Untitled Document
 
 
 
  2025 Oct 27

----

05/05/1447

----

5 آبان 1404

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (إِنَّکم سَتَحْرِصُونَ عَلَى الإِمارَةِ، وَسَتَکونُ نَدَامةً یوْم الْقِیامةِ، فَنِعْم الْمرْضِعَةُ، وَبِئسَتِ الْفَاطِمةُ) یعنی: «شما، برای رسیدن به فرمانروایی و ریاست، حرص و آز می‌ورزید، ولی روز قیامت باعث پشیمانی شما خواهد شد. ریاست، شیردهنده‌ی خوبی است (و لذات زیادی دارد)، اما (پس از مردن یا برکنار شدن از آن،) چه جدا شدن بدی دارد».[بخاري، شماره‌ي7148]

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > تأثیر قرآن بر دلها

شماره مقاله : 1626              تعداد مشاهده : 356             تاریخ افزودن مقاله : 1/3/1389

 

تأثیر قرآن بر دلها
 

شیخ محمد علی صابونی

مترجم:محمد بهاءالدین حسینی
 


اعجاز قرآن، تأثیر فراوانی دردلهای دوستان ودشمنان می گذارد، آن چنان تأثیری که خود مشرکان درپاسی ازشب ازمنزل خارج می شدندوبه تلاوت قرآن مسلمانان،گوش فرا می دادندوسرانجام به همدیگر سفارش می کردند که باردیگربه آن گوش فرا ندهند.درمیان تلاوت قرآن پیامبر، سر صدا راه می انداختند تا مردم به آن نگروند.

« وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ »:[گویند:به این قرآن گوش مدهید ودراثنای خواندن آن سخنان بیهوده بگویید:که شاید پیروزشوید.]

تأثیرقرآن دردلها به جایی رسید که دشمن ترین وبزرگترین مخالفان به زیرسایه اش پناه آوردند وبسیاری ازآنان به اسلام گرویدند.ازجمله عمربن خطاب،سعد پسرمعاذ،اسید پسرحضیر وامثال آنان از سران وبزرگان ونامداران عرب در برابر اسلام سر تعظیم فرود آوردند.عمر،همان کسی که بر مسلمانان سخت می گرفت وآزارشان می داد وآنقدر سر دشمنی داشت که روزی شمشیرش را به کمر بست و از خانه بیرون رفت تا پیامبر را بیابد وکارش را یکسره کند؛اما همان روز به دلیل تأثیر چند آیه که درخانه خواهرش(فاطمه)ازسعید پسر زید شنید،مؤمن ومسلم به خانه بازگشت.داستان مسلمانی او[درتاریخ]مشهور است.أکنون به چگونگی ایمان آوردن سعد پسرمعاذ،رئیس طایفه خزرج وبرادرزاده اش،اسید پسرحضیر[رئیس اوس]،گوش فرا دهید:کتب سیره وتواریخ چنین نقل می کنند وقتی که هنوز پیامبردرمکه بود،گروهی از اهل مدینه به خدمتش آمدند ودرعقبه با او پیمان بستند.[هنگامی که بازگشتند]پیامبر دو نفر معلم توانا را برای آموزش دین و قرآن،با آنان به مدینه فرستاد.آن دو:«مصعب پسر عمیر عبدری»و«عبدالله پسر ام مکتوم»بودند آنگاه که به مدینه رسیدند،به تعلیم وتربیت مردم آنجا شروع کردند.این خبر به سعد پسر معاذ خزرجی[که در میان باغ وبوستان خود می زیست،]رسید.به برادرزاده اش،اسید پسر حضیر اوسی گفت:چرا نزد آن دو نفر-که آمده اند،بیچارگان ما را خوار وناتوان گردانند-نمی روی از این باغ بیرونشان کنی؟اسید نزد آنان رفت وگفت:چه چیزی شما را به اینجا آورده است،آمده اید تا درماندگان ما را به بی راهی ونادانی بکشانید؟آنان را بسی تهدید کرد وگفت:اگر از جان خویش سیر نشده اید؛این جا را ترک کنید.مصعب-رض-به اوگفت:ممکن است بنشینی وسخنان ما را اسید نشت ومصعب،قرآن خواندن را آغاز نمود واو گوش فرا داد ومسلمان شد ونزد سعد بازگشت وبه اوگفت:به خدا،هیچ گونه بدی از آن دو مرد مشاهده نکرده ام.اسید مسلمانی خود را پنهان داشت.سعد به خشم آمدوبا تندی ازجا بلند شد[ونزد آن دو مجاهد بزگوار رفت]وگفت:چرا به اینجا آمده اید؟آیا آمده اید تا درماندگان ما را به بیراهی بکشانید؟ازما دورشوید.مصعب-رض-گفت:ممکن است بنشینی وسخنان ما را گوش کنی؟که اگر آن را بپسندی،قبول می کنی،وگرنه از آنچه که دوست نداری،رستگار می شوی وما آن را از تو باز می داریم.گفت:خوب میگویید:مصعب به خواندن قرآن،شروع کردوسعد گوش می داد.مصعب می گوید:سوگند به خدا!از همان لحظه آغازین که سعد آمد،نور ایمان درسیمای باطراوتش می درخشید.همین که مصعب تلاوت را به پایان برد؛سعد،رئیس اوس ایمان آوردوبا شتاب بازگشت وطایفه اش را گرد آوردوگفت:[ای بنی عبدالاشهل!]من درمیان شما کیستم؟گفتند سرور ورئیس مایی.سعد گفت:[از این ساعت]سخن گفتن با مردان وزنان شما برمن حرام است،مگراینکه به خدا وپیام آورش،محمد-ص-ایمان بیاورید.همه آن طایفه[به جز اصرم که او نیز در احد مسلمان شد]به دین اسلام گرویدند-خدا از سعد خشنود باد.

تأثیر قرآن در دل دوستان ودشمنان،اینگونه است.داستان ولید پسر مغیره،عقبه پسر ربیعه وامثال آنان را به یاد آورید که از شنیدن قرآن متأثرمی گشتند ولی حب ریاست وجاه وقدرت،مانع بود به دین اسلام درآیندونخواستند خدا یارشان باشد.«.... يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ....»و ...

وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ...»:[...خدا به حال راه یافتگان داناست]

نویسنده توانای منار می گوید:«فیلسوفی از فلاسفه فرانسه در یکی از تألیفاتش نظریات مبلغان مذهبی مسیحی راکه گفته بودند:محمد-ص-کتابی چون کتاب موسی وعیسی-ع-ومعجزه ای چون خوارق العادات آنان را نیاورده است ؛قاطعانه رد نموده ویاد آور شده است که:محمد،قرآن را با تواضع وفروتنی،شور عشق وبی قراری وبا وضوح وروشنی ولابه وتضرع می خواندودر جلب دلها به سوی ایمان به حق،بسی برتر از همه معجزاتوآیات پیامبران پیشین بود.

رافعی در کتابش،«اعجاز القرآن»سخنی ارزنده از امیر شکیب ارسلان نقل می کند که :«لوبثر» و «کلفین» دو اصلاحگر  وخیر اندیش معروف در تارخ مسیحی روزی پیش «ولتر»فیلسوف فرانسه یاد آور شده  وگفته است:آنان، قدر خود را کمتر از کفشهای محمد می دانند.

--------------------------------------

منبع:درآمدی بر علوم قرآنی

مؤلف:شیخ محمد علی صابونی

مترجم:محمد بهاءالدین حسینی

انتشارات:افخم زاده



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3427
دیروز : 4502
بازدید کل: 12903578

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010