Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "إن لله أقواما اختصهم بالنعم لمنافع العباد" (روايت طبراني)
«خداوند بندگان بخصوصى دارد كه آنها را براى منفعت به مردم برگزيده است».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>علی بن ابی طالب رضی الله عنه > سريه‌ها و غزوه ها

شماره مقاله : 1740              تعداد مشاهده : 346             تاریخ افزودن مقاله : 15/3/1389

جنب و جوش نظامی ‌و اعزام سریه‌ها
پس از آنكه مسلمانان تحت رهبري پيامبر صلی الله علیه و سلم در مدينه ‌استقرار ‌يافتند، به منظور گسترش هيبت و شوكت دولت اسلامی ‌در داخل و خارج، اعزام سريه‌ها آغاز گرديد. از اهداف ديگر اعزام سريه‌ها اين بود كه حمايت برخي قبايل را به دست آوردند و خرابكاري‌ها و یغماگری عشاير مخالف را محدود و کنترل نمایند، علاوه بر تمرين و آمادگي صحابه برای حضور و شركت در جنگهاي بزرگ و آغاز فتوحات اسلامی. این کار میدانی بود براي تربيت عملي فرماندهي، امير مؤمنان علي رضی الله عنه که در بسياري از اين سريه‌ها، چه قبل از جنگ بدر چه بعد از آن شركت داشتند، برخي سريه‌های قبل از جنگ بدر كه علي در آنها شركت داشته به شرح زیر است:

1- غزوه‌ی عشيره
پيامبر در اين غزوه قصد جنگ با قريش را داشت، به همين دليل ابوسلمه بن عبدالأسد را بر مدينه گمارد و از مدينه خارج شد، اين غزوه «العشيره» نام گرفت، بعد از آنكه پيامبر صلی الله علیه و سلم ماه جمادي الاولي و چند شبي از جمادي الثانی را نيز در آنجا سپری کرد، با بنی مدلج و هم‌پيمان ایشان از بني ضمره خداحافظی كرد و به مدينه بازگشت، در اين غزوه جنگ صورت نگرفت و علّت خروج پيامبر صلی الله علیه و سلم آن بود كه به ‌ايشان خبر دادند كاروان قريش چند روز پيش به قصد شام از مكّه حركت كرده‌است(1) و راه ساحل را در پيش گرفته‌ است، در پي همين موضوع بود كه قريش به دفاع از كاروان مكّه، بيرون آمد و جنگ بدر بزرگ روي داد. عمار بن‌ياسر براي ما از حضور خود و علي در اين غزوه «العشيره» چنين روايت مي‌كند: من و علي در غزوه‌ی «العشيره» با هم بوديم، بعد از آنكه پيامبر‏ صلی الله علیه و سلم در «العشيره» به قصد اقامت اردو زد، گروهي از بني مدلج را ديديم كه در نخلستان كنار چشمه‌اي كار مي‌كنند. علي رضی الله عنه به من گفت: اي ابواليقظان! آيا موافق هستی برويم ببينيم چكار مي‌كنند؟ رفتيم و چند لحظه‌اي نحوه كارشان را تماشا كرديم كه خوابمان گرفت، لذا با علي رضی الله عنه رفتيم و در كنار تنه‌ی درخت خرما روي زمين صاف خوابيديم و سوگند به خدا كسي جز رسول خدا صلی الله علیه و سلم ما را بيدار نكرد، ما را با پايش در حالي كه خاك آلود شده بودیم بيدار كرد. در آن روز بود كه پيامبر صلی الله علیه و سلم خطاب به علي كه خاك‌ها را روي لباسهايش ديد، گفت: اي ابوتراب و فرمود: آيا مي‌خواهيد دو نفر كه بدبخت‌ترين مردم هستند را به شما معرفي كنم؟ گفتيم: آري اي رسول‏خدا صلی الله علیه و سلم . فرمود: «احمير ثمود، همان كسي كه شتر را زخمی‌كرد و آن كسي كه شمشير بر فرق سرت مي‌زند تا ريش تو خون آلود مي‌شود(2). اين خطاب را كه پيامبر براي علي به كار برد همواره تكرار مي‌شد و علي به ابوتراب معروف شد، در باره اين موضوع بيشتر بحث خواهيم كرد.

2- جنگ اوّل بدر
علت بر افروختن جنگ اين بود كه كُرز بن جابر فهري بر رمه‌های شتر و گوسفندان مدينه شبيخون زد و تعدادي از شتران و حيوانات را به ‌یغما برد، پيامبر صلی الله علیه و سلم او را تا درّه‌اي به نام «سفوان» از بخش‌هاي بدر تعقيب كرد، ولی كُرز فرار كرد و پيامبر صلی الله علیه و سلم موفق به دستگيری او نشد، پس از آن به مدينه برگشت.(3)
پيامبر صلی الله علیه و سلم در اين غزوه پرچم سفيد را به دست علي داد، حركت‌هاي جنگي كه در غالب سريه‌ها صورت مي‌گرفت، آغاز جنگ مسلحانه عليه مشرکین به شمار مي‌آمد، در اين سريه‌ها نيروهاي اعزامی‌و غزواتي كه رسول الله صلی الله علیه و سلم و یاران او از جمله ‌امام علی با آن روبرو بودند، چشم اندازی بود از سنّت تدافعی و به عقب راندن و با تثبيت پايه‌هاي قدرت دين رابطه عميق داشت، خداوند سبحان با اشاره به همين موضوع می‌فرمايد:
{ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الأرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ (٢٥١)}(بقره 251).
و اگر خداوند برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نكند، فساد زمين را فرا مي‌گيرد، ولي خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد.
و می‌فرمايد:
{ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (٤٠)} (حج/ 40).
همان كساني كه به ناحق از خانه و كاشانه خود اخراج شده‌اند (و از مكّه وادار به هجرت گشته‌اند) و تنها گناهشان اين بوده‌است كه مي‌گفته‌اند پروردگار ما خدا است! اصلاً اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي دفع نكند (و با دست مصلحان از مفسدان جلوگيري ننمايد، باطل همه‌جاگير مي‌گردد و صداي حق را در گلو خفه مي‌كند و آن وقت) ديرهاي (راهبان و تاركان دنيا) و كليساهاي (مسيحيان) و كنشتهاي (يهوديان) و مسجدهاي (مسلمانان) كه در آنها خدا بسيار‌ياد مي‌شود، تخريب و ويران مي‌گردد. (امّا خداوند بندگان مصلح و مراكز پرستش خود را فراموش نمي‌كند) و به طور مسلم خدا‌ياري مي‌دهد كساني را كه (با دفاع از آئين و معابد) او را‌ياري دهند. خداوند نيرومند و چيره ‌است (و با قدرت نامحدودي كه دارد‌ياران خود را پيروز مي‌گرداند و چيزي نمي‌تواند او را درمانده كند و از تحقّق وعده‌هايش جلوگيري نمايد).

سوّم: غزوه‌ی بدر
نووي – رحمه‌الله- می‌گويد: مورخان اتفاق نظر دارند بر اینكه علي رضی الله عنه در جنگ بدر و تمام صحنه‌هاي پيكار با مشركان به جز غزوه تبوك حضور داشته‌است و در بسياري از جنگها پيامبر صلی الله علیه و سلم پرچم جنگ را به او می‌داد.
علي‌ يكي از مجاهدين است كه در جنگ بدر شركت داشته، لذا شايسته‌است پاي سخن او بنشينيم تا داستان حضورش را براي ما حكايت كند.
حارثه بن مضرب از علي بن ابي طالب روايت مي‌كند كه: رسول الله صلی الله علیه و سلم اخبار و گزارشات بدر را دنبال مي‌كرد، وقتي به ‌او خبر دادند كه مشركان راهي بدر شده‌اند، پيامبر صلی الله علیه و سلم هم به سمت بدر حركت كرد (بدر نام چاهي است) علي رضی الله عنه می‌گويد: وقتی که مطلع شدیم بسوی ما می‌آیند، از مشركان پيشي گرفتيم و در آنجا دو مرد را یافتیم كه‌يكي از قريش و ديگري مولاي عقبه بن ابي معيط بود، مرد قريشي فرار كرد، امّا مولاي عقبه را دستگير كرديم، از او پرسيديم: شمار افراد مشركين چقدر است؟ گفت: سوگند به خدا تعدادشان زياد و از قدرت زيادي برخوردارند. اين حرفها را كه مي‌گفت، مسلمانان او را كتك مي‌زدند تا اينكه ‌او را پيش پيامبر صلی الله علیه و سلم بردند، پيامبر صلی الله علیه و سلم پرسيد: تعداد سپاه مشركان چقدر است؟ گفت: سوگند به خدا زياد و از قدرت بالايي برخوردارند، پيامبر صلی الله علیه و سلم تلاش كرد تا تعدادشان را بداند، امّا آن مرد از گفتن شمار آنها امتناع مي‌كرد، بعد از اين پرسيد: «هر روز چند شتر ذبح مي‌كنند»؟ گفت: در هر روز ده شتر، پيامبر فرمود: « القوم ألف، کلّ جزور لمئة و تبعها »: (آنها هزار نفرند، هر شتر برای صد نفر).
سپس موقع شب کمی‌‌باران بارید، به زیر درختان و سایبآنها رفتیم، ولی رسول خدا صلی الله علیه و سلم تمام شب را با دعا و مناجات سپری کرد و می‌گفت: «پروردگارا! اگر اين گروه نابود شوند، ديگر عبادت نمی‌شوي...) وی می‌گويد: صبح که فجر طلوع كرد، فرياد زد اي بندگان خدا! نماز!، مردم از زير درختان و از هر طرف جمع شدند، با رسول الله صلی الله علیه و سلم نماز را برپا داشتیم، سپس ما را به مقاومت بر جنگ تشويق كرده و فرمود: «جماعت قريش زير اين كوه صاف قرار دارند»، وقتي که هر دو سپاه به هم نزديك شدند و در مقابل هم قرار گرفتند و صف آرايي كرديم، مردي از آنها بر شتري سرخ موي در ميان سپاه حركت مي‌كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: اي علي حمزه را صدا كن، - که حمزه ‌از همه به سپاه دشمن نزديكتر بود - و از او سؤال کن آن كسي كه بر شتر سرخ موي سوار است كيست و به ‌آنها چه می‌گويد؟ سپس گفت: اگر در ميان گروه كسي باشد كه به خير امر كند، همان صاحب شتر سرخ مو است». گويد: حمزه ‌آمد و گفت: آن مرد عتبه بن ربيعه ‌است و از جنگ نهي مي‌كند و خطاب به ‌آنها مي‌گويد: اي مردم، من كساني را مي‌بينم که طالب مرگ و شهادتند، شما نمی‌توانيد به راحتي به ‌آنها دستبرد داشته باشید، اي قوم، ترس من از جنگ را علّت نجنگيدن اعلام كنيد و بگوييد: عتبه بن ربيعه به دلیل ترس از جنگ حاضر به نبرد نيست، در حاليكه‌يقين داريد كه من از شما ترسوتر نيستم. می‌گويد: ابوجهل اين سخن را شنيد و گفت: تو چنين حرفي مي‌زني؟ سوگند به خدا اگر كسي غير از تو اين حرف را مي‌زد، حتماً او را از پاي در مي‌آوردم. سراسر وجود تو را ترس فرا گرفته‌ است. عتبه گفت: مردك گوزو (كسي كه‌از ترس نمی‌تواند خودش را كنترل كند و از او باد خارج مي‌شود) به من طعنه می‌زني؟!! امروز مشخص مي‌شود كدام‌يك از ما ترسو است. می‌گويد: عتبه و برادرش شيبه و پسرش وليد به ميدان جنگ آمدند و مبارز طلبيدند. گروهي شش نفری از انصار داوطلبانه به ميدان رفتند، عتبه گفت: ما نمی‌خواهيم اينها به مقابله ما بيايند، ما مي‌خواهيم پسر عموهاي ما از بني عبدالمطلب به ميدان بيايند. لذا رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: اي علي و حمزه و عبيده بن حارث برخيزيد. خداوند هر دو پسر ربيعه‌يعني عتبه و شيبه و وليد بن عتبه را به هلاکت رساند و عبيده زخمی‌شد، هفتاد نفر از آنان را كشتيم و هفتاد نفر ديگر را اسير كرديم. مردي کوتاه قد از انصار عباس بن عبدالمطلب را اسير كرده بود و آورد. عباس گفت: اي رسول خدا صلی الله علیه و سلم سوگند به خدا اين مرد مرا اسير نكرد، بلكه مردي طاس كه‌از زيباترين مردم و بر اسبي ابلق سوار بود مرا اسير كرد كه ‌اكنون او را در ميان شما نمي‌بينم، مرد انصاري گفت: اي رسول خدا، من او را اسير كردم. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: « اُسكُت، فقد أيدك الله بمَلَك كريم »: (ساكت! خداوند تو را با فرشته‌اي گرامي‌ياري داده‌است).
علي می‌گويد: در آن روز از بني عبدالمطلب، عباس و عقيل ونوفل بن حارث را اسير كرديم.(4)
از توصيفي كه علي از جنگ بدر داشته، درسها، پندها و فوائد بسياري می‌گيريم كه براي استفاده به كتاب مؤلف: «السيرة النبوية» رجوع شود.
2- اشعاري كه در وصف قهرمانيهاي علي در بدر سروده‌اند:
در جنگ بدر پرچم مشركين به دست طلحه بن ابي طلحه بود كه علي رضی الله عنه او را كشت و به همين مناسبت حجاج بن علاط سلمی‌ اشعار زير را سروده‌است:
لله أى مذنب عن حربه * اعنى ابن فاطمة المعم المخولا .
جادت يداك له بعاجل طعنة * تركت طليحة للجبين مجندلا.
وشددت شدة باسل فكشفتهم * بالحق اذ يهوون اخول اخولا.
وعللت سيفك بالدماء ولم تكن * لترده حران حتى ينهلا.
به خدا چقدر خطاكار است آن كسي كه قصد جنگ با پسر فاطمه كند،
آن عمامه به سري كه همچون ديلم شكننده‌ است،
دستهايت با ضربه اي شتابان او را از پاي در آورد،
و طلحه را در ميان دو سپاه بر روي زمين افكند.
يورش بردي،‌يورش بردني همچون شير و ماهيّت آنها را آشكار كرد
با حق آنگاه كه می‌خواستند – نزديك بود – پراكنده و متفرّق شوند
و شمشير را با خون‌ها آغشته كردي و آن را بر نمي‌گرداندي
تا كسي را از پاي در نمي‌آوردي و بي هدف به كار نمي‌بردي. (5)



1 طبقات ابن سعد 2/10.
2 فضايل صحابه 2/855، ش/11172اسنادش حسن است.
3 سيره‌ابن هشام 2/601.
4 مسند احمد، الموسوعة الحدیثیة، ش 948 اسناد آن صحيح است.
5 البداية و النهاية 7/379.


به نقل از: سيره أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه و شخصيت و عصر او، تألیف: دكترعلي محمد محمد صلابی




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: "مذهب ائمه اربعه بر آن است که همه آلات لهو حرام می باشند... و هیچ یک از اتباع مذاهب اربعه در مورد این اختلافی ندارند"

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 14624
دیروز : 3293
بازدید کل: 8249969

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010