Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

ابومالک اشعري روايت است که پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود : " إن في الجنة غرفا يري ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها، أعدها الله تعالي لمن أطعم الطعام، و ألان الکلام، و أدام الصيام، و صلي بالليل و الناس نيام" (صحيح ابن ماجة 2123)، يعنى: «در بهشت اتاقهايي است که از درون، بيرون آنها و از بيرون درون آنها نمايان است، خداوند آنها را براي کسي آماده کرده است که (به فقرا) طعام مي‌دهند، و به نرمي سخن مي‌گويند، و شبانگاهان در حالي که مردم در خوابند نماز مي‌خوانند».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > ما تو را در برابر استهزاء كنندگان بسنده ايم

شماره مقاله : 1067              تعداد مشاهده : 337             تاریخ افزودن مقاله : 21/7/1388

ما تو را در برابر استهزاء كنندگان بسنده ايم


شيخ دكتر ناصربن سليمان العمر

 

سنت خداوند در مورد كساني كه رسولش صلي الله و عليه و سلم را بيازارند چنين است كه اگر در اين دنيا به دست مسلمانان به جزاي خود نرسند ،‌ خداوند خود از آنها انتقام خواهد گرفت و به تنهايي آنها را به سزاي اعمالشان خواهد رساند.
حوادث سيرت نبوي و بعد از عهد نبوت كه بر اين قضيه دلالت مي كند ،‌بسيارند.
و خداوند متعال مي فرمايد: { فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ . إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ } (الحجر: 95)
«پس آشكارا بيان كن آنچه را كه بدان فرمان داده مي شوي و به مشركان اعتنا مكن. ما تو را در برابر استهزاء كنندگان بسنده ايم.»
داستان سبب نزول اين آيه و هلاكت تك تك مسخره كنندگان مشهور است و اهل سيرت و تفسير آنرا ذكر نموده اند .آنها تعدادي از رؤساي قريش از جمله: وليد بن مغيرة ، عاص بن وائل و أسودان ابن المطلب و ابن يغوث و حارث بن قيس بوده اند .
و هنگامي كه رسول الله صلي الله و عليه و سلم به كسري و قيصر نامه نوشت و هر دو اسلام نياوردند . قيصر به نامه رسول الله صلي الله عليه و سلم و سفيرش احترام گذاشت و پادشاهيش محفوظ ماند.
شيخ الاسلام ابن تيمية در كتاب «الصارم» مي گويد: حكومت تا به امروز در خاندانش باقي است. و پيوسته حكومت در بعضي از سرزمينهايشان به ارث مي رسد.
ولي كسري نامه رسول الله صلي الله و عليه و سلم را پاره كرد و او را به مسخره گرفت در نتيجه خداوند پس از اندكي او را كشت و پادشاهيش را پاره پاره نمود و و حكومت كسري نابود گرديد.
و اين قضيه – والله اعلم- متحقق شدن سخن خداوند متعال است كه: { إن شانئك هو الأبتر} (الكوثر: 3)
و هر كسي كه به او دشنام دهد يا با او دشمني كند يا بغض نسبت به او روا بدارد ،‌خداوند دودمانش را نابود مي گرداند و خودش و آثارش را محو مي كند.
و گفته شده كه اين آيه در مورد عاص بن وائل يا عقبة بن أبي معيط يا كعب بن الأشرف نازل شده كه خداوند قادر و متعال آنها را سخت نابود ساخت.
و سخنان مشهوري كه تاريخ و واقعيت آنرا تصديق نموده اينست كه « گوشت علما مسموم است» پس چه رسد به گوشت پيامبران عليهم السلام.
و در حديث صحيح از رسول الله صلي الله و عليه و سلم روايت شده كه فرمود: (يقول الله تعالى من عادى لي وليا فقد بارزني بالمحاربة).
"خداوند متعال مي فرمايد هركس با دوست من دشمني كند پس قطعا كه مرا به مبارزه طلبيده است”.
اكنون حال كسي كه به دشمني با پيامبران بپردازد چيست؟
يا ناطح الجبل العـالي ليثلـمه *** أشفق على الرأس لا تشفق على الجبل
اهل سنت عقيده دارد كه كسي كه صحابه اي را، مخصوصا صحابه اي كه فضيلت او به تواتر رسيده ،‌ مورد آزار و اذيت قرار دهد( مانند دشنام دادن و لعنت كردن او ،‌چه در حيات و چه پس از فوت آنها). بر لبه پرتگاه جهنم ايستاده و بايد تنبيه و تعزير شود چه رسد به كسي كه پيامبري از پيامبران خدا را مورد اذيت قرار دهد ،‌چه رسد آن شخصي كه حضرت محمد صلي الله و عليه و سلم را اذيت كند؟
 
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِينا (الأحزاب:57).
«كساني كه خدا و پيغمبرش را آزار مي رسانند خداوند آنان را در دنيا و آخرت نفرين ميكند وعذاب خواركننده اي براي ايشان مهيا مي سازد».

و اگر داستان پيامبراني كه در قرآن آمده را بخواني مي فهمي كه امتهايشان هنگامي كه به آزار و اذيت پيامبران پرداخنتد يا با آنها با قول و عمل ناشايست رفتار نمودندهلاك شدند.
همانند بني اسرائيل كه خوارو ذليل شده و و مستحق غضب خداوند گشته اند و به سبب كشتن به ناحق پيامبران و كافرشدنشان فريادرسي به دادشان نرسيد چنانچه خداوند در كتابش مي فرمايد: : { ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ } ( آل عمران:112).
« آنان هر كجا يافته شوند (مهر) خواري بر ايشان خورده است مگر با پيمان خدا و پيمان مردم و آنان شايسته خشم خدا شده اند و )مهر) بيچارگي بر ايشان خورده است. چرا كه آنان به آيات خدا كفر مي ورزيده اند و پيغمبران را به ناحق مي كشته اند. اين به خاطر سركشي و تجاوز مي باشد»
همانا مجرد بيرون راندن پيامبر، سبب از بين رفتن امنيت و اذن وقوع عذاب است و به همين دليل خداوند متعال مي فرمايد: { وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلا قَلِيلاً } (الإسراء:76{،
« و نزديك بود آنان(مشركين مكه) تو را از سرزمين(مكه). بركنند(و محيط آن را برايت غير قابل تحمل كرده). تا تو را از آنجا بيرون كنند( اگر آنان چنين مي كردند) در اين صورت بعد از تو جز مدت كوتاهي نمي ماندند».
حال كه اين جزاي بيرون راندن پيامبر است پس جزاي آنكه مسخره ، استهزاء و آزار و اذيت مي كند چيست؟
شايد كسي يافت نشود كه پيامبري از پيامبران خدا را اذيت نموده و سپس توبه نكرده باشد مگر اينكه ناچارا بايد به عذاب سختي گرفتار آيد.
شيخ الاسلام ابن تيميه بعد از ذكر حديث انس بن مالك رضي الله عنه كه مي فرمايد: شخصي نصراني بود كه اسلام آورد و سوره بقره و آل عمران را مي خواند و براي رسول الله صلي الله و عليه و سلم مي نوشت سپس به نصرانيت باز گشت و مي گفت: محمد صلي الله عليه و سلم چيزي نمي دانست مگر آنچه كه من براي او مي نوشتم. پس خداوند او را ميراند . او را دفن كردند. پس از آن زمين او را بيرون راند. گفتند اين كار محمد و يارانش است كه چون از دين آنها برگشته قبرش را نبش كرده اند و او را بيرون انداخته اند . سپس آنها زمين را كندند و تا آنجايي كه مي توانستند عميق نمودند. سپس فردا ديدند كه دوباره زمين او را پس داده و فهميدند كه اين ، كار انسان نيست. و اين حديث صحيح است و نزد امام بخاري و ديگران ( ابن كثير). ثابت مي باشد.
شيخ الاسلام در شرح اين حديث مي گويد: اين امر غيرطبيعي بر هر شخص آشكار مي سازد كه اين عقوبت به سبب آن چيزي است كه او گفته بود و او دروغ گو بوده . مرده هاي ديگر چنين بلايي بر سرشان نمي آيد و ديگر اينكه اين گناه، بسيار بزرگتر از مجرد ارتداد است زيرا كه همه مرتدين به چنين بلايي دچار نمي شوند و خداوند از كساني كه به رسولش طعنه زده و دشنام مي دهند و به دينش پشت مي كنند و دروغ مي بندند اگر مردم نتوانند از او انتقام بگيرند و حد را بر او جاري سازند ،‌ انتقام مي گيرد
و نظير آنچه كه ذكر شد را بعضي از مسلمانان عادل و اهل علم و دانش از آنچه كه خود چندين بار آن را هنگام محاصره قلعه ها و دژهاي روميان در سواحل شام تجربه كرده اند حكايت مي كنند.
مي گويند: ما قلعه هاي شهر را يك ماه يا چندين ماه محاصره مي نموديم بدون اينكه بتوانيم به آن نفوذ كنيم تا آنجا كه نزديك بود مأيوس شده كه ناگهان افراد درون قلعه به رسول الله صلي الله عليه و سلم دشنام مي دادند كه سبب گشوده شدن قلعه و تسهيل كار بر ما مي شد و يك روز يا دو روز بيشتر طول نمي كشيد كه ناگهان مكان فتح مي گرديد و در ميان آنها ضعف و هزيمت رخ مي داد. و هنگامي كه آنها چنين سخناني مي گفتند با اينكه قلبهايمان از خشم نسبت به آنچه مي گفتند آكنده بود ولي فرارسيدن پيروزي را بشارت مي گرفتيم. و همچنين بعضي از دوستان مورد اعتماد براي من تعريف كرده اند كه مسلمانان مغرب با مسيحيان چنين احوالي بر آنها گذشته است. و سنت خداوند اينست كه دشمنانش را گاهي با فرستادن عذاب از نزد خويش و گاهي با دست بندگان مؤمنش مجازات كند.
و در جاي ديگر مي گويد: خبر چنين رويدادهايي در موارد متعددي به ما رسيده است.
و همانا خداوند متعال در بيان به عهده گرفتن شرارت آنها مي فرمايد: { قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ . فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ } (البقرة 136-137.)
« بگوييد ايمان داريم به خدا و آنچه بر ما نازل گشته و آنچه بر ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و اسباط نازل شده است و به آنچه براي موسي و عيسي آمده است و به آنچه براي پيغمبران از طرف پروردگارشان آمده است ميان هيچيك از آنان جدايي نمي اندازيم و ما تسليم خدا هستيم . اگر آنان ايمان بياورند همچنان كه شما ايمان آورده ايد و بدان چيزهايي كه شما ايمان داريد ايشان نيز ايمان داشته باشند بي گمان رهنمود گشته اند و اگر پشت كنند پس راه اختلاف و دشمنانگي را در پيش گرفته اند و خدا تو را بسنده خواهد بود و او تو را از ايشان نجات خواهد داد و او شنوا و بينا است».
و چه فاصله است بين اهل اسلام و متقياني كه به تمامي پيامبران ايمان دارند و آنها را تعظيم و توقير مي كنند و آنهايي كه به دشمني با پيامبرانشان در گذشته و حال پرداخته و اين عمل را از يكديگر به ارث مي برند.
بي شك دولتهايي كه از عمل جاهلان خويش كه در آبروي انبياء افتاده اند، چشم پوشي مي كند از مذمت به دور نخواهند ماند.
زيرا خداوند اذن به هلاكت شهرها و قريه هاي ظالم نموده است و مسلما ظلمي بزرگتر از دشمني با پيامبران نيست. زيرا اين امر مخالف قوانين آسماني است همانگونه كه مخالف نظم و قوانين كافران زميني است و دولتهاي غربي آن هنگام كه عدالت را برپا نكنند ديگر چيزي از بنيانهاي فراوان آنها باقي نخواهد ماند.
و چه بسا درافتادن بعضي از غربي ها با نبي اكرم نشانه اي از هلاكت تمدنشان و نزديك شدن زوال آن است.
زيرا آنها به اهانت ، دشنام و ناسزا روي نياورده اند مگر بعد از اينكه منطقي را نيافته و دچار فقر دليل شده اند و بلكه حجت بالغه اسلام و براهين نوراني دين بر آنها چيره گشته و راهي جز دشنام دادن و ناسزا گفتن نيافته اند كه نشاندهنده حقد و كينه اي است كه از مسلمانان در دلهاي خود دارند و از اين امر غافل مانده اند كه اين كار نمايان كننده اسرار دلهايشان به سبب عجز از آوردن برهان و حجت و جواب دادن با منطق و علم و انصاف است.
آنگاه كه تمدن معنوي آنها در برابر تمدن اسلام فروپاشيد به مسخره و دشنام روي آوردند.
و تو تعجب مي كني از دولتهايي كه دانايانشان عذر نادانان را مي خواهند با اين دليل كه آزادي از بين نرود با وجود اينكه رفتارشان با كسي كه با «سامي»(يهودي). دشمني ورزد يا او را مسخره كند متفاوت است و همين كافيست كه به بيانيه اخير آمريكا در مورد آزادي كه به خاطر تحقيق و شفاف سازي نسبت به دشمنان يهود در دانمارك به وقوع پيوست و تلاشهايي كه دولت در اين باره اتخاد نمود و بين آنچه كه كم عقلي- ازديدگاه خودشان – با آبروي مسلمانان صورت گرفت را نظر كني. البته جدا از مسخره هايي كه همواره نسبت به اسلام و رسول الله صلي الله و عليه و سلم آنجا تكرار مي گردد.
و از اينرو آشكار مي شود كه مسئله دموكراسي و قضيه آ‍زادي و قوانين سازمان ملل كه به زعم آنها قابل احترام است ،‌ مخصوصا مسائل مربوط به دين،‌ اموري هستند كه نزد آنها داراي معيارهاي چندگانه مي باشند و آنچه كه نزد آنها معتبر است همان چيزي است كه موافق اعتقادات،‌فرهنگ و دين آنها باشد.
پس هنگامي كه اين قضايا آشكار شد بدان كه از واجبات مسلمان دفاع از آبروي رسول الله صلي الله عليه و سلم در حد استطاعت چه به صورت قولي و چه به صورت عملي است و نيز بايد تلاش كنند تا ظالم را به حساب عمل خويش رسانده و عقوبتي كه مستحقش است را به او برسانند چنانچه خداوند متعال مي فرمايد:
}
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً } (الفتح:9)،
«تا به خدا و پيغمبرش ايمان بياوريد و خدا را ياري كنيد و او را بزرگ داريد و سحرگاهان و شامگاهان به تسبيح و تقديسش بپردازيد».
وقال: { إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ) (التوبة:40)،
« اگر او را ياري نكيند خدا او را ياري كرده است».
و از تناقضات آشكاري كه بسياري از مسلمانان در آن واقع شده اند كوتاهيشان نسبت به دفاع از رسول الله صلي الله و عليه و سلم است در حالي مي بيني با ادعاي محبت رسول الله صلي الله و عليه و سلم مولودهاي بزرگ و پرشور بر پا مي كنند.
پس آيا مي توان برپايي چنين جشنهايي كه چه بسا ديگران را به عدم محبت نبي اكرم متهم مي كنند، در برابر كوتاهي در دفاع از رسول الله صلي الله و عليه و سلم قرار داد؟
و آيا كساني كه تلاش مي كنند مسأله ي كم عقلي – به گفته غربي ها- را به ميان بكشند و بر اساس اينكه اين مسئله شايسته نيست به آن توجه شود زيرا از قبيل سخن گفتن در مورد مردگان است، انصاف در حق رسول الله صلي الله و عليه و سلم را رعايت نموده اند؟ آيا اين علاج درست قضيه است؟ و آيا اين ميزان برخورد در نزد مسلمانان است؟
مگر نه اينكه اگر به يك حاكم يا پادشاه و يا رئيسي مسخره مي شد آيا ديگر دولت مسخره كننده مي توانست با حاكم مسخره شده با نام آزادي بيان رابطه داشته باشد؟
آيا مسلماني قبول مي كند كه دولت اسلامي به خاطر مسائل كوچك و قضاياي حاشيه اي با دولت غربي قطع رابطه كند ولي در مقابل مسخره به پيامبر اسلام صلي الله و عليه و سلم آب از آب نجنبد؟
قطعا دفاع از رسول الله صلي الله و عليه و سلم و مجازات متعدي از روش صحابه و سلف بزرگوار امت با قول و عمل و يا با هردو مي باشد. و چه انسانهايي كه نفس خويش را در اين راه فدا نمودند.
مگر اينكه مسلمان قدرت اين را نداشته باشد كه جان خود را در اين راه فدا كند و هنگامي كه توانايي مقابله را نداشته باشد اجازه دارد سكوت كند و در روايت عمار رضي الله عنه – در مورد اكراه و قول خداوند متعال : { إلاّ مَنْ أُكْرِهَ } «مگر كسي كه مجبور شود»
كه آيه دلات بر اين قضيه دارد و همچنين حديث جابر در مورد قتل كعب بن الاشرف توسط محمد بن مسلمة بر چنين معنايي دلات مي كند و آنچه كه نزد اهل علم معروف است.
و هر كس وضعيتش اين چنين بود بايد يقين بداند كه خداوند انتقام پيامبرش را مي گيرد و مجرم به فلاكتي از فلاكتها در اين دنيا دچار مي گردد و الا در روبروي خويش:
يوم عبوس قمطرير شـره *** في الخلق منتشر عظيم الشان
و از خواري دنيا همين بس كه در حالي مي ميرد كه زبانهاي ميلياردها او را تا روز قيامت لعنت مي كند زيرا مسلمانها ممكن است امور زيادي را فراموش كرده و به آن بي توجه شوند اما آنها هيچوقت فراموش نمي كنند و نمي بخشند كسي را كه به پيامبرشان صلي الله و عليه وسلم اسائت كند اگر چه خود را به پرده هاي كعبه بياويزد و مخصوصا بعد از وفات پيامبر صلي الله و عليه و سلم . و تاريخ بر اين حقيقت گواه است.
و اينجا از خداوند درخواست مي كنم كه نصرت پيامبرش را به تعجيل بياندازد و اسلام و اهلش را عزت دهد براستي كه او بر اين كار بسيار تواناست و استجابت كننده .
وصلي الله و سلم علي نبينا محمد و علي آله و صحبه و أجمعين


ترجمه: بيداري اسلامي

 bidaryislamy@yahoo.com

 

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال ميمون بن مهران: «إن العبد إذا أذنب ذنباً نكت في قلبه بذلك الذنب نكتة سوداء، فإن تاب محيت من قلبه فترى قلب المؤمن مجلي مثل المرآة، ما يأتيه الشيطان من ناحية إلا أبصره، وأما الذي يتتابع في الذنوب فإنه كلما أذنب ذنباً نكت في قلبه نكتة سوداء، فلا يزال ينكت في قلبه حتى يسود قلبه، ولا يبصر الشيطان من حيث يأتيه»."حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني. میمون بن مهران فرمود: «هرگاه بنده ای گناهی را مرتکب شود نقطه ی سیاهی بر قلبش پدیدار می شود، ولی هرگاه توبه کرد آن نقطه سیاه از قلبش پاک می شود، پس قلب مؤمن مانند آینه روشن است، و شیطان (برای فریفتن او) جز با زیر نظر گرفتن وی (و حیله) سراغش نمی آید. اما آنکس که مدام در حال گناه است با هر گناهی که انجام می دهد نقطه ی سیاهی بر قلبش پدیدار می شود تا آنکه قلبش کاملا سیاه می گردد، و شیطان هرگاه سراغش برود نیازی به فریب و زیر نظر گرفتنش ندارد».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 12073
دیروز : 3293
بازدید کل: 8247418

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010