Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

قَالَ رسول الله صلی الله علیه و سلم : إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ الشِّرْكُ الْأَصْغَرُ قَالُوا: يَا رسول الله وَمَا الشِّرْكُ الْأَصْغَرُ؟ قَالَ: الرِّيَاءُ. (احمد,بيهقي). «رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: همانا خطرناكترين چيزي كه من از آن براي شما مي‌ترسم، شرك اصغر است، صحابه گفتند: يا رسول الله شرك اصغر چيست؟ فرمودند، تظاهر و رياكاري است».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>شبهات > معناي حدیثي كه خلفا دوازده نفرند چيست؟

شماره مقاله : 1635              تعداد مشاهده : 387             تاریخ افزودن مقاله : 1/3/1389

معناي حدیثي كه  خلفا دوازده نفرند چيست؟

 

جواب اول:

 اين حديث، حديث معروفي است اما اين لفظ آن نيست بلكه لفظ معروف آن عبارتست از:

 (لايزال امر الناس ماضياً ما وليهم اثناعشر رجلاً كلهم من قريش) ( امرمردم همچنان ادامه دارد تا دوازده مرد كه همگي از قريش اند حكومت نمايند).

 

الفاظ ديگري هم وجود دارد كه ما اين الفاظ را باذكر مصادرشان مي آوريم.

 

 

(ان هذا الامر لا ينقضى حتي يضى فيهم اثناعشر خليفه كلهم من قريش ) (1)

(اين دين به پايان نميرسد تادر ميان آنها دوازده خليفه نيايد وهمه آنها از قريش اند. )

 

 

(لايزال الاسلام عزيزأن الي اثني عشر خليفه كلهم من قريش ) (2)

(اسلام همچنان تا دوازده خليفه كه همه از قريش اند، عزيز است).

 

 

(لايزال الدين قائمأ حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثناعشر خليفة كلهم من قريش ) (3)

(دين همچنان پابر جاست تا قيامت برپا شود يابر شمادوازده خليفه بيايند كه همه شان از قريش است)

 

 

(لايزال هذا الدين عزيزاً مينعاً الي اثني عشر كلهم من قريش ) (4)

(اين دين همچنان غالب ومستحكم است تا دوازده خليفه بيايند وهمه آنهارا قريش اند )

 

 

خواننده گرامي: حتما شما دو مطلب ملاحظه نموديد:

 

 

(1) اختلاف لفظي كه ميان روايت مسلم ونقل شيعان وجود دارد.

 

 

(2) درهيچ يك از اين روايات جمله ( كلهم من بني هاشم ) (5) وجود ندارد. واين جمله را شيعان از جيبشان  بيرون آورده اند واز جمله دروغهاي بي پايانشان است.

 

 

اما مسئله اول يعني لفظ حديث، برهيچ خردمندي پوشيده نيست كه لفظ حديث، به دلائل زير برهدف شيعه دلالت نمي كند:

(1) الفاظ حديث دلالت ميكنند كه اين دوازده نفر، برمردم حكومت ميكنند وامير آنها ميشوند واين مطلب در حديث آشكار است.

 

 

(2) از ائمه دوازه گانه شيعه فقط حضرت علي و حسن رضىالله عنهما حكومت كردند.

 

 

(3) پيامبر صلي الله عليه وسلم  در اين حديث مي گويد: دين همچنان غالب، توانا واستوار باقي ماند تا حكومت دوازده خليفه بپايان رسد وبه اعتقاد شيعه، امام دوازدهم هنوز نيامده است با وجود اينكه امروز مسلمانان در ذلت وضعيف بسرمي برند تا جائيكه كفار برآنها مسلط شده وبه بدترين وجهي آنها را شكنجه ميكنند و خداوند مي داند كه به پيامبرصلي الله عليه وسلم  دروغ گفته نميشود وپيامبر صلي الله عليه وسلم  هم دروغ نميگويد.

 

 

اينجا اين سؤال مطرح ميگردد كه پيامبر صلي الله عليه وسلم  مي فرمايد: دوازده نفر حكومت ميكنند وامور مسلمين را بدست ميگيرند وتعداد ائمه شيعه هم دوازده نفر است آيا اين تساوي عدد صرفاً يك مسئله اتفاقي است؟

 

 

در پاسخ بايد گفت: خبر، اين مسئله تصادفي واتفاق نيست وشيعيان اوليه اعتقاد به امامت دوازده نفر نداشتند به همين خاطر هم به گروههاي زيادي تقسيم شدند. گروهي از شيعه، تنها به امامت حضرت علي رضي الله عنه  اعتقاد دارند وهمينجا توقف ميكنند وآنها را سبئيه ميگويند وگروهي امامت حضرت علي، حسن، حسين ومحمد بن علي را مي پذيرند وتوقف ميكنند واينها را كيسانيه ميگويند وگروهي ديگر به امامت تا جعفر صادق  اعتقاد  دارند وتوقف مي كنند وبالاخره گروهي به امامت مهدي منتظر اعتقاد دارند وآنها اثناعشري هستند.

 

 

وگروههاي ديگر واختلافات زيادي ميان آنها وجود دارد، براي شناخت بيشتر به كتاب ( فرق الشيعة ) نوبختي، مراجعه كنيد.

 

 

وشما أي خواننده گرامي! مشاهده ميكنيد كه اعتقاد به دوازده امام خيلي دير هنگام در ميان تشيع پيداشد واصلاً اين فرقه اثنا عشري ميان متقدمين شيعه وجود نداشت پس اينگونه احاديث، بعد از وفات رسول اکرم صلی الله عليه وسلم ، بلكه بعد از وفات بيشتر ائمه شيعه ساخته ووضع شده است. در نتيجه براي خواننده گرامي آشكار گرديد كه شيعه اين عدد را مساوي با آنچه در حديث رسول خدا صلي الله عليه وسلم  آمده است، قرار دادند.

 

 

ودر پايان بايد گفت: كه در روايت صحيح آمده است كه (كلهم من قريش) وچنين نيست كه پيامبرخداصلي الله عليه وسلم ، عام تررا ذكر كند وهدفش، خاص تر باشد. اين خلاف فصاحت  وبلاغت است درحاليكه پيامبر صلوات الله وسلامه عليه، فصيح ترين وبليغ ترين انسانها است.

 

 

بعنوان مثال اگر اعلان كنيم كه هر فرد عرب را صد دينار ميدهيم وفردي مصري نزد ما بيايد، بگوئيم نه، هدف ما هر سوريه أي است آيا وي، مارا متهم به ناداني وناتواني در گفتار نميكند ونميگويد پس چرا نميگوئيد هر سوريه أي را صد دينار مي دهيم؟

 

 

واگر هدف پيامبرصلي الله عليه وسلم  حضرت عليرضي الله عنه  و فرزندانش مي بود، مي گفت: آنها علي وفرزندانش  هستند وتازه اگر پيامبر صلي الله عليه وسلم  ميگفت: همه اين خلفاء از بني هاشم، هستند چنين سخني هم بليغ نبود زيرا فرزندان هاشم بسيارند وقريش از آنها بيشترند در حاليكه روايت در مورد قريش آمده است. و اگر شيعان به خاطر مناسبت عدد، به اين حديث استدلال ميكنند، در مورد حديثي كه مسلم در صحيحش روايت كرده است كه رسول اکرم صلی الله عليه وسلم  فرمود: در امت من دوازده نفر منافق است  ، چه تفسيري دارند؟

 

 

جواب دوم:

 

 

منظور شيعه از تعيين عدد ائمه اشاره به روايتي است كه امام بخاري آن را ذكر كرده است. در صحيح بخاري حضرت جابر بن سمره مي گويد: از رسول اکرم صلی الله عليه وسلم  شنيدم كه فرمود: ((يكون اثنا عشره أميراً)) دوازده امير خواهد بود. بعد راوي مي گويد: قال كلمه لم اسمعها)) يعني رسول اکرم صلی الله عليه وسلم  بعد از آن جمله اول، كلمه اي را ذكر كرد كه جابر مي گويد من آن را خوب متوجه نشدم ـ بعد پدر جابر يعني سمره گفت. آن كلمه كه تو اي جابر متوجه نشده اي، اين بود، ((كلهم من قريش)) يعني تمام دوازده امام از قريش خواهند بود.(6)شگفت آور اين است كه آقايان شيعه از حديثي استدلال مي كنند كه در واقع آن حديث بزرگترين و مستندترين دليل عليه خود انها است ((ولكنهم لا يشعرون))!؟ زيرا منظور او از دوازده امير، از فرزندان حضرت علي است و آنچه كه روشن و متفق عليه است، اين است كه هيچ كدام از فرزندان حضرت علي به امامت و امارت نرسيده است، بجز خود حضرت علي. حتي حضرت امام حسن نيز امارت را براي حضرت معاويه رها كرد و به نفع او دست بردار شد و بقيه دوازده نفر قبل از اينكه به امارت برسند، فوت كردند يا شهيد شدند! شيعان بر مبناي چه دليلي حديث را براي خود دليل و مستمسك قرار مي دهند؟ در واقع اين حديث دليل اهل سنت است. زيرا امراء كه نخستين آنان خلفاي اربعه هستند، از قريش بودند. بعد نيز كساني ديگر عملاً به امارت و خلافت رسيدند و آنان نيز از قريش بودند. مانند معاويه، حداكثر آنچه كه از حديث مذكور استفاده مي شود، اين است كه دوازده نفر از قريش به امارت خواهند رسيد، همان طور كه رسول اللهصلي الله عليه وسلم  فرموده است ليكن محال و بسيار بعيد است كه منظور از آنان همان دوازده امامي باشند كه شيعه از آنان استدلال مي كند، زيرا همگي آنان قبل از مستولي شدن بر منصب امارت فوت كردند. بجز امام قائم، محمد بن حسن عسكري كه طبق عقيده اهل تشيع در سن پنج سالگي داخل سرداب شده و در يك وقت و زمان مشخصي ظهور خواهد كرد. علاوه بر اين، اگر عدد و آمار امراء را به دوازده منحصر و محدود كنيم، اين خودش مساله اي است كه با اعتقاد شيعه موافقت و همساني ندارد. زيرا آنان مدعي هستند كه نخستين امام، از ميان دوازده امام، علي بن ابي طالب است و به اين ترتيب، تعداد ائمه به سيزده مي رسد، نه به دوازده!؟ در صورتي كه شيعه روي دوازده امام تاكيد دارد ، طبرسي در كتاب خود (اعلام الوري باعلام الهدي)) كه نزد اماميه، كتاب بسيار معتبر و مستندي است، از ابي جعفر و او از جابر بن عبدالله الانصاري نقل مي كند ـ جابر مي گويد: ((نزد فاطمه زهراء رسيدم، تخته اي كه نام اوصياء از فرزندان وي در آن نوشته شده بود، در جلوي او گذاشته بود. جابر مي گويد: آن نامها را شمردم. دوازده بودند و آخرين آنان، امام قائم بود. از ميان آنان سه نفر محمد نام داشت و چهار نفر علي مسمي بودند(7)و از زراره مروي است، مي گويد: از ابو جعفر عليه السلام، شنيدم فرمود: ((از اولاد حضرت محمد دوازده نفر محدث خواهند بود، همه آنان از فرزندان رسول اللهصلي الله عليه وسلم  و از فرزندان علي بن ابي طالب هستند پس رسول اللهصلي الله عليه وسلم  و حضرت علي هر دو پدر هستند ـ با توجه به آنچه كه ذكر شد، توصيه من به آقايان شيعه، اين است كه بجاي دوازده امامي (اثنا عشري) خود را به سيزده امامي (ثلاثه عشري) مسمي كنند؟؟!! و در غير اين صورت مسلك آنان مخالف با اعتقاد آنان خواهد بود!؟

 

 

2- اين گفته شيعه كه رسول اکرم صلی الله عليه وسلم  درباره نامهاي ائمه تصريح نموده و بطور معين آنها را ذكر كرده است، دروغي آشكار است و از هيچ دليلي صحيح و روشن چنين چيزي ثابت نيست. شگفت آور اينكه آقاي خويي، مرجع بزرگ شيعه در صفحه 125 كتاب خود ((مسائل و درود)) منكر اين است. خويي در جواب يكي از سوال كنندگان مي گويد: ((روايات متواتره كه از طريق خاص و عام به ما منتقل شده اند، تعداد ائمه را دوازده ذكر كرده اند ولي در مورد نام آنان ذكري و سخني به ميان نيامده است به گونه اي كه بعد از رحلت امام سابق، شك و ترديدي درباره امام لاحق (بعدي) باقي نمانده باشد. . . خواننده ي محترم مشاهده مي كني كه چقدر تضاد و تناقض در معتقدات شيعه وجود دارد! علاوه بر اين، آقايان شيعه در تعيين اسماء ائمه اختلاف دارند. عده اي ائمه را از فرزندان حسين مي دانند تا امام جعفر. بعد به سه فرقه تقسيم مي شوند. يك فرقه امامت را به موسي بن جعفر اختصاص مي دهد و خود را اماميه مي گويد. فرقه دوم امامت را از آن اسماعيل بن جعفر مي داند و خود را اسماعيليه مي گويد. و فرقه اي امامت را از آن محمد بن الحنيفيه مي داند. . . براي كسب اطلاع بيشتر به ((فرق الشيعه)) نوشته نوبختي مراجعه شود تا نهايت سرگرداني و سردرگمي آنان در اين خصوص برايتان آشكار شود. بايد گفت كه ادعاي شيعان داير بر اينكه رسول اکرم صلی الله عليه وسلم  اسامي ائمه را به صراحت بيان كرده است، سخني بسيار بي ارزش و بدون دليل است.

 

 

نوار اسلام

IslamTape.Com


(1) صحيح مسلم ـ كتاب الامارة ـ شماره (5)

(2) صحيح مسلم كتاب الامارة شماره (7)

(3) صحيح مسلم كتاب الامارة شماره (10)

(4) صحيح مسلم كتاب الامارة شماره (9)

(5) همه آنها از بني هاشم اند.

(6) صحيح بخاري كتاب الاحكام، باب الاستخلاف برقم (6796) مسلم مع الشرح، كتاب الاماره ـ الناس تبع لقريش (1821).

(7) اعلام الوري، تاليف ابوالفضل الطبرسي ص (366) فصل دوم.

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امير المؤمنين على بن ابى طالب رضی الله عنه فرمود: كفى بالعلم شرفاً أنه يدعيه من لا يحسنه ويفرح إذا نسب إليه من ليس من أهله، وكفى بالجهل خمولاً، أنه يتبرأ منه من هو فيه ويغضب إذا نسب إليه. [در شرف علم همين بس كه كسى كه نيكو نمى داندنش دعوى آن كند و چون او را به آن علم نسبت دهند شادمان گردد، هر چند از زمره عالمان نباشد، و بى ارجى جهل را همين بس كه حتى جاهلان از آن بيزارى مى جويند و چون جاهلى را جاهل خطاب كنند خشمگين گردد.] (ترجمه معجم الادباء ياقوت حموى، مترجم عبد المحمد آيتى)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 7494
دیروز : 3293
بازدید کل: 8242839

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010