Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 08

----

04/03/1446

----

18 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از پيامبر صلى الله عليه و سلم نقل شده است كه فرمودند: "كُتِبَ على ابْنِ آدم نَصِيبُهُ مِنَ الزِّنَا مُدْرِكٌ ذلكَ لا محالَة: الْعَيْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَر، والأُذُنَانِ زِنَاهُما الاستِماع، واللِّسَانُ زِنَاهُ الْكَلام، وَالْيدُ زِنَاهَا الْبَطْش، والرَّجْلُ زِنَاهَا الخُطَا، والْقَلْب يَهْوَى وَيَتَمنَّى ، ويُصَدِّقُ ذلكَ الْفرْجُ أوْ يُكَذِّبُهُ" (متفقٌ عليه)
يعنى: "بر فرزند آدم بهره اش از زنا نوشته شده که خواهي نخواهي آنرا در مي يابد، چشم زناي آن نگريستن است، و دو گوش زناي آن شنيدن است، و زبان زناي آن سخن گفتن است، و دست زناي آن به چنگ گرفتن است و پا زناي آن گام زدن است و دل اميد و آرزو مي کند و شرمگاه آن را راستگو و يا دروغگو مي سازد."

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلي الله عليه و سلم > انگشتر آن حضرت

شماره مقاله : 10806              تعداد مشاهده : 566             تاریخ افزودن مقاله : 19/6/1390

انگشتر رسول الله صلی علیه و سلم 


انگشتر زرين رسول خدا صلى الله عليه وسلم
يزيد بن هارون و فضل بن دكين و عفان بن مسلم و عبد الله بن مسلمة بن قعنب و خالد بن مخلد بجلى و مسلم بن ابراهيم و هاشم بن قاسم و خالد بن خداش و ضحاك بن مخلد شيبانى و عبد الوهاب بن عطاء عجلى همگى از ابن عمر نقل مى‏كنند كه مى‏گفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشترى زرين تهيه فرمود كه در دست راست مى‏كرد و نگين آن به طرف كف دست بود، مردم هم انگشترهاى طلا ساختند، اين بود كه پيامبر صلى الله عليه وسلم بر منبر نشست و آن را از انگشت بيرون آورد و فرمود: من اين انگشتر را در دست مى‏كردم و نگين آن را به طرف كف دستم قرار مى‏دادم، آن گاه آن را به سويى پرت كرد و فرمود: سوگند به خدا ديگر هرگز آن را در دست نمى‏كنم. و چون رسول خدا صلى الله عليه وسلم انگشتر زرين را كنار انداخت مردم هم انگشترهاى زرين خود را كنار گذاشتند.
فضل بن دكين از محمد بن شريك، از عمرو بن دينار، از طاوس، همچنين عارم بن فضل از حمّاد بن زيد، از ايوب نقل مى‏كند كه مى‏گفته است از طاوس شنيدم كه مى‏گفت پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشترى زرين تهيه فرمود، روزى ضمن خطبه خواندن نگاهى به آن افكند و فرمود: نگاهى از آن اوست و نگاهى از شما، و انگشترى را بيرون آورد و كنارى انداخت، و فرمود: هرگز آن را به دست نخواهم كرد.
ابو بكر بن عبد الله بن ابو اويس و خالد بن مخلد هر دو از سليمان بن بلال، از جعفر بن محمد (ع)، از پدرش نقل مى‏كنند كه مى‏فرموده است رسول خدا صلى الله عليه وسلم در انگشت دست چپ خود انگشترى زرين مى‏فرمود، مردم جمع شده و به انگشتر نگاه مى‏كردند، پيامبر صلى الله عليه وسلم دست راست خود را روى انگشت دست چپش كه انگشتر در آن بود نهاد و چون به خانه برگشت آن را كنار انداخت.
حجاج بن محمد از شعبه، از قتاده، از نضر بن انس، از بشير بن نهيك، از ابو هريره نقل مى‏كند پيامبر صلى الله عليه وسلم از به كار بردن انگشتر زرين نهى فرموده است.

انگشتر سيمين رسول خدا صلى الله عليه وسلم
محمد بن عبد الله انصارى و عبد الوهاب بن عطاء عجلى از سعيد بن ابو عروبة، از قتادة، از انس بن مالك، و يزيد بن هارون و هاشم بن قاسم از شعبة، از قتادة، از انس نقل مى‏كردند پيامبر صلى الله عليه وسلم براى قيصر يا روميها نامه‏يى مرقوم داشت و آن را مهر نفرمود، گفته شد كه نامه شما در صورتى كه ممهور نباشد خوانده نمى‏شود، پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشتر نقره‏يى كه بر آن محمد رسول الله نقل شده بود تهيه فرمود، انس بن مالك مى‏گويد، گويى هم اكنون به سپيدى آن انگشتر كه در دست رسول خدا مى‏درخشيد مى‏نگرم.
يزيد بن هارون و محمد بن عبد الله انصارى و عبد الوهاب بن عطاء عجلى از حميد طويل و عفان بن مسلم و حماد بن سلمه و ثابت نقل مى‏كنند از انس بن مالك سؤال شده است آيا رسول خدا صلى الله عليه وسلم انگشتر داشت؟ گفت: آرى. شبى نماز عشا را ديرتر خواند چنان كه نزديك نيمه شب بود و چون نماز گزارد چهره خود را به جانب ما برگرداند و فرمود: مردم نماز عشاى خود را گزارده و خوابيده‏اند و شما همچنين نماز مى‏گزاريد، منتظر چه بوديد. انس مى‏گويد: گويى هم اكنون برق انگشتر را در دست آن حضرت مى‏بينم، انس در اين هنگام دست چپ خود را بلند كرد.
عمرو بن عاصم كلابى و همّام از ابان بن ابو عيّاش، از انس بن مالك نقل مى‏كنند رسول خدا صلى الله عليه وسلم انگشترى براى خود ساخت كه تمام آن نقره بود و فرمود: هيچ كس چنين انگشترى براى خود نسازد.
احمد بن عبد الله بن يونس و موسى بن داود از زهير، از حميد طويل، از انس بن مالك نقل مى‏كنند كه مى‏گفته است انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم تمام نقره و نگين سر خود بود، زهير مى‏گويد: از حميد پرسيدم نگين آن چگونه بود؟ گفت: نمى‏دانم چگونه بوده است.
عبد الله بن وهب بصرىّ و عثمان بن عمر از يونس بن يزيد، از زهرى، از انس بن مالك نقل مى‏كند كه مى‏گفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشترى تمام نقره داشت كه نگين آن حبشى بود. عثمان بن عمر مى‏گويد، نقش آن محمد رسول الله بوده است.
سليمان بن داود هاشمى و موسى بن داود ضبّى مى‏گفتند ابراهيم بن سعد از ابن شهاب، از انس نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است در دست پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشترى از نقره ديده است، و فقط يك روز، چون مردم هم انگشتريهايى از نقره ساختند و به دست كردند و پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشتر خود را بيرون آورد و مردم هم انگشترهاى خود را بيرون آوردند.
عبد الله بن نمير از عبيد الله بن عمر، از نافع، از ابن عمر نقل مى‏كند كه مى‏گفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشترى از نقره گرفت و در دست ايشان بود و پس از آن حضرت، در دست ابو بكر و عمر و عثمان بود و از دست عثمان در چاه اريس افتاد، و نقش آن محمد رسول الله بود.
فضل بن دكين و ابن عيينة از ايوب بن موسى، از نافع، از ابن عمر نقل مى‏كنند پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشترى از نقره گرفت كه بر آن محمد رسول الله نقش بسته بود و نگين آن را به طرف كف دست خود قرار مى‏داد.
عبيد الله بن موسى از اسرائيل، از جابر، از محمد بن على و عطاء نقل مى‏كرد كه مى‏گفته‏اند انگشترى رسول خدا صلى الله عليه وسلم از نقره و نقش آن محمد رسول الله بود.
فضل بن دكين از سفيان، از منصور، از ابراهيم نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است انگشتر رسول خدا صلى الله عليه وسلم از نقره و نقش آن محمد رسول الله بوده است.
ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس از قول جعفر بن محمد (ع)، از پدرش نقل مى‏كند كه فرموده است رسول خدا صلى الله عليه وسلم انگشتر زرين خود را كنار انداخت و انگشترى سيمين براى خود تهيه و در دست چپ خويش فرمود.
عبيد الله بن موسى از اسرائيل، از عيسى بن ابو عزّة، از عامر نقل مى‏كند كه مى‏گفته است انگشترى رسول خدا صلى الله عليه وسلم از نقره بوده است.

انگشترى نقره نشان رسول خدا صلى الله عليه وسلم
جرير بن عبد الحميد رازى از مغيرة، از فرقد، از ابراهيم نقل مى‏كند كه مى‏گفته است انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم آهن نقره نشان بوده است.
فضل بن دكين و موسى بن داود از محمد بن راشد، از مكحول نقل مى‏كنند انگشتر پيامبر آهن نقره نشان و نگين آن برجسته بوده است.
فضل بن دكين از اسحاق، از سعيد نقل مى‏كند كه مى‏گفته است خالد بن سعيد به حضور پيامبر آمد و انگشترى در دست داشت، پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: اين چيست كه در دست‏ دارى؟ گفت: انگشترى است كه تهيه كرده‏ام، فرمود: بده ببينم. خالد انگشتر را داد، جنس آن آهن و داراى روكش نقره بود. پيامبر فرمود: نقش نگين آن چيست؟ گفت: محمد رسول الله. گويد، پيامبر صلى الله عليه وسلم آن انگشتر را براى خود گرفت و همان انگشتر در دست ايشان بود.
احمد بن محمد ازرقى مكى از عمرو بن يحيى بن سعيد قرشى، از جدش نقل مى‏كرد عمرو بن سعيد بن عاص هنگام مراجعت از حبشه به حضور پيامبر صلى الله عليه وسلم آمد، فرمود: اين چيست كه در انگشت دارى؟ گفت: حلقه‏يى است. فرمود: نقش آن چيست؟ گفت: محمد رسول الله. گويد، پيامبر صلى الله عليه وسلم آن را براى خود گرفت و تا هنگام رحلت همان در دست رسول خدا بود، سپس تا هنگام مرگ ابو بكر در دست او بود و آن گاه تا هنگام مرگ عمر در دست او بود و بعد در اختيار عثمان قرار گرفت، و هنگامى كه دستور داده بود چاهى براى اهل مدينه به نام چاه اريس حفر كنند و خود بر لبه چاه نشسته بود آن انگشتر در چاه افتاد، و آنچه جستجو كردند نيافتندش. گويد، عثمان عادت داشت كه آن انگشتر را زياد از دست خود بيرون مى‏آورد و دوباره به دست مى‏كرد.

نقش انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم
عبد الله بن ادريس اودى از هشام، از ابن سيرين نقل مى‏كند نقش انگشترى رسول خدا صلى الله عليه وسلم «بسم الله محمد رسول الله» بود.
محمد بن عبد الله انصارى و پدرم از ثمامة، از انس بن مالك نقل مى‏كنند كه مى‏گفته است نقش نگين انگشتر- مهر- رسول خدا صلى الله عليه وسلم محمد رسول الله و در سه سطر بوده است محمد صلى الله عليه وسلم يك سطر، رسول سطر دوم و الله سطر سوم.
اسماعيل بن ابراهيم اسدى از عبد العزيز بن صهيب، از انس بن مالك نقل مى‏كند كه مى‏گفته است پيامبر صلى الله عليه وسلم براى خود انگشترى ساخت و فرمود انگشترى ساختيم و بر آن چيزى نقش كرديم و هيچ كس نبايد چيزى بر آن نقش كند- ظاهرا با توجه به روايت بعد منظور اين است كه نبايد كسى بر انگشتر خود آنچه بر انگشتر من نقش است نقش كند.
محمد بن عبد الله انصارى و عبد الوهاب بن عطاء عجلى هر دو از ابن جريج، از حسن‏ بن مسلم، از طاوس نقل مى‏كنند قريش به پيامبر صلى الله عليه وسلم گفتند در آن جا و مقصودشان ايران بود نامه‏هاى بدون مهر را نمى‏پذيرند و اين موضوع پيامبر صلى الله عليه وسلم را بر آن وا داشت كه براى خود انگشتر و مهرى بسازد و نقش آن محمد رسول الله بود و فرمود: هيچ كس بر انگشتر خود نقش انگشتر مرا نقش نكند.
ابو عاصم ضحاك بن مخلّد شيبانى از سعيد بن ابو عروبه، از قتادة، از انس نقل مى‏كند نقش انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم محمد رسول الله بود.
شبابة بن سوّار از مبارك، از حسن نقل مى‏كند، پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: من براى خود انگشترى انتخاب كرده‏ام هيچ كس مانند آن بر انگشتر خود نقش نكند. گويد، نقش آن محمد رسول الله بود.
اسماعيل بن ابراهيم اسدى از حجّاج بن ابو عثمان نقل مى‏كند از حسن بصرى در مورد كسى كه بر انگشترش نامى از نامهاى خدا نقش باشد و با آن وارد مستراح شود پرسيدند، گفت: مگر بر انگشتر رسول خدا صلى الله عليه وسلم آيه‏يى از قرآن كه محمد رسول الله باشد نقش نبود؟
جرير بن عبد الحميد رازى از منصور، از ابراهيم، و فضل بن دكين و سالم بن ابو الجعد و يزيد بن هارون هم از ابراهيم نقل مى‏كنند نقش انگشتر رسول خدا صلى الله عليه وسلم محمد رسول الله بود.
عارم بن فضل از حمّاد بن زيد، از ايوب، از محمد نقل مى‏كند نقش مهر رسول خدا صلى الله عليه وسلم چه بود؟ گفت: صدق الله ثم الحق الحق بعده، محمد رسول الله.
خالد بن خداش و عبد الله بن وهب از اسامة بن زيد نقل مى‏كنند كه محمد بن عبد الله بن عمرو بن عثمان برايش نقل كرده است چون معاذ بن جبل از يمن كه رسول خدا صلى الله عليه وسلم او را فرستاده بود، برگشت در دست خود انگشترى داشت كه بر آن محمد رسول الله نقش شده بود، پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: اين انگشتر چيست؟ گفت: براى مردم چيزهايى مى‏نوشتم و مى‏ترسيدم كه چيزى كم كنند يا بيفزايند، اين بود كه مهرى درست كردم و با آن نامه را مهر مى‏كردم. فرمود: نقش آن چيست؟ گفت: محمد رسول الله. پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: همه چيز معاذ حتى انگشترش ايمان آورده است. آن گاه رسول خدا آن را براى خود گرفتند و با آن مهر مى‏فرمودند.

سرانجام انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم
محمد بن عبد الله انصارى و پدرش از ثمامة بن عبد الله، از انس بن مالك نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم تا هنگام رحلت آن حضرت در دست ايشان بود و سپس تا هنگام مرگ ابو بكر و عمر در دست آن دو بود و در شش سال اول خلافت عثمان در دست او بود و در نيمه دوم خلافت او همراهش كنار چاه اريس نشسته بوديم و او انگشتر پيامبر صلى الله عليه وسلم را در دست خود حركت مى‏داد كه در چاه افتاد، سه روز همراه عثمان به جستجوى آن پرداختيم ولى به آن دست نيافتيم.
عبيد الله بن موسى از اسرائيل، از جابر، از عدىّ بن عدىّ، از على بن حسين (ع) نقل مى‏كند كه مى‏فرمود انگشترى رسول خدا صلى الله عليه وسلم در دست ابو بكر و عمر بود، پس از اينكه عثمان آن را گرفت از دست او افتاد و گم شد، و على (ع) مجددا نقش آن را نوشت.
فضل بن دكين از سعيد بن عبد الرحمن، از محمد بن سيرين نقل مى‏كند انگشتر رسول خدا صلى الله عليه وسلم از دست عثمان افتاد و هر چه جستجو كردند نيافتند.
فضل بن دكين و ابو يحيى اسحاق بن سليمان رازى از عبد العزيز بن ابو روّاد، از نافع، از ابن عمر نقل مى‏كنند كه مى‏گفته است رسول خدا صلى الله عليه وسلم انگشتر به دست مى‏فرمود و نگين آن را به جانب كف دست قرار مى‏داد.
يزيد بن هارون از حمّاد بن سلمة نقل مى‏كند ابو رافع در دست راست خود انگشتر مى‏كرد و از او پرسيدم چرا در دست راست؟ گفت: عبد الله بن جعفر را ديدم كه در دست راست انگشتر داشت و مى‏گفت رسول خدا صلى الله عليه وسلم انگشتر را در دست راست داشته‏اند.
محمد بن عمر واقدى از اسحاق بن ابراهيم بن ابو منصور از ربيح بن عبد الرحمن بن ابو سعيد، از پدرش، از جدش، و همچنين واقدى از ابو بكر بن عبد الله بن ابو سبرة، از عبد الملك بن مسلم، از يعلى بن شداد نقل مى‏كنند پيامبر صلى الله عليه وسلم انگشتر خويش را در دست چپ مى‏كرد.
احمد بن محمد بن وليد ازرقى و عطاء بن خالد از عبد الاعلى بن عبد الله بن ابو فروة، از سعيد بن مسيب نقل مى‏كنند پيامبر صلى الله عليه وسلم تا هنگامى كه خدا را ديدار كرد- مرگ- و ابو بكر و عمر و عثمان هم تا گاه مرگ انگشتر به دست نكردند. و سه نفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه وسلم را نام برده است.
*
متن عربی:

ذكر خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، الذهب
أخبرنا يزيد بن هارون والفضل بن دكين قالا: أخبرنا سفيان عن عبد الله بن دينار قال: سمعت ابن عمر وأخبرنا عفان بن مسلم وعبد الله ابن مسلمة بن قعنب قالا: أخبرنا عبد العزيز بن مسلم عن عبد الله بن دينار عن ابن عمر وأخبرنا خالد بن مخلد البجلي، أخبرنا سليمان بن بلال عن عبد الله بن دينار عن ابن عمر، وأخبرنا مسلم بن إبراهيم، أخبرنا جويرية بن أسماء عن نافع عن ابن عمر، وأخبرنا هاشم بن القاسم، أخبرنا ليث بن سعد عن نافع عن ابن عمر، وأخبرنا عفان بن مسلم وخالد بن خداش قالا: أخبرنا أبو عوانة، أخبرنا أبو بشر عن نافع عن ابن عمر، وأخبرنا الضحاك ابن مخلد الشيباني عن المغيرة عن ابن زياد الموصلي عن نافع عن ابن عمر، وأخبرنا خالد بن مخلد البجلي، أخبرنا عبد الله بن عمر العمري عن نافع عن ابن عمر، وأخبرنا أحمد بن عبد الله بن يونس، أخبرنا زهير، أخبرنا موسى بن عقبة، أخبرني نافع أنه سمع بن عمر، وأخبرنا عبد الوهاب ابن عطاء العجلي، أخبرنا أسامة بن زيد عن نافع عن ابن عمر، دخل حديث بعضهم في حديث بعض، قال: اتخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما من ذهب، فكان يجعل فصه في بطن كفه إذا لبسه في يده اليمنى، فصنع الناس خواتيم من ذهب، فجلس رسول الله، صلى الله عليه وسلم، على المنبر فنزعه وقال: إني كنت ألبس هذا الخاتم وأجعل فصه من باطن كفي، فرمى به وقال: والله لا ألبسه أبداً، ونبذ النبي، صلى الله عليه وسلم، الخاتم، فنبذ الناس خواتيمهم.
أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا محمد بن شريك عن عمرو بن دينار عن طاووس، وأخبرنا عارم بن الفضل، أخبرنا حماد بن زيد عن أيوب قال: سمعت طاووسا يحدث أن النبي، صلى الله عليه وسلم، اتخذ خاتماً من ذهب، فبينما هو يخطب الناس يوما نظر إليه فقال: له نظرة ولكم أخرى. ثم خلعه فرمى به وقال: لا ألبسه أبداً.
أخبرنا أبو بكر بن عبد الله بن أبي أويس وخالد بن مخلد قالا: حدثنا سليمان بن بلال عن جعفر بن محمد عن أبيه أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، كان يتختم في يساره بخاتم من ذهب، فخرج على الناس فطفقوا ينظرون إليه، فوضع يده اليمنى على خنصره اليسرى ثم رجع إلى أهله فرمى به.
أخبرنا حجاج بن محمد، أخبرنا شعبة عن قتادة عن النضر بن أنس عن بشير بن نهيك عن أبي هريرة عن النبي، صلى الله عليه وسلم، أنه نهى عن خاتم الذهب.

ذكر خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، الفضة
أخبرنا محمد بن عبد الله الأنصاري وعبد الوهاب بن عطاء العجلي قالا: أخبرنا سعيد بن أبي عروبة عن قتادة عن أنس بن مالك، وأخبرنا يزيد بن هارون وهاشم بن القاسم قالا: أخبرنا شعبة عن قتادة عن أنس بن مالك قال: كتب رسول الله، صلى الله عليه وسلم، إلى قيصر، أو إلى الروم. ولم يختمه، فقيل له: إن كتابك لا يقرأ إلا أن يكون مختوماً، فاتخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما من فضة، فنقشه ونقش: محمد رسول الله، صلى الله عليه وسلم، قال: فكأني أنظر إلى بياضه في يد رسول الله، صلى الله عليه وسلم.
أخبرنا يزيد بن هارون ومحمد بن عبد الله الأنصاري وعبد الوهاب بن عطاء العجلي قالوا: أخبرنا حميد الطويل، وأخبرنا عفان بن مسلم، أخبرنا حماد بن سلمة، أخبرنا ثابت، زاد بعضهم على بعض، قال: سئل أنس ابن مالك: هل اتخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما؟ فقال: نعم، أخر ليلة العشاء الآخرة إلى قريب من شطر الليل، فلما صلى أقبل علينا بوجهه فقال: إن الناس قد صلوا وناموا ولم تزالوا في صلاة ما انتظرتموها. قال أنس: فكأني أنظر الآن إلى وميض خاتمه في يده، ورفع أنس يده اليسرى.
أخبرنا عمرو بن عاصم الكلابي، أخبرنا همام عن أبان بن أبي عياش عن أنس بن مالك أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، اصطنع خاتما كله من فضة وقال: لا يصنع أحد على صفته.
أخبرنا أحمد بن عبد الله بن يونس وموسى بن داود قالا: أخبرنا زهير، أخبرنا حميد الطويل عن أنس بن مالك قال: كان خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، من فضة كله، فصه منه. قال زهير: فسألت حميدا عن الفص كيف هو فأخبروني أنه لا يدري كيف هو.
أخبرنا عبد الله بن وهب البصري وعثمان بن عمر قالا: أخبرنا يونس ابن يزيد عن الزهري، حدثني أنس بن مالك قال: اتخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما من ورق فصه حبشي، قال عثمان بن عمر في حديثه: نقشه محمد رسول الله.
أخبرنا سليمان بن داود الهاشمي وموسى بن داود الضبي قالا: أخبرنا إبراهيم بن سعد عن ابن شهاب عن أنس أنه رأى في يد رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتماً من ورق يوما واحدا، فصنع الناس خواتيم من ورق فلبسوها، فطرح النبي، صلى الله عليه وسلم، خاتمه فطرح الناس خواتيمهم.
أخبرنا عبد الله بن نمير عن عبيد الله بن عمر عن نافع عن ابن عمر قال: اتخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما من ورق، فكان في يده، ثم كان في يد أبي بكر بعده، ثم كان في يد عمر بعده، ثم كان في يد عثمان حتى وقع في بئر أريس، نقشه: محمد رسول الله.
أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا بن عيينة عن أيوب بن موسى عن نافع عن ابن عمر قال: اتخذ رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما من فضة نقش فيه: محمد رسول الله، فجعل فصه في بطن كفه.
أخبرنا عبيد الله بن موسى عن إسرائيل عن جابر عن محمد بن علي وعطاء قالا: كان خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، من فضة، وكان نقشه: محمد رسول الله.
أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا سفيان عن منصور عن إبراهيم قال: كان خاتم النبي، صلى الله عليه وسلم، فضى وفيه: محمد رسول الله.
أخبرنا أبو بكر بن عبد الله بن أبي أويس، حدثني جعفر بن محمد عن أبيه أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، طرح خاتمه الذهب، ثم تختم خاتما من ورق فجعله في يساره.
أخبرنا عبيد الله بن موسى عن إسرائيل عن عيسى بن أبي عزة عن عامر قال: كان خاتم النبي، صلى الله عليه وسلم، من فضة.

ذكر خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، الملوي عليه فضة
أخبرنا جرير بن عبد الحميد الرازي عن مغيرة عن فرقد عن إبراهيم قال: كان خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، حديدا ملويا عليه فضة.
أخبرنا الفضل بن دكين وموسى بن داود قالا: أخبرنا محمد بن راشد عن مكحول أن خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، كان من حديد ملوي عليه فضة، غير أن فصه باد.
أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا إسحاق عن سعيد أن خالد بن سعيد أتى رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وفي يده خاتم له، فقال له رسول الله، صلى الله عليه وسلم: ما هذا الخاتم؟ فقال: خاتم اتخذته، فقال: اطرحه إلي، فطرحه، فإذا خاتم من حديد ملوي عليه فضة، فقال: ما نقشه؟ فقال محمد رسول الله، قال: فأخذه رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فلبسه فهو الذي كان في يده.
أخبرنا أحمد بن محمد الأزرقي المكي، أخبرنا عمرو بن يحيى بن سعيد القرشي عن جده قال: دخل عمرو بن سعيد بن العاص حين قدم من الحبشة على رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقال: ما هذا الخاتم في يدك يا عمرو؟ قال: هذه حلقة يا رسول الله، قال: فما نقشها؟ قال: محمد رسول الله، قال: فأخذه رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فتختمه فكان في يده حتى قبض، ثم في يد أبي بكر حتى قبض، ثم في يد عمر حتى قبض، ثم لبسه عثمان فبينا هو يحفر بئرا لأهل المدينة، يقال لها بئر أريس، فبينا هو جالس على شفتها يأمر بحفرها سقط الخاتم في البئر، وكان عثمان يكثر إخراج خاتمه من يده وإدخاله، فالتمسوه فلم يقدروا عليه.

ذكر نقش خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم
أخبرنا عبد الله بن إدريس الأودي، أخبرنا هشام عن ابن سيرين قال: كان في خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم: بسم الله محمد رسول الله.
أخبرنا محمد بن عبد الله الأنصاري، حدثني أبي حدثني ثمامة
أخبرنا أنس بن مالك قال: كان خاتم النبي، صلى الله عليه وسلم، نقشه ثلاثة أسطر محمد رسول الله، محمد في سطر، ورسول في سطر، والله في سطر.
أخبرنا إسماعيل بن إبراهيم الأسدي عن عبد العزيز بن صهيب عن أنس بن مالك قال: اصطنع رسول الله، صلى الله عليه وسلم، خاتما، فقال: إنا قد اصطنعنا خاتما ونقشنا فيه نقشا فلا ينقش عليه أحد.
أخبرنا محمد بن عبد الله الأنصاري وعبد الوهاب بن عطاء العجلي قالا: حدثنا ابن جريج، أخبرني الحسن بن مسلم عن طاووس قال قالت قريش للنبي، صلى الله عليه وسلم، إن الناس هاهنا كأنهم يريدون العجم لا يجرون عندهم كتابا إلا وعليه طابع، فكان هو الذي هاجه على أن اتخذ خاتمه، ونقش فيه: محمد رسول الله، وقال: لا ينقش أحد على نقش خاتمي.
أخبرنا الضحاك بن مخلد أبو عاصم الشيباني عن سعيد بن أبي عروبة عن قتادة عن أنس قال: كان نقش خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، محمد رسول الله.
أخبرنا شبابة بن سوار عن المبارك عن الحسن قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: إني قد اتخذت خاتماً فلا يتخلف عليه أحد. قال: وكان نقشه: محمد رسول الله.
أخبرنا إسماعيل بن إبراهيم الأسدي عن الحجاج بن أبي عثمان قال: سئل الحسن عن الرجل يكون في خاتمه اسم من أسماء الله فيدخل به الخلاء، فقال: أو لم يكن في خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، آية من كتاب الله؟ يعني محمد رسول الله.
أخبرنا جرير بن عبد الحميد الرازي عن منصور عن إبراهيم، وأخبرنا
الفضل بن دكين، أخبرني شريك عن منصور عن إبراهيم وسالم بن أبي الجعد، وأخبرنا يزيد بن هارون قال: أخبرنا سفيان بن سعيد عن منصور عن إبراهيم قالا: كان نقش خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، محمد رسول الله.
أخبرنا عارم بن الفضل قال: أخبرنا حماد بن زيد عن أيوب عن محمد قال: كان نقش خاتم النبي، صلى الله عليه وسلم: محمد رسول الله.
أخبرنا الفضل بن دكين قال: أخبرنا أبو خلدة قال قلت لأبي العالية: ما كان نقش خاتم نبي الله، صلى الله عليه وسلم؟ قال: صدق الله ثم الحق الحق بعده، محمد رسول الله.
أخبرنا خالد بن خداش، أخبرنا عبد الله بن وهب عن أسامة بن زيد أن محمد بن عبد الله بن عمرو بن عثمان حدثه أن معاذ بن جبل لما قدم من اليمن حين بعثه رسول الله، صلى الله عليه وسلم، إليها قدم وفي يده خاتم من ورق نقشه: محمد رسول الله، فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: ما هذا الخاتم؟ قال: يا رسول الله إني كنت أكتب إلى الناس فأفرق أن يزاد فيها وينقص منها فاتخذت خاتما أختم به، قال: وما نقشه قال: محمد رسول الله، فقال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: آمن كل شيء من معاذ حتى خاتمه! ثم أخذه رسول الله، صلى الله عليه وسلم فتختمه.

ذكر ما صار إليه أمر خاتمه، صلى الله عليه وسلم
أخبرنا محمد بن عبد الله الأنصاري، أخبرنا أبي، حدثني ثمامة بن عبد الله، حدثنا أنس بن مالك قال: كان خاتم النبي، صلى الله عليه وسلم، في يده حتى مات، وفي يد أبي بكر وعمر حتى ماتا، ثم كان في يد عثمان
ست سنين، فلما كان في الست الباقية كنا معه على بئر أريس وهو يحرك خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في يده فوقع في البئر، فطلبناه مع عثمان ثلاثة أيام فلم نقدر عليه.
أخبرنا عبيد الله بن موسى عن إسرائيل عن جابر عن عدي بن عدي عن علي بن حسين قال: كان خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، مع أبي بكر وعمر، فلما أخذه عثمان سقط فهلك فنقش علي، رضي الله عنه، نقشه.
أخبرنا الفضل بن دكين، أخبرنا سعيد بن عبد الرحمن، أخبرنا محمد بن سيرين أن خاتم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، سقط من يد عثمان فابتغي فلم يوجد.
أخبرنا الفضل بن دكين وإسحاق بن سليمان أبو يحيى الرازي قالا: أخبرنا عبد العزيز بن أبي رواد عن نافع عن ابن عمر أن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، كان يجعل فص خاتمه مما يلي بطن كفه.
أخبرنا يزيد بن هارون، أخبرنا حماد بن سلمة قال: رأيت بن أبي رافع يتختم في يمينه، فسألته عن ذلك، فذكر أنه رأى عبد الله بن جعفر يتختم في يمينه، وقال عبد الله بن جعفر: كان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، يتختم في يمينه.
أخبرنا محمد بن عمر، أخبرنا إسحاق بن إبراهيم بن أبي منصور عن ربيح بن عبد الرحمن بن أبي سعيد عن أبيه عن جده، وأخبرنا محمد بن عمر، أخبرنا أبو بكر بن عبد الله بن أبي سبرة عن عبد الملك بن مسلم عن يعلى بن شداد أن النبي، صلى الله عليه وسلم، كان يلبس خاتمه في يساره.
قال أخبرنا أحمد بن محمد بن الوليد الأزرقي، أخبرنا عطاف بن خالد عن عبد الأعلى بن عبد الله بن أبي فروة عن سعيد بن المسيب قال: ما تختم رسول الله، صلى الله عليه وسلم، حتى لقي الله، ولا أبو بكر حتى لقي الله، ولا عمر حتى لقي الله، ولا عثمان حتى لقي الله، ثم ذكر ثلاثة من أصحاب النبي، صلى الله عليه وسلم.


از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از‌ يحيي حكيم بن سعد روايت است كه می‌گفت: شنيدم علي سوگند مي‌خورد و می‌گفت: «قسم به خداوند كه نام صدّيق از آسمان براي ابوبكر نازل شده‌ است».(المعجم الكبير، طبراني 1/55، حافظ در الفتح گويد: رجال آن ثقه‌اند.)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 248
دیروز : 2171
بازدید کل: 8154572

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010