Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "من فارق الروح الجسد و هو بري من ثلاث دخل الجنة : من الکبر و الغلول والدين" (روايت ابن ماجة : 1956)
«کسي که روح از جسدش در حالي جدا شود که از سه چيز بري باشد، داخل بهشت مي‌شود : از کبر و خيانت در غنيمت و قرض».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > ذکر نسب وی و اسامی نیاکان آن حضرت تا آدم علیه اسلام

شماره مقاله : 10703              تعداد مشاهده : 392             تاریخ افزودن مقاله : 21/5/1390

ذكر نسب رسول خدا  صلى الله عليه وسلم و اسامى نياكان آن حضرت تا آدم (ع)

هشام بن محمد بن سائب بن بشر كلبى مى‏گفت در حالى كه پسر بچه‏يى بودم پدرم نسب پيامبر  صلى الله عليه وسلم را به من چنين آموخت:

محمد  صلى الله عليه وسلم طيب مبارك بن عبد الله بن عبد المطّلب كه نامش شيبة الحمد بوده است، بن هاشم كه نامش عمرو بوده است، بن عبد مناف كه نامش مغيرة بوده است، بن قصىّ كه نامش زيد بوده است، ابن كلاب، بن مرّة، بن كعب، بن لؤىّ بن غالب بن فهر و نسب تمام قريش تا فهر مشترك است و كسانى كه نسب آنها به بعد از فهر مى‏رسد از قريش شمرده نمى‏شوند بلكه به آنها كنانى مى‏گويند، بن مالك بن نضر كه نامش قيس است، بن كنانة بن خزيمة بن مدركة كه نامش عمرو است بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

هشام بن محمد مى‏گويد، محمد بن عبد الرحمن عجلانى از موسى بن يعقوب زمعى، از قول عمه‏اش، و او از قول مادرش كريمة دختر مقداد بن اسود بهرانى نقل مى‏كرد رسول خدا فرمود، معدّ بن عدنان بن ادد بن يرى بن اعراق الثّرى.

هشام از قول پدرش، از ابو صالح، از ابن عباس نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است هر گاه پيامبر  صلى الله عليه وسلم نسب خود را بر مى‏شمرد از معدّ بن عدنان بن ادد تجاوز نمى‏فرمود و مى‏گفت:

نسب شناسان ياوه مى‏گويند كه خداوند فرموده است «و قرنهايى ميان اين كه بسيار است» .

ابن عبّاس مى‏گويد و اگر پيامبر  صلى الله عليه وسلم مى‏خواست كه آن را بداند، مى‏دانست.

عبيد الله بن موسى عبسى گويد اسرائيل از ابو اسحاق، از عمرو بن ميمون، از عبد الله نقل مى‏كند كه آن آيه را چنين مى‏خواند «و عاد را و ثمود را، و كسانى كه پس از ايشان بودند كسى جز خداوند ايشان را نمى‏داند و نسب شناسان دروغ مى‏گويند.» هشام بن محمد از قول پدرش نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است ميان معد و اسماعيل (ع) سى و چند نسل فاصله بوده است ولى آنها را نمى‏شمرد و تصديق هم نمى‏كرد و شايد هم حديث ابو صالح از ابن عبّاس را شنيده بود كه پيامبر  صلى الله عليه وسلم چون به معد مى‏رسيده است از شمردن ديگران خوددارى مى‏فرموده است، او هم نام نمى‏برد.

هشام مى‏گويد كسى از قول پدرم نقل مى‏كرد، و خود من نشنيدم، كه او بقيه نسب را چنين مى‏شمرده است: معدّ بن عدنان بن ادد بن هميسع بن سلامان بن عوص بن يوز بن قموال بن ابىّ بن عوّام بن ناشد بن خزا بن بلداس بن تدلاف بن طابخ بن جاحم بن ناحش بن ماخى بن عيفى بن عبقر بن عبيد بن دعا بن حمدان بن سنبر بن يثربى بن نحزن بن يلحن بن ارعوى بن عيفى بن ديشان بن عيصر بن اقناد بن ابهام بن مقصى بن ناحث بن زارح بن شمّى بن مزّى بن عوص بن عرّام بن قيذر بن اسماعيل بن ابراهیم علیه السلام.

هشام بن محمد گويد مردى از اهل تدمر كه كنيه‏اش ابو يعقوب بود و از يهوديان مسلمان شده بود و كتابهاى يهوديان را خوانده از علوم ايشان اطلاع داشت مى‏گفت كه بورخ بن فاريّا نويسنده «ارميا» نسب معدّ بن عدنان را نوشته و در كتابهاى ايشان ثبت كرده است و اين مطلب را دانشمندان و علماى اهل كتاب هم در آثار خود ثبت كرده‏اند و نامهاى ثبت شده در آن نزديك به همين نامهاست و احتمالا اختلافاتى كه ديده مى‏شود از لحاظ لغوى است زيرا اين اسامى از عبرانى ترجمه شده است.

هشام بن محمد مى‏گويد شنيدم كسى مى‏گفت، معدّ در روزگار عيسى (ع) مى‏زيسته نسب او چنين است: معدّ بن عدنان بن ادد بن زيد بن يقدر بن يقدم بن امين بن منحر بن صابوح بن هميسع بن يشجب بن يعرب بن عوّام بن نبت بن سلمان بن حمل بن قيذر بن اسماعيل بن ابراهيم (ع). گويد: برخى از نسب شناسان عوام را پيش از هميسع دانسته و هميسع را از فرزندان او شمرده‏اند.

رؤيم بن يزيد مقرى از هارون بن ابو عيسى شامى، از محمد بن اسحاق نقل مى‏كرد كه گفته است او نسب معدّ بن عدنان را در يكى از روايات خود به طريق ديگرى ثبت كرده و چنين آورده است: معدّ بن عدنان بن مقوّم بن ناحور بن تيرح بن يعرب بن يشجب بن نابت بن اسماعيل.

در روايت ديگرى چنين گفته است معدّ بن عدنان بن ادد بن ايتحب بن ايوب بن قيذر بن اسماعيل بن ابراهيم.

محمد بن اسحاق مى‏گويد قصىّ بن كلاب در يكى از اشعار خود رسيدن نسب خود را به قيذر تصريح كرده است. محمد بن سعد مى‏گويد، هشام بن محمد بن سائب كلبى از قول پدرش آن شعر قصىّ را براى من چنين نقل كرد:

اگر فرزندان قيذر و نبيت در مكه نمى‏ماندند من هم پرورش يافته نمى‏بودم.

محمد بن سعد مى‏گويد اختلافى در اين كه معدّ از فرزندان قيذر است ديده نمى‏شود و اختلافى هم كه در نسب ديده مى‏شود براى اين است كه خود مسلمانان اين را نداشته‏اند و از كتب اهل كتاب ترجمه كرده‏اند و در ترجمه اختلافاتى پيش آمده است و به هر حال اگر اين مطلب صحيح مى‏بود، پيامبر  صلى الله عليه وسلم خود از همگان به آن داناتر بود و حال آنكه در نظر ما صحيح اين است كه تا همان معدّ بن عدنان نسب پيامبر  صلى الله عليه وسلم را بيان كنيم و از بيان سلسله نسب عدنان تا اسماعيل بن ابراهیم علیه السلام خوددارى كنيم.

خالد بن خداش از عبد الله بن وهب، از ابن لهيعة، از ابو الاسود، از عروه نقل مى‏كند كه مى‏گفته است هيچ كس را نيافتم كه نسب پيامبر  صلى الله عليه وسلم را بعد از معدّ بن عدنان بداند.

و خالد بن خداش با همين سلسله راويان از ابو الاسود نقل مى‏كند كه مى‏گفته است از ابو بكر بن سليمان بن ابو حثمه شنيدم كه مى‏گفت در علم هيچ عالم و شعر هيچ شاعر به كسى بر نخورديم كه سلسله نسب پيامبر  صلى الله عليه وسلم را بعد از معدّ بن عدنان به طور قطع و ثابت بيان كرده باشد.

همين خالد بن خداش از قول عبد الله بن وهب، از سعيد بن ابو ايوب، از عبد الله بن خالد نقل مى‏كند كه مى‏گفته است پيامبر  صلى الله عليه وسلم فرمود: مضر را دشنام ندهيد كه بر آيين اسلامى بوده‏اند.

هشام بن محمد بن سائب از قول پدرش نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است معدّ در جنگهايى كه بخت نصر براى گشودن حصارهاى يمن كرده همراه او بوده است.

هشام بن محمد بن سائب از قول پدرش نقل مى‏كند كه مى‏گفته است معدّ بن عدنان داراى پسرى به نان نزار شد كه نبوت و خلافت و ثروت در او و اعقابش قرار گرفت.

همچنين قنص، قناصة، سنام، عرف، عوف، شك، حيدان، حيدة، عبيد الرماح، جنيد، جناده، قحم و اياد براى او متولد شدند و مادر همه‏شان معانة دختر جوشم بن جلهمة بن عمرو بن دوّة بن جرهم بود. برادر مادرى اينان قضاعة و برخى ديگر از قضاعى‏هايند. برخى از نسب شناسان مى‏گويند قضاعة هم پسر معدّ بوده است و كنيه معد ابو قضاعة است، و خداى داناتر است. گويند، معنى قضاعة اين است كه از قوم خود جدا شده و نسب او به ديگران پيوسته است.

فرزندان معدّ بن عدنان غير از نزار در قبايل ديگر متفرق و پراكنده شدند. در عين حال برخى از ايشان همچنان نسب خود را به معدّ مى‏رساندند. نزار بن معدّ دو پسر به نامهاى مضر و اياد داشت و كنيه خود را از نام اياد گرفته بود و مادر ايشان سوده دختر عكّ بود، و پسرى ديگر به نام ربيعة داشت كه به فرس و قشعم هم معروف است و پسر ديگرى به نام انمار و مادرشان حذالة دختر وعلان بن جوشم بن جلهمة بن عمرو بن جرهم بود. گويد، به مضر حمراء (سرخ روى، گلگونه) و به اياد شمطاء و بلقاء (داراى موى سياه و سپيد، و خال خال) و به ربيعه فرس (اسب) و به انمار حمار (خر) مى‏گفتند، و گفته شده است انمار پدر قبايل بجيلة و خثعم است، و خداى داناتر است.

هشام بن محمد بن سائب از قول پدرش و ديگران نسب حضرت ابراهيم (ع) را چنين بيان مى‏كرد ابراهيم بن آزر كه در قرآن آمده است و ابراهيم بن تارح كه در تورات ذكر شده است. برخى هم نسب آزر را چنين بر شمرده‏اند: آزر بن تارح بن ناحور بن ساروغ، يا شروغ بن ارغوا يا ارعوا بن فالغ بن عابر بن شالخ، يا سالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح (ع) بن‏ لمك بن متوشلخ- كه به صورت متوسلخ هم ثبت شده است- بن خنوخ- كه همان ادريس (ع) است- بن يزد- كه به صورت يارذ و ياذر نيز ثبت شده است- بن مهلاليل بن قينان بن انوش بن شيث كه به صورت شث هم ذكر شده است و او همان هبة الله و پسر آدم صلّى الله عليه و سلّم است.

*

متن عربی:

ذكر نسب رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وتسمية من ولده إلى آدم، صلى الله عليه وسلم

قال: أخبرنا هشام بن محمد بن السائب بن بشر الكلبي قال: علمني أبي وأنا غلام نسب النبي، صلى الله عليه وسلم: محمد الطيب المبارك ابن عبد الله بن عبد المطلب، واسمه شيبة الحمد بن هاشم، واسمه عمرو بن عبد مناف، واسمه المغيرة بن قصي، واسمه زيد بن كلاب بن مرة بن كعب بن لؤي بن غالب بن فهر، وإلى فهر جماع قريش وما كان فوق فهر فليس يقال له قرشي يقال له كناني، وهو فهر بن مالك بن النضر، واسمه قيس بن كنانة بن خزيمة بن مدركة، واسمه عمرو بن إلياس بن مضر ابن نزار بن معد بن عدنان.

قال: وأخبرنا هشام بن محمد قال: وحدثني محمد بن عبد الرحمن العجلاني عن موسى بن يعقوب الزمعي عن عمته عن أمها كريمة بنت المقداد ابن الأسود البهراني قالت: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: معد ابن عدنان بن أدد بن يرى بن أعراق الثرى.

قالت: وأخبرنا هشام قال: أخبرني أبي عن أبي صالح عن ابن عباس أن النبي، عليه والصلاة والسلام، كان إذا أنتسب لم يجاوز في ينسبه معد بن عدنان بن أدد ثم يمسك ويقول: كذب النسابون، قال الله، عز وجل: وقروناً بين ذلك كثيراً.

قال ابن عباس: لو شاء رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أن يعلمه لعلمه، قال: أخبرنا عبيد الله بن موسى العبسي قال: أخبرنا إسرائيل عن أبي إسحاق عن عمرو بن ميمون عن عبد الله أنه كان يقرأ: وعاداً وثموداً والذين من بعدهم لا يعلمهم إلا الله، كذب النسابون.

قال: أخبرنا هشام بن محمد عن أبيه قال: بين معد وإسماعيل، صلى الله عليه وسلم، نيف وثلاثون أباً، وكان لا يسميهم ولا ينفذهم، ولعله ترك ذلك حيث سمع حديث أبي صالح عن ابن عباس عن النبي، صلى الله عليه وسلم، أنه كان إذا بلغ معد بن عدنان أمسك.

قال هشام: وأخبرني مخبر عن أبي ولم أسمعه منه أنه كان ينسب معد بن عدنان بن أدد بن الهميسع بن سلامان بن عوص بن يوز بن قموال ابن أبي بن العوام بن ناشد بن حزا بن بلداس بن تدلاف بن طابخ بن جاحم ابن ناحش بن ماخي بن عبقى بن عبقر بن عبيد بن الدعا بن حمدان بن سنبر بن يثربي بن نحزن بن يلحن بن أرعوي بن عيفى بن ديشان بن عيسر ابن أقناد بن إبهام بن مقصي بن ناحث بن زارح بن شمى بن مزى بن عوص ابن عرام بن قيذر بن إسماعيل بن إبراهيم، صلى الله عليهما وسلم.

قال: وأخبرنا هشام بن محمد قال: وكان رجل من أهل تدمر يكنى أبا يعقوب من مسلمة بني إسرائيل قد قرأ من كتبهم، وعلم علمهم، فذكر أن بورخ بن ناريا كاتب أرميا أثبت نسب معد بن عدنان عنده، ووضعه في كتبه وأنه معروف عند أحبار أهل الكتاب وعلمائهم، مثبت في أسفارهم، وهو مقارب لهذه الأسماء، ولعل خلاف ما بينهم من قبل اللغة، لأن هذه الأسماء ترجمت من العبرانية.

قال: أخبرنا هشام بن محمد قال: سمعت من يقول كان معد على عهد عيسى بن مريم، وهو معد بن عدنان بن أدد بن زيد بن يقدر بن يقدم ابن أمين بن منحر بن صابوح بن الهميسع بن يشجب بن يعرب بن العوام ابن نبت بن سلمان بن حمل بن قيذر بن إسماعيل بن إبراهيم.

قال: وقد قدم بعضهم العوام في بعض النسب على الهميسع فصيره من ولده.

قال: أخبرنا رؤيم بن يزيد المقري عن هارون بن أبي عيسى الشآمي عن محمد بن إسحاق أنه كان ينسب معد بن عدنان على غير هذا النسب في بعض روايته يقول: معد بن عدنان بن مقوم بن ناحور بن تيرح بن يعرب ابن يشجب بن نابت بن إسماعيل.

قال: ويقول أيضاً في رواية أخرى له: معد بن عدنان بن أدد بن أيتحب ابن أيوب بن قيذر بن إسماعيل بن إبراهيم.

قال محمد بن إسحاق: وقد انتمى قصي بن كلاب إلى قيذر في بعض شعره، قال محمد بن سعد: فأنشدني هشام بن محمد بن السائب الكلبي عن أبيه شعر قصي:

فلست لحاضن إن لم تأثل ... بها أولاد قيذر والنبيت قال أبو عبد الله محمد بن سعد: ولم أر بينهم اختلافاً أن معداً من ولد قيذر بن إسماعيل، وهذا الاختلاف في نسبته يدل على أنه لم يحفظ، وإنما

أخذ ذلك من أهل الكتاب وترجموه لهم فاختلفوا فيه، ولو صح ذلك لكان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أعلم الناس به، فالأمر عندنا على الإنتهاء إلى معد بن عدنان، ثم الإمساك عما وراء ذلك إلى إسماعيل بن إبراهيم.

قال: أخبرنا خالد بن خداش، أخبرنا عبد الله بن وهب قال: أخبرنا ابن لهيعة عن أبي الأسود عن عروة قال: ما وجدنا أحداً يعرف ما وراء معد بن عدنان.

قال: أخبرنا خالد بن خداش، أخبرنا عبد الله بن وهب قال: أخبرني ابن لهيعة عن أبي الأسود قال: سمعت أبا بكر بن سليمان بن أبي حثمة يقول: ما وجدنا في علم عالم ولا شعر شاعر أحداً يعرف ما وراء معد بن عدنان بثبت.

قال: أخبرنا خالد بن خداش، أخبرنا عبد الله بن وهب قال: أخبرني سعيد بن أبي أيوب عن عبد الله بن خالد قال: قال رسول الله، صلى الله عليه وسلم: لاتسبوا مضر فإنه كان قد أسلم.

قال: أخبرنا هشام بن محمد بن السائب عن أبيه قال: كان معد مع بخت نصر حين غزا حصون اليمن.

قال: أخبرنا هشام بن محمد بن السائب عن أبيه قال: ولد معد بن عدنان نزاراً، وفي ولده النبوة والثروة والخلافة، وقنصاً وقناصة وسناماً والعرف وعوفاً وشكا وحيدان وحيدة وعبيد الرماح وجنيدا وجنادة والقحم واياداً وأمهم معانة بنت جوشم بن جلهمة بن عمرو بن دوة ابن جرهم وأخوهم لأمهم قضاعة وبعض القضاعيين، وبعض النساب يقول: قضاعة بن معد، وبه كان يكنى معد، والله أعلم، وأسم قضاعة عمرو، وإنما قيل قضاعة لأنه انقضع عن قومه وانتسب في غيرهم، وهذه لغتهم.

قال: وقد تفرق ولد معد بن عدنان سوى نزار في غير بني معد، وبعضهم انتسب إلى معد، فولد نزار بن معد مضر وإياداً، وبه كان يكنى نزار، وأمهما سودة بنت عك، وربيعة، وهو الفرس وهو القشعم، وأنماراً، وأمهما الحذالة بنت وعلان بن جوشم بن جلهمة بن عمرو بن جرهم، وكان يقال لمضر: الحمراء، ولإياد: الشمطاء والبلقاء، ولربيعة: الفرس، ولأنمار: الحمار، قال: ويقال ان أنماراً هو أبو نجيلة وخثعم، والله أعلم.

قال: أخبرنا هشام بن محمد بن السائب عن أبيه وغيره قال: هو إبراهيم بن آزر، وكذلك هو في القرآن، وفي التوراة إبراهيم بن تارح، وبعضهم يقول آزر بن تارح بن ناحور بن ساروغ، ويقال شروغ بن أرغوا، ويقال أرغوا بن فالغ، ويقال فالخ بن عابر بن شالخ، ويقال سالخ بن أرفخشد ابن سام بن نوح النبي، عليه السلام، ابن لمك بن متوشلخ، ويقال متوسلخ ابن خنوخ، وهو إدريس النبي، عليه السلام، بن يرذ، وهو اليارذ ويقال الياذر بن مهلائيل بن قينان بن أنوش بن شيث، ويقال شث وهو هبة الله بن آدم، صلى الله عليه وسلم كثيرا.

از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.

 

مصدر:

دائرة المعارف شبکه اسلامی

islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن رضی الله عنه  شب‌ها را به قیام و عبادت الله سبحانه و تعالی  سپری می‌کرد. وی، ابتدای شب را به عبادت می‌پرداخت و برادرش حسین رضی الله عنه  بخش پایانی شب، بر می‌خاست و عبادت می‌نمود.[ الزهد از ابن ‌حنبل، ص171؛ رهبان الليل از عفاني (1/403)]

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 14671
دیروز : 3293
بازدید کل: 8250016

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010