قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

غزوان بن غزوان رقاشى‏

مردى نيكوكار و فاضل و عابد بوده است.

گويد عفان بن مسلم از حماد بن سلمه از ثابت از انس ما را خبر داد كه می گفته است غزوان نمی خنديده است، ابو موسى اشعرى به او گفته است اى غزوان! مرا خبر رسيده است كه تو نمی خندى، غزوان پاسخ داده است آرى آه آه با اين حالت چه كنم.

گويد ربعى بن ابراهيم، از سلام بن ابى مطيع از يونس بن عبيد ما را خبر داد كه می گفته است غزوان رقاشى فراوان از روى قرآن قرآن می خواند، مادرى فرتوت از دوره جاهلى داشت، مادر روزى او را گفت اى غزوان آيا نشانى از شترى كه در دوره جاهلى گم كرده‏ايم در اين قرآن نمی بينى؟! غزوان بدون آنكه ناراحت شود و بدون آنكه در سخن درشتى كند گفت مادر جان! به خدا سوگند كه در اين كتاب وعده پسنديده و نيكو می يابم.

گويد يحيى بن راشد، از عثمان بن عبد الحميد رقاشى ما را خبر داد كه می گفته است از پير مردان قبيله خويش شنيده ام كه می گفتند غزوان چهل سال خنده نكرد، و چون غزوان به جهاد می رفت، هنگامى كه همسفران و دوستان غزوان بر می گشتند مادر غزوان به استقبال آنان می رفت و از ايشان می پرسيد آيا غزوان را می شناسيد- از او خبرى داريد؟

آنان می گفتند اى پيرزال عزيز، غزوان سالار و سرور مردم است.

*

متن عربی:

غزوان بن غزوان الرقاشي

وكان خيرا فاضلا عابدا.

قال: أخبرنا عفان بن مسلم قال: حدثنا حماد بن سلمة عن ثابت عن أنس أن غزوان كان لا يضحك، فقال له أبو موسى: يا غزوان بلغني أنك لا تضحك، قال: آها آها ما أصنع بهذا؟

قال: أخبرنا ربعي بن إبراهيم عن سلام بن أبي مطيع عن يونس بن عبيد قال: كان غزوان الرقاشي يكثر القراءة في المصحف، وكانت له أم كبيرة جاهلية فقالت له ذات يوم: يا غزوان أما تجد فيه بعيرا لنا ضل في الجاهلية؟ قال: فما كرهها ولا انتهرها، قال: يا أمه أجد والله فيه وعدا حسنا.

قال: أخبرنا يحيى بن راشد قال: حدثنا عثمان بن عبد الحميد الرقاشي قال: سمعت مشيختنا يذكرون أن غزوان لم يضحك منذ أربعين سنة، وكان غزوان يغزو فإذا أقبلت الرفاق راجعين تستقبل أمه الرفاق فتقول لهم: أما تعرفون غزوان؟ فيقولون: ويحك يا عجوز ذاك سيد القوم!

از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.

مصدر:

دائرة المعارف شبکه اسلامی

islamwebpedia.com