهدان را با پای پیاده بدرقه نمود.[24]
ب) مهرورزی و مدارا با سپاهیان و عدم سختگیری بر ایشان: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جریان جنگهای دوران ارتداد، به خالد بن ولید رضی الله عنه و سایر فرماندهان سفارش کرد که با همراهانشان برخورد نرمی داشته باشند و در مسیر حرکتشان، عدهای را به عنوان راهنما بهکار گیرند.[25] در جریان فتح عراق، معاهدهای میان خالد و مردم الیس[26] بسته شد که یکی از شرایطش، این بود که مردم الیس، ضمن گزارش اخبار به نفع مسلمانان، آنها را راهنمایی کنند و یاریگرشان در برابر حکومت ایران باشند؛ چراکه اهل الیس، راههای آن منطقه را بیش از هر کس دیگری میشناختند.[27] زمانی که خالد رضی الله عنه از سوی ابوبکر صدیق رضی الله عنه مأموریت یافت که به کمک مجاهدان در شام برود، راهنمایان را به حضور خواست و با آنها دربارهی مسیر حرکت به شام مشورت و رایزنی کرد تا زمینهی یاری مجاهدان شام در سریعترین وقت ممکن، فراهم شود و بدین منظور رافع بن عمیر طائی را به عنوان راهنما، در مسیر عراق به شام را بهکار گرفت.[28] ابوبکر صدیق رضی الله عنه به هنگام اعزام یزید بن ابوسفیان رضی الله عنه به شام، به او چنین فرمود: «در مسیر حرکت، بر خود و یارانت، سخت نگیر.» هنگامی که سپاهیان یزید رضی الله عنه ، در مسیر حرکت به سوی مقصد، دچار مشکل شدند و راهپیمایی بر آنان دشوار شد، یکی از افراد یزید، سفارش ابوبکر رضی الله عنه را به او یادآوری کرد که نباید یارانش را در مشقت بیندازد.[29] ابوبکر صدیق رضی الله عنه زمانی که عمرو بن عاص رضی الله عنه را به فلسطین اعزام کرد، به او چنین فرمود: «برای همراهانت همانند پدر باش و در راهپیمایی، میانهروی کن که برخی از ایشان ضعیفند (و نمیتوانند مسیر زیادی راه بروند.)»[30] فرماندهان قشون، برابر فرمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه سپاهیانشان را در مسیر حرکت به سوی منطقهی عملیات، در مشقت نمیانداختند و به همین خاطر نیز راهنمایانی به خدمت میگرفتند تا مسیری انتخاب کنند که آب و آبادی بیشتری داشته باشد و مجاهدان بهراحتی، به مقصد برسند و در نتیجه توان جسمی و روحیشان برای رویارویی با دشمن، حفظ شود و تحلیل نرود.[31] جـ) وضع شعار (نشان شناسایی) برای هر یک از طوایف و دستههای فعال در لشکر: شعار لشکر اسامه رضی الله عنه در جنگ با رومیان، «یا منصور أمت»[32] بود. شعار مسلمانان در جنگ با مسیلمهی کذاب «یا محمداه، یا محمداه»[33] بود. قبیلهی تنوخ در فتح عراق چنین بانگ برمیآوردند که: «یا آل عباد الله» در جنگ یرموک نیز هر قبیله و دستهای، شعار مخصوصی داشت که با آن شناخته میشد تا افرادش، بهتر آن را در گیر و دار جنگ بیابند و یکجا و یکدست باشند. از جمله شعارهای دستهها و طوایف مختلف در جنگ یرموک، میتوان اشاره کرد به: شعار ابوعبیده رضی الله عنه و زیردستانش: «أمت، أمت»[34]؛ شعار خالد بن ولید رضی الله عنه و همراهانش: «یا حزبالله»؛ شعار قبیلهی عبس: «یا لعبس»[35]؛ شعار حمیر: «الفتح»؛ نشانِ طوایف دارم و سکاسک: «الصبر، الصبر» و شعار بنیمراد: «یا نصرالله انزل».[36] د) وارسی سربازان و دقت نظر در بهخدمت گرفتن سربازان جدید: یکی از سفارشهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهان لشکری در جریان جنگ با مرتدها، این بود که یاران و همرزمانشان را از شتابزدگی و تبهکاری باز دارند و افراد ناشناس را بدون شناخت قبلی، درمیان سپاهیان وارد نکنند که مبادا جاسوس باشند و خطری از سوی آنها متوجه مسلمانان شود.[37] ابوبکر صدیق رضی الله عنه همچنین فرماندهان را از به خدمت گرفتن کسانی که سوء پیشینهی ارتداد داشتند، منع کرد تا هیچ خطری از سوی آنها متوجه سپاهیان اسلام نشود.[38] ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جریان فتح شام به فرماندهان لشکری سفارش کرد که هنگام مذاکره با قاصدان و نمایندگان دشمن، محتاط و هشیارانه عمل کنند؛ چنانچه به یزید بن ابوسفیان رضی الله عنه فرمود: «اگر پیکهای دشمن، پیشت آمدند، آنان را گرامی بدار و البته آنها را زیاد، نزد خود نگه ندار تا در حالی اردوگاهت را ترک کنند که چیزی (از اطلاعات جنگی و اسرار نظامی شما) کسب نکرده باشند. قاصدان دشمن را از اهداف و کارهای خود باخبر نکن که به نقاط ضعفتان پی میبرند و از برنامههایتان مطلع میشوند. با آنها در بخش انبوه لشکرت ملاقات کن (تا از قدرت لشکرت بترسند). کس دیگری را سخنگو نکن و خودت عهدهدار مذاکره با قاصدان دشمن باش. راز خودت را برملا نکن که با مشکل مواجه میشوی و هرگاه از سپاهیانت مشورت خواستی، سخن راست بگو تا مشورت درستی دریافت کنی و مسایل را از مشاوران پنهان نکن که در این صورت، کارت، به خرابی و آشفتگی میکشد.»[39] هـ) احتیاط و آمادگی کامل در برابر فریب و شبیخون احتمالی دشمن: ابوبکر صدیق رضی الله عنه عدهای را به گشتزنی و پاسبانی در راههای ورودی مدینه گماشت تا با هر حملهی احتمالی مقابله کنند. ایشان به هنگام اعزام خالد بن ولید رضی الله عنه به جنگ با مرتدها، به او دربارهی فریب و شبیخون عربها هشدار دادند و فرمودند: «نسبت به شبیخون عربها هشیار و آماده باش.»[40] ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهان لشکرها سفارش کرد که عدهای را به نگهبانی و پاسبانی در اطراف لشکرشان بگمارند و برخی را هم به گشتزنی بفرستند تا با حملات احتمالی و نابهنگام دشمن، مقابله کنند و بدین ترتیب در کمال آمادگی باشند. ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهانش دستور داد که گاهی به نگهبانان، سر بزنند و ببینند که در انجام مسؤولیتشان، کوتاهی نمیکنند. چنانچه به یزید بن ابوسفیان رضی الله عنه فرمود: «نگهبانان زیادی را در اطراف اردوگاه پراکنده کن و شب و روز، به طور ناگهانی و بدون خبر قبلی از آنان سر بزن.»[41] و به عمرو بن عاص رضی الله عنه چنین فرمود: «یارانت را به نگهبانی و پاسبانی، دستور بده و خودت، به آنان سر بزن….»[42] فرماندهان لشکرها، مطابق دستور ابوبکر صدیق رضی الله عنه عدهای را در مسیر حرکت و در اردوگاهها، به نگهبانی و پاسبانی میگماشتند.[43]
و) تأمین نیازمندیهای لشکر: ابوبکر صدیق رضی الله عنه شتر، اسب و سلاح و جنگافزار میخرید و در عرصهی جهاد بهکار میگرفت[44] و غنایمی را که در جنگ، بهدست مسلمانان میافتاد، در اختیارشان قرار میداد تا در میدان نبرد بر ضد دشمن، استفاده شود.[45] یکی از دستورات ابوبکر صدیق رضی الله عنه به خالد رضی الله عنه در جریان جهاد با مرتدها، این بود که با زاد و توشهی کافی به سوی دشمن برود.[46] هرگاه که فرماندهان لشکر اسلام، با دشمن، صلح میکردند، یکی از شرایط سازش را این ماده قرار میدادند که آنها، با خوراکیهای حلالی که دارند، از مسلمانان پذیرایی نمایند.[47] ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرماندهان و سپاهیان اسلام را از کشتن گوسفندها و شترهای دشمن، منع کرد مگر آنکه قصد خوردنش را داشته باشند.[48] ز) آرایش نظامی و صفبندی سپاهیان: ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جنگها، شیوهی دستهبندی سپاهیان را اجرا کرد که دستهها به مقتضای موقعیت جنگ یا به صلاحدید فرمانده، کم و زیاد میشدند.[49] خالد بن ولید رضی الله عنه نیز در جنگ یرموک، لشکر اسلام را به چندین دسته و گردان تقسیم کرد و لشکر اسلام را به ترتیبی آرایش داد که چند مجاهد، در صفوفِ جداگانه و البته بههمپیوسته به طرزی قرار میگرفتند که گنجایش حرکت و انتشار داشته باشند. خالد رضی الله عنه در جنگ یرموک خطاب به سپاهیان اسلام چنین فرمود: «دشمنان شما، انبوه و بیدادگرند و از اینرو آرایش سپاه به چند دسته، آن را در چشم دشمن، بیشتر مینمایاند.» خالد رضی الله عنه سپاه اسلام را به ترتیبی که در صفحات گذشته، بیان کردیم، به سی و شش تا چهل دسته و گردان تقسیم کرد و لشکر را آرایش خاصی داد که تا آن زمان درمیان عربها بیسابقه بود و ضمن تعیین امیری برای هر دسته، حیطهی کاری و مسؤولیت فرماندهان را تشریح نمود.[50] سیستم صفبندی و آرایش نظامی به ترتیب مذکور، پس از جنگ یرموک در جنگهای اسلامی، معمول شد.[51] ح) تشویق و برانگیختن سربازان به قتال در راه خدا: ابوبکر صدیق رضی الله عنه همواره مسلمانان را به جهاد در راه خدا تشویق میکرد و با یادآوری اسباب و زمینههای پیروزی به مجاهدان و ایجاد امید به پیروزی در آنان، روحیهشان را برای جهاد تقویت مینمود تا دشمن را در نگاهشان ناچیز و ناتوان بنمایاند و مجاهدان را در رویارویی با دشمن، جسور و شجاع بار بیاورد؛ چراکه جرأت و بیباکی، دستیابی به پیروزی را آسانتر میکند.[52] ابوبکر صدیق رضی الله عنه خالد بن ولید رضی الله عنه را به جانفشانی در راه خدا تشویق نمود و به او چنین فرمود: «مشتاق مرگ در راه خدا باش تا زندگانی، به تو ارزانی گردد.»[53] خلیفهی رسولخدا صلی الله علیه و سلم به هنگام گسیل لشکریان اسلام به شام، آنان را به جهاد و جانفشانی در راه خدا تشویق کرد و برایشان دعای نصرت و پیروزی نمود.[54] ط) یادآوری فضیلت جهاد و شهادت در راه خدا به سپاهیان: ابوبکر صدیق رضی الله عنه به سپاهیانی که عازم شام بودند، چنین فرمود: «بدانید که در قرآن کریم دربارهی جهاد در راه خدا چنان ثوابی بیان شده که هر مسلمانی، باید آرزومند آن باشد؛ همان ثوابی که خدای متعال، آن را تجارتی بیان نموده که نجاتبخش انسان از عذاب الهی است و مسلمان را به کرامت دنیا و آخرت میرساند.»[55] ی) نظرخواهی از افراد صاحبنظر: نظرخواهی از صاحبنظران، همان رویهای است که از ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جربان جهاد با مرتدها و در فتوحات شام و در بسیاری از مسایل و پیشامدهای جامعهی اسلامی، کاملاً نمودار است. ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهان نیز دستور داد که با یکدیگر در مسایل و مصالح مسلمانان، مشورت و رایزنی کنند.[56] خود ابوبکر صدیق رضی الله عنه نیز نمونهی کامل و برجستهای در پهنهی مشورت و رایزنی میباشد. وی، در زمان ارتداد برخی از افراد و قبایل، عمرو بن عاص رضی الله عنه را بحضور خواست و به او فرمود: «ای عمرو! تو درمیان قریشیان، اندیشمند و صاحبنظر هستی. اینک که طلیحه، ادعای پیغمبری کرده، چه نظری داری؟» ابوبکر رضی الله عنه در مورد انتخاب فرماندهان لشکری نیز با عمرو رضی الله عنه مشورت کرد و از وی در مورد خالد رضی الله عنه نظر خواست. عمرو رضی الله عنه گفت: «او، در دل انسان، هوای جنگ و جهاد میاندازد و برای مرگ، داوطلب و آماده است؛ در میدان نبرد، صدایی چون صدای گربه و خروشی چون خروش شیر دارد.» و بدین ترتیب ابوبکر صدیق رضی الله عنه خالد رضی الله عنه را به فرماندهی لشکر اسلام گماشت.[57] خالد رضی الله عنه برای انجام مأموریتش عازم شد و همواره از سپاهیانش نیز در جریان جهاد با مرتدها، نظرخواهی میکرد و نتیجهی مشورتها و رایزنیهایش را به فرماندهی کل گزارش میداد.[58] هنگامی که ابوبکر صدیق رضی الله عنه تصمیم گرفت با رومیان جهاد کند، با گروهی از صحابه مشورت کرد و پس از اتفاق نظر صحابه در مورد جهاد با رومیان در شام، لشکری فراهم آورد تا به شام گسیل شوند.[59] یکی از دستورات و سفارشهای ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهان لشکرهایی که به شام اعزام شدند، این بود که همواره به مسألهی مشورت، توجه داشته باشند. چنانچه به یزید بن ابوسفیان رضی الله عنه فرمود: «من، ربیعه بن عامر را با تو همراه کردهام و تو خودت، از توان و قدرتش آگاهی؛ پس او را پیشاپیش خود قرار بده و با او مشورت نما و با او مخالفت نکن.» یزید رضی الله عنه گفت: «باشد؛ با او، با احترام و محبت رفتار میکنم.» ابوبکر صدیق رضی الله عنه افزود: «در مسیر حرکت، خودت و یارانت را در مشقت نینداز و بر قوم و یارانت خشم نگیر؛ در کارها، با آنان مشورت کن و عدل و عدالت را پیشه نما.»[60] ابوبکر صدیق رضی الله عنه علاوه بر این، به یزید رضی الله عنه فرمود: «هرگاه از سپاهیانت مشورت خواستی، سخن راست بگو تا مشورت درستی دریافت کنی و مسایل را از مشاوران پنهان نکن که در این صورت، کارت، از سوی خودت به خرابی و آشفتگی میکشد.»[61] ابوبکر صدیق رضی الله عنه نکات دیگری نیز دربارهی شورا و مشورت به یزید رضی الله عنه و دیگر فرماندهان اعزامی به شام گفت که از اصل پایبندی به شورا و مشورت بیرون نیست.[62] فرماندهان قشون اسلامی نیز فرمان ابوبکر صدیق رضی الله عنه را در مورد مشورت و رایزنی با یکدیگر، اجرا کردند که از آن جمله میتوان به گفتهی ابوعبیده بن جراح رضی الله عنه به عمرو بن عاص رضی الله عنه اشاره کرد که به او فرمود: «ای عمرو! در بسیاری از صحنهها، حضور داشتهای و پیشنهادهای تو، برای مسلمانان مایهی خیر و خجستگی شده و اینک که من، فرماندهی شما هستم، باز هم فرمان قطعی و بیچون و چرایی نمیدهم و خودم را فردی همانند شما میدانم. بنابراین هر نظر و پیشنهادی را که درست میدانی، به من بگو که من، خودم را از تو بینیاز نمیپندارم.»[63] فرماندهان قشون اسلامی، علاوه بر مشورت و گمانهزنی با یکدیگر، با فرماندهی کل نیز مکاتبه میکردند تا آنها را در مشکلات و چالشهایی که در مورد ادارهی امور نظامی و چگونگی عملیاتی کردن برنامههای جنگی فرارویشان قرار میگرفت، راهنمایی کند.[64] ک) ملزم ساختن سپاهیان به انجام حقوق الهی و تکالیف شرعی: یکی از دستورات اساسی ابوبکر صدیق رضی الله عنه به فرماندهان لشکری و سپاهیان اسلام، توجه کامل به حقوق الهی بود. چنانچه وی، به هنگام گسیل عمرو بن عاص رضی الله عنه به فلسطین، به او این چنین فرمود: «در نهان و آشکار، از خدای متعال بترس و در خلوت و تنهایی از او شرم و آزرم داشته باش که او، تو را در حال انجام هر کاری که باشی، میبیند. من، تو را جلودار و فرماندهی کسانی قرار دادهام که پیش از تو مسلمان شده و حرمت و جایگاه والاتری دارند؛ بنابراین از کسانی باش که برای آخرت، کار و کوشش میکنند و در کارت تنها رضای خدا را هدف قرار بده و برای همراهانت به منزلهی پدر باش. تأکید میکنم که به نماز توجه زیادی داشته باشی و چون وقت نماز فرا رسد، اذان بدهی و هیچ نمازی نخوانی مگر آنکه چنان اذانی داده شود که به گوش تمام لشکریان برسد. هنگام رویارویی با دشمن نیز تقوای الهی پیشه کن و یارانت را به تلاوت قرآن، ملزم نما و آنها را از یادآوری دوران جاهلیت و آنچه از جنس آن دوره میباشد، منع کن که پرداختن به مسایل دوران جاهلیت، در میانشان عداوت و دشمنی میافکند. از خوشیها و نعمتهای موقت و گذرای دنیا روی بگردان تا به کسانی بپیوندی که پیش از تو درگذشتهاند و از آن دست راهبرانی باش که در قرآن ستوده شدهاند؛ خدای متعال، میفرماید:{ وَجَعَلْنَاهم أَئِمةً یهدُونَ بِأَمرِنَا وَأَوْحَینَا إِلَیهم فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَإِقَام الصَّلاةِ وَایتَاءَ الزَّکاةِ وَکانُوا لَنَا عَابِدِینَ (٧٣)}[65] (انبیاء:73) یعنی: «ما، آنان را پیشوایانی نمودیم که برابر دستور و رهنمود ما (مردم را به انجام کارهای نیک رهبری و) راهنمایی میکردند و انجام خوبیها و اقامهی نماز و دادن زکات را به ایشان وحی کردیم و آنان، عبادتگزار ما بودند.»
[1] عيون الاخبار (1/188) [2] فتوحالشام ازدي، ص34 [3] تاريخ الدعوة الي الاسلام، ص295 [4] تاريخ طبري (4/202) [5] الإدارة العسكرية في دولة الصديق (1/46) [6] تاريخ الخلفاء از سيوطي، ص121 [7] تاريخ طبري (4/44) [8] سورهي فتح، آيهي29: «محمد، فرستادهي خدا است و كساني كه با او هستند، در برابر كافران، تند و سرسخت و نسبت به يكديگر، مهربان و دلسوزند. تو، ايشان را (همواره) در حال ركوع و سجود ميبيني…» [9] الوثائق السياسية، حميدالله، ص371؛ فتوحالشام ازدي، ص60 [10] فتوحالشام ازدي، ص5 [11] الفتوح ابناعثم (1/82) [12] فتوحالشام ازدي، ص189 [13] الاحكام السلطانية از ماوردي، ص48 [14] فتوحالشام ازدي، ص7 [15] الفتوح ابناعثم (1/84) [16] فتوحالشام، ص7 [17] فتوحالشام، ص48 [18] الوثائق السياسية، حميدالله، ص371؛ فتوحالشام ازدي، ص60 [19] الفتوح ابناعثم (1/29) [20] الادرة العسكرية في الدولة الاسلامية، نوشتهي سليمان آل كمال (1/112) [21] منبع سابق (1/113) [22] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/120) [23] تاريخ طبري (4/64) [24] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية 01/136) [25] منبع سابق (1/147)؛ مآثر الأناقة از قلقشندي (3/140) [26] اليس، نام يكي از روستاهاي انبار عراق ميباشد. نگاه كنيد به معجمالبلدان (1/248) [27] الخراج از ابويوسف، ص294 [28] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/148) [29] فتوحالشام واقدي (1/23) [30] فتوحالشام (1/130) [31] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/149) [32] يعني: اي ياري داده شده! بميران. [33] قابل يادآوري است كه اين شعار، به معناي مددخواهي از محمد مصطفي صلی الله علیه و آله و سلم نيست؛ بلكه به چنين تركيبهايي در اصطلاح، ندبه ميگويند كه برانگيزندهي عواطف و احساسات دروني است؛ از اينرو «يا محمداه»، از آن جهت شعار مسلمانان در جنگ با مسيلمهي كذاب بود كه عواطف دروني مجاهدان را براي دفاع از دين محمد صلی الله علیه و آله و سلم برانگيزد و سبب خيزش قواي دروني آنها براي دلسوزي به آيين محمدي و در نتيجه، جانفشاني در راه دفاع از اسلام گردد.(مترجم) [34] يعني: بميران، بميران. [35] جملات و كلماتي از اين دست كه در آن، پس از حرف ندا، «ل» تعجب ميآيد، چنين معنا مييابد كه: شگفتا از عبس كه عجيب قبيلهاي است و در واقع يادآور حماسههاي قومي به قصد خيزش احساسات ديني در راستاي قتال و جهاد في سبيل الله ميباشد.(مترجم) [36] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/174) [37] تاريخ طبري (4/71) [38] تاريخ طبري (4/163) [39] مروج الذهب از مسعودي (2/309) [40] نهاية الأرب از نويري (6/168) [41] مروج الذهب (2/309) [42] فتوحالشام واقدي (1/23) [43] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/196) [44] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/215) [45] الخراج از ابويوسف، ص286 [46] نگاه كنيد به: نهاية الأرب (6/168) [47] الخراج، ص289 [48] نهاية الأرب (6/168) [49] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/231) [50] رجوع كنيد به: تاريخ طبري (4/215) [51] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/232) [52] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/232) [53] االدارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/238) [54] فتوح الشام ازدي، ص11-15 [55] تاريخ طبري (4/208) [56] العمليات التعرضية و الدفاعية عند المسلمين، ص143 [57] تاريخ يعقوبي (2/129) [58] الفتوح ابناعثم (1/29) [59] تاريخ فتوحالشام، ص2؛ الفتوح ابناعثم (1/81) [60] فتوحالشام واقدي (1/22) [61] مروج الذهب (2/309) [62] رجوع كنيد به: تاريخ فتوح الشام ازدي، صفحات13، 15، 20و21 [63] تاريخ فتوح الشام، ص51،84 [64] الادارة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/272) [65] الادرة العسكرية في الدولة الاسلامية (1/251)
به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|