Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

«لا يَقْبَلُ الله صَلاة حَائضٍ إلاّ بخمارٍ»
«الله نماز هيچ زن بالغه‌اي را قبول نمي‌كند مگر با روسري»
احمد (6/150، 218، 259)، ابوداود (641)، ترمذي (377)، ابن ماجه 655، (ابن حبان) (1711)، حاكم 1/251 (917، 918) ترمذي گفته است «حسن صحيح»

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>ابوبکر صدیق رضی الله عنه > مردمی بودن ابوبکر رضی الله عنه و حضور وی در جامعه

شماره مقاله : 2646              تعداد مشاهده : 286             تاریخ افزودن مقاله : 24/5/1389

مردمی بودن ابوبکر رضی الله عنه و حضور وی در جامعه:

ابوبکر رضی الله عنه پس از آن‌که به مقام خلافت رسید، چون گذشته‌ی درخشانش درمیان مردم بود و هر فرصت ممکن را غنیمت می‌دانست تا تعالیم و آموزه‌های دینی را به مردم انتقال دهد؛ مردم را به نیکی‌ها فراخواند و از بدی‌ها باز دارد. انوار خوبی‌های ابوبکر رضی الله عنه بر مردم پرتو هدایت، ایمان و اخلاق می‌افکند. برای نمونه به موارد زیر اشاره می‌کنیم:



1ـ شیردوشی ابوبکر رضی الله عنه در محله‌ی سُنح:
 ابوبکر رضی الله عنه پیش از خلافت، در دوشیدن گوسفندان با مردم همکاری می‌کرد؛ پس از خلافت به گوشش رسیدکه یکی از همسایگان گفته: حالا ابوبکر رضی الله عنه گوسفدانمان را نمی‌دوشد. لذا فرمود: «سوگند می‌خورم که گوسفندانتان را می‌دوشم و امیدوارم به خاطر مسؤولیتی که بر عهده‌ام نهاده شده، در خلق و خوی گذشته‌ام تغییری ایجاد نشود.» ابوبکر رضی الله عنه همواره گوسفندان را می‌دوشید و هرگاه گوسفندان را برای دوشیدن به نزدش می‌بردند، سؤال می‌کرد: «ظرف را نزدیک بگیرم که شیر کف کند یا دور که کف نکند؟» و مطابق خواست همسایگان، شیر می‌دوشید. ابوبکر رضی الله عنه شش ماه را در سنح به همین منوال گذراند و سپس به مدینه نقل مکان کرد.[1]
این داستان، تواضع و فروتنی بزرگ‌مردی چون ابوبکر رضی الله عنه را نشان می‌دهد که با وجود سن و سال زیادش و منزلت والایش که خلیفه‌ی مسلمانان می‌باشد، در دوشیدن گوسفندان همسایه، همکاری می‌کند! ابوبکر رضی الله عنه این را نمی‌پسندید که خلافت، دگرگونی و تغییری در اخلاقش ایجاد نماید. آموزه‌ی دیگر این داستان، رغبت و اشتیاق وافر صحابه رضی الله عنه به اعمال نیک است که می‌کوشیدند وقت و تلاش زیادی را صرف نیکی و احسان به دیگران کنند.[2] این، همان ابوبکری است که با اراده‌ی راستین و پایداری شگفت‌انگیزش، شبه‌جزیره‌ی عرب را زیر سیطره‌ی اسلام درآورد و مبارزان و مجاهدانی به سوی دو حکومت بزرگ آن روز گسیل نمود و بر آنان پیروز شد؛ آری ابوبکر رضی الله عنه با آن مقام و جایگاه والایش، گوسفندان همسایگان را می‌دوشد و می‌گوید: «امیدوارم به خاطر مقامی که یافته‌ام، در خلق و خویم تغییری ایجاد نشود.» مقامی که ابوبکر رضی الله عنه به آن رسید، مقامی کوچک و معمولی نبود؛ او به جای رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم در جایگاه سیادت و حکم‌رانی بر مسلمانان قرار گرفته بود و لشکریانی را فرمان‌دهی می‌کرد که برای درهم‌شکستن شوکت ایران و روم رفته بودند تا عدالت و برابری را به جای آن دو ابرقدرت حکم‌فرما کنند و علم و تمدن را به بشریت عرضه نمایند. ابوبکر رضی الله عنه چه‌قدر بزرگ و فروتن بوده که با وجود چنین مقامی آرزو می‌کند در خلق و خویش دگرگونی نیاید و در عین حال گوسفندان مردم را می‌دوشد![3]



2ـ تواضع و فروتنی ابوبکر رضی الله عنه :
تواضع و فروتنی، پیامد ایمان به خدا و اخلاق نیک و سترگی است که در وجود ابوبکر رضی الله عنه جای گرفته بود. ابوبکر رضی الله عنه به قدری متواضع بود که هرگاه افسار اسبش می‌افتاد، خودش پایین می‌شد و آن را برمی‌داشت؛ به او می‌گفتند: «اجازه می‌دادید تا ما افسار را به شما می‌دادیم.» و او می‌فرمود: «رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم به ما دستور داده‌اند از مردم چیزی نخواهیم (و کارمان را بر دوش دیگران نیندازیم.)»[4] ابوبکر رضی الله عنه حقیقت تواضع و فروتنی را دریافته بود و خوب می‌دانست مفهوم این فرموده‌ی خداوند متعال چیست که فرموده است:{ فَأَخَذْنَاه وَجُنُودَه فَنَبَذْنَاهم فِی الْیم فَانْظُرْ کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمینَ (٤٠)} (قصص:40)

یعنی: «پس ما، فرعونِ(متکبر) و سپاهیانِ(گردن‌کشِ) او را (به عذاب حود) گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم؛ پس بنگر که فرجام ستم‌گران چگونه بود.»

ابوبکر رضی الله عنه نمونه‌ و مصداق زنده‌ی فرموده‌ی رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم است که: (ما نقصت صدقة من مال و ما زاد اللّه عبدًا بعفوٍ إلاّ عزًّا و ما تواضع أحدٌ للّه إلاّ رفعه اللّه)[5] یعنی: «صدقه، مال و ثروت را نمی‌کاهد؛ خداوند، در ازای عفو و گذشت بنده، به عزتش می‌افزاید؛ و هیچکس به رضای خدا تواضع و فروتنی پیشه نمی‌کند مگر آن‌که خداوند، او را رفعت و برتری می‌بخشد.» اخلاق سترگ و تواضع ابوبکر رضی الله عنه او را بر آن می‌داشت تا همواره در خدمت مسلمانان و بویژه نیازمندان و مستضعفان باشد. ابوصالح غفاری می‌گوید: عمر فاروق رضی الله عنه عادت داشت شبانگاه به خانه‌ی پیرزن نابینایی که در اطراف مدینه زندگی می‌کرد، برود تا کارهایش را انجام دهد و برایش آب ببرد؛ بسیار اتفاق می‌افتاد که می‌دید شخص دیگری کارهای آن پیرزن را انجام داده است؛ بنابراین عمر رضی الله عنه برای آن‌که بفهمد چه کسی پیش از او به پیرزن رسیدگی می‌کند، زودتر از همیشه به خانه‌ی پیرزن رفت. آن شخص، کسی جز خلیفه (ابوبکر رضی الله عنه ) نبود که پیش از عمر رضی الله عنه به خانه‌ی پیرزن می‌رفت تا کارهایش را انجام دهد.



3ـ ملاقات ابوبکر و عمر رضی الله عنهما با ام‌ایمن رضی الله عنها:
انس بن مالک رضی الله عنه می‌گوید: ابوبکر رضی الله عنه پس از وفات رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به عمر رضی الله عنه گفت: «بیا با هم به دیدن ام‌ایمن برویم؛ رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم همواره به دیدن ام‌ایمن رضی الله عنها می‌رفتند.» هنگامی که ابوبکر و عمر رضی الله عنهما به نزد ام‌ایمن رضی الله عنها رفتند، او گریست. ابوبکر و عمر رضی الله عنهما به ام‌ایمن رضی الله عنها گفتند: «چرا می‌گریی؟ آن‌چه رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم در نزد خدا دارند، بهتر است.» ام‌ایمن رضی الله عنها گفت: «من می‌دانم که آن‌چه رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم در نزد خدا دارند، بهتر است؛ گریه‌ام از این جهت می‌باشد که (با وفات رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم ) نزول وحی از آسمان منقطع شده است.» ام‌ایمن باعث شد تا ابوبکر و عمر نیز بگریند….[6]

4 ـ نصیحت ابوبکر رضی الله عنه به زنی که نذر کرده بود، سخن نگوید:
ابوبکر رضی الله عنه همواره از اعمال دوره‌ی جاهلیت و هم‌چنین بدعت و نوآوری در دین نهی می‌کرد و به اسلام و پایبندی به سنت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرا می‌خواند.[7] قیس بن ابی‌حازم می‌گوید: ابوبکر رضی الله عنه زنی به نام زینب از قبیله‌ی احمس دید که سخن نمی‌گفت؛ ابوبکر رضی الله عنه علت سکوتش را پرسید. گفتند: او نیت کرده در حال سکوت، حج گزارد. ابوبکر رضی الله عنه به آن زن گفت: «صحبت کن که ترک سخن، درست نیست و مربوط به دوره‌ی جاهلیت است.»[8] آن زن، سخن گفت و پرسید: «تو کیستی؟» ابوبکر رضی الله عنه پاسخ داد: «یکی از مهاجرین هستم.» آن زن دوباره سؤال کرد: «از کدامین مهاجرین؟» ابوبکر رضی الله عنه فرمود: «از قریش.» آن بانو بار دیگر پرسید: «از کدامین قریشیان هستی؟» ابوبکر رضی الله عنه گفت: «تو چقدر سؤال می‌کنی! من، ابوبکر هستم.» آن زن عرض کرد: «ای خلیفه‌ی رسول خدا! چه چیزی ما را بر این امر شایسته که خداوند، پس از جاهلیت، نصیبمان کرد، ماندگار می‌کند؟» ابوبکر فرمود: «ماندگاری شما بر این وضع شایسته تا زمانی است که کارگزاران و زمام‌داران شما بر آن استقامت و تداوم ورزند.» آن بانو سؤال کرد: « منظور از کارداران چیست؟» ابوبکر چنین پاسخ داد: «ایا درمیان قوم و قبیله‌ات رییسان و بزرگانی نیستند که فرمان دهند و قبیله‌ات از آنان فرمان پذیرند؟» آن زن گفت: «چرا، چنین است.» ابوبکر فرمود: « همین‌ها زمام‌داران و فرمانروایان مردم هستند.»[9]

خطابی رحمه الله می‌گوید: «یکی از اعمال دوره‌ی جاهلیت این بودکه سکوت می‌کردند و شب و روزی را در حال سکوت می‌گذراندند؛ اما با آمدن اسلام از این عمل منع شدند و دستور یافتند به جای سکوت، سخنان نیک بگویند. از این گفتار ابوبکر رضی الله عنه چنبن برمی‌اید که هرگاه شخصی سوگند بخورد که سخن نگوید، مستحب آن است که بر خلاف سوگندش سخن بگوید و البته کفاره بر او لازم نمی‌گردد. چراکه ابوبکر آن زن را به ادای کفاره دستور نداد. نکته‌ی دیگری که از این ماجرا برداشت می‌شود، این است که هر کس نذر کند سخن نگوید، نذرش از اساس باطل می‌باشد. چراکه بنا بر فرموده‌ی ابوبکر رضی الله عنه چنین عملی ناروا و از اعمال دوره‌ی جاهلیت است که در اسلام هیچ جایگاهی ندارد. این گفته‌ی ابوبکر رضی الله عنه برگرفته از آموخته‌های وی از رسول اکرم صلی الله علیه و سلم و در حکم مرفوع می‌باشد.»[10]

ابن‌حجر رحمه الله می‌گوید: «احادیثی که در فضیلت سکوت و کم‌گویی آمده، هیچ تعارضی با این روایت ندارد؛ چراکه منظور و مقصود هر دسته از این احادیث، متفاوت است. احادیثی که در فضیلت سکوت و کم‌گویی آمده، به ترک سخنان بیهوده و اجتناب از زیاده‌گویی فرا می‌خواند که پیامدی جز بیهوده‌گویی ندارد. سکوتی که در روایات، از آن منع شده، این است که انسان از گفتن سخن حق در صورت توانایی سکوت کند یا به طور کلی از گفتن سخنان مباح اجتناب نماید»[11]



5 ـ‌ توجه ویژه‌ی ابوبکر رضی الله عنه به امر به معروف و نهی از منکر:
ابوبکر صدیق رضی الله عنه توجه ویژه‌ای به امر به معروف و نهی از منکر داشت و همواره می‌کوشید تا قرائت‌ها و برداشت‌های نادرست مردم را از آموزه‌های دینی اصلاح کند. قیس بن ابی‌حازم می‌گوید: باری ابوبکر رضی الله عنه صدیق این ایه را تلاوت کرد:

{ یا ایها الَّذِینَ آمنُوا عَلَیکم أَنْفُسَکم لا یضُرُّکم منْ ضَلَّ إِذَا اهتَدَیتُم إِلَى اللَّه مرْجِعُکم جَمیعًا فَینَبِّئُکم بِما کنْتُم تَعْملُونَ (105)}(مائده:105)

یعنی: «ای اهل ایمان! خویشتن را بپایید (و با دوری از گناهان مواظب باشید تا آلودگی‌های جامعه شما را نیالاید و بدانید که هرگاه شما به وظایف دینی خود عمل کردید) و بر هدایت بودید، گمراهی گمراهان، به شما زیانی نمی‌رساند.»

ابوبکر رضی الله عنه این ایه را تلاوت کرد و سپس فرمود: «من، از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمودند: (إنّ القوم إذا رَأوا المنکرَ فلم‌یغَیروه عمهم اللّه بعقابٍ) یعنی: «خداوند، قومی را که منکری ببینند و تغییرش ندهند و از آن باز ندارند، به‌طور عمومی عذاب می‌کند.» به روایت دیگری ابوبکر رضی الله عنه چنین فرمود: «ای مردم! شما این ایه را می‌خوانید و از آن برداشت نادرستی دارید؛ ما، از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم شنیدیم که فرمود: (إنّ النّاسَ إذا رأوا الظالم فلم‌یأْخذوا علی یدیه أوشک أن یعمهم اللّه بعقابٍ) یعنی: «هر‌گاه مردم، ظالمی را ببینند و او را از ظلم باز ندارند، انتظار می‌رود که به‌طور عمومی به عذاب الهی گرفتار شوند.»[12] نووی رحمه الله می‌گوید: این ایه، هیچ تعارضی با وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر ندارد؛ چراکه مفهوم ایه از این قرار است: تا زمانی که شما بر هدایت بودید و وظایف شرعی خود (و از جمله امر به معروف و نهی از منکر) را انجام دادید، گمراهی دیگران به شما هیچ ضرری نمی‌رساند؛ مفهوم این ایه، همان است که خداوند در ایه‌ی دیگری بیان فرموده که هیچ کس، گناه دیگری را به دوش نمی کشد: { ولا تزر وازرة وزر أخرى }؛ امر به معروف و نهی از منکر، یکی از وظایف شرعی مسلمان است که در صورت انجام دادنش هیچ گناهی بر او نیست و بدی و گمراهی دیگران به او آسیبی نمی‌رساند….[13]

میمون بن مهران می‌گوید: شخصی بر ابوبکر رضی الله عنه سلام کرد و گفت: «سلام بر تو ای خلیفه‌ی رسول خدا.» ابوبکر رضی الله عنه گفت: «آیا از بین این همه تنها به من سلام کردی؟»[14] ابوبکر رضی الله عنه گاهی سنت را بدین قصد که مردم آن را فرض یا واجب نپندارند، ترک می‌کرد.[15] ابوبکر رضی الله عنه به‌قدری احترام پدرش را نگه می‌داشت که در این باره چنین روایت شده است: ابوبکر رضی الله عنه در رجب سال 12 هجری برای ادای عمره رهسپار مکه شد؛ به خانه‌اش رفت و پدرش را دید که به همراه چند جوان، درِ خانه نشسته است. ابوقحافه رضی الله عنه برای پسرش برخاست؛ ابوبکر رضی الله عنه پیش از آن‌که شترش را بخواباند، به احترام پدرش، خود را از شتر پایین انداخت تا به پیش پدر برود. مردم برای عرض سلام و خوشامدگویی به نزد ابوبکر رضی الله عنه آمدند. ابوقحافه رضی الله عنه گفت: «ای عتیق! این‌ها، مردمان بزرگواری هستند؛ پس با آن‌ها به نیکی رفتار کن.» ابوبکر فرمود: «پدرجان، هیچ قدرت وتوانی جز به خواست خدا نیست؛ مسؤولیت بزرگی بر گردن من نهاده شده که از توان من خارج است و تنها به خواست و قدرت خدا است که انسان، عزت و احترام می‌یابد.»[16] ابوبکر به نماز خاشعانه اهمیت ویژه‌ای می‌داد و می‌کوشید تا عبادتش را به بهترین شکل ممکن انجام دهد؛ او، در نماز به چیز دیگری متوجه نمی‌شد.[17]درمیان اهل مکه مشهور است که ابن‌جریج، کیفیت نماز را از عطاء فراگرفته و عطاء از ابن‌زبیر؛ ابن‌زبیر نیز نماز را از ابوبکر یاد گرفته است و ابوبکر از رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم . عبدالرزاق می‌گوید: «کسی ندیده‌ام که بهتر از ابن‌جریج نماز بخواند.»[18]

انس می‌گوید: یک بار ابوبکر رضی الله عنه در دو رکعت صبح، سوره‌ی بقره را به طور کامل خواند. عمر رضی الله عنه پس از پایان نماز گفت: «ای خلیفه‌ی رسول‌خدا! آن قدر نماز را طولانی کردی که ما گمان کردیم خورشید طلوع کرده است.» ابوبکر رضی الله عنه فرمود: «اگر خورشید طلوع هم می‌کرد، ما را در حال غفلت نمی‌یافت.»[19]

ابوبکر همواره مردم را بر این تشویق می‌کرد که به هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی پیشه‌کنند و به افراد مصیبت‌دیده‌ای که کسی از آنان می‌مرد، می‌فرمود: «با صبر و شکیبایی، مصیبتی نمی‌ماند و بی‌صبری و بی‌تابی فایده‌ای ندارد؛ مرگ، از آن‌چه پیش از آن است، آسان‌تر و از آن‌چه پس از آن است، سخت‌تر می‌باشد؛ غم وفات رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم را به یاد آورید که مصیبت را کوچک می‌نماید؛ خداوند، اجر و پادش شما را بزرگ گرداند.»[20] باری فرزند خردسالی از عمر رضی الله عنه وفات کرد؛ ابوبکر رضی الله عنه این چنین به عمر رضی الله عنه تسلیت گفت: «خداوند در مقابل فرزندی که از تو گرفت، به تو عوض دهد.»[21] ابوبکر رضی الله عنه از بدی‌هایی چون ستم، بدعهدی و فریب‌کاری برحذر می‌داشت و می‌فرمود: «هر کس سه ویژگی ستم‌گری، بدعهدی و فریب‌کاری در او باشد، به زیان خود او است.»[22] ابوبکر رضی الله عنه پیوسته مردم را اندرز می‌داد و یاد خدا را برایشان زنده می‌کرد. برخی از سخنان ابوبکر رضی الله عنه در پند و اندرز مردم از این قرار است: «پنج چیز ظلمت و تاریکی است و پنج چراغ و روشنایی نیز وجود دارد: تاریکی دنیا که چراغش تقوا است؛ تاریکی گناه که چراغش توبه می‌باشد؛ تاریکی قبر که چراغش لاإله إلا الله محمد رسول الله است؛ تاریکی آخرت که چراغش عمل صالح می‌باشد؛ و تاریکی پل صراط که چراغش یقین است.»[23] ابوبکر صدیق رضی الله عنه از منبر جمعه نیز مردم را به صداقت، حیا و آزرم، و آمادگی حضور در پیشگاه الهی فرا‌می‌خواند و از فریفتگی به عوامل فریبنده‌ برحذر می‌داشت. اوسط بن اسماعیل می‌گوید: یک سال پس از وفات رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم از ابوبکر صدیق رضی الله عنه شنیدم که در حال خطبه چنین می‌فرمود: «رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم در نخستین سالی که به مدینه تشریف آوردند، در همین جایی که من هستم، ایستادند…». راوی می‌گوید: ابوبکر رضی الله عنه از یاد و خاطره‌ی آن روز به قدری گریست که نتوانست سخن بگوید؛ سپس فرموده‌ی رسول خدا صلی الله علیه و سلم را چنین نقل نمود که: «ای مردم! از خداوند درخواست عافیت کنید که هیچ کس، پس از یقین، نعمتی بهتر از عافیت نیافته است؛ بر خود صداقت و راستی را لازم بگیرید که صداقت و راستی، همراه (و جزوی از) نیکی است و پیامدش بهشت می‌باشد و از دروغ برحذر باشید که دروغ، همراه (و بخشی از) فسق و گناه است و نتیجه‌اش، آتش جهنم می‌باشد؛ از هم نبرید و با هم اختلاف نکنید؛ به یکدیگر کینه و حسد نورزید و با هم برادر باشید و بندگان نیک خدا.»[24] ابوبکر رضی الله عنه در خطبه‌ای مردم را به شرم و آزرم از خدای متعال فراخواند.[25] عبدالله بن حکیم می‌گوید: ابوبکر رضی الله عنه برایمان سخنرانی کرد و چنین فرمود: «شما را به این سفارش می‌کنم که تقوای الهی پیشه کنید و همواره خدا را به آن‌چه شایسته‌ی او است، بستایید و بیم و امید را با هم درآمیزید و با زاری و نیاز دعا‌کنید؛ چراکه خداوند متعال از زکریا علیه السلام و خانواده‌اش چنین تعریف فرموده که:{ إِنَّهم کانُوا یسَارِعُونَ فِی الْخَیرَاتِ وَیدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهبًا وَکانُوا لَنَا خَاشِعِینَ (٩٠)} (انبیاء‌‌:90)

یعنی: «آنان، در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت می‌گرفتند و در حالی به پیشگاه ما دعا می‌کردند که رغبت و بیم داشتند و همواره فرمان‌بردار ما بودند (و تنها برای ما کرنش می‌کردند.)»

ابوبکر رضی الله عنه پس از تلاوت این ایه افزود: «ای بندگان خدا! بدانید که خداوند، از شما پیمان محکمی گرفته که حقوقش را پاس بدارید؛ خدای متعال، داشته‌های اندک و فناپذیر شما را در قبال نعمت‌های زیاد و جاودانه خریداری می‌کند. کتاب خدا در میان شما است، کتابی که شگفتی‌های پایان‌ناپذیری دارد و نورش، هرگز بی‌فروغ نمی‌گردد؛ پس فرموده‌های خدا را تصدیق کنید و از کتاب خدا پند پذیرید و از انوارش برای روز تاریکی بهره‌بگیرید. خدای متعال، شما را برای عبادت و بندگی خویش آفریده و بر شما فرشتگانی گمارده که اعمالتان را می‌دانند و می‌نویسند. ای بندگان خدا! بدانید که شما در حالی روزگار می‌‌گذرانید که از لحظه‌ی مرگ خود خبر ندارید؛ پس تا می‌توانید اعمال نیک و مورد پسند خدا را پیشه‌سازید تا مرگتان در حال انجام نیکی فرارسد و بدانید که تنها به داد و توفیق خدا است که می‌توانید چنین کنید؛ اینک که فرصت دارید، به سوی نیکی‌ها بشتابید تا مرگتان در حین ارتکاب گناه فرا نرسد. برخی خود را به گونه‌ای از یاد برده‌اند که گویا تنها دیگران می‌میرند؛ شما بکوشید تا این چنین نباشید. پس تلاش کنید و برای رهایی از مرگ بد بشتابید که آمدنی است و خیلی زود فرا می‌رسد.» به روایت دیگری فرمود: «کجایند برادرانی که می‌شناختید؟ کجایند دوستانتان؟ آنان، نتیجه‌ی اعمالشان را یافته‌ و به فرجام آن‌چه در دنیا کرده‌اند، رسیده‌اند؛ برخی سزاوار سعادت و بعضی سزاوار بدبختی شده‌اند. کجایند ستم‌گرانی که شهرها بنا نهادند و دور و برش دیوار کشیدند؟ آنان به گودال قبر و زیر سنگ و خاک رفته‌اند. کجایند کسانی که به زیبایی و جوانی خود شگفت‌زده شدند؟ کجایند پادشاهان و پیروزمندان میادین جنگ؟ آری، روزگار، خوارشان کرد و آنان را به تاریکی قبرها فروانداخت. در سخنی که رضای خدا نباشد، خیری نیست؛ مالی که در راه خدا خرج نشود، خیری ندارد؛ کسی که حلم و عقلش بر ناآگاهی و جهلش غالب نباشد ، هیچ خیری ندارد؛ در شخصی که در راه خدا و اطاعت از او، از سرزنش می‌هراسد نیز هیچ خوبی و خیری وجود ندارد. خداوند با کسی خویشاوندی ندارد که بدین سبب به او خیر برساند و یا بدی و شری را از او دور کند؛ بلکه تنها اطاعت از خدا و پیروی دستوراتش، مایه‌‌ی جلب نیکی و دفع بدی است؛ آن‌چه به ظاهر خیر است و در پسش آتش، خیر نیست و آن‌چه به ظاهر بد است و بهشت را به دنبال دارد، شر نیست. بدانید از جمله اعمالی که می‌توانید خالصانه در راه خدا انجام دهید، طاعتی است که (از خلیفه در چارچوب دین و شریعت) می‌کنید و بدین‌سان پروردگارتان را اطاعت کرده‌ و حق خود را مصون داشته‌اید. به شما سفارش می‌کنم که در فقر و فاقه از خدا بترسید و همواره خدا را به آن‌چه او را سزد، بستایید و از او آمرزش طلبید که او، آمرزنده است. سخن من با شما این بود که گفتم؛ در پایان برای خود و شما از خدای متعال عفو و بخشش می‌طلبم.»[26]

ابوبکر رضی الله عنه توجه و غم‌خوارگی ویژه‌ای به جامعه‌ی اسلامی داشت و در همین جهت نیز همواره مسلمانان را پندو اندرز می‌داد، به انجام نیکی تشویقشان می‌کرد و امر به معروف و نهی از منکر می‌نمود. آن‌چه در سطور گذشته به آن اشاره کردیم، نمونه‌ی اندکی از توجه و غم‌خوارگی وافر ابوبکر رضی الله عنه به جامعه و تلاش وی در جهت نهادینه کردن ارزش‌ها درمیان توده‌ی مردم بود.



[1] نگاه كنيد به: طبقات ابن‌سعد (3/186)

[2] التاريخ الإسلامي (19/8)

[3] أبوبكر الصديق، نوشته‌ي طنطاوي، ص186

[4] التاريخ الإسلامي از محمود شاكر، ص8

[5] مسلم، كتاب البر و الصلة و الآداب، شماره‌ي2588

[6] مسلم، كتاب فضائل الصحابة، شماره‌ي2454

[7] صحيح التوثيق في سيرة حياة الصديق، ص140

[8] ممنوعيت نذر سكوت، در صحيح بخاري (حديث شماره‌ي6704) آمده است؛ ابن‌عباس رضی الله عنه مي‌گويد: روزي رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حال سخنراني، مردي را ديدند كه ايستاده است. علتش را پرسيدند. به آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: او، ابواسرائيل است؛ نذر كرده كه همواره بايستد و ننشيند، زير سايه نرود، حرف نزند و همواره روزه‌دار باشد.رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «به او بگوييد: حرف بزند، از سايه استفاده كند و بنشيند؛ اما روزه‌اش را (امروز) كامل كند (و از روزه‌ي دائمي خودداري نمايد و فقط گاهي روزه بگيرد.)»(مترجم)

[9] نگاه كنيد به: صحيح بخاري، شماره‌ي3834

[10] فتح الباري (7/150)

[11] فتح الباري (7/151)

[12] اين حديث صحيح در سنن أبي‌داود به شماره‌ي4338 آمده است.

[13] عون المعبود شرح سنن أبي‌داود (11/329)

[14] الجامع لأخلاق الراوي و آداب السامع (1/172)، شماره‌ي255

[15] نگاه كنيد به روايتي كه طبراني در اين زمينه در الكبير آورده است: الكبير، شماره‌ي‌3057

[16] صفة الصفوة (1/258)

[17] فضائل الصحابة از امام احمد (1/254)

[18] مرجع سابق (1/255)

[19] الرياض النضرة في مناقب العشرة، ص244

[20] عيون الأخبار (3/69)

[21] عيون الأخبار (3/62)

[22] مجمع الأمثال از ميداني (2.450)

[23] فرائد الكلام للخلفاء الكرام از قاسم عاشور، ص29

[24] صحيح التوثيق في سيرة و حياة الصديق، ص179

[25] نگاه كنبد به: مرجع سابق، ص182

[26] مصنف ابن أبي شيبة (7/144)؛ صحيح التوثيق في سيرة و حياة الصديق، ص181


به نقل از کتاب: ابوبکر صدیق(تحلیل وقایع زندگی خلیفه اول)، مؤلف :دکتر علی محمد صلابی، مترجم : محمد ابراهیم کیانی



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

«هدف استفاده از قرآن، فهم معانی و عمل به آنها می باشد و اگر غیر از این مقصود دیگری وجود داشته باشد، حافظ [آن قرآن] نه از اهل علم است و نه از اهل دین». [شیخ الإسلام ابن تیمیة: الفتاوی 23/54]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 12918
دیروز : 3293
بازدید کل: 8248263

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010