Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "ما خلا رجل بامرأة إلا كان الشيطان ثالثهما" (روايت احمد 26/1) ، يعنى: "هيچ مردى نيست كه با زن (نامحرمى) خلوت كند مگر اينكه شيطان شخص سوم آنها خواهد بود".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>اشخاص>شعیب علیه السلام

شماره مقاله : 1525              تعداد مشاهده : 367             تاریخ افزودن مقاله : 6/2/1389

شعیب علیه السلام


محمد احمد جاد المولي
ترجمه: صلاح الدين توحيدي


اهل مَدیَن‌[1] از اعراب بودند و در سرزمین مَعان در حوالی شام ساکن بودند. آنان به خداوند کفر می‌ورزیدند و برایش شریک قایل می‌شدند آن‌گاه‌که بیشه‌ی پر درخت و پر شاخ و برگی را به جای خدا پرستش می‌کردند و از اشیاء و کالاهای مردم می‌کاستند و بهای آن را کامل نمی‌پرداختند و هنگامی‌که‌ کالایی را از دیگران می‌گرفتند با وزن تمام می‌گرفتند و چون چیزی را به آن‌ها می‌فروختند، از وزن آن می‌کاستند. خداوند شعیب را به عنوان پیامبر، در میان آن‌ها برگزید و او را با معجزات و دلایل آشکار تایید و پشتیبانی نمود و شعیب قومش را به عبادت خداوند یگانه دعوت فرمود و به عدل و داد امر نمود و از سرانجام ظلم و ستم برحذر داشت و نعمت‌های خداوند را به یاد آنان آورد، آن‌گاه‌که بعد از آن‌که ‌کم و معدود بودند، بر تعدادشان افزود و پس از فقر به آنان ثروت عطا نموده و سپس آنان را در صورت عدم پیروی از راهنمایی‌ها و ارشاداتش از عذاب و نقمت الهی بیم داد.
آنان سخنان شعیب را به استهزاء‌ گرفتند، او را مسخره‌ کرده‌، به او طعنه زدند و گفتند: ای شعیب‌! آیا نمازت به تو امر می‌کند که ما را به پرستش غیر از آن‌چه نیاکان و پیشینیان ما پرستش می‌کردند، فرا بخوانی و ما را از داد و ستد با مردم آن‌گونه‌ که دوست داربم و آرزو می‌کنیم‌، بازداری و از ما بخواهی آن‌چه را که با آن بزرگ شده و عادت نموده‌ایم‌، رها کنیم در حالی‌که ما تمام اموال و دارایی خود را از این شیوه به دست آورده‌ایم‌؟‌! تو با این خرد برتر، رای قوی و علم زیاد، چگونه ما را از دینی‌ که به آن انس‌ گرفته‌ایم و شریعتی ‌که به ارث برده‌ایم‌، نهی می‌کنی‌؟‌!
اما شعیب در مقابل آن‌ها خشونت و تندی‌ای به خرج نداد، بلکه در جدال با آن‌ها لطف و مهربانی پیشه‌ کرد و ترجیح داد که دل و میل آن‌ها را با نرمی و مدارا و دلسوزی به سوی خود جذب‌ کند و پیوند خویشاوندی بین خود و آن‌ها را به یادشان آورد، زیرا این یادآوری‌، در این‌که افراد پند و اندرز را بپذیرند و به نظر ناصح تسلیم شوند و رغبت و علاقه‌ی بیثشری به خوبی و سود و نیکی پیدا کنند، رساتر و موثرتر است و شعیب‌، وقتی‌ که احساس‌ کرد که قوم به او تمایلی پیدا کرده‌اند و گمان نمود که آماده‌ی گوش دادن به سخنان او هستند، برایشان بیان نمود که چون خداوند حجتش را بر او آشکار نموده و نعمتهای زیادی را به او بخشیده است‌، نمی‌تواند شیوه و روش قوم را در پیش‌ گیرد و در گمراهی آن‌ها فرو رود و در وحی الهی ‌کوتاهی ورزد و در انجام تکالیفش سستی به خرج دهد و سپس به آنان اعلان نمود که خداوند برای هدایت مردم به او وحی نموده و برای بیان حق‌، نزد آنان فرستاده شده و به او از طرف خداوند رحمت داده شده و به راهی هدایت شده است که قوم به طرف آن هدایت نشده‌اند و این‌که وی آن‌ها را به پیروی از دعوت خود مجبور نمی‌کند، علامت آن نیست‌ که از عمل به این دعوتی‌ که او برای آن برگزیده شده‌، دست برداشته و در آن سستی به خرج می‌دهد و چیزی از آنان نمی‌خواهد که برای خود نپسندد و او، همان ‌کسی است‌ که میان آنان به داشتن هوش زباد مشهور و به خردمندی شناخته شده است و از طرف دیگر، او در عوض هدایت و راهنمایی قوم‌، از آنان اجر و پاداشی نمی‌خواهد، بلکه تا حد توان درصدد اصلاح امور آنان است و شایسته است‌ که قوم از چنین شخصی تبعیت نمایند و دنباله‌رو راه او باشند و خود او در دعوتش‌، به دنبال قصد و غرضی شخصی و منافعی خصوصی نباشد.
اما شعیب احساس نمود که قوم از پند و اندرز او گریزان و متنفرند و به مخالفت با او تمایل دارند، در حالی‌که او هیچ‌گونه شبهه‌ای برای آنان باقی نگذاشته و هیچ حجت و دلیلی را ترک ننموده است و گمان نمود که آنان تنها به علت بی‌انصافی‌، حسد،‌ کینه و تکبر از دعوتش روی برمی‌گردانند و از او پیروی نمی‌کنند، پس آنان را بازداشت از این‌که این عوامل باعث رویگردانی آنان از او و در نتیجه تمایل آنان به دوری از دعوت او گردد و آنان را از خشم و عذاب خداوند ترساند و برای آنان بیان نمود که ارتکاب ‌گناه و معصیت‌، مانع آن نمی‌شود که به خداوند ایمان آورده‌، به سوی او توبه و بازگشت نمایند تا از عذاب نجات یابند و از عقاب برهند.
و چون شعیب فساد اعتقاد آنان را آشکار و سرانجام ظلم و ستم آنان را برایشان بیان و سخنانش را با حجت‌های رسا و نشانه‌های آشکار تایید نمود، قوم، دست به فریب و حیله در گفتار زدند و دلیل و حجت شعیب را با ناسزاگویی جواب دادند و به او گفتند: ما بسیاری از سخنان تو را درک نمی‌کنیم زبرا سخنان تو راهی به دل‌های ما و دربچه‌ای به عقل‌های ما نمی‌گشاید؛ پس‌، از تحریک‌ کسانی‌ که دارای عزت و قدرت هستند، دست بردار در حالی ‌که تو آدمی ذلیل و آسیب‌پذیر هستی و چیزی جز قدر و ارزش طایفه و حرمت قبیله‌ات ما را از اذیت و آزار رساندن به تو باز نمی‌دارد.
اما شعیب در مقابل عزت آنان سر فرود نیاورد و در مقابل قدرتشان از خود ضعف نشان نداد، بلکه باطل آن‌ها را با حق خود دفع و دروغ آنان را با دلایل آشکار محو می‌نمود و به یاری و کمک پروردگار، احساس عزت و قدرت و افتخار می‌کرد و برای آنان آشکار نمود که قوم و قبیله‌اش‌، در مقابل پروردگاری‌ که به آنان عزت و قدرتشان را عطا نموده است‌، ارزش و قدرتی ندارند و نمی‌توانند مدافع او باشند و گفت‌: چرا به خاطر رعایت حق خداوند و اطاعت از او، من را به حال خود رها نمی‌کنید؟ زیرا که آن‌، از این ‌که مرا به خاطر منزلت قوم و عزت قبیله‌ام مراعات‌ کنید بالاتر و برتر است‌.
تهدیدات قوم باعث تضعیف قوت شعیب نگشت و در عزم راسخ او خللی ایجاد نکرد، بلکه باعث شد که شعیب قومش را فرا بخواند که از هر قدرتی ‌که دارند برای آسیب رساندن به او کوتاهی نورزند و به آنان اعلان نمود که او از هیچ‌ کوشش در راه دعوتش و رسیدن به هدفش فروگذار نیست‌، زبرا او کاملاً به یاری و کمک پروردگار اطمینان دارد و می‌داند که سرانجام خوبی نزد او دارد و خداوند به تمام آن‌چه ‌که قوم انجام می‌دهند، دانا و آگاه است‌. شعیب در دعوتش به سوی خداوند پایداری می‌نمود و با پشتکار آن را انجام می‌داد و در نتیجه‌، ‌گوش‌هایی شنوا و دل‌هایی آگاه در میان تعدادی از افراد قومش یافت و تعداد کمی به او ایمان آوردند. از این‌رو قوم دچار هراس و اضطراب شدند و ترسیدند که کارش بالا بگیرد، قدرتش بیشتر شود، دینش‌ گسترش یابد و پیروانش زباد شوند؛ پس او و ایمان آورندگان به او را تهدید نمودند که اگر از دینشان دست برندارند و به آیین نیاکانشان باز نگردند، آنان را از شهرشان بیرون خواهند راند، اما شعیب به آنان خبر داد که پیروانش دارای چنان ایمانی هستند که دل و احساس و درونشان را تحت سلطه‌ی خود قرار داده و با روح و روان آنان مخلوط‌ گشته است و هرگز به باتلاق پستی‌ها باز نمی‌گردند، مگر با اکراه و هرگز به میل و اراده‌ی خود از عبادت خداوند دست برنمی‌دارند، زیرا که آن‌ها روح و روانی چنان یافته‌اند که از ارتکاب به ‌گناه -‌پس از آن‌ که خداوند آنان را از ارتکاب به آن نجات داده - متنفرند و از بازگشت به وادی‌ گمراهی -‌پس از آن‌ که خداوند آنان را از آن خارج نموده - سر باز میزنند.
و چون شعیب از هدایت آنان به سوی حق نا امید گشت و اصرار آن‌ها بر کفر بر او آشکار شد، از خداوند خواست‌ که او را بر قومش پیروز بگرداند و آنان را به خاطر کفر و لجاجتشان مجازات نماید و ملتمسانه تقاضا نمود که هرچه زودتر عذابی را که قوم مستحق آن هستند، بر آن‌ها فرود بیاورد؛ اما قوم ‌که از حق و حقیقت‌ گریزان و به دنیاطلبی روی آورده بودند و کوچک‌ترین توجهی به قضا و قدر پنهان الهی برای خود نمی‌کردند، به آن‌گروه ‌که ایمان آورده و از نظر آنان ضعیف و ناچیز بودند، روی آوردند و آنان را از ضرر و زبان در صورت دست کشیدن از ظلم و ستم بر سایر مردم و انجام معامله‌ی عادلانه با آنان ترساندند و به نابودی در صورت درستکاری در وزن ‌کردن اجناس‌، تهدید کردند و از فقر و تنگدستی در صورت عدم فساد در زمین و بی‌ارزش نشمردن کالاهای مردم‌، بیم دادند.
سپس بر شعیب حمله آوردند و او را به دروغ‌گویی و سحر و فریب و چشم‌بندی متهم کردند و او را به مبارزه فرا خواندند که اگر راست می‌گوید قطعه‌ای از آسمان را بر سر آنان فرود آورد و یا این‌ که عذاب را بر آن‌ها نازل نماید.
خداوند دعای شعیب را مستجاب نمود و با نصرت خود او را یاری و پشتیبانی ‌کرد و قوم را به‌ گرمای شدید مبتلا نمود تا حدی‌ که هیچ آبی‌، تشنگی آن‌ها را برطرف نمی‌کرد و هیچ سایه‌ای مانع شدت گرما نمی‌شد و خانه‌ها و سرداب‌ها نیز گرما را از آنان بازنمی‌داشت و آنان با شتاب از خانه‌های خود خارج شده‌، به بیرون از شهر فرار کردند. اما آنان از قضا و قدر الهی به قضا و قدر الهی فرار می‌کردند در بیرون خانه‌ها، ابرهای زیادی را بالای سر خود یافتند و گمان نمودند که آن‌ها مانع تابش خورشید و دافع‌ گرما هستند و از این‌رو در زیر آن‌ها گرد آمدند تا در سایه‌ی آن‌ها بیاسایند و از رنج ‌گرما در امان بمانند. پس چون تعداد آن‌ها کامل ‌گشت و همگی زیر آن ابرها گرد آمدند، شراره‌ها و شهاب‌هایی از آن ابرها بر آنان باربدن‌ گرفت و صدای بسیار بلندی از آسمان برخاست به‌ گونه‌ای که احساس می‌کردند که زمین زیر پاهای آن‌ها می‌لرزید و هول و هراس آن‌چه‌ که دیدند آنان را فرا گرفت و هنوز به خود نیامده بودند و نمی‌دانستند که چه بر سرشان آمده است‌ که روح از جسدهای آن‌ها بیرون آمد و همگی هلاک‌ گردیدند.
شعیب آن‌چه را که بر سر قوم آمد، بدید و از آن‌ها روی برگرداند در حالی ‌که آن حادثه او را ناراحت و اندوهگین ‌کرده بود، اما چون به یاد می‌آورد که آن قوم چگونه به خدا کفر می‌ورزیدند و سخنان او را به باد استهزا می‌گرفتند و ایمان آورندگان به او را مسخره و با پند و اندرزهای او مخالفت می‌کردند، از ناراحتی و افسوس او کاسته می‌شد و در نهایت از آنان روی برگرداند {و گفت‌: ای قوم‌! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ نمودم و شما را پند و اندرز دادم‌، پس چگونه بر قوم ‌کافران تأسف و افسوس بخورم‌؟‌!}‌[2].


[1] مدین‌، شهری است در کنار دریای سرخ به موازات تبوک‌. 
[2] اعراف؛ 93.
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

علي رضی الله عنه  مي‌گويد: با پيامبر صلی الله علیه و سلم  در مكّه بوديم، وقتی در‌ يكي از بخشهاي بيرون مكّه رفتيم، با هيچ كوه و درختي برخورد نمی‌كرد، مگر اينكه می‌گفتند: «السلام عليك‌ يا رسول‎الله ، سلام بر تو اي رسول خدا». (سنن ترمذي كتاب: المناقب 5/93، المستدرك 2/620- صحيح الاسناد.)


تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 8545
دیروز : 3293
بازدید کل: 8243890

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010