Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 18

----

14/04/1446

----

27 مهر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم كه فرمودند:

"لا تصاحب إلا مؤمنا، ولايأکل طعامک إلا تقي" (صحيح – ابن ماجة 7341)،

يعنى: "تنها با مؤمن دوستي کن و کسي بجز انسان متقي از غذاي شما نخورد".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>اشخاص>هرم بن حیّان عبدی

شماره مقاله : 10524              تعداد مشاهده : 406             تاریخ افزودن مقاله : 16/5/1390

هرم بن حيّان عبدى‏
محدثى مورد اعتماد و اهل فضيلت و پارسا بوده است و حسن بصرى از او روايت كرده است.
گويد محمد بن عبد الله اسدى، از سفيان، از هشام، از حسن بصرى، از هرم بن حيّان ما را خبر داد كه مى‏گفته است از روزگارى كه جوانان سركش و پيران آزمند و مرگهايشان فرا مى‏رسد به خدا پناه مى‏برم. به هرم مى‏گفتند ما را اندرزى بده و سفارشى كن. مى‏گفت:
شما را به خواندن و توجه كردن به آيات آخر سوره بقره سفارش مى‏كنم.
گويد فضل بن دكين، از سيف بن هارون برجمى، از منصور بن مسلم بن شاپور ما را خبر داد كه مى‏گفته است پير مردى از بنى حرام براى ما نقل كرد كه هرم بن حيان مى‏گفته است از بصره به كوفه آمدم. اويس قرنى را پابرهنه و بدون كفش كنار رود فرات ديدم.
پرسيدم اى برادر چگونه‏اى؟ اى اويس چگونه‏اى؟ پرسيد اى برادر تو چگونه‏اى؟ گفتم:
براى من حديثى بگو. گفت: خوش نمى‏دارم كه اين كار را آغاز كنم و دوست ندارم كه محدث و داستان سرا و فتوى دهنده باشم. آنگاه دستم را گرفت و گريست. گفتم: براى من قرآن بخوان. اعوذ بالله گفت و سوره دخان را از آيه نخست خواندن گرفت، همينكه به آيه چهل و دوم رسيد كه مى‏فرمايد «همانا خداوند توانمند مهربان است» از هوش رفت و چون به هوش آمد گفت: تنهايى براى من بهتر و خوشتر است.
گويد يوسف بن غرق، از ايوب بن خوط، از حميد بن هلال، از هرم بن حيان ما را خبر داد كه مى‏گفته است گمان ندارم كسى كه خواهان بهشت است بتواند بخوابد و گمان نمى‏كنم كسى كه از دوزخ گريزان است بتواند بخوابد. «1» گويد موسى بن اسماعيل، از حماد بن سلمه، از ابو عمران جونى ما را خبر داد كه مى‏گفته است هرم بن حيان در شبى مهتابى از فراز بام نگريست. سالار پاسبانان را ديد كه بازى و شوخى مى‏كند. او را فرا خواند و گفت: فردا روزه بگير، و اين كار را سه شب با او تكرار كرد، سپس گفت: اينك برو و بازى كن. گويد: هرم بن حيان كارگزار عمر بوده است.
گويد عبد الوهاب بن عطاء، از سعيد بن ابى عروبة، از قتاده ما را خبر داد كه مى‏گفته به او خبر رسيده است كه به هرم بن حيان گفته شد وصيت كن. گفت: نمى‏دانم چه وصيتى كنم، ولى پس از مرگم زره مرا بفروشيد و وام مرا بپردازيد. اگر كافى نبود اسبم را بفروشيد و وام مرا بپردازيد و اگر كافى نبود غلام مرا بفروشيد و شما را وصيت مى‏كنم به خواندن آيه‏هاى آخر سوره نحل، از آن جا كه مى‏فرمايد «با حكمت و اندرز پسنديده به راه پروردگارت فرا خوان» تا آن جا كه مى‏فرمايد «همانا كه خداوند همراه آنانى است كه پرهيزگارند و آنانى كه هم ايشان نيكوكارانند». «2» گويد اسماعيل بن ابراهيم اسدى، از گفته هشام، از حسن بصرى ما را خبر داد كه مى‏گفته است به هنگام خطبه خواندن امام جمعه هر گاه كسى كارى داشت كه مى‏خواست‏ بيرون برود. بينى خود را مى‏گرفت. امام به او اشاره مى‏كرد برود و مى‏رفت. گويد: مردى كه مى‏خواست به خانه و ديار خويش برگردد، در حالى كه هرم خطبه مى‏خواند برخاست و بينى خود را گرفت. هرم به او اشاره كرد برود. او پيش زن و فرزند خويش رفت و مدتى آن جا ماند و سپس برگشت. هرم از او پرسيد كجا بودى؟ گفت: ميان بستگان خودم. هرم گفت: با اجازه رفته بودى؟ گفت: آرى در حالى كه خطبه مى‏خواندى برخاستم و اجازه گرفتم، يعنى بينى خود را گرفتم و تو اشاره كردى كه بروم- معلوم مى‏شود در لشكرگاه بوده‏اند. هرم گفت: با اين كار دغلى و فريب كارى كرده‏اى يا كلمه‏اى ديگر به همين معنى گفت. هرم آنگاه گفت: پروردگارا مردان بد را براى زمانه بد مهلت بده. هرم همواره مى‏گفت: خدايا من از روزگارى كه جوانان سركش و بزرگان آزمند و دراز آرزو گردند و مرگهايشان زود فرا مى‏رسد به تو پناه مى‏برم.
گويد ابو عبد الله عبدى، از سهل بن محمود، از عبد العزيز عمّى، از ابو عمران جونى ما را خبر داد كه مى‏گفته است هرم بن حيان خطاب به مردم گفت: از عالم فاسق پرهيز كنيد.
از اين سخن عمر آگاه شد و از آن ترسيد كه مقصود از عالم فاسق كيست و چيست!! هرم بن حيان براى عمر نوشت كه اى أمير مؤمنان! به خدا سوگند كه من جز خير اراده نكردم. ممكن است پيشوايى سخن از علم بگويد و در عمل تبهكار و فاسق باشد و كار را بر مردم مشتبه و آنان را گمراه سازد.
گويد ابو عبد الله عبدى، از سيار، از جعفر بن سليمان، از مالك بن دينار ما را خبر داد كه مى‏گفته است هرم بن حيان به كارگزارى گماشته شد، و چون گمان مى‏برد كه اقوام و بستگانش به زودى- براى شادباش- پيش او خواهند آمد دستور داد آتشى گران ميان او و كسانى كه مى‏آيند برفروزند. قوم او آمدند و سلامش دادند و همچنان دور ايستاده بودند.
هرم گفت خوشامد بر قوم من باد، بفرماييد نزديك بياييد. گفتند با اين آتشى كه ميان ما و تو مانع است نمى‏توانيم به تو نزديك شويم. گفت: آرى شما مى‏خواهيد مرا در آتشى كه از آن بزرگتر است يعنى آتش دوزخ در افكنيد، و آنان برگشتند.
گويد احمد بن ابى اسحاق، از مخلد بن حسين ما را خبر داد كه مى‏گفته است شنيدم هشام از حسن بصرى نقل مى‏كرد كه مى‏گفته است هرم بن حيان در يكى از جنگهاى تابستانى خود و به روز بسيار گرمى در گذشت چون به خاك سپارى او تمام شد. ابرى پيدا شد و چندان باران بر گور او باريد كه خيس و سيراب شد و قطره‏اى باران بر جاى ديگر نريخت‏ و سپس ابر از ميان رفت.
گويد احمد بن ابى اسحاق، از نوح بن قيس، از عون بن ابى شداد، از گفته مردى از پدرش ما را خبر داد كه مى‏گفته است به تشييع پيكر هرم بن حيان رفتيم و در روز بسيار گرمى بوديم. چون از دفن او فارغ شديم پاره ابرى آمد، گور و اطراف آن را سيراب كرد و سپس به راه خود رفت.
گويد احمد بن ابى اسحاق، از ضمرة بن ربيعه، از سرىّ بن يحيى، از قتاده ما را خبر داد كه مى‏گفته است روز مرگ هرم بن حيان بر گورش باران باريد و همان روز بر آن علف روييد. 
*
متن عربی:
هرم بن حيان العبدي
[من التابعين من أهل البصرة من أصحاب عمر بن الخطاب، رضي الله تعالى عنه]
وكان ثقة وله فضل وعبادة، روى عنه الحسن البصري.
قال: أخبرنا محمد بن عبد الله الأسدي قال: حدثنا سفيان عن هشام عن الحسن عن هرم بن حيان أنه كان يقول: أعوذ بالله من زمان يمرد فيه صغيرهم، ويأمل فيه كبيرهم، وتقترب فيه آجالهم، قال: فيقال له: أوصنا، فيقول: أوصيكم بخواتيم سورة البقرة.
قال: أخبرنا الفضل بن دكين قال: حدثنا سيف بن هارون البرجمي
عن منصور بن مسلم بن سابور قال: حدثني شيخ من بني حرام عن هرم بن حيان العبدي قال: قدمت من البصرة فلقيت أويسا القرني على شط الفرات بغير حذاء، فقلت له: كيف أنت يا أخي؟ كيف أنت يا أويس؟ فقال لي: كيف أنت يا أخي؟ قلت: حدثني، قال: اني أكره أن أفتح هذا الباب على نفسي أن أكون محدثا أو قاصا أو مفتيا، قال: ثم أخذ بيدي فبكى، قال قلت: فاقرأ علي، قال: أعوذ بالسميع العليم من الشيطان الرجيم، حم والكتاب المبين إنا أنزلناه في ليلة مباركة، إنا كنا منذرين، حتى بلغ إنه هو العزيز الرحيم، قال: فغشي عليه ثم أفاق وقال: الوحدة أحب.
إلي قال: أخبرنا يوسف بن الغرق قال: أخبرنا أيوب بن خوط عن حميد بن هلال عن هرم بن حيان قال: ما رأيت مثل النار تام هاربها ولا مثل الجنة تام طالبها.
قال: أخبرنا موسى بن إسماعيل قال: حدثنا حماد بن سلمة قال: حدثنا أبو عمران الجوني أن هرم بن حيان أشرف في ليلة قمراء وإذا صاحب حرسه يلعب الخراج فدعاه فقال: إذا كان غدا فصم، فصنع ذلك به ثلاث ليال، ثم قال: اذهب الآن فالعب الخراج، قال: وكان هرم عاملا لعمر بن الخطاب.
قال: أخبرنا عبد الوهاب بن عطاء قال: أخبرنا سعيد بن أبي عروبة عن قتادة أنه بلغه أن هرم بن حيان قيل له: أوص، قال: ما أدري ما أوصي ولكن بيعوا درعي فاقضوا عني ديني، فإن لم يتم فبيعوا فرسي فاقضوا عني ديني، فإن لم يتم فبيعوا غلامي، وأوصيكم بخواتيم سورة النحل: أدع إلى سبيل ربك بالحكمة والموعظة الحسنة، إلى آخر السورة إن الله مع الذين أتقوا والذين هم محسنون.
قال: أخبرنا إسماعيل بن إبراهيم الأسدي قال: أخبرنا هشام عن
الحسن قال: كان الرجل إذا كانت له حاجة والإمام يخطب قام فأمسك بأنفه فأشار إليه الإمام أن يخرج، قال: فكان رجل قد أراد الرجوع إلى أهله فقام إلى هرم بن حيان وهو يخطب فأخذ بأنفه فأشار إليه هرم أن يذهب، فخرج إلى أهله فأقام فيهم، ثم قدم فقال له هرم: أين كنت؟ فقال: في أهلي، فقال: أباذن ذهبت؟ قال: نعم، قمت إليك وأنت تخطب فأخذت بأنفي فأشرت إلي أن اذهب، قال: فاتخذت هذا دغلا أو كلمة نحوها، ثم قال: اللهم أخر رجال السوء لزمان السوء، قال: وكان هرم يقول: اللهم إني أعوذ بك من زمان يمرد فيه صغيرهم، ويأمل فيه كبيرهم، وتقترب فيه آجالهم.
قال: أخبرنا أبو عبد الله العبدي قال: حدثني سهل بن محمود قال: حدثنا عبد العزيز العمي عن أبي عمران الجوني عن هرم بن حيان أنه قال: إياكم والعالم الفاسق، فبلغ عمر بن الخطاب فأشفق منها ما العالم الفاسق، فكتب إليه هرم بن حيان: والله يا أمير المؤمنين ما أردت به إلا الخير، يكون إمام يتكلم بالعلم ويعمل بالفسق فيشبه على الناس فيضلوا.
قال: أخبرنا أبو عبد الله العبدي قال: حدثنا سيار عن جعفر بن سليمان عن مالك بن دينار قال: استعمل هرم بن حيان، قال: فظن أن قومه سيأتونه فأمر بنار فأوقدت بينه وبين من يأتيه من القوم، فجاء قومه فسلموا عليه من بعيد فقال: مرحبا بقومي، ادنوا، فقالوا: والله ما نستطيع أن ندنو منك، لقد حالت النار بيننا وبينك، قال: فأنتم تريدون أن تلقوني في نار أعظم منها في جهنم، قال: فرجعوا.
قال: أخبرنا أحمد بن أبي إسحاق عن مخلد بن حسين قال: سمعت هشاما يذكر عن الحسن قال: مات هرم بن حيان في غزاة له في يوم صائف، فلما فرغ من دفنه جاءت سحابة فرشت القبر حتى تروى لا تجاوز القبر منها قطرة واحدة، ثم عادت عودها على بدئها.
قال: أخبرنا أحمد بن أبي إسحاق عن نوح بن قيس قال: حدثنا عون بن أبي شداد عن رجل عن أبيه قال: خرجنا في جنازة هرم بن حيان ونحن في يوم صائف، فلما فرغنا من قبره جاءت سحابة فرشت القبر وما حوله، ثم انصرفت.
قال: أخبرنا أحمد بن أبي إسحاق عن ضمرة بن ربيعة عن السري بن يحيى عن قتادة قال: أمطر قبر هرم بن حيان من يومه ونبت العشب من يومه.

از کتاب: ترجمه الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب واقدى (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش.

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عمر بن خطاب رضی الله عنه و تشویق برای تحصیل علم و دانش: «هیچ گاه انسان دانشمند نمی‌شود مگر آنکه به بالاتر از خود حسد نورزد، و به پايین‌تر از خود در علم بسنده نکند، و در مقابل علم خود از کسی مزدی دریافت نکند». "فرائد الکلام" (ص 135).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 475
دیروز : 3856
بازدید کل: 8516721

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010