Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از جابر روايت است که: "لعن رسول الله صلى الله عليه و سلم آکل الربا و موکله، وکاتبه و شاهديه، و قال : هم سواء" (صحيح مسلم - 1598/1219/3)، يعنى: "پيامبر صلى الله عليه و سلم رباخوار، ربا دهنده، کاتب و دو شاهد آنرا لعنت کرده، و مي‌فرمود : همه در گناه باهم برابراند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>سیره نبوی>عبد المطلب بن هاشم > مقام سقايت و رفادت حجاج

شماره مقاله : 2013              تعداد مشاهده : 361             تاریخ افزودن مقاله : 9/4/1389

 

مقام سقايت و رفادت حجاج، پس از هاشم به برادرش مطلب بن عبدمناف رسيد. مطلب مردي شريف و بانفوذ بود، و در ميان قوم خود موقعيتي ممتاز داشت، و قريش بخاطر سخاوتش او را «فياض» مي‌ناميدند. زماني که شيبه (عبدالمطلب) کودکي نورس يا بزرگتر از آن، نوجواني هفت ساله يا هشت ساله گرديد، مطلب از وجود او باخبر شد، و او را در آغوش گرفت، و او را پشت سرش بر مرکبش سوار کرد. شيبه از رفتن همراه عمويش امتناع ورزيد، مگر آنکه مادرش به او اجازه دهد. مطلب از مادر شيبه درخواست کرد که او را همراه وي بفرستد. مادر نپذيرفت. مطلب گفت: شيبه بسوي خانه و کاشانه پدرش و بسوي حرم امن الهي مي‌رود! مادر اجازه داد. مطلب شيبه را پشت سرش بر شتري که سوار بود سوار کرد و راهي مکه شد. مردمي که او را مي‌ديدند، مي‌گفتند: «هذا عبدالمطلب!» اين پسر غلام مطلب است! مطلب مي‌گفت: واي بر شما؛ اين پسر، برادرزاده من و فرزند هاشم است! عبدالمطلب نزد عمويش اقامت کرد و نشو و نما يافت تا جواني برازنده شد. از سوي ديگر، مطلب در محل ردمان در سرزمين عرب از دنيا رفت. عبدالمطلب جانشين او شد، و تمامي اموري را که پدران و نياکانش عهده‌دار بودند، و خدماتي را که در ميان قومشان برعهده داشتند، وي برعهده گرفت، و از نظر شرافت و مکانت اجتماعي به جايي رسيد که هيچکس از پدران و نياکان وي به آنجا نرسيده بودند، و محبوب همة افراد قوم خود گرديد، و نزد آنان موقعيتي والا پيدا کرد[1].

وقتي مطلب وفات يافت، نوفل بر روي ارث و ميراث عبدالمطلب دست گذاشت، و آنها را غصب کرد. عبدالمطلب به سران قريش مراجعه کرد و از آنان خواست که در برابر عمويش از او حمايت کنند. گفتند: فيمابين تو و عمويت دخالت نمي‌کنيم! عبدالمطلب نامه‌اي به دائي‌هايش، بني‌النجار، نوشت، و از آنان کمک خواست. دائي وي، ابوسعد بن عدي با هشتاد سوار به راه افتاد و در ابطح، ناحيه‌اي در مکه، فرود آمد. عبدالمطلب به استقبال او رفت و گفت: دائي؛ بفرماييد منزل! گفت: نه بخدا؛ تا وقتي که نوفل را ببينم! آمد و آمد تا بالاي سر نوفل قرار گرفت. نوفل در حجر اسماعيل در کنار بزرگان قريش نشسته بود. ابو سعد شمشيرش را از نيام برکشيد و گفت: سوگند به خداي کعبه؛ اگر چنانچه ارث و ميراث خواهرزاده مرا به او بازنگرداني، اين شمشير را در جاي جاي اندامت فرود خواهم آورد! نوفل گفت: همه را به او باز گردانيدم! بزرگان قريش را بر اقرار و سخن او شاهد گرفت. آنگاه، بر عبدالمطلب وارد شد، و سه روز نزد او ماند؛ آنگاه عمره به جاي آورد و به مدينه بازگشت. پس از اين ماجرا، نوفل با بني عبد شمس بن عبدمناف، بر عليه بني‌هاشم، هم پيمان گرديد. خزاعه چون حمايت بني‌النجار را از عبدالمطلب ديدند، گفتند: همانطور که فرزند شماست، فرزند ما نيز هست! ما از شما به حمايت او سزاوارتريم! منظورشان اين بود که مادر عبد مناف از خزاعه بود. خزاعه به دارالندوه درآمدند، و با بني‌هاشم بر عليه بني‌عبدشمس و نوفل، هم پيمان شدند. همين پيمان بود که عامل تعيين کننده‌اي در فتح مکه گرديد [2].

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

 

[1]- سیرة ابن‌هشام، ج 1، ص 137، 138؛ برای سن دقیق عبدالمطلب، نکـ: تاریخ ا لطبری، ج 2، ص 247.

[2]- برای تفصیل این داستان، نکـ: تاریخ الطبری، ج 2، ص 248-251؛ و منابع موازی دیگر.

 

(به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي)

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام ابوالعباس قرطبی می گوید: "غناء با ادله وارده از کتاب و سنت ممنوع است."

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 14820
دیروز : 3293
بازدید کل: 8250165

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010