Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " السواك مطهرة للفم مرضاة للرب" (روايت بخارى)، يعنى: "مسواك زدن دهان را پاك ميكند و پروردگار را خشنود ميكند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>حذیفه بن محصن رضی الله عنه > دعوت نمودن وی و مغیره بن شعبه از رستم در روز دوم و سوم

شماره مقاله : 10043              تعداد مشاهده : 254             تاریخ افزودن مقاله : 11/3/1390

دعوة حذيفة بن محصن والمغيرة بن شعبة لرستم في اليوم الثاني والثالث
ثم بعثوا في اليوم الثاني رجلاً، فبعث إليهم حذيفة بن محصَنَ فتكلم نحو ما قال رِبعي، وفي اليوم الثالث المغيرة بن شعبة رضي الله عنه فتكلم بكلام حسن طويل، قال فيه رُستم للمغيرة: إنَّما مثلكم في دخولكم أرضنا كمثل الذباب رأى العسل، فقال: من يوصلني إِليه وله درهمان؟ فلما سقط عليه غرق فيه، فجعل يطلب الخلاص فلا يجده، وجعل يقول من يخلِّصني وله أربعة دراهم؟ ومثلكم كمثل ثعلب ضعيف دخل جُحْراً في كرم، فلما رآه صاحب الكرم ضعيفاً رحمه فتركه، فلما سمِن أفسد شيئاً كثيراً، فجاء بخشبة واستعان عليه بغلمانه، فذهب ليخرج فلم يستطع لِسَمْنه فضربه حتى قلته، فهكذا تخرجون من بلادنا. ثم استشاط غضباً، وأقسم بالشمس لأقتلَّنكم غداً. فقال المغيرة: ستعلم. ثم قال رستم للمغيرة: قد أمرت لكم بكسوة ولأميركم بألف دينار وكسوة ومركوب وتنصرفون عنا. فقال المغيرة أبعدَ أن أوهنَّا مُلْككم وضعَّفنا عزَّكم؟ ولنا مدة نحو بلادكم ونأخذ الجزية منكم عن يد وأنتم صاغرون وستصيرون لنا عبيداً علىء رَغْمِكم. فلما قال ذلك استشاط غضباً ــــ انتهى في البداية.
وأخرجه الطبري عن ابن الرُّفَيْل عن أبيه وعن أبي عثمان النَّهدي وغيرهما ــــ فذكر دعوة زُهْرة والمغيرة ورِبْعي وحذيفة ــــ رضي الله عنهم بطوله بمعنى ما تقدم.

دعوت نمودن حذیفه بن مِحْصن و مغیره بن شعبه از رستم در روز دوم و سوم
آنها (نیروهاى فارس) باز در روز دوم مرد دیگرى را فرستادند، و (سعد بن ابى وقاص رضی الله عنه ) حذیفه بن محصن را نزدشان فرستاد. وى نیز حرفهایى چون سخنان ربعى براى‏شان زد، و در روز سوم مغیره بن شعبه رفت، و صحبت طولانى و نیكویى با آنها نمود. در جریان آن صحبت رستم براى مغیره گفت: مثال داخل شدن شما به سرزمین ما مانند مگس است كه عسل را دیده بگوید هر كسى كه مرا به آن عسل برساند دو درهم به او داده مى‏شود. ولى هنگامى كه در آن مى‏افتد، در آن غرق مى‏گردد، و در صدد نجات برمى‏آید، ولى خود را نمى‏تواند نجات دهد. بر این اساس مى‏گوید: هر كسى كه مرا نجات دهد به او چهار درهم داده مى‏شود؟! و مثال شما مانند مثال روباه ضعیفى است، كه از سوراخى داخل انگور باغى شد، هنگامى كه صاحب باغ آن را ضعیف و ناتوان دید به او رحم نمود، و آن را گذاشت، ولى چون فربه شد، چیزهاى زیادى را خراب كرد. صاحب باغ چوبى را آورده و از غلامانش نیز (در زدن آن) كمك خواست، روباه پا به فرار گذاشت، تا خارج شود، ولى به سبب فربهى‏اش نتوانست بیرون رود. صاحب باغ آنقدر آن را زد كه آن را از پاى درآورد، شما نیز همین طور از كشور ما خارج مى‏شوید. بعد از آن از خشم و غضب ملتهب شده، به آفتاب سوگند یاد كرد، كه فردا شما را خواهم كشت. مغیره به او پاسخ داد: به زودى خواهى دانست. بعد از این رستم به مغیره گفت: براى‏تان لباس‏هایى سفارش داده‏ام، و براى امیرتان هزار دینار با لباس‏ها و سوارى، این را بگیرید، و از كشور ما خارج شوید. مغیره خطاب به وى گفت: آیا بعد از این كه ملك تان را سست و عزت‏تان را ضعیف ساخته‏ایم؟! و مدتى است كه به سوى كشور شما آمده‏ایم و از شما جزیه خواهیم گرفت، كه آن را با دستان خود در حالى كه خوار و ذلیل مى‏باشید به ما بپردازید، و شما على رغم زشت پنداشتن تان عنقریب غلامان ما خواهید گردید!! چون مغیره این را گفت، او به شدت خشمگین و بسیار ملتهب گردید. پایان روایت البدایه.
طبرى (105/4) از ابن رُفَیل از پدرش و از ابوعثمان نهدى و غیر آنها روایت نموده... و دعوت نمودن زهره، مغیره، ربعى و حذیفه (رضى‏اللَّه عنهم) را به طول آن به معناى آنچه گذشت یادآور گردیده.


از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حسن رضی الله عنه  فرزندانش را به کسب علم و دانش، تشویق می‌نمود؛ چنانچه پسر و برادرزاده‌اش را فرا خواند و فرمود: «ای پسرم و ای برادرزاده‌ام! شما، اینک کوچکان قوم و طایفه هستید و روزی بزرگان قوم خواهید شد؛ از این‌رو به فراگیری علم و دانش همت گمارید و هر کس از شما که نتوانست آن را روایت نماید یا به خاطر بسپارد، آن را به نگارش درآورد و در خانه‌اش بگذارد». الطبقات (1/292)؛ با سند حسن؛ به تحقيق: سلمي


تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 9706
دیروز : 3293
بازدید کل: 8245051

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010