Untitled Document
 
 
 
  2025 Oct 16

----

23/04/1447

----

24 مهر 1404

 

تبلیغات

حدیث

 

از زيد بن ارقم وارد شده است كه گفت: "قام فينا رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما خطيبا ً بماء يدعى خما بين مكة والمدينة ، فحمد الله وأثنى عليه ووعظ وذكّر ، ثم قال : وأنا تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله ، فحث على كتاب الله ورغّب فيه ثم قال : وأهل بيتي ، أذكركم الله في أهل بيتي ، أذكركم الله في أهل بيتي ، أُذكّركم الله في أهل بيتي ، قال زيد : نساؤه من أهل بيته ، ولكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده وهم آل علي ، وآل عقيل ، وآل جعفر ، وآل عباس ، كل هؤلاء حُرم الصدقة (روايت مسلم : 2408)

يعنى: " من در ميان شما چيزى را بجاى گذاشتم كه اگر به آن چنگ بزنيد گمراه نخواهيد شد، يكى از آنها كتاب خداوند ميباشد كه در آن هدايت و نور نهفته است. پس پيامبر صلى الله عليه و سلم به كتاب خداوند ترغيب و تشويق كرد، و سپس گفت: "و اهل بيت من، خداوند را به شما ياد آورى ميكنم در مورد اهل بيت من" (سپس به زيد گفته شد: "مگر زنانش از اهل بيت نيستند؟) گفت: "زنانش از اهل بيت هستند، ولى اهل بيتش كسانى هستند كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و سلم صدقه بر آنها حرام ميباشد و آنها عبارتند از آل علي، و آل عقيل ، و آل جعفر ، و آل عباس، كه صدقه بر همه آنها حرام است."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>جهاد > واجب شدن جهاد در شعبان سال دوم هجرت

شماره مقاله : 1431              تعداد مشاهده : 494             تاریخ افزودن مقاله : 12/12/1388

 واجب شدن جهاد در شعبان سال دوم هجرت 

 
خداوند بر مسلمانان کارزار با مشرکان واجب گردانيد، و به دنبال ماجرايي که در سرية عبدالله‌بن جحش روي داد، در ماه شعبان سال دوم هجرت، اين آيات بينات را در ارتباط با وجوب جهاد بر عليه مشرکان نازل فرمود:

﴿وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ * وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ * فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ﴾[1].

«و نبرد کنيد در راه خدا با کساني که با شما سر جنگ دارند، و تجاوز نکنيد، که خداوند تجاوزگران را دوست ندارد. و آنان را در هر جايي که يافتيدشان بکشيد، و از جايي که شما را اخراج کردند اخراجشان کنيد، که فتنه‌انگيزي سخت‌تر از کشتن است! و با آنان در کنار مسجدالحرام کارزار نکنيد، تا زماني که در آنجا با شما کارزار کنند؛ و همينکه با شما به نبرد آغاز کردند، شما نيز آنان را قتل عام کنيد؛ چنين است سزاي کافران. آنگاه، اگر دست برداشتند، خداوند غفور و رحيم است! و با آنان کارزار کنيد تا ديگر اثري از فتنه‌انگيزي برجاي نماند و دين از آنِ خدا گردد؛ آنگاه، اگر دست برداشتند، تجاوز نبايد کرد مگر در برابر تجاوز ستمگران.»

پس از آن، ديري نپاييد که خداوند متعال آياتي از نوع ديگر بر آنان نازل فرمود، و طي آن آيات، راه و روش نبرد و کارزار را به مسلمانان تعليم فرمود، و آنان را به جنگ با دشمنان تشويق کرد، و برخي از احکام جنگ و جهاد را برايشان بيان کرد:

﴿فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ * سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ * وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾[2].

«پس آنگاه که با کفرپيشگان روبرو گرديد، به زدن گردنهايشان بپردازند؛ تا آنگاه که کاملا آنان را از پاي درآوريد، بندها را محکم کنيد؛ و سپس، منت بگذاريد يا فديه بگيريد؛ تا جنگ بار و بنه بر زمين بيافکند؛ اين چنين، و اگر خداوند مي‌خواست شما را يکسره بر آنان پيروز مي‌گردانيد، اما براي آنکه شما را به واسطه يکديگر بيازمايد، و آن کساني که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند کارهايشان را بيهوده نخواهد گردانيد. آنان را هدايت خواهد کرد و کار و بارشان را درست خواهد کرد و آنان را به آن بهشتي که برايشان تعريف کرده بود وارد خواهد گردانيد. هان، اي ايمان آوردگان، اگر خداوند را ياري کنيد، او نيز شما را ياري و پشتيباني خواهد کرد، و قدم‌هايتان را ثابت نگاه خواهد داشت.»

آنگاه، خداوند کساني را که وقتي فرمان جهاد به گوششان رسيد، دلهايشان به لرزه افتادو نفس در سينه‌هايشان حبس گرديد، سرزنش و نکوهش فرمود:

﴿فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ﴾[3].

«آنگاه وقتي سوره‌اي محکم نازل مي‌شود و در آن سخن از کارزار به ميان مي‌آيد، کساني را که بيمار دل‌اند، مي‌بيني که به تو مي‌نگرند، آنچنان که فردي غش کرده و مشرف به موت مي‌نگرد!»

واجب گردانيدن کارزار و تشويق بر آن، و توصيه به آمادگي براي آن، دقيقا همان چيزي بود که اوضاع و احوال اقتضا مي‌کرد. اگر يک فرمانده جنگي اطراف و جوانب کار را مي‌سنجيد، لشکر تحت فرماندهي خويش را فرمان ميداد که براي برابري با هر پيش‌آمدي خود را آماده کنند؛ ديگر چه رسد به خداي داناي متعال. شرايط ايجاب مي‌کرد که يک نبرد خونين ميان حق و باطل درگير شود. ماجراي سرية عبدالله‌بن جحش ضربة هولناکي بر غيرت و حميت مشرکين فرود آورده بود؛ دل آنان را به درد آورده بود، و کاري کرده بود که همانند ماهي در ماهي تابه از اين رو به آن رو بيفتند!

آيات در بردارندة فرمان کارزار، فحوايشان دلالت بر آن دارد که نبرد خونين نزديک است، و فتح و پيروزي نهائي از آن مسلمين. بنگريد که چگونه خداوند به مسلمانان فرمان مي‌دهد که مشرکان را از آنجايي که آنان را اخراج کردند، اخراج کنند! و چگونه احکام شرعي مربوط به لشکر فاتح و غالب را به آنان تعليم مي‌دهد که با اسيران چه کنند! و آنقدر خون بريزند تا پاي دشمن در گِل آغشته به خون فرو رود، و جنگ بار و بنه‌اش را بر زمين بگذارد! اينها همه اشاراتي دائر بر غلبه و پيروزي نهائي مسلمانان بود؛ اما، در عين حال، مسئله پنهان نگاهداشته شده بود، و با صراحت مطرح نمي‌شد، تا هر کس هر آنچه در طبق اخلاص دارد در راه خدا نثار کند و حماسه بيافريند.

 

 

به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي

 

 

[1]- سوره بقره، آيات 190-193.

[2]- سوره محمّد، آيات 4-7.

[3]- سوره محمّد، آيه 20.

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عن الأوزاعي، قال: كان يقال: خمس كان عليها أصحاب محمد صلى الله عليه وسلم والتابعون بإحسان، لزوم الجماعة، واتباع السنة، وعمارة المسجد، وتلاوة القرآن، والجهاد في سبيل الله. امام اوزاعی رحمه الله فرمود: « پنج چیز بود که اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم و تابعینی که در نيکى از آنها پيروى کردند همواره بر آن پایبند بودند: نماز جماعت، پیروی از سنت نبوی، آبادانی مسجد، و تلاوت قرآن، و جهاد در راه خدا».

"حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3121
دیروز : 27499
بازدید کل: 12748282

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010