Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " ‏إن الدين يسر ولن ‏ ‏يشاد ‏ ‏الدين أحد إلا ‏ ‏غلبه " (صحيح بخارى) يعنى: "همانا دين يسر و آسان است، و در اين دين هيچ كس نيست كه سخت بگيرد مگر اينكه مغلوب ميشود".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>ازلام

شماره مقاله : 1231              تعداد مشاهده : 423             تاریخ افزودن مقاله : 22/10/1388

ازلام
در ميان قوم عرب «استقسام به ازلام» رواج داشت. «زلم» چوبة تيري را مي‌گفتند که پيکان نداشت. اين «ازلام» بر سه نوع بودند:
نوع اول، مجموعة سه تير بود. يکي از آن سه «نعم» (آري) بود؛ دومي «لا» (نه) و سومي «غفل» (ميانه). هر کاري را که مي‌خواستند انجام بدهند، از قبيل سفر و ازدواج و امثال آن، با اين نوع از ازلام استقسام ميکردند. اگر «نعم» درمي‌آمد، آن کار را انجام مي‌دادند؛ و اگر «لا» درمي‌آمد، براي آن سال از آن کار منصرف مي‌شدند، تا بار ديگر به زيارت بت بزرگ بيايند؛ و اگر «غفل» درمي‌آمد، دو مرتبه استقسام مي‌کردند، تا يکي از آن دو تير «نعم» يا «لا» دربيايد.
نوع دوم، آبها و کشتزارها و ديه‌ها در آنها نوشته شده بود.
نوع سوم، مجموعه‌اي بود از سه تير «منکم» (خودي)، «من غيرکم» (بيگانه)؛ «ملصق» (وابسته). هرگاه دربارة اصل و نسب يکي از افراد قبيله شک مي‌کردند، او را نزد هبل مي‌بردند، و يکصد درهم همراه با يک شتر جزور به متصدي آن تيرهاي ازلام- «صاحب القداح»- مي‌دادند. اگر «منکم» درمي‌آمد، او را يک فرد اصيل (وسيط) مي‌شناختند؛ و اگر «من غيرکم» درمي‌آمد، او را يک هم‌پيمان (حليف) مي‌شناختند؛ و اگر «ملصق» درمي‌آمد، همچنان جايگاه او نزد آنان محفوظ مي‌ماند، اما، نه اصل و نسبي براي او قائل مي‌شدند، و نه او را هم‌پيمان خود مي‌دانستند[1].

[1]- نکـ: فتح‌الباری، ج 8، ص 277؛ سیرة ابن‌هشام، ج 1، ص 152-153.

به نقل از: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن رضی الله عنه فرموده است: «من، از پروردگارم، شرم می‌کنم که در حالی او را ملاقات نمایم که با پای پیاده به خانه‌اش نرفته باشم».[ تاريخ ابن‌عساكر (14/71)]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 11072
دیروز : 3293
بازدید کل: 8246417

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010