Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از ابن مسعود روايت است که پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود : "ما أحد أکثر من الربا إلا کان عاقبة أمره إلي قلة" (صحيح ابن ماجه 5518)، يعنى: "کسي نيست که بسيار رباخواري کند، مگر اينکه فرجام کارش به کمي مال (ورشکستگي) مي‌انجامد".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>صلاة الاستسقاء

شماره مقاله : 161              تعداد مشاهده : 349             تاریخ افزودن مقاله : 15/5/1388

 
[اصطلاح فقهي]
صلاة الاستسقاء = نماز طلب باران 
استسقاء‌: بمعني خواستن آب است‌. در اينجا مقصود خواستن آب از خداوند بهنگام خشكسالي و نباريدن باران است به يكي از راههاي ز‌ير: 
1-‌در غير اوقات كراهت‌، امام با مامومين بدون اذان و اقامه دو ركعت نماز مي‌خواند كه در ركعت اول با صداي بلند فاتحه و سوره" سبح اسم ربك الاعلى ”‌، و در ركعت دوم بعد از فاتحه سوره ‌“‌الغاشيه‌“ را مي خواند. سپس خطبه‌اي را بعد از نماز يا پيش از نماز ايراد مي‌كند. چون امام خطبه را بپايان برد، همه نمازگزاران عبا يا تن پوش خويش را مي‌گردانند بگونه‌اي ‌كه طرف راست آن در طرف چپ و طرف چپ در طرف راست قرار گيرد، و رو به قبله مي‌ايستند و دستهاي خود را تا آنجا كه ممكن است به طرف آسمان برداشته و در پيشگاه خداوند به دعا مي‌پردازند. از ابن عباس روايت است كه‌: “‌پيامبر صلي الله عليه و سلم با فروتني و تضرع و زاري در حاليكه لباس عادي پوشيده و به آهستگي‌ گام بر مي‌داشت‌، بيرون رفت و بگونه نماز عيد دو ركعت نماز گزارد ولي خطبه آن را ايراد نفرمود‌“‌. پنج نفر از محدثين بزرگ آن را روايت ‌كرده‌اند و ترمذي و ابوعوانه و ابن حبان آن را ‌“‌صحيح‌“ دانسته‌اند. از حضرت عايشه روايت است كه‌: مردم از نيامدن باران و خشكسالي در حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم شكوه نمودند. ايشان دستور دادند كه در مصلي (‌نماز گاه در خارج شهر) منبري برايش‌ گزاردند، و به مردم وعده دادند كه روزي بدانجا بيرون بيايند. سپس هنگامي ‌كه خورشيد پرتو افكن ‌گرديد، بدانجا بيرون رفت و بر منبر نشست و تكبر و تحميد را گفت‌، سپس فرمرد:" إنكم شكوتم جدب دياركم وقد أمركم الله أن تدعوه ووعدكم أن يستجيب لكم) ثم قال: (الحمد لله رب العالمين، الرحمن، مالك يوم الدين، لا إله إلا الله يفعل ما يريد: اللهم لا إله إلا أنت، أنت الغني ونحن الفقراء، أنزل علينا الغيث، واجعل ما أنزلت علينا قوة وبلاغا إلى حين [‌همانا شما از خشكسالي در سرزمين خود شكوه نموديد، همانا خداوند به شما دستور داده است‌ كه به پيشگاه او دعا كنيد و او را بخوانيد، و به شما وعده داده است كه دعايتان را اجابت فرمايد. سپس فرمود: “‌ ستايش خداوند، پروردگار جهانيان را سزاوار است‌، بخشنده مهربان و بخشايشگر مهربان‌،صاحب روز جزاء‌، هيچ اله و معبود بحق نيست جز الله ‌كه هر چه بخواهد آن‌ كند، خداوندا هيچ موجود شايسته پرستش‌، وجود ندارد جز ذات تو، تنها تو بي‌نياز هستي و ما نيازمندانيم‌، باران را بر ما بباران‌، و آنچه كه بر ما نازل مي‌فرمائي (‌مي‌باراني‌) نيرومند و رسا گردان‌، تا مدتي ادامه داشته باشد]‌’‌’‌. سپس دستهاي خود را آنقدر بلند كرد، ‌كه سفيدي زير بغلش ديده مي‌شد و همچنان دعا مي‌كرد. سپس از مردم روي بگرداند و عبايش را وارونه ‌كرد، در حاليكه همچنان دستانش بلند بود. سپس روي به مردم‌ كرد و از منبر فرود آمد و دو ركعت نماز گزارد،‌كه بدنبال آن خداوند ابري پديد آورد، ‌كه از آن رعد و برق مي‌جهيد و به اذن خدا باران در گرفت‌، 
هنوز به مسجد خود نرسيده بود، ‌كه سيل جاري شد. چون ديدند، ‌كه مردم بسرعت به طرف خانه‌هايشان مي‌دوند، آنقدر خنديد كه دندانهاي عقل ايشان پديدار گرديد و فرمود: " أشهد أن الله على كل شئ قدير وأني عبد الله ورسوله [‌گواهي مي‌دهم‌ كه خداوند بر هر چيزي توانا است و اينكه من بنده و فرستاده اويم‌]‌”‌. به روايت حاكم و بتصحيح ابوداود كه ‌گفته است‌: اين حديث ‌“‌غريب‌“ و اسناد آن ‌“‌جيد‌“ است‌.
عباد بن تميم‌، از عموي خود، عبدالله بن زيد مازني روايت ‌كرده ‌كه‌: ‌“‌پيامبر صلي الله عليه و سلم مردم را براي طلب باران (‌استسقاء‌) بيرون برد و با آنان دو ركعت نماز خواند كه قراء‌ت را در هر دوي آنها بصورت آشكار خواند‌“‌. تا آخر حديث‌ كه همه محدثين آن را ‌“‌‌تخريج‌“ ‌كرده‌اند. ابوهويره‌ گفته است‌: ‌“‌روزي پيامبر خدا، براي طلب باران بيرون رفت و دو ركعت نماز را بدون اذان و اقامه خواند كه ما همه پشت سر ايشان نماز 
خوانديم‌، سپس خطبه‌اي ايراد كرد و خداي را خواند (‌دعاكرد) و بعد روي خود را، 
به طرف قبله برگرداند، در حاليكه دستهاي خود را بلند كرده بود و عباي خود را وارونه ساخت‌، بگونه‌اي ‌كه طرف راست آن را بر شانه چپ و طرف چپ را بر شانه راست قرار داد"‌. به روايت احمد و ابن ماجه و بيهقي‌.
2-‌امام در خطبه روز جمعه دعا كند و مامومين بدنبال دعاهاي او “آمين‌“ بگويند. زيرا بخاري و مسلم از شريك و او از انس روايت‌ كرده است ‌كه‌: ‌“‌مردي در روز جمعه وارد مسجد شد، در حاليكه پيامبر صلي الله عليه و سلم ايستاده بود و خطبه جمعه ايراد 
مي‌كرد. آن مرد گفت‌: اي رسول الله‌، اموال ما تباه ‌گرديد (‌حيوانات ما تلف شدند) و 
راهها قطع ‌گرديد (‌چيزي نداريم ‌كه به بازار بياوريم‌)‌، از خداوند بخواه ‌كه بفريادمان 
برسد و برايمان باران بباراند. از خداوند بخواه كه بفريادمان برسد و برايمان باران بباراند. پيامبر صلي الله عليه و سلم دستهاي خود را بلند كرد، سپس گفت‌:" اللهم أغثنا، اللهم أغثنا، اللهم أغثنا [خداوندا بفريادمان برس و به ما باران عطا كن‌]"‌. انس ‌گويد: بخداي سوگند ما در آسمان نه ابري و نه پاره ابري مي‌ديديم (‌ابري و پاره ابري وجود نداشت‌) و ما باكوه ‌“‌سلع‌“ منزلي فاصله نداشتيم‌، مشاهده ‌كرديم ‌كه از آنسوي‌ كوه‌، توده ابري مانند سپر بالا آمد، چون به وسط آسمان رسيد، پراكنده ‌گرديد، سپس باران آمد، بخداي سوگند يك هفته خورشيد را نديديم‌، سپس در جمعه بعدي آن مرد از همان در مسجد وارد شد، در حاليكه پيامبر صلي الله عليه و سلم ايستاده و مشغول ايراد خطبه بود، آن مرد جلو رفت و گفت‌: اي رسول خدا، اموال ما تباه ‌گرديد و راهها قطع شد، از خداوند بخواه ‌كه اين باران را بند بياورد. پيامبر صلي الله عليه و سلم دستهاي خود را بالا برد و گفت‌: " اللهم حوالينا ولا علينا، اللهم على الاكام والظراب ، و بطون الاودية ومنابت الشجر [خداوندا پيرامون ما بباران‌، نه بر روي ما، خداوندا بر روي تپه‌ها و تپه ماهورها و داخل واديه‌ها و محل رويش درختان و گياهان بباران‌]"‌. بلافاصله باران بند آمد و ما بيرون رفتيم و در آفتاب قدم مي‌زديم‌‌“‌.
3-‌امام در غير روز جمعه و بدون‌ گزاردن نماز تنها دعا كند، خواه در مسجد يا خارج آن‌، چه ابن ماجه و ابو عوانه روايت ‌كرده‌اند كه‌: ابن عباس‌ گفته است‌:‌“‌يكنفر اعرابي به خدمت پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد و گفت‌: يا رسول الله من از پيش قومي به سوي تو آمده‌ام ‌كه بعلت خشكسالي چوپانشان توشه‌اي ندارد و شتران نرينه‌شان آنقدر لاغر شده‌اند كه ناي تكان دادن دم خود را ندارند. بلافاصله پيامبر صلي الله عليه و سلم بر منبر رفت و بعد از ستايش خداوند گفت‌:" اللهم اسقنا غيثا مغيثا مريئا مريعا طبقا غدقا عاجلا غير رائث [‌خداوندا ما را از آب باراني رهائي بخش‌، نيكو فرجام‌، سبز كننده ‌گياهان‌، فراگير، فراوان و زود رس و بدون تاخير، سيراب‌ گردان‌]"‌. سپس باران آمد و هر كس از سران قبايل ‌كه پيش او مي آمد، مي‌گفت‌: باران آمد و زنده شديم‌“‌. ابن ماجه و ابوعوانه از 
 راويان موثوق به آن را روايت كرده‌اند. و حافظ در ‌“‌التخليص‌‌“ از آن سكوت كرده 
است‌. 
از شرحبيل بن السمط روايت است‌ كه او به ‌كعب بن مره ‌گفت‌: اي‌كعب از پيامبر صلي الله عليه و سلم برايمان سخن بگو كعب ‌گفت‌:‌“‌مردي پيش پيامبر صلي الله عليه و سلم آمد و گفت‌: براي ‌“‌مضر“ طلب نزول باران كن‌، شنيدم ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم مي‌فرمود:" إنك لجرئ..المضر؟ [‌تو مرد گستاخي هستي‌؟ آيا براي مضر اين تقاضا را مي ‌كني‌؟‌]"‌. او گفت‌: اي رسول الله تو از خداوند بزرگ ‌كمك و پيروزي طلب نمودي‌، و خداوند تو را ياري و پيروز نمود، و خداي را خواندي و او دعاي تو را اجابت نمود. پيامبر صلي الله عليه و سلم دستهاي خود را بالا برد و مي‌گفت‌:" اللهم اسقنا غيثا مغيثا، مريعا مريئا، طبقا غدقا، عاجلا غير رائث، نافعا غير ضار  (‌ترجمه آن ‌گذشت‌)‌"‌. دعاي پيامبر صلي الله عليه و سلم در باره آنها مورد اجابت واقع شد. طولي نكشيد كه مجددا به حضور پيامبر صلي الله عليه و سلم آمدند و از فراواني باران شكوه نمودند و گفتند: خانه‌هاي ما ويران شد. پيامبر صلي الله عليه و سلم  دست به دعا برداشت و گفت‌:" اللهم حوالينا ولا علينا " بلافاصله ابرها به طرف راست و چپ پراكنده شدند. به روايت احمد و ابن ماجه و بيهقي و ابن ابي شيبه و حاكم ‌كه ‌گفته است‌: اسناد آن بشرط ،شيخين " حسن صحيح" است‌.
از شعبي روايت است ‌كه‌:‌“‌عمر براي استسقاء بيرون رفت و جز استغفار چيزي ديگر نگفت‌ گفتند: ما تو را نديديم ‌كه طلب نزول باران (‌استسقاء‌)‌ كني‌،‌ گفت‌: من با استغفار خويش طلب نزول باران ‌كردم و اين استغفار بمنزله ستارگان آسمان است كه بهنگام ظهور آنها عادتا باران مي‌بارد. سپس اين آيات را خواند:"استغفروا ربكم انّه كان غفاراً، يرسل السماء عليكم مدراراً  [1] [از پروردگار خودتان طلب مغفرت كنيد كه او باران سنگين بر شما مي باراند] " و " واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه [و از پروردگارتان طلب مغفرت ‌كنيد سپس به سوي او برگرديد و توبه ‌كنيد...]"‌. به روايت سعيد در كتاب ‌“‌سنن‌“ خود و به روايت عبدالرزاق و بيهقي و ابن ابي‌شيبه‌. 
 و اينك بعضي از دعاهائي كه در نماز ‌“‌استسقاء‌“ خوانده شده است‌. 
1- امام شافعي گفته است‌: از سالم و او از عبدالله و او از پدرش روايت كرده است ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم هرگاه طلب نزول باران مي‌كرد، مي‌فرمود:" اللهم اسقنا غيثا مغيثا مريعا غدقا مجللا عاما، طبقا سحا، ائما، اللهم اسقنا الغيث، ولا تجعلنا من القانطين: اللهم إن بالعباد والبلاد، والبهائم، والخلق من اللاواء والجهد والضنك ما لا نشكوه إلا إليك. اللهم أنبت لنا الزرع. وأدر لنا الضرع، واسقنا من بركات السماء وأنبت لنا من بركات الارض: اللهم ارفع عنا الجهد، والجوع والعري، واكشف عنا من البلاء ما لا يكشفه غيرك: اللهم إنا نستغفرك إنك كنت غفارا، فأرسل السماء علينا مدرارا [‌خداوندا باران رهائي بخش سبز كننده گياهان‌، فراوان‌، پوشاننده‌، فراگير، و گسترده و ريزان و جاري و پيوسته‌، به ما عطا كن و ما را از آن سيراب ‌گردان‌. خداوندا به ما باران عطا كن‌، و ما را از جمله محرومان و نوميدان و دل سردان مگردان‌، خداوندا بندگانت و 
سرزمينها و حيوانات و مردم به چنان سختي و مشقت و تنگي‌اي مبتلا شده‌اند كه شكايت و شكوه از آن را تنها به تو مي آوريم‌، خداوندا، ‌كشتزار ما را سبز كن‌، و پستان حيواناتمان را پر شير كن و از بركت و فزوني‌هاي آسمان‌، ما را سيراب ‌گردان و از 
بركتها و فزوني‌هاي نباتات زمين‌، ما را روزي ده‌، خداوندا مشقت و سختي و گرسنگي و برهنگي ما را، بر طرف‌ گردان‌، و اين بلا را از ما بگردان‌، چه به غير از تو كسي نمي‌تواند بلا را، از ما بگرداند، خداوندا از تو طلب مغفرت داريم‌، چه تنها تو آمرزنده‌اي‌، خداوندا، باران سنگين و فراوان به ما عطا كن‌]"‌. امام شافعي گفت‌: دوست دارم‌ كه امام جماعت اين دعا را بخواند.
2-‌از سعد روايت است‌ كه پيامبر صلي الله عليه و سلم براي طلب نزول باران چنين دعاكرد:" اللهم جللنا سحابا كثيفا، قصيفا دلوقا، ضحوكا تمطرنا منه رذاذا، قطقطا، سجلا، يا ذا الجلال والاكرام   [‌خداوندا برايمان ابر فراگير و متراكم و نيرومند و ريزنده و پر رعد و برق‌، بفرست‌ كه از آن باران ريزد و آرام و آهسته و ريزان ببارد، اي خداوند بزرگوار و بخشنده]‌"‌.
3- از عمر بن شعيب از پدرش از جدش روايت است كه گفته است‌: پيامبر صلي الله عليه و سلم هر گاه طلب نزول باران مي‌كرد، مي‌گفت‌:" اللهم اسق عبادك وبهائمك، وانشر رحمتك، واحي بلدك الميت  [خداوندا به بندگان و حيوانات مخلوقت آب باران عطا كن و بال رحمتت را بگستران و سرزمين مرده‌ات را، زنده ‌گردان‌]"‌. به روايت ابوداود.
مستحب است‌ كه بهنگام دعاي استسقاء (‌طلب نزول باران‌) دستها را بالا برده بگونه‌اي ‌كه پشت دست رو به بالا و كف دست رو به پايين باشد. مسلم از انس روايت كرده ‌كه پيامبر صلي الله عليه و سلم بهنگام دعاي استسقاء پشت دستها را رو به آسمان بلند مي‌كرد. (‌از اين احاديث بر مي‌آيد كه اگر دعا بمنظور رفغ بلا باشد، بايد بهنگام دست به دعا برداشتن‌، پشت دستها رو به آسمان باشد و اگر دعا بمنظور طلب حصول چيزي باشد،‌ كف دستها رو به آسمان باشد)‌.
مستحب است ‌كه بهنگام رويت باران و نزول آن‌ گفت‌:" اللهم صيبا نافعا [‌خداوندا باران سودمندي باشد]"‌. و قسمتي از بدن خود را برهنه سازد، تا باران بدان بخورد. و چون باران خيلي زياد شد و كثرت آن موجب ترس و خوف و زيان شد، بگويد:" اللهم سقيا رحمة، ولا سقيا عذاب ولا بلاء ولا هدم ولا غرق. اللهم على الظراب ومنابت الشجر اللهم حوالينا ولا علينا  [خداوندا باران رحمت باشد، نه باران عذاب و بلاء و ويراني و سيل و غرق ‌كردن چيزها. خداوندا بر كوهها و محل رويش‌ گياهان و درختان بباران‌، خداوندا بر پيرامون ما باشد نه بر روي ما]‌". همه اين دعاها بطور صحيح و ثابت از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت شده است‌. 

به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.


پانوشت:

[1] -نوح/10و11.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از عمر بن عبدالعزيز سؤال شد كه چرا اصحاب پيامبر در جنگ صفين با يكديگر به نزاع پرداختند؟ آن حضرت گفت كه: تلك دماء طَهّر الله منها يدي فلا أُحِبّ أن أَخْضِب بها لساني يعنى: "آن خونهايى بود كه خداوند دست من را از آن پاك نگه داشته است، پس نميخواهم كه زبانم را با آن آلوده كنم".

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16611
دیروز : 3293
بازدید کل: 8251956

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010