Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: (ما الدنیا فی الآخرۀ إلا مثل ما یجعل أحدکم أصبعه فی الیم فلینظر بم یرجع) یعنی: «دنیا در مقایسه با آخرت، تنها بدین می‌ماند که یکی از شما انگشتانش را در آب دریا فرو برد، آن‌گاه بنگرد که با چه مقدار باز می‌گردد». [مسلم، شماره‌ي 2858.]

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>ایام عرب>ایام عرب > یوم طخفه

شماره مقاله : 10403              تعداد مشاهده : 355             تاریخ افزودن مقاله : 5/5/1390

روز طخفه‏
در اين روز بنى يربوع بر لشكريان نعمان بن منذر پيروزى يافته است.
سبب بروز اين جنگ آن بود كه اختلافى بر سر «ردافت» پيش آمد. ردافت حكم وزارت را داشت و هميشه «رديف» در دست راست پادشاه مى‏نشست.  ردافت در خاندان بنى يربوع كه جزء تميم به شمار مى‏رفت، موروثى بود و اين منصب را پسر از پدر و كوچك از بزرگ به ارث مى‏برد.
در روزگار پادشاهى نعمان، يا به گفته برخى: در زمان پسرش منذر، حاجب بن زراره دارمى تميمى از نعمان در خواست كرد كه منصب ردافت را به حارث بن بيبة بن قرط بن سفيان بن مجاشع دارمى تميمى واگذار كند.
نعمان اين موضوع را با بنى يربوع در ميان گذاشت و از ايشان خواست كه موافقت كنند.
ولى بنى يربوع كه در پائين طخفه مى‏زيست از موافقت خوددارى كرد.
نعمان نيز به سبب اين سر پيچى، پسر خود، قابوس، و حسان برادر خود را كه پسر منذر بود، به سر كوبى ايشان بر انگيخت.
قابوس فرماندهى لشكر و حسان فرماندهى پيشروان لشكر را داشت.
نعمان از سپاهيان دست‏پرورده خود و پيران و بزرگان و توده قبيله تميم و غيره لشكرى انبوه ترتيب داد و در اختيار قابوس و حسان گذاشت.
اين دو تن با لشكريان خود به راه افتادند تا به طخفه رسيدند و با مردان يربوع سر گرم كارزار شدند.
يربوع در اين نبرد سر سختى و پافشارى بسيار نشان داد تا سرانجام قابوس و يارانش شكست خوردند و ابو عميره طارق، اسب قابوس را پى‏بريد و كشت و قابوس را اسير كرد و مى‏خواست كاكل جلوى پيشانى وى را بتراشد كه قابوس گفت:
«موى جلوى پيشانى پادشاهان را نمى‏تراشند.» ابو عميره به شنيدن اين سخن، او را رها كرد.
حسان را نيز بشر بن عمرو بن جوين اسير كرد ولى بر او منت نهاد و آزادش ساخت.
شكت‏خوردگان به سوى نعمان رفتند و هنگامى به بارگاه وى رسيدند كه شهاب بن قيس بن كياس يربوعى در حضورش بود نعمان كه خبر شكست لشكر خود را شنيد، گفت:
«اى شهاب، پسر من و برادر مرا جست و جو كن. اگر آن‏ دو را زنده يافتى، ردافت را به بنى يربوع باز مى‏گردانم و كسانى را هم كه كشته‏اند به ايشان مى‏بخشم، اموالى را هم كه برده‏اند به ايشان وا مى‏گذارم. دو هزار شتر نيز به آنان مى‏دهم.» شهاب رفت و آن دو را زنده يافت و با خود آورد. نعمان نيز به عهد خود وفا كرد و آنچه گفته بود به جاى آورد و ديگر ردافت را از آنان نگرفت.
مالك بن نويره در اين باره گفته است:
         و نحن عقرنا مهر قابوس بعد ما ...           راى القوم منه الموت و الخيل تلحب‏
            عليه دلاص ذات نسج و سيفه ...           جراز من الهندى ابيض مقضب‏
            طلبنا بها، انا مداديك نيلها ...           اذا طلب الشأو البعيد المغرب‏
*

متن عربی:

يوم طخفة
وهو لبني يربوع على عساكر النعمان بن المنذر. قال أبو عبيدة: وكان سبب هذه الحرب أن الرادفة، وهي بمنزلة الوزارة، وكان الرديف يجلس عن يمين الملك، كانت لبني يربوع من تميم يتوارثونها صغيراً عن كبير. فلما كان أيام النعمان، وقيل أيام ابنه المنذر، سألها حاجب ابن زرارة الدرامي التميمي النعمان أن يجعلها للحارث بن بيبة بن قرط ابن سفيان بن مجاشع الدارمي التميمي، فقال النعمان لبني يربوع في هذا وطلب منهم أن يجيبوا إلى ذلك، فامتنعوا، وكان منزلهم أسفل طخفة، فحيث امتنعوا من ذلك بعث إليهم النعمان قابوس ابنه وحساناً أخاه ابني المنذر، قابوس على الناس، وحسان على المقدمة، وضم إليهما جيشاً كثيفاً، منهم الصنائع والوضائع وناس من تميم وغيرهم، فساروا حتى أتوا طخفة فالتقوا هم ويربوع واقتتلوا، وصبرت يربوع وانهزم قابسو ومن معه، وضرب طارق أبو عميرة فرس قابوس فعقره وأسره، وأراد أن يجز ناضيته، فقال: إن الملوك لا تجز نواصيها، فأرسله. وأما حسان فأسره بشر بن عمرو بن جوين فمن عليه وأرسله. فعاد المنهزمون إلى النعمان، وكان شهاب بن قيس بن كياس اليربوعي عند الملك، فقال له: يا شهاب أدرك ابني وأخي، فإن أدركتهما حيين فلبني يربوع حكمهم وأرد عليهم ردافتهم وأترك لهم من قتلوا وما غنموا وأعطيهم ألفي بعير. فسار شهاب فوجدهما حيين فأطلقهما، ووفى الملك لبني يربوع بما قال ولم يعرض لهم في ردافتهم؛ وقال مالك ابن نويرة:
ونحن عقرنا مهر قابوس بعدما ... رأى القوم منه الموت والخيل تلحب
عليه دلاصٌ ذات نسجٍ وسيفه ... جرازٌ من الهنديّ أبيض مقضب
طلبنا بها، إنّا مداريك نيلها ... إذا طلب الشّأو البعيد المغرّب

از کتاب: کامل تاريخ بزرگ اسلام و ايران، عز الدين على بن اثير (م 630)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خليلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی

islamwebpedia.com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حافظ ابن رجب رحمه الله می فرماید: یکی از علمای سلف (پیشینیان ما) گفته است: «پروردگارا! تعجب می کنم از آنکس که تو را می شناسد اما از غیر تو امید دارد! و تعجب می کنم از آنکس که تو را می شناسد اما از غیر تو یاری می طلبد!». "جامع العلوم والحكم "

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 7890
دیروز : 3293
بازدید کل: 8243235

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010