Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: 
«دِينَارٌ أَنْفَقْتَهُ في سبيلِ اللَّه، وَدِينَارٌ أَنْفَقتَهُ في رقَبَةٍ ، ودِينَارٌ تصدَّقْتَ بِهِ عَلَى مِسْكِينٍ، وَدِينَارٌ أَنْفقْتَهُ علَى أَهْلِك، أَعْظمُهَا أَجْراً الَّذي أَنْفَقْتَهُ علَى أَهْلِكَ » (روايت مسلم)
يعنى: "ديناري است که در راه خدا صرف مي کني، و ديناري است که در آزادي بنده اي صرف مي کني، و ديناري است که بر مسکين صرف مي کني و ديناري است که به خانواده ات صرف مي کني، ثواب آنکه بر خانواده ات صرف مي کني فزونتر است."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>اسود عنسی

شماره مقاله : 2652              تعداد مشاهده : 291             تاریخ افزودن مقاله : 24/5/1389

ماجرای اسود عنسی و فرجام کار او


نام اسود عنسی، عبهله بن کعب بن غوث است و کنیه‌اش، ذی‌خمار.[1] اسود عنسی، کاهن بود و مدعی دانستن غیب؛ وی در سخنوری نیز توان زیادی داشت و همین، باعث شده بود تا کاهنی حیله‌گر و تردست گردد و با حقه‌گری و شعبده‌بازی، مردم را بفریبد و قلوبشان را دربند و شکار کند. او برای اثرگذاری در مردم از مال و ثروت نیز به عنوان ابزار فریب‌دهنده، استفاده می‌کرد.[2] اسود عنسی هم‌زمان با بازگشت رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  از سفر حج و انتشار خبر بیماری آن حضرت صلی الله علیه و سلم  مرتد و مدعی پیامبری شد. او، مانند مسیلمه‌ی کذاب که خودش را (رحمان یمامه) نامیده بود، نام (رحمان یمن) را بر خود نهاد.[3] اسود عنسی، بی‌آن‌که پیامبری محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم  را انکار کند، مدعی پیامبری شد و ادعا کرد دو فرشته به نام‌های سحیق و شقیق یا شریق بر او وحی می‌آورند.[4] اسود، پیش از آن‌که ادعای پیامبری کند، کسانی را که مناسب پذیرش چنین ادعایی می‌دانست، دور و برش جمع کرد تا پس از زمینه‌سازی، ناگهانی و آشکارا در میان مردم مدعی پیغمبری شود.[5] نخستین کسانی که از اسود عنسی پیروی کردند، افراد طایفه‌اش (عنس) بودند؛[6] مکاتباتی میان او و سران قبیله‌ی (مذحج) صورت گرفت که در پی آن، برخی از مردمان و بزرگان این قبیله به سبب ریاست‌طلبی و زیاده‌خواهی، دعوت و بلکه ادعای دروغین اسود را پذیرفتند. تعصب‌های قومی و قبیله‌ای نیز در پیشرفت اهداف اسود نقش زیادی داشت؛ چراکه اسود از طایفه‌ی (عنس) بود و عنس نیز شاخه‌ای از قبیله‌ی (مذحج) به شمار می‌رفت. بنی‌حارث بن کعب که نجرانی بودند و از روی میل و رغبت مسلمان نشده بودند، از اسود دعوت کردند تا به میان آن‌ها برود؛ اسود، دعوت بنی‌حارث را پذیرفت و در پی آن بنی‌حارث مرتد شدند. مردمان دیگری نیز،او را همراهی کردند. وی مدتی در نجران ماند و پس از آن‌که عمرو بن معدیکرب زبیدی و قیس بن مکشوح مرادی به او پیوستند، قوت گرفت و توانست فروه بن مسیک مرادی و عمرو بن حزم نجرانی را وادار به عقب‌نشینی کند. وی، پس از تسلط کامل بر نجران، قصد سیطره بر صنعاء را نمود و با ششصد یا هفتصد سوارکار که بیشترشان از بنی‌حارث بن کعب و عنس بودند، به سوی صنعاء حرکت کرد.[7] در آن زمان امیر و والی صنعاء، شهر بن باذان فارسی بودکه به همراه پدرش مسلمان شده بود. اسود در منطقه‌ای بیرون از صنعاء به نام (شعوب) با اهل صنعاء درگیر شد که در جریان جنگ شدیدی که در آن منطقه درگرفت، شهر بن باذان کشته شد و مردم صنعاء در برابر اسود شکست خوردند. اسود، وارد صنعاء شد و با گذشت بیست و پنج روز از آغاز ظهورش، به کاخ (غمدان) رفت.[8] اسود، مسلمانان را شدیداً شکنجه می‌کرد. به طور مثال مسلمانی به نام نعمان را گرفت و اعضای بدنش را یکی‌یکی برید.[9] به همین سبب نیز بسیاری از مسلمانان مناطق تحت اشغالش، به ظاهر، او را پذیرفتند.[10] مسلمانانی که در محدوده‌ی حکومتی اسود قرار نداشتند، برای رویارویی با اسود عنسی گرد هم آمدند. فروه بن مسیک مرادی پس از شکست از اسود به مکانی به نام (احسیه)[11] رفته بود و برخی از مسلمانان به او پیوستند. فروه، ماجرای اسود عنسی را برای رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  مکاتبه کرد. ابوموسی اشعری و معاذ بن جبل رضی الله عنهما نیز به حضرموت رفتند تا در کنار (سکاسک و سکون) از اسود در امان بمانند.[12] رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  نامه‌ای به مسلمانان ثابت‌قدم نوشتند و آنان را به فروخواباندن فتنه‌ی اسود فراخواندند و به آنان دستور دادند تا از طریق جنگ یا کشتن اسود، کارش را یک‌سره کنند. رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  پیک‌ها و نامه‌های خود را به سوی بزرگان (حمیر) و (همدان) فرستادند و به آنان فرمان دادند تا با یک‌پارچگی و هم‌یاری یکدیگر، (ابناء) را بر ضد اسود عنسی یاری رسانند.[13] ایشان، (وبر بن یخنس) را به سوی (فیروز دیلمی، جشیمش دیلمی و داذویه‌ی اصطخری) فرستادند و (جریر بجلی) را به سوی (ذی‌کلاع و ذی‌ظلیم) که حمیری بودند. (اقرع بن عبدالله حمیری) نیز به سوی (ذی‌زود و ذی‌مران) که همدانی بودند، گسیل شد. رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  با اعراب نجران و دیگر کسانی که در آن‌جا اقامت داشتند، مکاتبه نمودند.[14] (حارث بن عبدالله جهنی رضی الله عنه ) نیز پیش از وفات رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  به یمن اعزام شد که پس از رسیدن به یمن، آن حضرت صلی الله علیه و سلم  رحلت نمودند.[15] در منابع و مراجع تاریخی نیامده است که مقصد حارث بن عبدالله رضی الله عنه  کجا بوده است؛ اما از آن‌جا که معاذ بن جبل رضی الله عنه  نامه‌ای از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  دریافت کرده که برای سرکوبی جریان اسود عنسی مردانی را بسیج کند، چنین برمی‌اید که حارث رضی الله عنه  به نزد معاذ بن جبل رضی الله عنه  فرستاده شده است.[16] ابوموسی اشعری رضی الله عنه  و طاهر بن ابی‌هاله نیز نامه‌ای از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  دریافت کردند که به جنگ و کشتن اسود، مأموریت یافته بودند.[17] بزرگان (حمیر) و (همدان) با (ابناء) مکاتبه کردند و وعده دادند که با آنان برای رویارویی و جنگ با اسود همکاری می‌کنند. در همان زمان اهل نجران نیز در مکانی جمع شدند تا راه‌کار رویارویی و جنگ با اسود را بررسی کنند.[18] نامه‌هایی، به‌طور متوالی و پیاپی میان (حمیری‌ها) و (همدانی‌ها) و بین معاذ بن جبل رضی الله عنه  و برخی از بزرگان یمن رد و بدل شد. البته احتمالاً مکاتباتی میان (ابناء) و (فروه بن مسیک) نیز صورت گرفته است؛ چراکه فروه بن مسیک نیز نقش مهمی در قتل اسود عنسی داشته است.[19] به هر حال باید دانست که (عامر بن شهر همدانی) نخستین کسی بوده که به اسود عنسی حمله کرده است.
بدین‌سان نیروهای اسلامی در یمن برای از بین بردن اسود عنسی، قوت گرفتند؛ البته از مجموع روایات چنین معلوم می‌شود که مسلمانان به این نتیجه رسیدند که برای از بین بردن این جریان، بهترین راه، آن است که شخص اسود را بکشند؛ زیرا آن‌ها، می‌دانستند که با کشته شدن اسود، نظم و سیستم پیروانش به هم می‌پاشد و غلبه بر آنان آسان می‌شود. به همین سبب نیز مسلمانان توافق کردند تا بنا بر پیشنهاد (ابناء) هیچ اقدامی نکنند و بگذارند تا خود ابناء از درون، دست به کار شوند و زمینه‌ی نابودی اسود را فراهم آورند.
فیروز و داذویه، توانستند قیس بن مکشوح مرادی را که از فرماندهان لشکری اسود عنسی بود، با خود همراه کنند تا کار اسود را یک‌سره نمایند. قیس بن مکشوح، همواره در هراس بود که از اسود عنسی به او آسیبی برسد و همین، سبب شد تا با فیروز و داذویه، برای کشتن اسود همکاری کند.[20] آنان، برای اجرای نقشه‌ی خود، همسر اسود عنسی را که نامش آزاد بود، با خود همراه کردند. آزاد، دخترعموی فیروز بود و همسر شهر بن باذان؛ اما اسود عنسی، شهر بن باذان را کشت و همسرش آزاد را به زور در ازدواج خود درآورد. آزاد که زنی مسلمان بود، همواره در این اندیشه به سر می‌برد که خودش را از چنگال دروغ‌گوی یمن برهاند و بدین‌سان به فیروز و داذویه وعده داد که در کشتن اسود با آنان همکاری می‌کند تا دین و ایمانش را از چنگال آن وحشی برهاند و مقدمات کشتن اسود را در بستر خوابش فراهم آورد.[21] این نقشه، به ثمر رسید و اسود کشته شد؛ سرش را بریدند و درمیان سپاهیانش انداختند؛ ترس و هراس، بر پیروان اسود، چیره شد و آنان را فراری داد.[22]
همان شب رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  از طریق وحی از کشته شدن اسود عنسی خبردار شدند و مژده دادند که: (قتل العنسی البارحة، قتله رجل مبارک من أهل بیت مبارکین) یعنی: «اسود، کشته شد؛ مردی خجسته از خاندانی فرخنده، او را کشت.» از ایشان پرسیدند که چه کسی اسود را کشت؟ فرمودند: «فیروز، فیروز موفق شد.»[23]
عملیات کشتن اسود عنسی، عملیات جهادی ویژه‌ای بود که توسط جمعی از صحابه به انجام رسید[24] و فیروز و داذویه و قیس بن مکشوح، به طور مشترک اداره‌ی امور صنعاء را عهده‌دار شدند تا این‌که معاذ بن جبل رضی الله عنه  به صنعاء رفت و این‌ها توافق کردند که معاذ رضی الله عنه  امیرشان باشد. معاذ بن جبل رضی الله عنه  تنها سه روز با آن‌ها نماز گزارد که خبر وفات رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  به آنان رسید.[25] خبر کشته شدن اسود عنسی پس از گسیل لشکر اسامه رضی الله عنه  به ابوبکر صدیق رضی الله عنه  رسید و این خبر، نخستین پیروزی برای ابوبکر صدیق رضی الله عنه  بوده است.[26]


[1] الكامل في التاريخ (2/17)؛ خمار، به معناي عمامه است و اسود را از آن جهت ذي‌خمار ناميده‌اند كه هميشه عمامه‌اي بر سر داشته است. در صفحه‌ي 364 كتاب عصر الخلافة الراشدة، دو دليل در مورد سبب معروف شدن عبهله بن كعب به اسود آمده است: *اسود به معناي سياه مي‌باشد و از آن‌جا كه عبهله (اسود عنسي)، سيه‌چهره بوده، به اسود نام‌گذاري شده است. *اسود به معناي شير است و چون عبهله، تنومند و قوي بوده، به اين اسم ناميده شده است.
[2] عصر الخلافة الراشدة از عمري، ص364
[3] اليمن في صدر الإسلام، ص256
[4] البدء و التاريخ (5/154)
[5] اليمن في صدر الإسلام، ص257
[6] فتوح البلدان از بلاذري (1/125)
[7] نگاه كنيد به: تاريخ الردة، ص151و152
[8] البدء و التاريخ (5/229)
[9] طبقات ابن‌سعد (5/535)
[10] اليمن في صدر الإسلام، ص258
[11] احسيه، نام مكاني در يمن است. نگاه كنيد به: معجم البلدان (1/112)
[12] تاريخ طبري (4/49)
[13] اليمن في صدر الإسلام، ص271
[14] تاريخ طبري (4/52)
[15] اليمن في صدر الإسلام، ص271
[16] اليمن في صدر الإسلام، ص272
[17] تاريخ طبري (4/51)
[18] اليمن في صدر الإسلام، ص272
[19] مرجع سابق.
[20] نگاه كنيد به: اليمن في صدر الإسلام، ص272و273
[21] اليمن في صدر الإسلام، ص273
[22] اليمن في صدر الإسلام، ص273
[23] تاريخ طبري (4/55)
[24] نگاه كنيد به: صور من جهاد الصحابة از دكتر صلاح خالدي، ص211 تا 228
[25] تاريخ طبري (4/56)
[26] فتوح البلدان (1/127)؛ قبلاً خوانديد كه رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم  از طريق وحي، از كشته شدن اسود عنسي خبر دادند؛ تعارضي ميان اين روايت و رسيدن خبر كشته شدن اسود در زمان ابوبكر رضی الله عنه  و پس از گسيل لشكر اسامه رضی الله عنه  وجود ندارد. چراكه رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم  از طريق وحي به صحابه مژده دادند كه اسود كشته شده و پس از وفات ايشان نيز، پيك‌هايي از يمن به مدينه رسيدند كه حامل خبر كشته شدن اسود عنسي بودند.(مترجم)




به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

علي رضی الله عنه  مي‌گويد: با پيامبر صلی الله علیه و سلم  در مكّه بوديم، وقتی در‌ يكي از بخشهاي بيرون مكّه رفتيم، با هيچ كوه و درختي برخورد نمی‌كرد، مگر اينكه می‌گفتند: «السلام عليك‌ يا رسول‎الله ، سلام بر تو اي رسول خدا». (سنن ترمذي كتاب: المناقب 5/93، المستدرك 2/620- صحيح الاسناد.)


تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 11433
دیروز : 3293
بازدید کل: 8246778

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010