Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 08

----

04/03/1446

----

18 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: : " الساعي على الأرملة والمسكين كالمجاهد في سبيل الله " (متفق عليه)، يعنى: " سعى كردن در خدمت زن بيوه و مسكين، مانند مجاهد در راه خداست".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

اسلام معاصر>احزاب، گروهها و جنبشها>حزب بعث

شماره مقاله : 1249              تعداد مشاهده : 624             تاریخ افزودن مقاله : 28/10/1388

حزب بعث عربي اشتراكي

 

تعريف:
حزب بعث حزبي است قومي، علماني، به سوي انقلاب عام در چوكات مفاهيم و ارزشهاي عربي فرا ميخواند تا آنرا ذوب نموده به توجيهات اشتراكي تغيير ش دهد، شعار اعلان شده اش اينست ( امت عربي واحد است و داراي رسالت جاويدان ميباشد) كه آن همان رسالت حزب است، اهداف حزب شامل بر وحدت، حريت، واشتراكيت ميباشد.

تأسيس و افراد برازنده:
-در سال 1932م هر يك :ميشيل عفلق ( مسيحي منسوب به كليساي شرقي) و صلاح بيطار ( سني) بعد از تحصيلات عالي شان، با افكار نشنلستي و فرهنگ بيگانه، از پاريس به دمشق آمدند.
-هر يكي از عفلق و بيطار شروع به تدريس نمودند، و در ضمن تدريس افكار خويش را ميان دوستان ، طلاب و جوانان نشر كردند.
-گروهي كه عفلق و بيطار تأسيس نموده  بودند مجله اي را بنام ( الطليعة )، همراه با ماركسيست ها به تاريخ 1934م به نشر رسانيدند، و گروه خود را بنام ( جماعة الإحياء العربي) نامگذاري كردند.
-در نيسـان 1947م حزب، تحـت اسم ( حزب البعث العربي) تأسيس گرديد كه تأسيس كنندگانش هريك: ميشيل عفلق، صلاح البيطار، جلال سيد، ذكي ارسوزي بودند، همچنان فيصله نمودند كه مجله اي بنام ( بعث) به نشر برسد.
-در حكومت هايى كه بعد از استقلال سوريه در آنجا روي كار شد نقش فعالي داشتند، و آن حكومت ها قرار ذيل اند:
1-حكومت شكري قوتلي: از 1946تا 29/3/1949م .
2-حكومت حسني زعيم: كه چند برج در سال 1949م حكومت را به دست گرفت.
3-حكومت اللواء سامي الحناوي: كه شروع و پايان حكومتش در سال 1949م بود.
4-حكومت اديب شيشكلي : كه تا سال 1954م دوام كرد.
5-حكومت شكري قوتلي: وي بار دوم به حكومت رسيد و تا امضاء اتفاقي، مبني بريكجا شدن با مصر سال 1958م ادامه يافت.
6-حكومت يكپارچگي به رياست جمال عبد الناصر : 1958-1961م .
7-حكومت جدايى به رياست دكتور ناظم  قدس : انفصال و جدايى از 28/9/1961م تا 8/3/1963م ادامه يافت. حركت جدايى خواهان را عبد الكريم نحلاوي  رهبري ميكرد.
8-از تاريخ 8/3/1963م تا امروز حكومت سوريه به دست حزب بعث قرار دارد، وطي اين مدت چندين حكومت بعثي آمده و رفته، كه آنان قرار ذيل اند:
1-حكـومت رهـبري انقلاب : 1963م، كه درين حكومـت صلاح بيطار به حيث رئيس وزراء تبارز نمود.
2-حكومت حافظ امين: از 1963م تا 1966م.
3-حكومت نورالدين اتاسي: 1966-1970م  در اين مدت قيادت محلي حزب رول مهمي را در حكومت  بازي نمود، در طي اين مدت افراد ذيل تبارز نمودند،: صلاح جديد كه به حيث  منشي عمومي قيادت محلي  ايفاء وظيفه  كرد، و حافظ اسد كه به حيث وزير دفاع ايفاء وظيفه نمود.
4-حكومت حافظ اسد: از سال 1970م تا امروز.

 از افراد بارزي كه در تاريخ حزب به ظهور رسيد:
-سامي جندي: بعد از انقلاب 1963م وزارت اطلاعات و كلتور را به دوش گرفت.
-حمود شوفي: به حيث سكرتر عام قيادت محلي كار ميكرد، ولي بعدا درمارچ سال 1964 از حزب با گروه خود، انشعاب نمود، و فعلا در عراق است.
-منيف رزاز (اردني سني) به حيث سكرتر عام رهبري قومي حزب، از ابريل  1965م تا فروري 1966م كار كرد.
-مصطفى طلاس (سني) : سال 1932م به دنيا آمد،  درس خود را در دانشكدهء نظامي حمص خواند، به تاريخ 1947م  به حزب جذب شد، از سال 1963م به بعد به حيث رئيس  محكمهء امنيت قومي، در منطقهء وسطى كار كرد، از سال 1964م تا 1966م به حيث رئيس اركان لواء پنج زره پوش  ايفاء وظيفه نمود، از شباط 1968م  به حيث رئيس اركان قواي مسلح  تعيين  گرديد، از سال 1968م تا 1972م به حيث معاون وزير دفاع ايفاي وظيفه كرد. و در مارچ 1973م وزير دفاع تعيين گرديد كه تا امروز به همين و ظيفهء خود ادامه ميدهد.
-اللواء يوسف شكور: جانشين مصطفى طلاس، در رياست اركان گرديد ، وي از منطقهء حمص ميباشد.
-اللواء ناجي جميل : وي از منطقهء دير الزور بود، از نومبر 1970م تا مارچ 1978م فرمانده دافع هوائي بود.
-سليم حاطوم: مي خواست در سال 1966م انقلابي را به راه اندازد ولي  ناكام شد، و در سال 1968م اعدام كرده شد.
-زكي ارسوزي: ( از لواء اسكندرون) وي همچون ميشيل عفلق از مؤسسين حزب بوده و از همقطاران وي ميباشد.
-شبلي عيسمي: سال 1930م تولد شد، از سال 1963 تا 1964م اولا به حيث وزير زراعت كار كرد، بعد از آن به حيث وزير معارف، بعد به حيث وزير ثقافت و ارشاد  قومي، و در  سال 1965م به حيث معاون منشي عمومي حزب بعث تعيين گرديد.
-عبدالكريم جندي: كه سال 1969م خود را انتحار نمود، وي از طرفداران صلاح جديد بود.
-سليمان عيسى : ( از لواء اسكندرون) مناظر، مفكر و شاعر بود.
-احمد خطيب: رياست جمـهوري را در تشـرين ثاني 1970م بدوش گرفت، و
 در شبـاط 1971م  استـعـفاء نمود، ايـن دوره همان دورهء انتـقالي ميـان
 حكومت نورالدين اتاسي و حكومت حافظ اسد بود، ازسال 1965م به بعد عضو قيادت محلي توسعه يافته گرديد، و مدت كوتاهي هم رياست مجلس شعب (قبايل) را به دوش داشت.
-يوسف زعين: در بوكمال سال1931م  بدنيا آمد، وي طبيب بود، و از 1963م تا 1964م به حيث وزير زراعت كار كرد، بعد  در بريطانيا سفير شد، و در 1965م به حيث عضو قيادت قطري پذيرفته شد، و از شباط 1966م تا تشرين اول 1968م به حيث صدر اعظم تعيين گرديد، و تا1970م دوام كرد.
-جلال سيد: وي عضو تأسيس كنندهء حزب بعث است، و از شهر دير زور ميباشد، وي حزب را ترك نمود، ولي در سياست سوريه شخص فعالي است.
-عبد الحليم خدام: سال 1932م در بانياس به دنيا آمده بود، از دانشكده حقوق در دمشق فارغ گرديد، وي چندين وظيفه را يكي بعد ديگري به دوش ميگرفت، مدتي به حيث محافظ شهر حماه كار كرد، بعد به حيث محافظ شهر قنيطره، و سال1964م به حيث محافظ شهر دمشق ، سال1969م به حيث وزير اقتصاد، از 1970م به  بعد به حيث وزير خارجه تعيين گرديد، در سال 1984م ارتقي نمود و معاون رئيس جمهور در امورسياست شد، وي از 1969م به بعد در عضويت قيادت قطري پذيرفته شده بود.
-حافظ اسد: سال1930م در قرداحه كه قريه اي از قريه هاي لاذقيه است، بدنيا آمد، در دانشكدهء نظامي خواند و از آنجا سال1955م فارغ گرديد، سال 1963م به حيث قومندان مركز رهدار هوائي شروع به كار كرد، وسال1964م به حيث قومندان  سلاح  پرواز كار كرد، در 1965م به مجلس وطني انقلاب پيوست، در انقلاب 1966م با صلاح جديد يكجا شد، و از 1966 تا 1970م به حيث وزير دفاع ايفاء وظيفه نمود، وي حركت اصلاحي را به راه انداخته رهبري نمود، كه همانا حركت وي را، در تشرين ثاني 1970م  به رياست جمهوري رسانيد.
-زهير مشارقه: وي از حلب بود، در بعدها به حيث معاون رئيس جمهور در امور حزب تعيين گرديد.
-سال 1953م ( حزب بعث) و ( حزب عربي اشتراكي) كه آنرا اكرم حوراني رهبري ميكرد، با هم يكجا شدند و حزب واحدي را بنام ( حزب البعث العربي الاشتراكي ) تشكيل دادند.
 
افكار و معتقدات:
-حزب بعث عربي اشتراكي حزبي است قومي، علماني انقلابي، طرح هاي فكري متعددي دارد كه گاهي يكجا كردن آنها مشكل مينمايد، چه رسد به پذيرفتن آنها ، در بارهء افكار حزب خيلي نوشته شده، و رهبران حزب خيلي از آنها سخن گفته اند، ولي تفاوت خيلي زياد است ميان گفتارها و كردار هاي  قبل از به قدرت رسيدن و ميان گفتارها و كردارهاي بعد از به قدرت رسيدن.
-به نظر حزب تنها رابطهء قوميت است كه بايد در دولت عربي حفظ شود، دولتي كه ضامن انسجام ميان هموطنان، و متكفل ذوب شدن شان در چوكات واحد وضامن مقابله  با هرگونه تعصبات مذهبي، طائفه اي، قبيلوي، خويشاوندي، و اقليمي است.
-سياست تربيوي حزب اعلان ميدارد كه هدف وي ايجاد يك قشر عربي جديد  است كه مؤمن به وحدت امت عربي، و خلود رسالتش باشد، فكر علمي داشته باشد، از قيود خرافات، تقاليد و ارتجاعيت آزاد باشد، سرشار از روح نيكبختي، مسابقه، و همكاري باهموطنانش در راه  تحقق انقلاب  شامل عربي، و پيشرفت انسانيت باشد.
 
بعضي رهنمايى هاي عام و فيصله هاي مجلس چهارم قومي:
-رهنمايى چهارم چنين ميگويد : ( مجلس چهارم قومي  ارتجاع ديني را يكي از خطرهاي بزرگ ميپندارد، خطري كه رفتن به پيش را در مرحلهء حاضر تهديد مينمايد، به همين  خاطر رهبري قومي به تركيز در فعاليت فرهنگي و كار در راه علماني ساختن حزب توصيه مينمايد، خصوصا در ابعادي كه طائفه گرايى بر كار سياسي لطمه وارد كند.
-رهنمايى نهم: « بهترين راه براي توضيح فكر قومي ما همانا  شرح و اظهار مفهومش است، كه آن عبارت است از : پيشرفت علماني ، و پرهيز از روش تقليدي رومانطيقي در جانب فكر قومي، بنابرين مسابقهء ما درين مرحله در محور علمانيت حركت ما و در اطراف مفهوم اشتراكي آن ميچرخد، تا مركزي ايجاد شود قومي نه طائفه اي، كه آن متشكل از هر گروه مردم باشد.
-در بارهء وحدت ميگويند: وحدت عربي اين نيست كه اجزاء وطنش باهم متصل و يكجا شود،  بلكه ذوب شدن و درهم شدن همين أجزاء باهم است، بنا برآن وحدت يك انقلاب است در تمام ابعاد ومعاني و سطوحش، وحدت انقلابي است در راه از بين بردن مصالح اقليمي، و مصالحي كه طي قرن ها زندگي نموده و توسعه يافته، انقلابي است كه مصالح و طبقاتي را كه معارض وحدت باشند بد ميبيند و در مقابل شان مي ايستد( المنطلقات النظرية للموتمر القومي السادس).
-مراد از اشتراكي تربيهء اهل وطن است به تربيهء اشتراكي علمي كه اهل وطن را از همه چوكات ها و تقليد هاي ميراثي عقب ماندهء اجتماعي رهايى بخشد، تا زمينه براي ايجاد انسان عربي نوين ، با فكر باز علمي مساعد گردد، انسانيكه بهره مند از اخلاق اشتراكي جديد ، و معتقد به ارزش هاي اجتماعي باشد.
-رسالت خالده: در تفسير آن ميگويند: امت عربي داراي رسالت و پيام جاويداني است كه به اشكال جديد و متكامل خود در مراحل تاريخ ظاهر ميشود، مرامش تجديد ارزش هاي انسانيت ، وسرعت بخشيدن به پيشرفت بشر، رشد دادن نظم و همكاري ميان امت ها است.
 
انتقاداتي كه ميتواند وارد شود:
-كلمهء دين اصلا در متن مرامنامهء حزب نيامده.
-كلمهء ايمان به خدا به طور عموم، در متن مرامنامه نه در تفصيلاتش وارد شده و نه هم در عمومياتش، كه اين امر خود علماني بودن حزب را تأكيد مينمايد.
-در مسائل خانوادگي و تكوين  خانواده اصلا به حرام بودن زنا و آثار بد آن اشاره نمي كنند.
-در سياست خارجي به هيچگونه ارتباطي با عالم اسلامي اشاره نمي نمايند.
-بـه تاريخ اسـلامي، كـه توسط آن ملت عربي ميان ملتهاي ديگر  قدر و عزت يافت، اشاره اي نمي كنند.
 
ريشه هاي فكري و اعتقادي:
1-بناي حزب بر فكر قومي است مفكورهاي كه بعد از سقوط خلافت عثماني، توسط اروپا و رهبر قوميت عربي، در آن وقت ساطع حصري، بر عالم عربي ظهور و بروز نمود.
2-همچنان بناي حزب بر فكر علماني است، زيرا مسئلهء عقيدهء ديني را يكطرف گذاشته و به آن هيچگونه ارزش قائل نيست، نه در سطح فكر حزبي، نه در سطح پيوستن به حزب ، و نه هم در ساحهء تطبيق عملي.
3-حزب از فكر اشتراكي الهام ميگيرد، و نقش قدم ماركسيستي را تعقيب مي نمايد، فرقي كه ميان ايندو وجود دارد آنست كه ماركسيستي جهاني است و حزب بعث قومي است، از اين گذشته ديگر افكار ماركسيستي ستون فقرات فكر و عقيدهء حزب بعث را تشكيل ميدهد.
4-حزب داراي روشي است كه تمام روش هاي گروهي ( از قبيل درزيه – نصيريه
-اسماعيليه- مسيحيه)  در تحت  آن داخل گرديد، و اين افراد از داخل حزب ، با افكار باطني خويش شروع به حركت نمودند، وزير شعار انقلاب، وحدت ، حريت، اشتراكيت، و پيشرفت به طرح و تطبيق نظريات باطني خويش پرداختند، و گروه نصيريه در استفاده جويي از حزب مبني بر تحقيق اهداف و تحكيم وجود خود از ديگران پيشقدم تر بودند.
 
انتشار و جاهاي نفوذ:
1-حزب اعضائي دارد كه در اغلب ممالك عربي پراكنده اند، بعض شان به شكل پنهاني و بعض شان  به شكل علني و آشكار كار مينمايند،  وجود و تأثير شان از يك شهر به شهر ديگر، نظر به نوعيت منطقه و حكومت آن فرق ميكند.
2-حزب بعث بر دو كشور مهم عربي سوريه و عراق حكومت ميكند.
3-ميكوشند كه سلطنت تمام اطراف و اكناف مناطق عربي را بدست گيرند،  زيرا به نظر آنها مناطق عربي يك جزئي است كه قابل تجزيه نمي باشد،  و اين يكي از آرزوهاي بعيد شان ميباشد.
 
مراجع
1-نضال البعث                              بشير داعوق- بيروت –1970م.
2-حزب البعث الاشتراكي                تأليف شبلي العيسمي-بيروت –1975م.   
     مرحلة الاربعينات التأسيسية                       
3-التجربة المرة                              منيف رزاز – بيروت – 1967م.
4-البعث                                     سامي جندي – بيروت – 1969م.
5-تجربتي مع الثورة                         محمد عمران – بيروت – 1970م.
6-حزب البعث                             مطاع صفدى.
7-الصراع من اجل سوريه                باتريك سيل – لندن – 1965م.
8-اعاصير دمشق                            فضل الله أبو منصور –بيروت 1959م.
9-مذكراتي عن الانفصال                  عبد الكريم زهر الدين.
10-الدروز                                  فؤاد الاطرش.
11-الحركات القومية                      محمد منير نجيب- ط1- 1981م -مكتبة
     الحديثة في ميزان الإسلام               الحرميني.
12-جريدة الحياة البيروتيه                10/2/1965م  - 15/2/ 1966م –  
                                                8/9/1966م. 
13-جريدة النهار البيروتيه                15/12/1964م.
14-جريدة المحرر البيروتية                 13/9/1966م.
15-مجلة المجتمع الكويتية                  شماره 231- 24/12/1394هـ –  7/1/1975م.
16-مجلة الدعوة المصرية                   شماره هاي. 70،71،72،73، 74،75.


به نقل از: موسوعه آسان در بيان فرقه ها و گروهها (به زبان فارسی)، نويسنده : دکتر حماد الجهني، مترجم : محمد طاهر (عطائي)، الناشر: مركز الثقافة الإسلامية " بخارى".



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال غالب القطان: رأيت مالك بن دينار في المنام، فكأنه قاعد في مسجده الذي كان يجلس فيه، عليه قبطيتان وهو يقول: بأصبعيه هكذا: «صنفان من الناس لا تجالسوهما فإن مجالستهما مفسدة لقلب كل مسلم: صاحب بدعة قد غلا فيها، وصاحب دنيا مترف فيها». الحلية الأولیاء؛ أبي نعيم اصفهانی. غالب قطان گفت: مالک بن دینار را در خواب دیدم که در مسجد نشسته بود و می فرمود: «دو دسته از مردم هستند که هرگز با آنها منشین، زیرا که همنشینی با آنها قلب هر مسلمانی را فاسد می کنند: یکی کسی که اهل بدعت است و در آن غلو کرده، و دیگری کسی که اهل دنیا است که در آن خوش گذاران است».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 430
دیروز : 2171
بازدید کل: 8154754

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010