Untitled Document
 
 
 
  2024 Sep 16

----

12/03/1446

----

26 شهريور 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "رحم الله عبدا سمحاً إذا باع ، سمحاً إذا اشترى ، سمحاً إذا قضى ، سمحا إذا اقتضى" (روايت بخاري)
«خداوند رحمت كند كسى كه آسانگير باشد هنگامی که خريد و فروش كند و هنگامى كه قرض كند و هنگامى كه قرض را طلب كند».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>طلیب بن عمیر رضی الله عنه > دعوت نمودن مادرش اروى بنت عبدالمطّلب

شماره مقاله : 10011              تعداد مشاهده : 409             تاریخ افزودن مقاله : 26/2/1390

دعوة طليب بن عمير رضي الله عنه
دعوة طليب لأمه أروى بنت عبد المطلب

أخرج الواقدي عن محمد بن إبراهيم بن الحارث التَّيْمي قال: لمَّا أسلم طُليب بن عمير رضي الله عنه ودخل على أمِّه أَرْوى بنت عبد المطلب قال لها: قد أسلمت وتبعت محمداً صلى الله عليه وسلم ـ وذكر الخبر وفيه أنَّه قال لها: ما يمنعك أن تُسلمي وتتَّبعيه؟ فقد أسلم أخوك حمزة، فقالت: أنتظِرُ ما تصنع أخواتي؟ ثم أكون إحداهنَّ. قال فقلت فإني أسألك بالله إلا أتيته وسلَّمتِ عليه، وصدَّقته، وشهدت أن لا إله إلا الله وأشهد أنَّ محمداً رسول الله. ثم كانت بعد تعضد النبي صلى الله عليه وسلم بلسانها تحضَّ ابنها على نصرته والقيام بأمره. كذا في الإستيعاب . وأخرجه العُقَيلي من طريق الواقدي بمثله كما في الإِصابة . وأخرجه الحاكم في المستدرك من طريق إسحاق بن محمد الفروي عن موسى بن محمد بن إبراهيم بن الحارث التَّيْمي عن أبيه عن أبي سلمة بن عبد الرحمن قال: أسلم طُليب بن عمير رضي الله عنه في دار الأرقم، ثم خرج فدخل على أمه وهي أرْوى بنت عبد المطلب. فقال: تبعتُ محمداً وأسلمت لله ربِّ العالمين جلَّ ذكره. فقالت أمه: إنَّ أحقَّ من وازرت ومن عاضدت ابنُ خالك. والله لو كنَّا نقدر على ما يقدر عليه الرجال لتبعناه ولذَبَبْنا عنه. قال فقلت: يا أُماه وما يمنعك؟ فذكر مثلما تقدَّم.
وأخرجه ابن سعد في الطبقات عن محمد بن إبراهيم التَّيْمي عن أبيه بمثله. قال الحاكم : صحيح غريب على شرط البخاري ولم يخرِّجاه وتعقبه الحافظ في الإِصابة فقال: وليس كما قال، فإن موسى ضعيف، ورواية أبي سَلَمة عنه مرسلة وهي قوله: قال: فقلت يا أماه ــــ إلى آخره. انتهى.

دعوت نمودن طُلَیب بن عُمَیر (رضى‏اللَّه عنه)  
طلیب و دعوت نمودن مادرش اروى بنت عبدالمطّلب

واقدى از محمّد بن ابراهیم بن حارث تیمى روایت نموده، كه گفت: هنگامى كه طلیب بن عمیر رضی الله عنه اسلام آورد، و نزد مادرش اروى بنت عبدالمطّلب آمد، به وى گفت: من اسلام آورده‏ام، و پیرو محمّد صلی الله علیه و سلم شده‏ام... قضیه را متذكّر شده و در آن آمده: او به مادرش گفت: چه مانعى وجود دارد كه اسلام بیاورى و از وى پیروى نمایى؟ درحالى كه برادرت حمزه اسلام آورده است، پاسخ داد: منتظر مى‏باشم تا ببینم كه خواهرانم چه مى‏كنند؟ بعد از آن نیز یكى از آنها مى‏باشم. طلیب مى‏گوید: به او گفتم:
تو را به خدا سوگند مى‏دهم كه نزد وى برو، به او سلام كن و او را تصدیق كن و گواهى بده كه معبودى جز خداى واحد نیست. مادرم پاسخ داد: شهادت مى‏دهم كه معبودى جز خداى واحد نیست و شهادت میدهم كه محمّد رسول خداست. پس از آن پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم  را با زبانش مساعدت مى‏نمود، و پسرش را به نصرت و قیام به اوامر وى ترغیب و تشویق مى‏كرد.[1] این چنین در الاستیعاب (225/4) آمده. و عقیلى این را از طریق واقدى مثل این چنان كه در الاصابه (227/4) آمده، روایت كرده است. و حاكم این را در المستدرك (239/3) از طریق اسحاق بن محمّد فروى از موسى بن محمّد بن ابراهیم بن حارث تیمى از پدرش از ابوسلمه بن عبدالرحمن روایت نموده، كه گفت طلیب بن عمیر رضی الله عنه در دار ارقم اسلام آورد، پس از آن بیرون آمده نزد مادرش اروى بنت عبدالمطلب داخل گردید، و به او خبر داد كه من پیرو محمّد صلی الله علیه و سلم شدم و به خداوندى كه پروردگار جهانیان است و ذكرش از همه برتر است اسلام آوردم. مادرش گفت: آرى، مستحق‏ترین كسى كه همراهش تعاون و همكارى كنى پسر مادربزرگ‏ات مى‏باشد. به خدا سوگند، اگر ما به آن چیزى كه مردان بر آن قادرند قادر مى‏بودیم، حتماً از او پیروى نموده و از وى دفاع مى‏كردیم. طلیب مى‏گوید: گفتم: اى مادرم، پس تو را چه چیزى ازین عمل باز مى‏دارد؟... مانند همان چیزى را كه گذشت متذكر شد.
این را ابن سعد در الطبقات (123/3) از محمّد بن ابراهیم تیمى از پدرش مثل این روایت نموده. حاكم (239/3) مى‏گوید: این حدیث به شرط بخارى صحیح و غریب است، ولى بخارى و مسلم آن را روایت نكرده‏اند. حافظ در الاصابه (234/2) باتردید این قول گفته است: آن طورى كه او گفته نمى‏باشد، بلكه موسى ضعیف است، و روایت ابوسلمه از طلیب مرسل است، یعنى این قولش: مى‏گوید: پس گفتم اى مادرم... الى آخره.


[1] از «أسد الغابة» (5/ 391).

از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی)
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 13418
دیروز : 3293
بازدید کل: 8248763

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010