Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده اند:[ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ]
«هرگاه شمارا به چیزی دستور دهم تا سر حد توان آن را انجام دهید»
مسلم(1337)

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>خلافتها و حكومتهاي اسلامي>ملک کامل محمد بن ملک عادل > خروج وی از مصر به سوی شام

شماره مقاله : 10464              تعداد مشاهده : 348             تاریخ افزودن مقاله : 10/5/1390

خروج ملك كامل‏
در اين سال، در ماه شوال، ملك كامل محمد پسر ملك عادل، فرمانرواى مصر، از مصر بيرون رفت و روانه شام گرديد تا به بيت المقدس رسيد كه خداوند پاسدارش باد و آنرا هميشه دار الاسلام قرار دهاد.
سپس از آن جا حركت كرد و به شهر نابلس روى آورد و سراسر آن شهرك‏ها را احاطه نمود.
چون آن نواحى از توابع دمشق بود، پسر ملك معظم كه فرمانروائى دمشق را داشت، همينكه خبر پيشروى ملك كامل را شنيد ترسيد كه به راه خود ادامه دهد و به دمشق بيايد و دمشق را از او بگيرد.
اين بود كه براى عموى خويش، ملك اشرف، پيام فرستاد و از او يارى خواست و تقاضا كرد كه به دمشق پيش وى بيايد.
ملك اشرف نيز تنها با اندكى از برگزيدگان سپاه خويش بدان سو روانه شد و وارد دمشق گرديد.
ملك كامل كه خبر ورود ملك اشرف را شنيد انديشه‏اى را كه داشت به كار نبست زيرا مى‏دانست كه اين شهر بسيار استوار و مستحكم است و در آن جا كسانى هستند كه در برابر وى ايستادگى خواهند كرد و شهر را نگاه خواهند داشت.
ملك اشرف براى او پيام فرستاد و به دلجوئى از او پرداخت و بدو خبر داد كه به دمشق نيامده مگر براى فرمانبردارى از او و همآهنگى با انديشه‏ها و خواست‏هاى او و همدستى با او براى جلوگيرى از تاخت و تاز فرنگيان در شهرها.
ملك كامل در پاسخ گفت:
«من نيز بدين شهرها نيامدم مگر به خاطر فرنگيان. زيرا در اين شهرها كسى نبود كه از دست درازى ايشان جلوگيرى كند.
آنها صيدا و قسمتى از قيساريه را تعمير كردند و كسى مانع كارشان نشد.
تو مى‏دانى كه عموى ما، صلاح الدين ايوبى، بيت المقدس را گشود و با اين پيروزى كارى كرد كه در طى قرن‏ها و گذشت روزگاران مردم از ما به نيكى ياد كنند.
اينك اگر فرنگيان آن را بگيرند و ما نتوانيم آن را نگاه داريم، اين شكست مايه بدگوئى‏هائى درباره ما خواهد شد كه مخالف ذكر خيرى است كه عموى ما وسيله‏اش را براى ما فراهم آورد.
آن وقت در پيش خداى بزرگ و بندگان خدا ديگر چه آبروئى براى ما باقى خواهد ماند؟
بعد هم فرنگيان به آنچه گرفته‏اند قانع نخواهند ماند و دست طمع به سوى شهرهاى ديگر دراز خواهند كرد.
به هر صورت، اكنون كه تو اينجا آمده‏اى من به مصر برمى‏گردم. تو اين شهرها را نگاه دار. من هم كسى نيستم كه درباره‏ام گفته شود كه برادرم را محاصره كرده و با او جنگ كرده‏ام. خدا نكند كه من چنين باشم.» سپس از نابلس به سوى سرزمين مصر برگشت و در تل العجول فرود آمد.
ملك اشرف و همه مردمى كه در شام بودند از رفتن او بيمناك شدند و دانستند كه اگر او باز گردد، فرنگيان بر بيت المقدس و نواحى مجاور آن، كه مدافع و نگهبانى ندارد، چيره خواهند شد.
اين بود كه ميان ملك اشرف و ملك كامل پيك و پيام‏هائى رد و بدل گرديد، و سرانجام ملك اشرف شخصا پيش برادر خود، ملك كامل، رفت.
در شب عيد قربان بدو رسيد و در نزدش حضور يافت و او را از برگشتن به مصر بازداشت.
بنابر اين دو برادر در جائى كه بودند ماندند.
*

متن عربی:

ذكر خروج الملك الكامل
في هذه السنة [خمس وعشرين وستمائة]، في شوال، سار الملك الكامل محمد ابن الملك العادل، صاحب مصر، إلى الشام، فوصل إلى البيت المقدس، حرسه الله تعالى، وجعله دار الإسلام أبداً؛ ثم سار عنه، وتولى بمدينة نابلس، وشحن على تلك البلاد جميعها، وكانت من أعمال دمشق، فلما سمع الأشرف يستنجده، ويطلبه ليحضر عنده بدمشق، فسار إليه جريدة، فدخل دمشق.
فلما سمع الكامل بذلك لم يتقدم لعلمه أن البلد منيع، وقد صار به من يمنعه ويحميه؛ وأرسل إليه الملك الأشرف يستعطفه، ويعرفه أنه ما جاء إلى دمشق إلا طاعة له، وموافقة لأغراضه، والاتفاق معه على منع الفرنج عن البلاد، فأعاد الكامل الجواب يقول: إنني ما جئت إلى هذه البلاد إلا بسبب الفرنج، فإنهم لم يكن في البلاد من يمنعهم عما يريدونه، وقد عمروا صيدا، وبعض قيسارية، ولم يمنعوا، وأنت تعلم أن عمنا السلطان صلاح الدين فتح البيت المقدس، فصار لنا بذلك الجميل على تقضي الأعصار وممر الأيام، فإن أخذه الفرنج حصل لنا من سوء الذكر وقبح الأحدوثة ما ينقض ذلك الذكر الجميل الذي ادخره عمنا، وأي وجه يبقى لنا عند الناس وعند الله تعالى؟ ثم إنهم ما يقنعون حينئذ بمن أخذوه، ويتعدون إلى غيره، وحيث قد حضرت أنت فأنا أعود إلى مصر، واحفظ أنت البلاد، ولست بالذي يقال عني إني قاتلت أخي، وحصرته، حاشا لله تعالى.
وتأخر عن نابلس نحو الديار المصرية، ونزل تل العجول، فخاف الأشرف والناس قاطبة بالشام، وعلموا أنه إن عاد استولى الفرنج على البيت المقدس وغيره مما يجاوره، لا مانع دونه، فترددت الرسل، وسار الأشرف بنفسه إلى الكامل أخيه، فحضر عنده، وكان وصلوه ليلة عيد الأضحى، ومنعه من العود إلى مصر، فأقام بمكانها.


از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى و على هاشمى حائرى ، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.

مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

نصایح عمربن خطاب رضی الله عنه: «من عرض نفسه للتهمة فلا يلومن من أساء به الظن». «هر کس خود را در معرض تهمت و سوء ظن قرار دهد، کسی جز خویشتن را سرزنش نکند». ‏منبع: "تاریخ دمشق" (44/359) و "التاریخ الاسلامی" (20/270)‏.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10964
دیروز : 3293
بازدید کل: 8246309

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010