Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "لا تجعلوا بيوتكم مقابر ، فإن الشيطان يفر من البيت الذي يقرأ فيه سورة البقرة" (روايت مسلم)، يعنى: "خانه هايتان را مانند مقبره نكنيد، بدرستيكه شيطان از خانه اى كه در آن سوره بقره تلاوت ميشود فرار ميكند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>صلاة السفر

شماره مقاله : 209              تعداد مشاهده : 420             تاریخ افزودن مقاله : 21/5/1388

[اصطلاح فقهي]

صلاة السفر (= نماز در سفر = نماز شكسته‌) 
 
نماز طالب و نماز مطلوب  

1-‌كوتاه كردن نمازهاي چهار ركعتي‌:
خداوند مي‌فرمايد:" وإذا ضربتم في الارض فليس عليكم جناح أن تقصروا من الصلاة إن خفتم أن يفتنكم الذين كفروا [‌هرگاه به سفر رفتيد، بر شما گناهي نيست ‌كه نمازهاي چهار ركعتي را كوتاه ‌كنيد (‌آنها را دو ركعتي بخوانيد) اگر خوف داشتيد، ‌كه كافران شما را با كشتن يا زخم‌ كردن و امثال آن‌، اذيت و آزار كنند]"‌. براي‌ كوتاه ‌كردن نماز و شكسته خواندن آن در “‌خوف‌“ بودن شرط نيست پس بدون خوف نيز نمازهاي چهار ركعتي شكسته خوانده مي‌شوند. از ‌يعلي بن اميه روايت شده است كه ‌گفته است‌: من به عمر بن الخطاب ‌گفتم‌: نظرت در‌باره ‌كوتاه ‌كردن نمازهاي چهار ركعتي چيست و حال آنكه مي‌فرمايد: إن خفتم أن يقتنكم الذين كفروا ، و امروز اين خوف از بين رفته است‌؟ حضرت عمر فرمود: من نيز همچون شما از اين ‌كار تعجب مي‌كردم و آن را با پيامبر صلي الله عليه و سلم در ميان مي‌نهادم‌. فرمود:" صدقة تصدق الله بها عليكم فاقبلوا صدقته [اين تخفيف دو ركعتي صدقه‌اي است‌ كه خداوند با شما كرده است‌، آن را بپذيريد]"‌. به روايت ‌گروه محدثين‌.
ابن جرير از ابومنيب الجرشي نقل‌ كرده است‌ كه‌: از ابن عمر سوال شد درباره‌:" وإذا ضربتم في الارض  ... الايه"‌، چه مي‌گوييد؟ حالا كه ما در حال ايمني هستيم آيا مي‌توانيم نماز شكسته بخوانيم‌؟ گفت‌:" لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة [‌پيامبر صلي الله عليه و سلم براي شما بهترين اسوه و مقتدا بود]"‌.
از عايشه روايت است‌ كه ‌گفته‌:“‌نماز در ابتدا در مكه بصورت دو ركعتي واجب شد، چون پيامبر صلي الله و سلم به مدينه آمد نمازهاي دو ركعتي چهار ركعتي شد جز در نماز مغرب ‌كه نماز‌“‌وتر“ (‌تاك‌) روز است (‌كه سه ركعت است‌) و جز نماز صبح ‌كه چون قرائت در آن طولاني بود (‌بصورت دو ركعتي باقي ماند)‌، پيامبر صلي الله و سلم چون به سفر مي‌رفت بهمانگونه ‌كه در مكه واجب شده بود نماز مي‌خواند (‌بصورت دو ركعتي و شكسته‌)“‌. به روايت احمد و بيهقي و ابن حبان و ابن خزيمه‌. رجال سند اين حديث موثوق به است‌. 
ابن القيم ‌گفته است‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم نمازهاي چهار ركعتي را كوتاه ‌كرده است (‌شكسته مي‌خواند) و آنها را دو ركعتي مي‌خواند، از وقتي ‌كه براي مسافرت بيرون مي‌رفت تا به مدينه برمي‌گشت (‌نمازها را شكسته مي‌خواند)‌. و بطور قطعي الثبوت از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت نشده است‌ كه در مسافرت نمازهاي چهار ركعتي را بطور كامل (‌غير شكسته‌) خوانده باشد. و هيچيك از پيشوايان فقه در آن اختلاف ندارند، اگر چه در حكم قصر و كوتاه‌ كردن نماز اختلاف دارند. عمر بن خطاب و علي بن ابي‌طالب و ابن مسعود و ابن عباس و ابن عمر و جابر به قصر و كوتاه ‌كردن نماز حكم ‌كرده‌اند و مذهب حنفيه نيز چنين است‌ [1]‌.
مالكيه ‌گفته‌اند: قصر و شكسته خواندن نمازهاي چهار ركعتي در مسافرت سنت موكده است و تاكيد بر آن بيش از به جماعت خواندن است‌، اگر مسافري را نيافت كه به وي اقتدا كند، نماز خود را منفردا بصورت شكسته بخواند و اقتداي وي به شخص مقيم (‌غير مسافر) مكروه است‌. حنبلي‌ها شكسته خواندن نماز را جايز و آن را از اتمام (‌چهار ركعتي خواندن‌) بهتر مي‌دانند و به نزد شافعيه نيز چنين است مشروط بر آنكه مسافت قصر را مراعات ‌كند.

2-‌مسافت قصر = مسافتي ‌كه براي شكسته خواندن نماز شرط است‌: 
آنچه ‌كه از آيه استنباط مي‌شود آنست ‌كه در هر سفري خواه طولاني يا كوتاه باشد، نمازهاي چهار ركعتي‌ كوتاه (‌شكسته‌) و جمع مي‌شوند (‌قصر و جمع صورت مي‌گيرد)‌. و خوردن روزه مباح است‌، و در سنت نبوي چيزي نيامده است‌ كه اين مطلق را مقيد كرده باشد. ابن المنذر در اين باره بيش از بيست قول نقل‌ كرده است كه ما در اينجا صحيحترين آنها را ذكر مي‌كنيم‌:
احمد و مسلم و ابوداود و بيهقي از يحيي بن يزيد روايت ‌كرده‌اند كه‌: من از انس بن مالك درباره شكسته خواندن نماز سوال ‌كردم‌، او گفت‌: “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه مسافت سه ميل يا سه فرسخ (‌از شهر) بيرون مي‌رفت بجاي چهار ركعت دو ركعت مي‌خواند‌“‌. حافظ ابن حجر در “‌الفتح“ گفته است‌: اين حديث در اين باره صريحترين و صحيحترين حديث است‌. شك درباره بيان مسافت به “‌ميل‌“ يا ‌“‌فرسخ‌‌“ وسيله حديثي‌ كه ابوسعيد خدري روايت ‌كرده است‌، بر طرف مي‌گردد، او گفته است‌: “پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه به مسافت يك فرسخ سفر مي‌كرد، نماز را شكسته مي‌خواند‌“‌. سعيد بن منصور اين حديث را روايت و حافظ در“ ‌التلخيص‌“ آن را ذكر كرده و با سكوت از آن بدان اقرار نموده است‌. پيداست‌ كه هر فرسخ سه ميل است‌. بنابر اين شك انس در ذكر “‌ميل‌“ يا “‌فرسخ‌“ در حديث سابق از بين مي‌رود و معلوم مي‌گردد كه ‌كمترين مسافتي ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم در آن نماز را شكسته و بصورت قصر 
خوانده‌، سه ميل بوده است‌. يك فرسخ ٥٥٤١ متر و يك ميل ١٧٤٨ متر مي‌باشد. كمترين فاصله‌اي‌ كه براي نماز قصر ذكر شده است‌، يك ميل مي‌باشد كه ابن ابي شيبه با اسناد صحيح از ابن عمر روايت ‌كرده است‌. و ابن حزم نيز بدان عمل ‌كرده و گفته است‌ كمتر از يك ميل نمي‌توان نماز را شكسته خواند چه پيامبر صلي الله عليه و سلم براي تدفين مردگان از شهر بيرون رفته و براي قضاي حاجت به بيابان رفته است و نماز را قصر نكرد، و شكسته نخواند. (‌يعني ‌كمتر از يك ميل رفته بود)‌. و اما آنچه ‌كه فقهاء در‌باره شرط بودن سفر طولاني ‌گفته‌اند و حداقل آن را بعضي دو مرحله و بعضي ديگر سه مرحله ذكر كرده‌اند. امام ابوالقاسم خرقي در “‌مغني‌“ جواب آنان را داده و گفته است‌: من براي آنان حجتي نمي‌بينم‌. چه اقوال اصحاب در اين باره متعارض و مختلف است‌، بنابر اين براي اختلاف حجتي نيست‌.
و از ابن عمر و ابن عباس خلاف آنچه ‌كه ياران ما بدان احتجاج ‌كرده‌اند، روايت شده است‌. تازه اگر اين مطلب هم نبود با وجود قول و فعل پيامبر صلي الله عليه و سلم قول آنان براي ما حجت نبود. بنابر اين چون اقوالشان در اين باره به ثبوت نرسيده است بدو علت نمي‌توان نظرشان را، درباره طول سفر و شرط بودن آن پذيرفت‌: اول اينكه همانگونه ‌كه روايت ‌كرديم‌، مخالف با سنت نبوي است‌، و با ظاهر آيه نيز مخالف است چه ظاهر آيه مباح بودن قصر و شكسته خواندن نماز است براي هر كس‌ كه به سفر برود: " وإذا ضربتم في الارض فليس عليكم جناح أن تقصروا من الصلاة .و بمقتضاي حديثي ‌كه از يعلي بن اميه نقل شد شرط ‌“‌خوف“ ساقط شد، بنابر اين مطلق مسافرت مي‌ماند و حكم بدان تعلق مي‌گيرد. بعضي به اين حديث " يمسح المسافر ثلاثة أيام " استدلال ‌كرده‌اند در صورتيكه اين حديث براي بيان مدت مسح است نه مدت مسافرت‌. پس نمي‌توان بدان استدلال نمود كه طي مسافت‌ كوتاه در سه روز صورت مي‌گيرد چه پيامبر صلي الله عليه و سلم كمتر از آن را سفر ناميده است‌، ‌كه فرمود:" لا يحل لامرأة تؤمن بالله واليوم الاخر أن تسافر مسيرة يوم إلا مع ذي محرم [‌براي زني ‌كه به ‌“‌الله‌“ و روز آخرت ايمان داشته باشد روا نيست‌ كه مسير يك روز راه را بدون محارم به سفر برود و طي ‌كند]‌". 
دوم‌، اينكه تقدير و تخمين زدن متوقف است و تنها بمجرد راي نمي‌توان حكمي را بيان ‌كرد بويژه در چيزي‌ كه اصل و نظيري ندارد كه بدان برگشت داده‌، يا قياس شود. دليل به نفع ‌كساني است ‌كه براي هر گونه مسافرتي قصر را جايز مي‌دانند، مگر اينكه اجماع بر خلاف آن منعقد باشد. ظاهرا مسافرت فرق نمي‌كند كه با هواپيما يا قطار يا غير آن و در سفر مباح يا غير مباح باشد. و كسي ‌كه مقتضاي كارش سفر هميشگي باشد، مانند ملاح و كسي‌ كه ‌‌كارش ‌كرايه ‌كشي است براي او جايز است ‌كه نماز را شكسته بخواند و روزه را بخورد چه او حقيقتاً مسافر است‌.
 
3-‌محلي‌ كه قصر و كوتاه كردن نماز از آنجا آغاز مي‌شود: 
جمهور علماء بر آن هستند كه بمحض جدا شدن از محل اقامت و بيرون رفتن از شهر مي‌توان ‌كوتاه ‌كردن نمازهاي چهار ركعتي و شكسته خواندن آنها را، انجام داد و خروج از آبادي و شهر محل اقامت شرط است‌. نمازگزار تا وقتي‌ كه به نخستين خانه‌هاي آبادي يا شهر محل اقامت وارد مي‌شود، نماز را بصورت شكسته مي خواند. 
ابي المنذر گفته است‌: من نشنيده‌ام ‌كه پيامبر صلي الله و عليه و سلم در هيچيك از سفرهايش‌، نماز را شكسته خوانده باشد، مگر بعد از خروج از مدينه‌. انس‌ گفته است‌: من نماز ظهر را با پيامبر صلي الله عليه و سلم در مدينه چهار ركعتي و در ‌“‌ذي الحليفه‌‌“ دو ركعتي خوانده‌ام‌. به روايت همه محدثين‌، بعضي از سلف مي‌گويند، هر كس قصد سفر كرد، نماز را شكسته مي‌خواند ولو اينكه در خانه‌اش باشد. 

4-‌چه وقتي مسافر نماز را كامل مي‌خواند؟‌
مسافر تا زماني كه مسافر باشد نماز را شكسته مي‌خواند. هرگاه بمنظور رفع نيازي‌ كه اميد برآورده شدن آن را دارد، سفرش طول‌ كشيد، همچنان نماز را شكسته مي‌خواند، چه او باز هم مسافر بحساب مي‌آيد، اگر چه سالها بماند.
ابن القيم مي‌گويد اگر مسافر براي مدت معيني قصد اقامت نمود، اين اقامت باز هم حكم سفر را دارد، خواه مدت طولاني باشد يا مدت ‌كوتاه‌. مگر اينكه در آن محل اقامت براي هميشه سكونت‌ گزيند و آنجا را وطن خويش قرار دهد. علماء در اين باره آراء فراواني ابراز داشته‌اند كه ابن القيم آنها را خلاصه نموده و راي خويش را ترجيح داده و گفته است‌:
“‌پيامبر صلي الله عليه و سلم بيست روز در تبوك اقامت داشت‌ كه نماز را شكسته مي‌خواند و به كسي نگفت‌: اگر بيش از بيست روز اقامت‌ كرد، نماز را شكسته نخواند، ولي بطور اتفاقي اقامت ايشان اين مدت طول ‌كشيد“‌‌. مدت اقامت در حال سفر حكم سفر دارد خواه ‌كوتاه يا بلند باشد، مشروط برآنكه سكونت دائمي اختيار نكند و قصد اقامت در آن محل را نداشته باشد. علماي سلف و خلف در اين مساله با هم بسيار اختلاف دارند: در صحيح بخاري از ابن عباس روايت ‌كرده است‌ كه‌:‌“‌پيامبر صلي الله عليه و سلم در بعضي از سفرهايش نوزده روز اقامت‌ كرده و بجاي نماز چهار ركعتي نماز دو ركعتي مي‌خواند. بنابر اين‌، ما هم هرگاه نوزده روز اقامت مي‌كرديم نمازها را دو ركعتي مي‌خوانديم‌. و هرگاه بيش از آن اقامت مي‌كرديم‌، نمازها را بصورت اتمام (‌چهار ركعتي‌) مي‌خوانديم‌“‌. از ظاهر سخن احمد برمي‌آيد كه مراد ابن عباس اقامت پيامبر صلي الله عليه و سلم در مكه بهنگام فتح مكه مي‌باشد چون او گفته است‌: “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم در زمان فتح مكه هيجده روز در آنجا اقامت‌كرد،‌ كه در اين مدت قصد اقامت در آنجا را نداشت و مي‌خواست به حنين برود‌“‌. اينست اقامت هيجده روزه پيامبر صلي الله عليه و سلم كه ابن عباس آن را روايت كرده است‌. ديگران گفته‌اند كه مقصود ابن عباس اقامت پيامبر صلي الله عليه و سلم در تبوك است‌، بهمانگونه ‌كه مقصود ابن عباس اقامت پيامبر صلي الله عليه و سلم در تبوك است‌، بهمانگونه‌ كه جابر ابن عبدالله ‌گفته است‌:‌“‌پيامبر صلي الله عليه و سلم بيست روز در تبوك اقامت‌ كرد و نماز را شكسته مي‌خواند‌“‌. امام احمد آن را در مسند خود روايت ‌كرده است. 
مسور بن محزمه ‌گفته‌:‌“‌ما با سعد در بعضي از روستاهاي شام چهل شب اقامت كرديم‌ كه سعد نماز را شكسته مي‌خواند و ما آن را درست و كامل مي‌خوانديم‌“‌. نافع ‌گفته است‌: ‌“‌ ابن عمر در آذربايجان شش ماه اقامت ‌كرد كه برف سنگيني مانع دخول او به آنجا شده بود، در اين مدت نماز را دو ركعتي مي‌خواند‌“‌. حفص بن عبيدالله گفته است‌:‌“‌انس بن مالك‌، دو سال در شام اقامت كرد و نماز مسافر مي‌خواند“‌. و انس‌ گفته است‌:‌“‌ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم هفت ماه در “‌رامهرمز“ اقامت‌ كردند و نماز را در اين مدت شكسته مي‌خواندند"‌. حسن گفته است‌: ‌“‌همراه عبدالرحمن 
ابن سمره دو سال در كابل اقامت ‌كرد كه نماز را شكسته و بدون جمع مي‌خواند‌“‌. ابراهيم‌ گفته است‌: ‌“‌آنان در ري يكسال و بيشتر از يكسال اقامت مي‌كردند و در سيستان دو سال اقامت كردند (‌و در اين مدت نماز را شكسته مي‌خواندند)‌“‌. اين بود راهنمايي پيامبر صلي الله عليه و سلم و يارانش‌ كه صواب در آن است‌.
و اما مذاهب ديگران‌: 
امام احمد گفته است‌:
"‌هرگاه ‌كسي قصد اقامت چهار روز نمايد، بايد نماز را كامل و درست بخواند، و اگر قصد اقامت مدت كمتر از چهار روز نمايد، نمازش را شكسته بخواند. و درباره آن احاديث و رواياتي كه قبلا نقل شده‌، ‌گفته است‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم و يارانش قصد اقامت قطعي نداشته‌اند بلكه هر روز مي‌گفتند: فردا بيرون مي‌رويم و سفر را ادامه مي‌دهيم‌. در اين سخن جاي تامل است و سستي آن بركسي پوشيده نيست‌، چه پيامبر صلي الله عليه و سلم شهر بزرگ و با اهميت چون مكه را فتح ‌كرده و در آن اقامت نموده تا پايه‌هاي اسلام را بنيان‌ گذارد و پايه‌هاي شرك و بت‌پرستي را فرو ريزد و زمينه ‌كار و رويا رويي با اعراب پيرامون مكه را فراهم سازد. بديهي است ‌كه ‌كار بدين بزرگي محتاج اقامت چندين روزه است و در يك روز و دو روز امكان ندارد. و همچنين اقامتش در تبوك‌ كه بانتظار دشمن بوده است‌. بديهي است‌ كه فاصله بين او و دشمن مسافت چند روزه بوده و طي اين مسافت‌، محتاج چند روز راه است و مي‌دانست كه در چهار روز موافقت نمي‌كنند. و همچنين اقامت شش ماهه عبدالله بن عمر در آذربايجان بعلت نزول برف‌ كه در اين مدت نماز را شكسته مي‌خواند. پر واضح‌ است ‌كه اينگونه برفها در مدت چهار روز آب نمي‌شوند تا راه باز شود. و اقامت دو ساله انس در شام كه نماز را شكسته مي‌خواند و اقامت هفت ماهه اصحاب در “‌رامهر مز“ ‌كه نماز را شكسته مي‌خواندند نيز چنين است‌. بديهي است‌ كه اينگو‌نه محاصره‌ها و جهادها در چهار روز تمام نمي‌شوند. ياران امام احمد گفته‌اند: اگر كسي بمنظور جهاد با دشمن يا حبس سلطان يا بيماري‌، اقامت ‌كند، نماز را شكسته مي‌خواند، خواه گمان كند كه اين نياز او در مدت كوتاه يا مدت طولاني برآورده مي‌شود. و اين راي درست است‌. ولي براي آن شرطي قائل شده‌اند كه از كتاب (‌قرآن‌) و سنت نبوي و اجماع و عمل اصحاب نمي‌توان براي آن‌، دليلي يافت‌. و شرطي‌ كه قائل شده‌اند، اينست ‌كه احتمال داده شود كه اين نياز در مدت كمتر از چهار روز برآورده شود، زيرا اقامت چهار روزه حكم سفر را قطع مي‌كند. او خطاب به ياران احمد گفته است‌: اين شرط را از كجا آورده‌ايد؟ در حاليكه پيامبر صلي الله عليه و سلم در مكه و در تبوك بيش از چهار روز اقامت‌ كرد و نماز را شكسته خواند و به ياران خو‌د چيزي نگفت و برايشان روشن نساخت‌ كه او قصد اقامت بيش از چهار روز را ندارد. يقينا او مي‌دانست ‌كه ياران در نمازش به وي اقتدا مي‌كنند و از او پيروي مي‌نمايند و در مدت اقامتش نماز را شكسته مي‌خوانند و بدانان نگفت‌: بيش از چهار شب نماز را شكسته نخوانيد. در حاليكه بيان اين مطلب بسيار مهم و از مهمترين چيزها است‌، و همچنين يارانش بعد از او از او پيروي‌ كرده و به‌ كساني ‌كه با آنان نماز خوانده‌اند، چيزي نگفته‌اند. 
امام مالك و امام شافعي گفته‌اند: هركس قصد اقامت بيش از چهار روز داشته باشد، بايد نماز را درست و كامل بخواند و اگر قصد اقامت كمتر از چهار روز را داشته باشد، نماز را شكسته مي‌خواند. 
ابوحنيفه مي‌گويد: اگر كسي قصد اقامت پانزده روز كند نماز را تمام و درست مي‌خواند و اگر قصد كمتر از آن ‌كند، نماز را شكسته مي‌خواند. و مذهب ليث بن سعد نيز چنين است و آن را از سه نفر از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم‌: عمرو ابن عمر و ابن عباس‌، روايت كرده است‌. سعيد بن المسيب گفته است‌:‌“ ‌هرگاه چهار روز اقامت كردي‌، نماز را چهار ركعتي بخوان‌“‌. و قولي بمانند قول ابوحنيفه نيز از او روايت شده است‌. 
حضرت علي فرموده است‌: اگر كسي ده روز اقامت ‌كند، نماز را تمام و درست مي‌خواند. و در روايتي از ابن عباس نيز اينگونه روايت شده است‌. حسن ‌گفته است‌: 
نماز را شكسته مي‌خواند مادامي كه در شهر نزول نكند. عايشه‌ گفته است‌: نماز را شكسته مي‌خواند مادامي كه توشه و بار و بنه را ننهاده است‌. امامان چهارگانه - رضوان الله تعالي عليهم -‌باتفاق مي‌گويند كه اگر براي انجام نيازي‌ كه اميد و انتظار برآورده شدن آن را دارد اقامت ‌كند و بگويد: امروز بيرون مي‌روم‌، تا هر وقت طول بكشد نماز را شكسته مي‌خواند. ولي شافعي در يكي از دو قولش‌ گفته است‌: در اين صورت فقط تا هفده روز يا هيجده روز، نماز را شكسته مي‌خواند و بعد از آن مدت بايد نمازها را درست بخواند. ابن المنذر دركتاب "‌اشراف‌‌“ خود گفته است‌: اهل علم اجماع دارند بر اينكه مسافر تا زماني‌ كه قصد و نيت اقامت نكرده است‌، مي‌تواند نمازش را شكسته بخواند حتي اگر سالها هم بگذرد.

5-‌نمازهاي داوطلبانه و سنت در مسافرت: 
جمهور علماء بر آن هستند كه نماز سنت براي ‌كسي‌ كه در مسافرت نماز را شكسته مي‌خواند،‌كراهت ندارد، فرق نمي‌كند ‌“‌سنن راتبه“ يا سنن ديگر باشد. در بخاري و مسلم آمده ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم در روز فتح مكه در خانه ام هاني‌ء غسل نمود و هشت ركعت نماز خواند. از ابن عمر روايت است‌ كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم بر پشت شترش رو به هر طرف مي‌رفت تسبيح مي‌گفت و با اشاره سر اعمال نماز را انجام مي‌داد. حسن ‌گفته است‌: ياران پيامبر صلي الله عليه و سلم كه به مسافرت مي‌رفتند پيش از نماز فرض و بعد از آن نماز سنت را مي‌خواندند. به راي ابن عمر و ديگران خواندن نماز سنت همراه نماز فرض در سفر يك عمل شرعي نيست‌، خواه پيش از نماز فرض يا بعد از آن باشد، مگر در دل شب‌. او گروهي را ديد كه (‌در مسافرت‌) بعد از نماز فرض‌، نماز سنت را مي‌خوانند، گفت‌: اگر نماز سنت را مي‌خواندم نماز فرض را درست مي‌خواندم نه شكسته‌. اي برادر زاده‌، من در مصاحبت رسول خدا صلي الله عليه و سلم بوده‌ام‌، او تا اينكه به لقاء الله پيوست در مسافرت نماز را بيش از دو ركعت نخواند و عمر و عثمان نيز چنين مي‌كردند. خداوند مي‌فرمايد: " لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة [‌پيامبر صلي الله عليه و سلم براي شما اسوه و بهترين نمونه و سرمشق است‌]"‌. به روايت بخاري‌. ابن قدامه در تلفيق آنچه‌ كه حسن‌ گفته و آنچه‌ كه ابن عمر گفته چنين توضيح داده است‌: از سخن حسن برمي‌آيد كه خواندن نماز سنت در سفر اشكالي ندارد. و از سخن ابن عمر برمي‌آيد كه ترك آن اشكالي ندارد.

6-‌مسافرت در روز جمعه‌: 
مسافرت در روز جمعه اشكالي ندارد مگر اينكه وقت نماز فرا رسيده باشد. عمر بن خطاب از مردي شنيد كه مي‌گفت‌: اگر امروز جمعه نمي‌بود، بيرون مي‌رفتم‌. عمر به وي‌ گفت‌: بيرون برو، چون بي‌گمان جمعه‌، مانع سفر نيست‌. ابوعبيده در روز جمعه به مسافرت رفت و منتظر نماز جمعه نشد. زهري مي‌خواست در چاشتگاه روز جمعه‌، به سفر برود، از او سوال شد: مگر جمعه نيست‌؟ او گفت‌: همانا پيامبر صلي الله عليه و سلم در روز جمعه به سفر رفته است‌. 

 جمع بين دو نماز (‌دو نماز را در يك وقت خواندن‌)‌: 
نمازگزار در حالات زير مي‌تواند نماز ظهر و عصر را بصورت جمع تقديم يا جمع تاخير[2] بخواند و بجاي آورد و همچنين براي نماز مغرب و عشاء نيز چنين ‌كاري كند : 
1- جمع بين دو نماز در “‌عرفه‌“ و "‌مزدلفه‌"‌: 
علماء اتفاق دارند كه جمع بين نماز ظهر و عصر بصورت جمع تقديم در وقت نماز ظهر در ‌“‌عرفات‌“‌ و جمع بين نماز مغرب و عشاء بصورت جمع تاخير در وقت نماز عشاء در مزدلفه سنت است‌. چون پيامبر صلي الله عليه و سلم چنين ‌كرده‌اند.
2-‌جمع بين دو نماز در سفر: 
جمع بين دو نماز در سفر در وقت يكي از آنها جايز است‌، بنا به قول اكثر اهل علم‌، فرق نمي‌كند كه مسافر آنها را در حال فرود آمدن بخواند يا در حال راه رفتن در هنگام سفر.
از معاذ روايت شده است‌ كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم در جنگ تبوك هرگاه خورشيد پيش از كوچ ‌كردن زوال مي‌كرد، نماز ظهر و عصر را در وقت نماز ظهر مي‌خواند (‌جمع تقديم‌) و هرگاه پيش از زوال خورشيد كوچ مي‌كرد، نماز ظهر را به تاخير مي‌انداخت و وقتي‌كه براي نماز عصر فرود مي‌آمد، هر دو را با هم مي‌خواند (‌جمع تاخير)‌. و براي نماز مغرب نيز چنين مي‌كرد كه‌: هرگاه خورشيد پيش از كوچ ‌كردن غروب مي‌نمود، بين مغرب و عشا را جمع مي‌كرد (‌جمع تقديم‌) و اگر پيش از غروب خورشيد كوچ مي‌نمود نماز مغرب را به تاخير مي‌انداخت تا زماني ‌كه براي نماز عشاء فرود آمد و آنها را با هم مي‌خواند (‌جمع تاخير)‌. به روايت ابوداود و ترمذي كه‌ گفته‌، حديثي است “‌حسن‌“‌.
از كريب روايت شده و او نيز از ابن عباس روايت ‌كرده كه گفته است‌: آيا مي‌خواهيد چگونگي نماز پيامبر صلي الله عليه و سلم در سفر را برايتان بگويم‌؟ ‌گفتيم‌: بگو، ‌گفت‌: هرگاه پيش از حركت او از منزل‌، خورشيد زوال مي‌نمود پيش از آنكه سوار شود، بين نماز ظهر و عصر جمع مي‌كرد (‌جمع تقديم‌)‌. و هرگاه پيش از زوال‌، حركت مي‌كرد به سير خويش ادامه مي‌داد تا اينكه وقت نماز عصر فرا مي‌رسيد، آنوقت فرود مي‌آمد و بين نماز ظهر و عصر جمع مي‌كرد (‌جمع تاخير)‌. و هرگاه در منزلش وقت نماز مغرب فرا مي‌رسيد، مغرب و عشاء را در منزل مي‌خواند (‌جمع تقديم‌)‌. و هرگاه در منزل وقت مغرب فرا نرسيده بود، سوار مي‌شد تا اينكه وقت نماز عشاء فرا مي‌رسيد، آنوقت فرود مي‌آمد و مغرب و عشاء را با هم مي‌خواند (‌جمع تاخير)‌. احمد آن را روايت ‌كرده است‌.
شافعي نيز در مسند خود چيزي شبيه بدان روايت‌ كرده و گفته است‌: هرگاه پيش از زوال خورشيد، راه مي‌افتاد، نماز ظهر را بتاخير مي‌انداخت تا در وقت عصر هر دو را با هم بخواند. بيهقي با اسناد جيد آن را روايت كرده و گفته است‌: جمع بين دو نماز بسبب معذوريت در بين اصحاب و تابعين مشهور و مورد عمل قرار گرفته است‌. 
مالك در ‌“‌موطا“ از معاذ روايت ‌كرده ‌كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم روزي در جنگ تبوك نماز را بتاخير انداخت سپس بيرون آمد و نماز ظهر و عصر را با هم جمع ‌كرد، سپس به داخل رفت‌. سپس بيرون آمد ونماز مغرب و عشاء را با هم جمع نمود. امام شافعي گفته است‌: اينكه معاذ مي‌گويد: سپس به داخل رفت و سپس بيرون آمد، اين سخن مي‌رساند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم در منزلي فرود آمده است‌. و ابن قدامه در “‌المغني‌“ بعد از ذكر اين حديث مي‌گويد: ابن عبدالبر اين حديث را ‌“‌صحيح و ثابت الاسناد‌“ مي‌داند. بنا به روايت سيره نويسان‌، غزوه تبوك در سال نهم هجري بوده است‌. اين حديث بهترين و واضحترين دليل است بر عليه ‌كساني‌ كه مي‌گويند جمع بايد در حال راه رفتن باشد نه در حال منزل‌ كردن‌. چه پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز را جمع مي‌كرد در حاليكه در منزل فرود آمده و در خيمه خويش ساكن شده بود و براي جميع نمازها از خيمه بيرون مي‌آمد و پس از اداي نمازها بصورت جمع دوباره به خيمه خويش بر مي‌گشت‌. و مسلم هم اين حديث را در صحيح خويش روايت ‌كرده و گفته است‌: ‌“ ‌او نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشاء را با هم مي‌خواند“‌. چون اين حديث صراحت دارد و به ثبوت رسيده و معارضي نيز ندارد، بر طبق حكم آن عمل مي‌شود. بعلاوه جمع بين دو نماز، يكي از رخصتهاي سفر است و اختصاص به حالت راه رفتن ندارد. بهمانگونه‌ كه شكسته خواندن و مسح بر خفين نيز چنين هستند. ولي بهتر است‌ كه بصورت جمع تاخير باشد. پايان سخن شافعي‌.
براي ‌“‌جمع‌“ و ‌“‌قصر“ نيت شرط نيست (‌يعني لازم نيست ‌كه مسافر قبلا نيت آن كند)‌. ابن تيميه مي‌گويد: قول جمهور علما بر اينست‌، و پيامبر صلي الله عليه و سلم هنگامي ‌كه با ياران خود نماز را بصورت ‌“‌جمع‌‌“ و ‌“‌قصر“ مي‌خواند، به ‌كسي دستور نمي‌داد كه براي قصر و جمع قبلا نيت ‌كنند. بلكه از مدينه به سوي مكه بيرون رفت و نماز را دو ركعتي و بدون جمع مي‌خواند، سپس با ياران خود در عرفات نماز ظهر را خواند و به آنان خبر نداد كه مي‌خواهد نماز عصر را بعد از آن بخواند، سپس بعد از سلام دادن نماز ظهر (‌بلافاصله‌) با آنان نماز عصر را خواند در حاليكه نيت جمع نكرده بودند. اين‌، براي جمع تقديم‌. و همچنين وقتي‌ كه از مدينه بيرون رفت‌، در “‌ذي الحليفه‌“ نماز عصر را با آنان بصورت شكسته خواند در صورتيكه بدانان دستور نداده بود كه نيت قصر كنند. و اما در‌باره پشت سر هم بودن دو نمازي‌ كه با هم جمع شوند گفته است‌: صحيح آنست‌ كه موالات نه در جمع تقديم و نه در جمع تاخير شرط نيست‌. چه براي آن در شريعت حدي وجود ندارد، بعلاوه مراعات موالات‌، مقصود و هدف رخصت را از بين مي‌برد. شافعي ‌گفته است‌: اگر نماز مغرب را با نيت جمع‌، در منزلش خواند، سپس به مسجد رفت و نماز عشاء را خواند، جايز است‌. و مانند آن نيز از احمد روايت شده است‌. 
3-‌جمع نماز بهنگام باران‌: 
اثرم در سنن خود از ابوسلمه بن عبدالرحمن روايت‌ كرده ‌كه او گفته است‌: سنت است‌ كه اگر روزي باراني باشد نماز مغرب و عشاء را با هم جمع‌ كرد. بخاري روايت كرده‌ كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم در يك شب باراني بين نماز مغرب و عشاء را جمع تقديم‌ كرد. خلاصه آراء مذاهب در اين باره‌: شافعيه مي‌گويند: كسي‌ كه مقيم است مي‌تواند نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشاء را با هم فقط بصورت جمع تقديم بخواند، مشروط بر آنكه بهنگام تكبيره الاحرام و خاتمه نماز اولي و افتتاح نماز دوم باران ببارد و قطع نشده باشد. مالكيه مي‌گويند: مي‌توان در مسجد نماز مغرب و عشاء را بصورت جمع تقديم با هم بخواند، خواه باران ببارد يا انتظار باريدن داشته باشد. همچنين اگر گل و لاي و تاريكي باشد كه مردمان متوسط الحال نتوانند با پوشيدن نعل راه بروند، نيز مي‌توان نماز مغرب و عشاء را جمع ‌كرد. و مي‌گويند جمع بين ظهر و عصر، بعلت بارندگي مكروه است‌. حنابله مي‌گويند: بسبب برف و يخبندان و گل و لاي و سرماي شديد و باراني ‌كه جامه را خيس‌ كند، مي‌توان نماز مغرب و عشاء را با هم بصورت جمع تقديم و يا جمع تاخير خواند. و اين رخصت و سهل انگاري براي‌ كسي است‌ كه بخواهد براي جماعت به مسجدي برود كه دور باشد و در راه از باران در رنج باشد. ‌اما كسي‌ كه در مسجد باشد يا در منزلش نماز جماعت مي‌خواند، يا در زير پوشش و چتر به مسجد مي‌رود يا مسجد در نزديك در خانه‌اش واقع شده‌، جمع نماز براي اينگونه اشخاص جايز نيست‌.
4-‌جمع دو نماز بسبب بيماري يا عذري ديگر:
امام احمد و قاضي حسين و خطابي و متولي از علماي شافعي مذهب مي‌گويند بسبب عذر بيماري مي‌توان دو نماز را با هم بصورت جمع تقديم و جمع تاخير خواند چه مشقت بيماري بيش از مشقت باران است‌. 
نووي ‌گفته است‌: اين سخن از نظر دليل قوي است‌. دركتاب "‌مغني‌‌“ آمده است كه‌: مقصود از بيماريي ‌كه بسبب آن جمع بين دو نماز مباح است‌، آنست‌ كه اگر بيمار هر نماز را در وقت خود بخواند در رنج افتد و سستي او را فرا گيرد.
حنابله در اين باره وسعت بيشتري قائل شده‌اند و براي صاحبان عذر و كسي‌ كه خوف داشته باشد، نماز را بصورت جمع تقديم و جمع تاخير جايز مي‌دانند. براي زني ‌كه به بچه شير مي‌دهد و شستن لباس و جامه‌، در وقت هر نمازي برايش رنج آور است‌، و همچنين براي زن مستحاضه و سلس البول و كسي‌ كه از گرفتن طهارت عاجز است و كسي ‌كه خوف جان و مال و آبرو داشته باشد، جايز مي‌دانند كه نماز را بصورت جمع بخوانند. 
ابن تيميه مي‌گويد: با گذشت‌ترين مذهب در باره جمع بين دو نماز مذهب امام احمد است‌ كه بمنظور گرفتاري شغلي نيز جمع را جايز مي‌داند. جه نسائي بصورت حديث مرفوع از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت ‌كرده تا جائي‌ كه ‌گفته است‌: آشپز و نانوا و امثال آنها اگر خوف فساد و تباهي مال خود را داشته باشند، مي‌توانند نماز را جمع‌ كنند. 
5-جمع دو نماز براي نياز:
نووي در ‌“‌شرح مسلم‌‌“ ‌گفته است‌: ‌گروهي از پيشوايان دين در غير مسافرت جمع را بهنگام نياز براي ‌كسي‌ كه آن را بصورت عادت در نياورد، جايز دانسته‌اند، از جمله ابن سيرين و اشهب از پيروان امام مالك و خطابي از قفال و چاچي بزرگ از پيروان امام شافعي هم حكايت ‌كرده است و از ابواسحاق مروزي و گروهي از صاحبان حديث نيز روايت شده است و ابن المنذر هم آن را اختيار كرده است‌. ظاهر سخن ابن عباس اين مطلب را تاييد مي‌كند كه ‌گفت‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم خواست امت خود را به تنگنا نيندازد و آنان را دچار مشقت ننمايد. و نگفت بعلت بيماري يا چيزي ديگر، چنين ‌كرد. پايان سخن نووي‌. 
مقصود از حديث ابن عباس حديثي است‌ كه مسلم روايت ‌كرده ‌كه ‌گفته است‌: 
پيامبر صلي الله عليه و سلم نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را در مدينه جمع ‌كرد، بدون اينكه خوفي يا باراني در كار باشد. از ابن عباس سوال شد، چرا پيامبر صلي الله عليه و سلم چنين‌ كرد؟ گفت‌:‌“ ‌او خواست تا امتش در تنگنا نيفتد“‌. بخاري و مسلم از او روايت ‌كرده‌اند كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم در مدينه هفت ركعت را (‌نماز مغرب و عشاء‌) و هشت ركعت را (‌نماز ظهر و عصر) بصورت جمع خوانده است‌. مسلم از عبدالله بن شقيق روايت‌ كرده ‌كه گفت‌: روزي عبدالله بن عباس بعد از عصر براي ما خطابه‌اي ايراد كرد تا اينكه خورشيد غروب ‌كرد و ستارگان پديدار شدند و مردم مي‌گفتند: نماز را دريابيد، نماز را دريابيد، بعد از اينكه مردم چنين ‌گفتند، مردي از بني تيم آمد و پشت سر هم و لاينقطع مي‌گفت‌:" الصلاة الصلاة ". عبدالله بن عباس به وي ‌گفت‌: مادرت به عزايت بنشيند، تو مي‌خواهي سنت را به من ياد بدهي‌؟ سپس‌ گفت‌: من پيامبر صلي الله عليه و سلم را ديده‌ام ‌كه نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء‌ را با هم جمع‌ كرده است‌. عبدالله بن شقيق گفت‌: از اين سخن ابن عباس ترديدي در دلم پديدار آمد، لذا پيش ابوهريره رفتم و از وي پرسيدم‌،‌كه سخن ابن عباس را تصديق‌ كرد.

فايده 
در ‌“‌مغني‌‌“ ‌گفته است‌: هرگاه ‌كسي هر دو نماز را بصورت جمع در وقت اولي (‌بصورت جمع تقديم‌) خواند، سپس بعد از فراغت از هر دو نماز و پيش از دخول وقت دومي‌، عذر بر طرف‌ گرديد، نمازش درست و صحيح است‌، و لازم نيست نماز دوم را در وقت مقرر بخواند. چون نمازش را بطور صحيح خوانده و برائت ذمه پيدا كرده و ديگر مشغول الذمه نيست‌. و بعلاوه درحال داشتن عذر فرض خود را انجام داده و با زوال عذر آن نماز باطل نمي‌گردد، بهمانگونه ‌كه اگر كسي تيمم‌ كرد و نمازش را خواند و بعد از فراغت از نماز آب پيدا شد، نمازش صحيح و اعاده آن لازم نيست‌.
 
نماز خواندن در كشتي و قطار و هواپيما 
نماز خواندن در كشتي و قطار و هواپيما بهر گونه‌ كه ميسر باشد .صحيح است و مكروهيت ندارد. از ابن عمر روايت است كه‌: درباره نماز خواندن در كشتي از پيامبر صلي الله عليه و سلم سوال شد؟ او فرمود:" صل فيها قائما إلا أن تخاف الغرق [در كشتي ايستاده نماز بخوان مگر اينكه خوف غرق شدن داشته باشي‌]‌"‌. دارقطني و حاكم برابر شرط شيخين آن را روايت ‌كرده‌اند. از عبدالله بن ابي عتبه روايت است‌ كه‌:‌“ ‌من در كشتي همراه جابر بن عبدالله و ابوسعيد خدري و ابوهريره بودم‌ كه در آنجا ايستاده به جماعت نماز خواندند و يكي از آنان امام جماعت شد، در حاليكه مي‌توانستند به ساحل بروند“‌. به روايت سعيد بن منصور. 
 
دعاهاي سفر 
براي مسافر مستحب است‌، وقتي ‌كه از منزلش بيرون مي‌آيد، اين دعا را بخواند:" بسم الله توكلت على الله ولا حول ولا قوة إلا بالله: اللهم إني أعوذ بك أن أضل أو أضل، أو أزل أو أزل، أو أظلم أو أظلم أو أجهل أو يجهل علي [‌بنام خدا، ‌كار خود را به خدا سپردم‌، هيچ قدرت و حركت و نيرويي نيست مگر بخواست خداوند، خداوندا به تو پناه مي‌برم از اينكه ‌كسي را گمراه ‌كنم يا خود گمراه شوم‌، يا كسي را دچار لغزش كنم‌، يا خود دچار لغزش شوم يا به‌ كسي ستم‌ كنم يا مورد ستم قرار گيرم‌، يا كسي را دچار ناداني ‌كنم يا خود به ناداني‌ گرفتار شوم‌]‌"‌. سپس يكي از دعاهاي روايت شده (‌ماثور) زير را برگزيند:
1-‌از علي بن ربيعه روايت است ‌كه‌: من علي بن ابي‌طالب را ديدم ‌كه براي او مركوب آوردند تا سوار بر آن شود، چون پايش را به ركاب ‌گذاشت‌، فرمود: "‌بسم الله" چون بر پشت آن قرار گرفت فرمود:" الحمد لله سبحان الذي سخر لنا هذا وما كنا له مقرنين وإنا إلى ربنا لمنقلبون [‌ستايش خداي را است‌، پاك و منزه است آن پروردگاري‌ كه اين (‌مركوب‌) را برايمان مسخر ساخت در حاليكه ما خود قدرت غلبه بر آن را نداشتيم‌، و بي‌گمان ما به سوي پروردگار خود بر مي‌گرديم‌]"‌. سپس سه بار " الحمد لله " و سه بار" الله اكبر " ‌گفت‌. سپس فرمود:" سبحانك لا إله إلا أنت، قد ظلمت نفسي فاغفر لي، إنه لا يغفر الذنوب إلا أنت [خداوندا، تو پاك و منزه هستي و بجز تو هيچ چيز و هيچ‌ كس شايسته پرستش نيست‌. من به خود ستم ‌كرده‌ام‌، پس مرا بيامرز، چه بي‌گمان ‌كسي بجز تو گناهان را نمي‌آمرزد]‌". سپس خنديد، و من ‌گفتم‌: به چه چيز مي‌خندي اي امير مومنان‌؟ ‌گفت‌: من پيامبر صلي الله عليه و سلم را ديدم‌، همين‌ كاري را كه من‌ كردم‌، انجام داد، سپس خنديد. من از او پرسيدم از چه چيز خنده‌ات ‌گرفت اي رسول خدا؟ فرمود:" يعجب الرب من عبده إذا قال رب اغفر لي ويقول: علم عبدي أنه لا يغفر الذنوب غيري [خداوند از بنده‌اش خشنود است‌، وقتي كه مي گو‌يد اي  پروردگار من‌، ‌گناهم را بيامرز، خداوند مي‌فرمايد: بنده من مي‌داند كه بجز من ‌كسي گناهان را نمي‌آمرزد]"‌. به روايت احمد و ابن حبان و حاكم ‌كه ‌گفته است‌: بنا به شرط مسلم اين حديث صحيح است‌.
2-‌از‌“‌ازدي‌“ روايت است‌ كه‌: ابن عمر به وي آموخته است‌ كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه بر پشت شترش جاي مي‌گرفت و به قصد سفر بيرون مي‌رفت سه بار تكبير مي‌گفت‌، سپس مي‌فرمود:" سبحان الذي سخر لنا هذا وما كنا له مقرنين وإنا إلى ربنا لمنقلبون: اللهم إنا نسألك في سفرنا هذا البر والتقوى، ومن العمل ما ترضى: اللهم هون علينا سفرنا هذا واطولنا بعده: اللهم أنت الصاحب في السفر، والخليفة في الاهل: اللهم إني أعوذ بك من وعثاء السفر وكآبة المنقلب ، وسوء المنظر في الاهل والمال " و چون برمي‌گشت نيز همين كلمات را مي‌گفت و مي‌افزود: " آيبون تائبون عابدون لربنا حامدون ". به روايت احمد و مسلم‌.
يعني‌، [‌پاك و منزه است ... خداوندا ما در اين سفر از تو نيكي و تقوي و كاري‌ كه تو را راضي‌ كند، مسئلت داريم‌. خداوندا اين سفر را بر ما، آسان ‌گردان و راه دور آن را، بر ما كوتاه كن‌. خداوندا تو در سفر همراه ما و در خانواده‌، جانشين ما هستي (‌خانواده را به تو سپرديم‌)‌، خداوندا از رنج سفر و اندوه هنگام بازگشت از آن‌، و از اينكه بهنگام بازگشت چيز بدي را در خانواده و اموالم ببينم‌، به تو پناه مي‌آورم‌]‌’‌’‌. 
3-‌از ابن عباس روايت است‌ كه‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه به قصد سفر بيرون مي‌رفت‌، مي‌گفت‌:" اللهم أنت الصاحب في السفر، والخليفة في الاهل: اللهم إني أعوذ بك من الضبنة في السفر والكآبة في المنقلب: اللهم اطو لنا الارض، وهون علينا السفر " و چون بر مي‌گشت‌، مي‌گفت‌: آيبون تائبون عابدون لربنا حامدون "  چون به نزد اهل و عيال خود مي‌رسيد، مي‌فرمود:" توبا توبا لربنا أوبا لا يغادر علينا حوبا "  [باز گشت به سوي پروردگارمان بازگشتي‌ كه هيچ ‌گناهي را ترك نكند]"‌. احمد و طبراني و بزاز آن را با سندي‌ كه رجال آن رجال “‌صحيح“ است روايت ‌كرده‌اند.
4-‌از عبدالله بن سرجس روايت است‌ كه پيامبر صلي الله عليه و سلم هر وقت براي سفر بيرون مي‌رفت‌، مي‌فرمود:" اللهم إني أعوذ بك من وعثاء السفر وكآبة المنقلب. والحور بعد الكور ، ودعوة المظلوم، وسوء المنظر في المال والاهل [خداوندا از رنج سفر و اندوه بازگشت و فساد بعد از اصلاح و دعايب مظلوم و خبر ناگوار درباره اموال و خانواده‌ام به تو پناه مي‌آورم‌]"‌. و چون برمي‌گشت نيز همان را تكرار مي‌كرد و بجاي ... في المال والاهل   مي‌گفت‌: ... في الاهل والمال . رواه احمد و مسلم‌.
5-‌از ابن عمر روايت است ‌كه هرگاه پيامبر صلي الله عليه و سلم به “‌غزوه“ جنگ يا به سفر مي‌رفت و شب مي‌ماند، مي‌گفت‌:" يا أرض ربي وربك الله، أعوذ بالله من شرك وشر ما فيك وشر ما خلق فيك وشر ما دب عليك، أعوذ بالله من شر كل أسد وأسود ، وحية وعقرب، ومن شر ساكن البلد، ومن شر والد وما ولد [اي زمين پروردگار من و تو ‌“‌الله“ است‌، از شر تو و شري ‌كه در تو است و شر چيزي ‌كه در تو آفريده شده و شر چيزي كه بر پشت تو راه مي‌رود به “‌الله“ پناه مي‌برم‌، و از شر شير و مار و اژدها و كژدم و شر شهرنشينان و از شر هر پدر و فرزندي به “‌الله“ پناه مي‌برم‌]"‌. احمد و ابوداود آن را روايت كرده‌اند.
6‌خوله بنت الحكيم سلمي‌ گفته است ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم فرمود:" من نزل منزلا ثم قال: أعوذ بكلمات الله التامات كلها من شر ما خلق لم يضره شئ حتى يرتحل من منزله ذلك   [‌هر كس در منزلي فرود آمد و گفت‌: از شر هر آنچه خداوند آفريده است‌، به كلمات و سخنان‌ كامل او پناه مي‌برم‌، تا زماني‌ كه از آن منزل‌ كوچ مي‌كند هيچ چيزي او را زيان نمي‌رساند]‌"‌.گروه محدثين جز بخاري و ابوداود، آن را روايت ‌كرده‌اند. 
7-‌عطاء بن ابي مروان از پدرش روايت ‌كرده است‌ كه ‌كعب‌ گفت‌: سوگند بدان كس‌كه دريا را براي موسي شكافت‌، صهيب به من‌ گفت‌ كه پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه شهر و روستايي را مي‌ديد و مي‌خواست بدان وارد شود بهنگام ديدن آن مي‌گفت‌: " اللهم رب السموات السبع وما أظللن، ورب الارضين السبع وما أقللن، ورب الشياطين وما أضللن، ورب الرياح وما ذرين، أسألك خير هذه القرية وخير أهلها وخير ما فيها، ونعوذ بك من شرها وشر أهلها وشر ما فيها [‌اي پروردگار آسمانهاي هفتگانه و آنچه بر آن سايه مي‌اندازد و اي پروردگار زمينهاي هفتگانه و آنچه با خود حمل مي‌كنند، و اي پروردگار شياطين و آنچه ‌كه ‌گمراه مي‌كنند، و اي پروردگار باد و آنچه ‌كه با خود مي‌برد، خير اين آبادي و ساكنان آن و خير آنچه ‌كه در آنجا است از تو مسئلت دارم‌، و از شر آن و شر اهل آنجا و شر چيزي ‌كه در آنجا است به تو پناه مي‌آوريم‌]"‌. نسائي و ابن حبان و حاكم آن را روايت ‌كرده و تصحيح نموده‌اند.
8-ابن عمر گويد: ما همراه پيامبر صلي الله عليه و سلم به سفر مي‌رفتيم‌، هرگاه آبادي را مي ديد و مي‌خواست بدان داخل شود، مي‌فرمود:" اللهم بارك لنا فيها (ثلاث مرات): اللهم ارزقنا جناها، وحببنا إلى أهلها وحبب صالحي أهلها إلينا [خداوندا آنجا را برايمان مبارك ‌گردان‌، - ‌سه بار- ‌خداوندا از ميوه‌هاي آنجا ما را روزي رسان‌، و ما را نزد اهالي آنجا محبوب‌ گردان و مردمان شايسته آنجا را نيز نزد ما محبوب‌ گردان‌]"‌. طبراني در كتاب “‌اوسط‌“ آن را با سند جيد روايت ‌كرده است‌.
9-‌حضرت عايشه ‌گفت‌: هرگاه پيامبر صلي الله عليه و سلم به سر زميني نزديك مي‌شد و مي‌خواست بدانجا در آيد، مي‌فرمود:" اللهم إني أسألك من خير هذه وخير ما جمعت فيها، اللهم ارزقنا جناها وأعذنا من وباها، وحببنا إلى أهلها، وحبب صالحي أهلها إلينا " ابن السني آن را روايت‌ كرده است‌.
10-‌از ابوهريره روايت است ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه در سفر مي‌بود، در سحر گاهان مي‌گفت‌:" سمع سامع بحمد الله وحسن بلائه علينا، ربنا صاحبنا وأفضل علينا، عائذا بالله من النار [گواهي‌، برايمان ‌گواهي داد كه ما خدا را بجت نعمتايي ‌كه به ما ارزاني داشته است‌، ستوديم و ستايش‌ كرديم‌. خداوندا همراه ما باش و ما را از آتش دوزخ در امان دار]"‌. مسلم آن را روايت ‌كرده است‌ .



به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.

پانوشت‌ها:
[1] - حنفیه  می‌گویند که‌:  اگر کسی  در  مسافرت  نماز  فرض  را  چهار  رکعتی  بخواند،  اگر  بعد  از  رکعت  دوم  تشهد  بخواند  نمازش  صحیح  ولی  مکروه  است‌،  چه  دیر  سلام  می‌دهد.  دو  رکعت  دوم  سنت  محسوب  می‌شود.  اگر  بعد  ا‌ز  رکعت  دوم  تشهد  نخواند  نماز  فرضش  صحیح  نیست‌. 
[2] - جمع  تقدیم‌:  هر  دو  نماز  را  در  وقت  نماز  اول  بجای  آورد  و  جمع  تاخیر:  هر  دو  نماز  را  در  وقت  نماز  دوم  بجای  آورد.










 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حافظ ابن رجب رحمه الله می فرماید: یکی از علمای سلف (پیشینیان ما) گفته است: «پروردگارا! تعجب می کنم از آنکس که تو را می شناسد اما از غیر تو امید دارد! و تعجب می کنم از آنکس که تو را می شناسد اما از غیر تو یاری می طلبد!». "جامع العلوم والحكم "

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16139
دیروز : 3293
بازدید کل: 8251484

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010